⛔️ منظور حضرت زینب سلام الله علیها از جمله "ما رایت الا جمیلا" چیست⁉️ چه چیزی در حادثه کربلا زیبا بود⁉️ فقدان عزیزان⁉️ اسارت اهل بیت⁉️ و . . .
🔻🔻🔻
🌺 "زیبایی کربلا در گذشت از داشته ها برای رسیدن به معشوق حقیقی یعنی خدا است."🌺
🔸چه چیز زیباتر از آن که کسی فرزندان خود را در راه خدا فدا کند‼️
🔹چه چیز زیباتر از آن که برای تقرب به محبوب از طفل شش ماهه خود بگذرد‼️
🔸چه چیز زیباتر از آن که برای تحقق خواسته محبوب، اسارت اهل و عیالش را با دل و جان بپذیرد‼️
🔹چه چیز زیباتر از آن که تمام سختی ها و مصائب را در این راه به جان بخرد و بگوید: "الهی رضا برضاک؛ راضی ام به رضای تو"‼️
✍کربلا نمایشگاه صبر، رضا، وفاداری، گذشت و ایثار، ولایت مداری و . . . است. این هاست که کربلا را زیبا کرده است.
#سوالات_و_شبهات
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کربلا
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
🌺"ما می رویم تا تو چادرت را حفظ کنی"🌺
🌀 سال 62 ، بعد از ازدواج راهی آبادان شدم تا در اونجا زندگی خودمو آغاز کنم. شوهرم پاسدار بود و بیشتر وقتشو تو جبهه سپری می کرد. منم به همراه دوستانی که پیدا کرده بودم تو همه کارها وارد می شدیم. از شستن لباس ها تا پرستاری در بیمارستان. گاهی هم به بیمارستان های صحرایی می رفتیم.
💢 یه روز که فکر کنم بعد از عملیات رمضان بود در بیمارستان مشغول بودم. بیمارستان پر از مجروح بود. حال یکی شون خیلی بد بود... رگ هاش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت. وقتی دکتر این مجروح رو دید به من گفت که بیارمش داخل اتاق عمل. من اون موقع چادر سرم بود، دکتر اشاره کرد که چادرمو در بیارم راحت تر بتونم مجروح رو جا به جا کنم...
💠 مجروح که دائماً از هوش می رفت و نای تکان خوردن و حتی حرف زدن هم نداشت به من نگاه کرد؛ کمی ازش فاصله گرفتم تا چادرمو از سرم در آرم. احساس کردم که چادرم به جایی گیر کرده. فکر کردم چادرم احتمالاً به گوشه تخت گیر کرده باشه. برگشتم تا چادرم رو آزاد کنم که دیدم چادرم در مشت اون مجروحه. به سختی گوشه چادرمو گرفته بود. انگار می خواست چیزی بمن بگه. اول فکر کردم مثلاً ازم می خواد تا تشنگی شو برطرف کنم چون خون زیادی ازش رفته بود یا شاید می خواد وصیت کنه. سرمو نزدیک لباش بردم. به سختی و بریده بریده گفت:
🌹" من دارم میرم تا تو چادرتو در نیاری. ما برای این چادر داریم می ریم."🌹
♨️ خشکم زده بود. توی چند ثانیه انگار چند سال گذشت. مات و مبهوت بهش نگاه می کردم که دکتر گفت: دیگه لازم نیست کاری کنی. تموم شد.
🌀 نگاهش که کردم هنوز چادرم در مشتش بود که شهید شد. از اون به بعد در بدترین و سخت ترین شرایطم چادرمو کنار نگذاشتم.
✍ "آفرین بر پرستارانی که هم به نیروهای انقلاب کمک می کنند و هم به آرمان ها و ارزش های انقلاب." 🌹
#خاطرات_شهدا
#حجاب
#روز_پرستار
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
⛔️ وفات حضرت فاطمه (س) یا شهادت⁉️
❌ در حدود سال ۱۳۷۱ شمسی بود که عده ای از محققان حکومت ایران که در مجلس شورای اسلامی که هم بودند، پس از ۱۴۰۰ سال تحقیق و بررسی ناگهان به راز مهمی پی بردند و آن اینکه حضرت فاطمه (س) فوت نکرده است بلکه شهید شده است. اینجا بود که آن نمایندگان اعلام کردند از این پس در تقویمها بجای وفات شهادت بنویسند، و این روز را تعطیل اعلام کنند.
❌بنابراین مسئله شهادت فاطمه (س) بزرگ ترین دروغ تاریخ است و ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند ⭕️
🔻🔻🔻
1⃣ اصطلاح "وفات" به معنای مرگ طبیعی نیست، بلکه به معنای "دریافت کامل روح و جان" آدمی است. خدا در قرآن کریم می فرماید:
🌺"الله یتوفی الانفس حین موتها؛ خداوند در موقع مرگ نفس انسان ها را به طور کامل دریافت می کند."🌺
✍ به همین خاطر به کار بردن وفات هم در مورد شهید صحیح است و هم در مورد کسی که به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. حتی در مورد شهادت امام حسین علیه السلام هم واژه وفات به کار رفته است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
🌺"اما ان امتی ستقتله فمن زاره بعد وفاته کتب الله له حجه من حججی؛ امت من حسین (ع) را می کشند، هر کس بعد وفاتش او را زیارت کند، خداوند برای ثواب یکی از حج های مرا می نویسد."🌺
✍ پس واژه "وفات" هم برای مرگ طبیعی به کار رفته است هم برای شهادت.
2⃣ جوینی استاد ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت (که در وصف او گفته اند: امام، محدث یکه تاز دوران، فخر الاسلام) در کتاب فراید السمطین روایتی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که ایشان فرمود:
🌺"تکون اول من یلحقنی من اهل بیتی فتقدم علی محزونه مکروبه مغمومه مغصوبه مقتوله؛ اولین کسی که به من ملحق می شود، فاطمه (س) است در حالی که ناراحت، سختی کشیده .... و به شهادت رسیده است."🌺
✍ به خوبی از تعبیر جوینی روشن می شود که فاطمه سلام الله علیها به مرگ طبیعی از دنیا نرفته و به شهادت رسیده اند.
3⃣ بهترین شیوه بحث و اشکال زمانی است که طرفین به منابع دست اول استناد کنند نه به منابع دست چندم مثل تقویم. استناد به منابع غیرمتقن باعث می شود تا اعتبار کلام از بین برود.
🌹حق جو و حق پذیر باشیم🌹
#سوالات_و_شبهات
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#وفات_یا_شهادت
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
✅ "خاطرات روز فرار شاه"
1⃣ 🌺ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریکا در ایران، ضمن روایت خاطره خود از حقارت شاه در واپسین روزهای حضور در ایران که «ملتمسانه» از سفیر امریکا کسب تکلیف میکرد که «کجا باید بروم؟»، درباره واکنش مردم به خبر فرار شاه میگوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بیسابقهای فراگرفت.🌺
2⃣ 🌺کامیونها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید [آیتالله طالقانی] پیاده میکردند. جشن رفتن شاه با حرکت دستههای تظاهرکننده در خیابانها و صدای بوق خودروها و روشن کردن چراغها سه یا چهار ساعت ادامه یافت. با خروج شاه از ایران مسئولیت حکومت و اداره امور کشور به دست شاپور بختیار افتاد».🌺
3⃣ 🌺رابرت هایزر، ژنرال آمریکایی، مشاهدات خود از 26 دیماه 1357 را اینچنین روایت میکند: «جمعیت زیادی در خیابانهای سراسر شهر جمع شده بود و زمانی که شاه رفت گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده است. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتیم؛ بوقها به صدا درآمده بود، راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه غیر قابل توصیفی بود؛ جشن خودجوش مردم تا دو سه ساعت ادامه یافت و هر لحظه آهنگ آن شدیدتر میشد.🌺
4⃣ 🌺گزارشهایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمههای شاه و خانوادهاش کردهاند. در برابر ساختمان اداره مخابرات در میدان سپاه تهران، مجسمه سوارکاری بزرگ و زیبایی از رضاشاه، پدر شاه، وجود داشت که مردم آن را واژگون کرده بودند. در طول بعد از ظهر، باخبر شدیم پنج یا شش مجسمه دیگر که چند دهه از عمرشان میگذشت، نابود شده است. آنها به طور نمادین در حال کشتن شاه بودند».🌺
5⃣ 🌺آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در تهران نیز، درباره اوضاع کشور بعد از فرار شاه میگوید: کابینه بختیار و برنامه دولت او در روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس قرار گرفت و شاه و همسرش در همان روز تهران را به مقصد مصر ترک گفتند.🌺
6⃣ 🌺رادیو ایران ساعت دو بعد از ظهر، خبر عزیمت شاه را اعلام کرد. من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانوادههایشان همه در محوطه سفارت بودیم. ناگهان تمام شهر از شادی و حس رهایی منفجر شد. اتومبیلها با صدای بوق و چراغهای روشن حرکت میکردند؛ مردم فریادزنان و پایکوبان در خیابانها بودند و سربازان را میبوسیدند. روزنامهها در تیراژ بالا با تیتر «شاه رفت» توزیع میشدند و مجسمههای شاه و پدرش را از میادین شهر پایین کشیدند. اینها وقایعی بود که من از آن بعد از ظهر طولانی و هلهله و شادمانی تمام نشدنی مردم در آن روز به یاد دارم.🌺
7⃣ 🌺ما جلوی درب سفارت برای تماشای شادی مردم ایستاده بودیم و مردم برای ما دست تکان میدادند و روزنامههایی را که عنوان «شاه رفت» بر روی آنها نقش بسته بود به ما میدادند. سربازان محافظ سفارت عاقلانه با تبسم تسلیم مردم شده بودند و اجازه میدادند آنها برای شعار دادن بالای اتومبیلهای زرهپوششان بروند، در حالی که لولههای تفنگ آنان با گل مسدود شده بود؛ من هرگز چنین منظرهای را به چشم خود ندیده بودم.🌺
#داستان_های_مذهبی
#عزت_ملی
#فرار_شاه
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
✅ "ولایت پذیری مسیح کردستان"
🌀 تا آن وقت فرصت نکرده بود طرح عملیات را با بیت امام در میان بگذارد یا اجازه اش را بگیرد ولی حالا که امام مخالفت کرده بود، فهماندنش به افرادی که با جان و دل روی طرح سرقت از بانک صادرات بازار تهران کار کرده بودند تا به قول خودشان ضربه اقتصادی محکمی به رژیم بزنند، کار سختی بود.
💢 تا آن وقت تجربه عملیات نظامی چندانی نداشتند و افراد گروه یک دست نبودند. بعضی هایشان مرام میرزا (=شهید بروجردی) را در کسب اجازه ی عملیات از مراجع تقلید را قبول نداشتند.
💠 حالا هم جوانک نارنجک ها را برداشته بود و داشت می رفت سمت بانک و به حرف های میرزا هم گوش نمی داد. می گفت: "من تا این بانک رو منفجر نکنم، از اینجا نمی رم. بچهها همه برای زدن بانک آماده اند. تو هم اگه ترسیده ای، بکش کنار. می دونی با اون همه پول چقدر اسلحه میشه خرید؟"
♨️ میرزا توی چشم های جوانک خیره شد. دست های سنگینش را بلند کرد و خواباند توی گوشش. دست های جوانک بی اختیار جمع شدند توی صورتش.
🌀 میرزا نارنجک هایی را که حالا توی پیاده روی بازار ریخته بود، به سرعت جمع کرد. بعد گفت:
🌹" تا آقای خمینی عملیات رو تایید نکنه، عملیات بی عملیات! ..."🌹
📚 غریب غرب (خاطرات شهید محمد بروجردی)
✍ آفرین به مردانی که در پاسخ به خواسته های رهبر، لبیک می گفتند، نه این که بر انجام خواسته های اشتباه خود اصرار ورزند.
#خاطرات_شهدا
#ولایت_پذیری
#شهید_محمد_بروجردی
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
⛔️ برکت یعنی چه و این که می گویند مال حرام برکت ندارد، به چه معناست⁉️
🔻🔻🔻
💢 از بزرگی پرسیدند: "برکت در مال یعنی چه؟" درپاسخ مثالی زد و گفت:
🔹گوسفند درسال یک بار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد.
🔸سگ در سال دو بار زایمان میکند و هر بار هم حداقل ۷-۶ بچه.
⬅️ پس به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنارآن است ولی درواقع برعکس است.
🔹گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها، چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت.
✍ 🌺" مال حرام این گونه است؛ فزونی دارد ولی برکت ندارد"🌺
#سوالات_و_شبهات
#برکت
#مال_حرام
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
⛔️ درون مایه "جشن های سالانه هنر" در دوره شاه چه بود⁉️
💢 آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلستان در ایران قبل از انقلاب، درباره جشن هنر شیراز چنین میگوید: ... فستیوال بینالمللی هنری شیراز (جشن هنر شیراز) که سالانه برگزار میشد از آغاز به علت نوآوریها و نمایش هایی که با روحیات جامعة سنتی و اسلامی ایران تطبیق نمیکرد موجب تضادها و مباحثاتی شده بود. از جمله نمایشات مسخرهای که من از این جشن بیاد دارم
1⃣ صحنهای از نمایش رقاصان برزیلی بود که در حین رقص سر مرغهای زنده را با دندان جدا میکردند، یا نمایشی از هیجان و از خود بیخود شدن مردم در حال عزاداری که بیشباهت به مراسم تعزیه نبود و نشان دادن آن در یک کشور مسلمان به هیچوجه تناسبی نداشت.
🔹جشن هنر شیراز در سال 1977 از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود.
2⃣ به طور مثال یک شاهد عینی، صحنههایی از نمایشی را که موضوع آن آثار شوم اشغال بیگانه بود برای من تعریف کرد. گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابان های پر رفت و آمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً میخواستند برنامه خود را به طور کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. صحنة نمایش نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل آن بود. یکی از صحنهها که در پیادهرو اجرا میشد تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار ـ درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده میشد در مقابل چشم همه صورت میگرفت. صحنه مسخره دیگر پایان نمایش هم این بود که یکی از هنرپیشگان اصلی نمایش باز هم در پیادهرو شلوار خود را کنده هفتتیری در پشت خود میگذاشت و به این ترتیب تظاهر به انتحار میکرد.
🔹. . . طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر «وینچستر» انگلیس اجرا میشد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمیبردند.
😔شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.😔
📚 غرور و سقوط، خاطرات سفیر سابق انگلیس در ایران، صص 90 تا 92
🔹ویلیام شوکراس روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی نیز درباره تأثیر جشن هنر شیراز مینویسد: ...
4⃣ ملکه ریاست جشن هنر شیراز را بر عهده داشت. بعدها در تبعید، فرح از جشن هنر دفاع کرد و اظهار داشت این جشن، هنر اصیل و سنتی تمام نقاط جهان را به ایران آورد!...
📚 آخرین سفر شاه، ویلیام شوکراس، ص 115.
#سوالات_و_شبهات
#فساد_اخلاقی_پهلوی
#جشن_هنر
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 @myar97