برای دسترسی سریع تر به مطالب کانال، هشتگ های زیر را جستجو کنید و با جهت بالا و پایین 🔻🔺 به راحتی به مطالب کانال دسترسی داشته باشین
1⃣ #نکات_قرآنی
2⃣ #سوالات_و_شبهات
3⃣ #داستان_های_مذهبی
4⃣ #خاطرات_شهدا
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
✅ "خاطرات روز فرار شاه"
1⃣ 🌺ویلیام سولیوان، آخرین سفیر امریکا در ایران، ضمن روایت خاطره خود از حقارت شاه در واپسین روزهای حضور در ایران که «ملتمسانه» از سفیر امریکا کسب تکلیف میکرد که «کجا باید بروم؟»، درباره واکنش مردم به خبر فرار شاه میگوید: «جریان عزیمت شاه بعد از ظهر همان روز از رادیو و تلویزیون ایران پخش شد و ساعتی بعد شهر تهران را غوغا و هیجان بیسابقهای فراگرفت.🌺
2⃣ 🌺کامیونها مردان جوان را سوار کرده و در خیابان تخت جمشید [آیتالله طالقانی] پیاده میکردند. جشن رفتن شاه با حرکت دستههای تظاهرکننده در خیابانها و صدای بوق خودروها و روشن کردن چراغها سه یا چهار ساعت ادامه یافت. با خروج شاه از ایران مسئولیت حکومت و اداره امور کشور به دست شاپور بختیار افتاد».🌺
3⃣ 🌺رابرت هایزر، ژنرال آمریکایی، مشاهدات خود از 26 دیماه 1357 را اینچنین روایت میکند: «جمعیت زیادی در خیابانهای سراسر شهر جمع شده بود و زمانی که شاه رفت گویی تیر شروع مسابقه شلیک شده است. همه به یکباره واکنش نشان دادند. به بالکن رفتیم؛ بوقها به صدا درآمده بود، راهپیمایان بیرون ریخته بودند و همه شهر سرشار از جشن و شادی بود. حادثه غیر قابل توصیفی بود؛ جشن خودجوش مردم تا دو سه ساعت ادامه یافت و هر لحظه آهنگ آن شدیدتر میشد.🌺
4⃣ 🌺گزارشهایی دریافت کردیم مبنی بر اینکه مردم شروع به پایین کشیدن مجسمههای شاه و خانوادهاش کردهاند. در برابر ساختمان اداره مخابرات در میدان سپاه تهران، مجسمه سوارکاری بزرگ و زیبایی از رضاشاه، پدر شاه، وجود داشت که مردم آن را واژگون کرده بودند. در طول بعد از ظهر، باخبر شدیم پنج یا شش مجسمه دیگر که چند دهه از عمرشان میگذشت، نابود شده است. آنها به طور نمادین در حال کشتن شاه بودند».🌺
5⃣ 🌺آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در تهران نیز، درباره اوضاع کشور بعد از فرار شاه میگوید: کابینه بختیار و برنامه دولت او در روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس قرار گرفت و شاه و همسرش در همان روز تهران را به مقصد مصر ترک گفتند.🌺
6⃣ 🌺رادیو ایران ساعت دو بعد از ظهر، خبر عزیمت شاه را اعلام کرد. من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانوادههایشان همه در محوطه سفارت بودیم. ناگهان تمام شهر از شادی و حس رهایی منفجر شد. اتومبیلها با صدای بوق و چراغهای روشن حرکت میکردند؛ مردم فریادزنان و پایکوبان در خیابانها بودند و سربازان را میبوسیدند. روزنامهها در تیراژ بالا با تیتر «شاه رفت» توزیع میشدند و مجسمههای شاه و پدرش را از میادین شهر پایین کشیدند. اینها وقایعی بود که من از آن بعد از ظهر طولانی و هلهله و شادمانی تمام نشدنی مردم در آن روز به یاد دارم.🌺
7⃣ 🌺ما جلوی درب سفارت برای تماشای شادی مردم ایستاده بودیم و مردم برای ما دست تکان میدادند و روزنامههایی را که عنوان «شاه رفت» بر روی آنها نقش بسته بود به ما میدادند. سربازان محافظ سفارت عاقلانه با تبسم تسلیم مردم شده بودند و اجازه میدادند آنها برای شعار دادن بالای اتومبیلهای زرهپوششان بروند، در حالی که لولههای تفنگ آنان با گل مسدود شده بود؛ من هرگز چنین منظرهای را به چشم خود ندیده بودم.🌺
#داستان_های_مذهبی
#عزت_ملی
#فرار_شاه
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
💢 مسجد غیرسیاسی 💢
استاد قرائتی می فرمودند:
🔹من یک مسجدی رفتم، یک آیت الله پیرمردی پیشنمازش بود. مردم هم همه از آن مردم مقدس و نمازشب خوان، حاجیهای دوآتشه!
🔸من دیدم اینها مرگ بر آمریکا نمیگویند. گفتم: چرا نمیگویید؟ گفتند مسجد اینجا سیاسی نیست. اینجا مسجد مقدسین است. اینها همه نماز شب میخوانند.
🔹من گفتم خیلی خوب. رفتم پیش آیت الله و گفتم: حضرت آیت الله! شما اجازه بده من یک دقیقه میخواهم تفسیر قرآن بگویم. آیت الله من را میشناخت، گفت: بفرمایید. به مردم گفتم: شما پنجاه درصد مسلمان هستید. اگر ناراحت هستید، سر جایم مینشینم. اگر به شما برنمیخورد، بگویم. مثل مینی بوس، شما مینی مسلمان هستید. مینی بوس یعنی اتوبوس کوچک، شما مینی مسلمان هستید. خجالت میکشید نگویم. گفتند: حاج آقا بگو.
💠 گفتم: قرآن میگوید: علامت مؤمن چند چیز است.
1⃣ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» (فتح/29) نسبت به کفار باید خشن باشید. آن کسی که هر روزی یک بامبولی در میآورد، نمیخواهد سر به تن ما باشد، به کشتی و هواپیما و جبهه و به همه چیز ما حمله میکند، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»
2⃣ «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» نسبت به خودتان باید رحم داشته باشید. نگویید: آقا ما خودمان هم فقیر داریم، ما خودمان فقیر داریم اما باید به فلسطین هم کمک کرد. باید به آفریقا هم کمک کرد، چون آنها هم مسلمان هستند. «رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ»
3⃣ و 4⃣ «تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا» باید اینها را در حال رکوع ببینی. «رُكَّعًا سُجَّدًا». گفتم شما سجده میکنید، رکوع هم میکنید، ولی نه به کفار نفرین میکنید، نه نسبت به خودیها محبتی نشان میدهید. پس شما در این چهار تا به دو تا عمل میکنید، به دو تا عمل نمیکنید، بنابراین پنجاه درصد مسلمان هستید. حضرت آیت الله درست گفتم؟ گفت: بله! حرف شما درست است. بگویید، گفتند: مرگ بر آمریکا! با عمل سزارین گفتند.
#استاد_قرائتی
#داستان_های_مذهبی
#مرگ_بر_آمریکا
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
⭕️ چه کار کنیم تا خواب امام زمان (عج) رو ببینیم⁉️
🌀 شاگردی از استادش پرسید: چه کاری انجام دهم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
💠 استاد در جواب گفت: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب.😳
💢 شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت و از استادش گلایه کرد که: استاد دیشب دائم خواب آب می دیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم، کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...!
✅ استاد تبسمی کرد و گفت: تشنه آب بودی خواب آب دیدی، تشنه امام زمان (عج) بشو تا خوابش رو ببینی.
✍ هر گاه واقعا تشنه دیدار امام زمان (عج) شدیم، ایشان را خواهیم دید.
#سوالات_و_شبهات
#داستان_های_مذهبی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
برای دسترسی سریع تر به مطالب کانال، هشتگ های زیر را جستجو کنید و با جهت بالا و پایین 🔻🔺 به راحتی به مطالب کانال دسترسی داشته باشین
1⃣ #نکات_قرآنی
2⃣ #سوالات_و_شبهات
3⃣ #داستان_های_مذهبی
4⃣ #خاطرات_شهدا
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
💢 عالمی که نان و سرکه می خورد
🌀 ناصرالدین شاه در دیداری که با ملاهادی سبزواری داشت، کنار سفره بر زمین نشست و از حال صاحب خانه پرسید و در ضمن نظری به اطراف انداخت و مشاهده کرد، در آن اتاق جز یک قطعه نمد که بر زمین گسترده شده و سفره را روی آن قرار دادهاند، چیزی دیده نمیشود.
♨️ گفت: آقا من تصور میکردم که زندگی شما خوب است و اینک میبینیم که بر نمد مینشینید و نان و سرکه میخورید.
💠 بعد از قدری صحبت، ناصرالدین شاه فهمید که فرش دو اتاق دیگر که در آن خانه است، نیز از نمد است، از حاجی سؤال کرد که چگونه به آن زندگی محقر ساخته است و او در جواب گفت:
🌹" این سه قطعه نمد را هم که کف اتاق انداختهام، باید در جهان بگذارم و بروم و این نمدها در دنیا میماند و من رفتنی خواهم بود."🌹
💢 ناصرالدین شاه گفت: در این سن که شما دارید، نباید غذای شما نان و سرکه باشد و حاج ملا هادی سبزواری گفتند: «کسانی هستند که مستحق میباشند و من به آنها کمک میکنم، به همین جهت به خود من بیش از نان و سرکه نمیرسد».
🌹بگذر تا خدا از تو بگذرد.🌹
#داستان_های_مذهبی
#ملاهادی_سبزواری
#ساده_زیستی
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
✅ "خلاقیت در طلب بخشش"
🌀 در زمان پیامبر (ص)شخصی مرتکب گناهی شد. از شدت شرمندگی مخفی میشد تا یه وقت پیامبر (ص) او را نبیند و بیشتر شرمنده شود.
💢 مدتی گذشت تا یه روز امام حسن و امام حسین علیهما السلام رو (که آن موقع کودک خردسالی بودند)، دید.
💠 با خودش گفت: این بهترین فرصته که این دو آقازاده رو که پیامبر (ص) خیلی اون ها رو دوست دارند، با خودم ببرم تا به خاطر وساطت این دو بزرگوار، آن حضرت منو ببخشند.
♨️ این دو آقازاده رو روی دوشش گذاشت و اومد محضر پیامبر (ص) و عرض کرد: یا رسول الله! در پناه خدا و این دو آقازاده اومدم که منو ببخشید.
🌀 پیامبر (ص) وقتی این صحنه رو دیدند، خندیدند و از گناه اون شخص گذشتند.
💢 آیه نازل شد:
🌹"... فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما؛ اگه کسی گناهی رو مرتکب شده باشه و از خدا توبه کنه و پیامبر (ص) هم براش استغفار کنه، خداوند متعال از گناهش می گذرد."🌹
✍ با توسل به اهل بیت قلبمان را از پلیدی گناه پاک کنیم. 🌺
#داستان_های_مذهبی
#توسل
#شفاعت
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
⭕️ "حرمت نعمت را نشکنید" ⭕️
💠 امام صادق علیه السلام بعد از غذا داشتند انگشتانشون رو با زبانشون تمیز می کردند و ذرات غذایی که به دستشون چسبیده بود، می خوردند. در همین حال فرمودند: "من می ترسم خادمم من رو در این حالت ببینه و با خودش فکر کنه که این کار من، از شدت طمع من هست و حال آن که این طور نیست."
♨️ بعد علت کارشون رو این طور بیان کردند: در زمان های قدیم قومی بودند که کنار یه نهر بزرگی زندگی می کردند و نعمت در آن منطقه بسیار یافت می شد. این قدر نعمت زیاد بود که مردم نجاست هاشون رو نان تمیز می کردند.
🌀 یه روز مرد صالحی داشت از اون منطقه رد می شد. دید یه زنی داره نجاست های بچه اش رو با نان تمیز می کنه. بهش گفت: "وای بر تو! چرا نعمت های خدا رو در غیرراهش مصرف می کنی؟"
زن گفت: چیه؟ ما رو از فقر می ترسونی؟ خیالت راحت باشه! تا وقتی این نهر بزرگ هست، ما ذره ای از گرسنگی نمی ترسیم.
💢 این قدر این عمل زشت رو تکرار کردند تا کوهی از نان های نجس آنجا جمع شد.
💠 خداوند متعال بر این قوم غضب کرد و رودشان خشک شد. باران نیامد و گیاهان ازبین رفتند. این قدر قحطی اومد که مجبور شدند همه اون نان های نجس را بخورند.
✍ حواسمون باشه ما هم تافته جدا بافته نیستیم، اگه حدود الهی را مراعات نکنیم، ممکنه نعمت ها از ما هم گرفته شوند.
#داستان_های_مذهبی
#شکر
#حدود_الهی
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
🌹" اگر نمک کسی را بخوریم نمکدان نمی شکنیم "🌹
🌀 در زمان علامه مجلسی اول، لات های شهر اصفهان مزاحم مردم می شدند و اون ها رو اذیت می کردند. یه روز لات ها جلوی آدم مومنی رو گرفتند و گفتند: "ما می خواهیم امشب مهمان تو باشیم."
♨️ این بنده خدا مومت بود. با خودش گفت: اگه راهشون ندم، فردا مزاحم خودم و زن و بچه ام میشن، اگه دعوتشون کنم با خودشون بساط موسیقی و لهو و لعب رو میارن.
💠 هر چی با خودش فکر کرد، نفهمید چیکار کنه. اومد پیش علامه مجلسی (ره) و پرسید: چی کار کنم؟ علامه (ره) یه فکری کرد و گفت: بهشون بگو بیان، من هم میام.
💢 شب که شد علامه (ره) زودتر از لات ها اومد. وقتی لات ها اومدن و دیدن ایشان هم نشسته، خیلی حالشون گرفته شد (که بساط شادیشون داره به هم می خوره). گفتند: باید یه کاری کنیم که علامه (ره) قهر کنه و بره.
🌀 بزرگ لات ها اومد پیش علامه (ره) و گفت: روش ما چه عیبی داره که شما این قدر با ما بد هستین و به ما اعتراض می کنید؟ علامه (ره) پرسید: خب شما چه ویژگی ای دارین؟ گفت:
🌺 "ما هزار تا عیب داریم ولی اگه نمک کسی رو خوردیم، نمکدان نمی شکنیم." 🌺
♨️ علامه (ره) فرمودند: من گواهی میدم که شما دروغ میگین. شما نمک خدا رو خوردین ولی نمکدان شکستین.
💠 یه دفعه برق از سرشون پرید. همه ساکت شدند. بعد چند دقیقه یکی یکی از خانه بیرون رفتند. روز بعد همه لات ها اومدن درب خونه علامه و توبه کردند.
#داستان_های_مذهبی
#امر_به_معروف
#توبه
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 "برکت یک شاخه گل" 🌷
💠 يكى از كنيزان امام حسين عليه السلام خدمت حضرت رسيد، سلام كرد و دسته گلى تقديم آن حضرت نمود.
💢 حضرت هديه آن كنيز را پذيرفت و در مقابل به او فرمود: "تو را در راه خدا آزاد كردم."
🌀 انس كه ناظر اين برخورد انسانى بود از آن حضرت با شگفتى پرسيد:
چگونه در مقابل يك دسته گل بى ارزش او را آزاد كردى؟! - چون ارزش مادى يك كنيز به صدها دينار طلا مى رسيد.
♨️ حضرت با تبسمى حاكى از رضايت خاطر بود فرمود: خداوند اينگونه ما را ادب كرده ، چون در قرآن كريم مى فرمايد:
🌺 "اذا حييتم بتحيه فحيوا باحسن منها او ردوها؛ اگر كسى به شما نيكى كرد او را نيكى و رفتار شايسته ترى پاسخ دهيد." 🌺
و من فكر كردم، از هديه اين كنيز بهتر، اين است كه در راه خدا آزادش كنم.
🌹ببخش تا بهترین ها را به تو ببخشند.🌹
#داستان_های_مذهبی
#روز_احسان_و_نیکوکاری
#بخشش
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
⭕️ کلک زدن به خدا ممنوع ⭕️
💢 قومی از بنی اسراییل بودند که کنار دریا زندگی می کردند. روز شنبه عید اون ها بود و قانونشون این بود که روز عید هیچ کس حق کار و فعالیت نداشت (درآمدزایی حرام بود) و باید به جشن و شادی می پرداختند. یعنی هیچ کس حق صید ماهی نداشت و اگر چنین کاری می کرد، سنگسارش می کردند.
🌀 اتفاقا شنبه ها ماهی های سطح دریا زیاد می شدند ولی روزهای دیگه خبری از اون ها نبود.
♨️ دور هم نشستند و با هم مشورت کردند. گفتند: اگه روزهای دیگه هفته بیایم، یک دهم مقدار صید شنبه ها هم نمیشه. چیکار کنیم؟
💠 دو تا راه حل دادن:
1⃣ برخی از اون ها اومدن نهرهایی درست کردند و شنبه که می شد آب و ماهی ها رو به سمت داخل نهر هدایت می گردند و یکشنبه صید می کردند.
2⃣ برخی دیگه هم بدون توجه به ممنوعیت صید ماهی و بدون ساخت نهر با خیال راهت شنبه ها به صید ماهی مشغول شدند.
🔸خداوند متعال در آیه 65 بقره می فرماید:
🌺 "و دانستی حال کسانی را که در روز شنبه حکم خدا را زیر پا گذاشتند و ما آن ها را به صورت میمون مسخ کردیم." 🌺
✍ کسانی که احکام الهی را مسخره می کنند و حرمت شکنی می نمایند، حواسشون باشه که "چوب خدا صدا نداره، اگه بخوره دوا نداره."
#داستان_های_مذهبی
#اصحاب_سبت
#حرمت_شکنی
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97