eitaa logo
میزان العلم
113 دنبال‌کننده
186 عکس
140 ویدیو
3 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت فرهیختگان معزز ان شاءالله برداشت‌های کاربردی و زمینه ساز تمدن پیشرفته اسلامی از ثقلین (کتاب الله و احادیث رسول الله و عترت طاهرین) با شما بزرگواران به اشتراک گذاشته خواهد شد. ارتباط با ادمین @myzan_124
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم عجل لولیک الفرج میزان العلم https://eitaa.com/myzan124
🔶🔹 یوم‌الله ۱۳ مهر در آینه‌ی ملت‌های منطقه 🌐 واکنش‌ مخاطبان شبکه‌ی خبری الجزیره به خطبه‌های امام خامنه‌ای ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel 🌐 لینک: https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
هدایت شده از {تلخند طب،‌تمدن و سیاست}🇵🇸
جهت اطلاع و تأمل از نظر سید حسن نصرالله، چگونه می توان در برابر اسرائیل بازدارندگی ایجاد کرد؟ «وقتی یکی از مجاهدان ما را می‌کشید، ما یکی از سربازانتان را می‌کشیم. تمام. معادله این است. این نمی‌شود که شما یکی از ما را بکشید و ما بیاییم یک پایگاه، تپه، استحکامات و تجهیزات آهنی و حلبی را بزنیم! پول تمام جهان دست شماست و جایگزین می‌کنید. این کارها در مقابل اسرائیل معادله‌ی بازدارندگی درست نمی‌کند.» (عاشورای ۱۴۴۲) ✍ محمد صالح مشفقی پور 🗳 جهش ایران | @jahesheiran
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ گریه، کافی نیست ♦️استاد علی صفایی حائری میزان العلم https://eitaa.com/myzan124
هدایت شده از حاج محمود کریمی
سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد. 💐 [کانال حاج محمود کریمی] @HajMahmoud_Karimi
فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه آلاف التحیه و الثنا 🔶عَنْ بَعْضِ أَهْلِ الرَّیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْكَرِیِّ علیه السلام قَالَ: دَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ أَیْنَ كُنْتَ فَقُلْتُ زُرْتُ الْحُسَیْنَ علیه السلام قَالَ أَمَا لَوْ أَنَّكَ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا. 🔷شخصی از شیعیان ری به حضور امام‌ هادی علیه‌السلام رسید، حضرت به او فرمود: کجا بودی؟ او گفت: به زیارت امام حسین علیه‌السلام رفته بودم. امام فرمودند: اگر قبر عبدالعظیم را ـ که در جوار شماست ـ زیارت کنید، مانند آن است که قبر حسین علیه‌السلام را زیارت کرده باشید. (بحار الانوار ج 99 ص 268) میزان العلم https://eitaa.com/myzan124
هدایت شده از کشکول ناب حوزوی
سخنرانی.mp3
82.42M
🔺بیان تاریخ مختصر صهیونیسم + بیان نقشه صهیونیسم برای ایران شیعی امروز + نکات ارزنده متعدد دیگر 🎤آیت الله شیخ عباس مراسم بزرگداشت شهید نصرالله در مسجد جامع صاحب الزمان(عج) مهرآباد جنوبی تهران - ۱۱مهر ۱۴۰۳ 💎کشکول ناب حوزوی 🔻 ◾ @kashkolenab
🕎 از دین و دولت یهود... 1️⃣ فرزند صهیونیسم است، امّا نه آن صهیونیسم که امروزه از آن فقط نامی باقی‌ست. آن ایدهٔ اولیهٔ قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، به‌واقع اندیشه‌ای غیردینی بود. اندیشه‌ای حتّی در مخالفت با اندیشهٔ غالب دینی یهود که قوم را مشیّت و خواست خداوند می‌دانست. آن باور راسخ و رایج در کتاب مقدّس که ضعف و عذاب قوم، حاصل روی‌گردانی آن‌ها از خدا، و خدا از آنان است، تا آن‌گاه که با تقوای قوم، خداوند بر سر لطف آید و مسیحایی دیگر از بین فرزندان داوود نزد آنان فرستد. همین امروز هم، سریال‌های یهودی را ببینید، «صهیونیست» نزد ارتدوکس‌ها هم‌چون ناسزا به‌کار می‌رود و معادل کافر است. 2️⃣ امّا یک خواست و آرمان ناسیونالیستی بود، برای ساخت یک «ناسیون»، متأثر از همهٔ این نوع جنبش‌ها در قرن نوزدهم که ملّت-دولت‌های دیگری هم ساخت و از این نظر استثنا نبود. را هم دیده‌اید که می‌گوید به «خواستهٔ صهیونیست‌ها در برپایی یک مسکن ملّی» به دیدهٔ موافقت می‌نگرد. صهیونیست‌ها قصد داشتند، خلاف باورهای دینی، یک دولت-ملّت بسازند مثل همهٔ کشورهای آن روز، که ساختند با همهٔ ابزارهای لازم برای این امر: 👈 یک دین (که بود)، 👈 یک قلمرو ملی (که باید تصرّف می‌شد)، 👈 یک زبان ملی (که باید تحوّل و توسعه می‌یافت) 👈 و البته جمعیّت متمرکز غالب (که از مهاجرت گسترده حاصل شد). 🔹 امری که در چند دهه حاصل شد. 🔸 آن همه جنگ و تجاوز و خونریزی برای پیش‌بُرد همین امر بود، بیشتر تصاحب زمین، و دست‌کم در ابتدا باورهای دینی در آن غلبه نداشت.
و هوالبصیر خاطره یک نماز تاریخینوشته بود؛ بعضی نمازها یکبار در تاریخ تکرار می‌شود جا بمانی؛ از طرف درست تاریخ جا مانده‌ای! مثل نماز ظهر عاشورا؛ مثل نماز جمعه این هفته تهران. درست نوشته بود. و ما راه افتادیم برای اقتدا به پسر زهرا ،جایی حوالی هزار و چهارصد سال بعد از ظهرعاشورا. جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳،حوالی ساعت ۵ صبح به سمت تهران راه افتادیم. در مسیر صبحانه خوردیم و به حرم امام که رسیدیم فقط اندازه یک سلام از راه دور وقت داشتیم و بلافاصله به سمت ایستگاه مترو حرکت کردیم.ازدحام جمعیت زیاد بود اما تازه هنوز ساعت ۷ صبح بود! متروی تهران که روزهای دیگر حال خوشی ندارد، امروز مملو از جمعیت حزب الله بود و صدای شعارها تونل را میلرزاند. سوار قطار که شدیم؛ هر ایستگاه به سیل جمعیت افزوده میشد.با اینکه هیچ فضای خالی داخل قطار نبود،بازهم همه با خوشرویی برای دیگری جا باز میکردند. حوالی ساعت ۸ به مصلی رسیده بودیم. جالب این است که خیلی ها از ما زودتر هم رسیده بودند! گیت ورودی به مصلی آنقدر شلوغ بود و کند حرکت میکرد که قم_تهران راسریع تر از گیت رد کرده بودیم. بالاخره پس از جان کندن های زیاد، ساعت ۹ و نیم را که نگاه کردیم وارد صحن مصلی شده بودیم. همه دنبال جای خوب بودند.ملاک جای خوب این بود که بتوانند آقا را ببینید، حتی اگر در تیررس آفتاب داغ ظهر باشند! همین یک جمله برای تصور یک جامعه ولایی کافیست. یک زاویه مناسب انتخاب کردیم که ما هم بتوانیم آقا را ببینیم. دقایقی را نشستیم تا حوالی ساعت ده، مجری پشت تریبون آمد و کم کم مراسم شروع شد. مجلس ختم سید مقاومت بود‌ و آقای ما صاحب عزا؛ قاری ها،مداح ها،شاعرها پشت سر هم مجلس را به فیض میرساندند. آیه آیه امید فتح میخواندند، بیت بیت روضه، و قصیده قصیده گریه بود که در صحن مصلی طنین انداز بود. حالا خورشید دقیقا وسط آسمان تهران بود و درست بالای سر همه ما نمازگزاران. اذان شروع شد. و هنوز دقایقی از 《اشهد ان علی ولی الله》 نگذشته بود که پرده کرمی رنگ کنار رفت، و اقا وارد شد. اجازه نداد حتی اذان تمام شود! با شوق و اشتیاق و صلابت به میدان آمد.همان مردی که تیررس تمام تهدیدهای هفته پیش بود و میگفتند در پناهگاه امن مخفی شده!! حالا زیر آفتاب تهران،در صحن مصلی و بدون هیج سقفی، جلوی میلیون ها نفر ایستاده بود. تصویر ایستادنش با اسلحه در وسط معرکه، برای نسل ما که علی مرتضی(ع) را ندیده، شاید چیزی بود شبیه به آنچه تاریخ نوشته از علی مرتضی پشتِ درِ قلعه خیبر. بسم الله الرحمن الرحیم گفت و شروع کرد. از وحدت گفت و رمز پیروزی،از شجاعت و ایثار غزه و لبنان گفت و اینکه دشمن ایران دشمن همه مسلمانان است. آقا میگفت؛ دنبال اینند که وحدتمان را نشانه بگیرند،که اگر وحدت از دست برود دشمن به پیروزی نزدیک میشود. آقا کلمه به کلمه رجز قهرمانانه میخواند و امت تکبیر میگفتند؛ میگفت وعده صادق کوچکترین کاری بود که برای تنبیه رژیم در نظر گرفته ایم، و میگفت اگر لازم شد بازهم میزنیم. نه عجولانه رفتار میکنیم و نه شتابزده میشویم. خطبه اول که تمام شد. تازه کار تاریخ شروع شد! که برود رمز کلمات ساده، اما پر از معنایش را پیدا کند. گفت؛ خطبه دوم را خطاب به همه مسلمانان اما خاصه، مسلمانان لبنان و فلسطین به زبان عربی میخوانم. یکهو خانم شمالی که کنارمان نشسته بود گفت؛( چه آقای مهربونی داریم.یتیم نوازی میکنه،میدونه لبنان داغدار رهبرغیورشه میخواد براشون پدری کنه.) راست میگفت آقا یتیم نوازی کرد. آن عرب ها که سالها سید حسن را متهم میکردند که از یک ایرانی دستور میگیرد،حالا باید تماشا میکردند که امام خامنه‌ای به عربی فصیح سید را اخ العزیز و مبعث افتخاری و درة لبنان الساطعه می‌خواند. (یک اعتراف ریز بکنم؟! چادرم را روی سرم کشیده بودم که از گزند آفتاب در امان باشم اما زیر چادر گریه پشت گریه.من سالهاست که سخنرانی های سید حسن به عربی را گوش میدادم و زبان یاد میگرفتم. حالا معلم زبانم را از دست داده بودم. آقا که گفت خطبه را به عربی میخوانم،بغضم ترکید. سید رفته بود،اما امامِ سید، هوای دل من را هم داشت.) خطبه عربی با خطبه فارسی تفاوت داشت؛ خطبه فارسی با دعوت به وحدت شروع شده بود و نشان میداد بار روی دوش مردمان سرزمین امام رضا سنگین است.. اقا میگفت هیچ وقت مقاومت را تنها نگذاشته ایم و نمیگذاریم. خط به خط حرف هایش را باید تبیین کنیم تا بفهمیم در تاریخی ترین نماز جمعه انقلاب اسلامی چه بار سنگینی روی دوشمان است. خطبه عربی اما، با سلام بر سید شروع شد. انگار که بخواهیم از لبنان تشکر کنیم و بگوییم ذبح عظیمتان قبول باشد. پیشکش به مهدی زهرا. اقا از مجاهدت های حزب الله گفت ودل سربازان سید را قرص و محکم کرد که 《اذا جاء نصرالله و الفتح.》
خطبه ها که تمام شد، نماز را قامت بستیم. مردی که میگفتند سریع آمده تا برود، سوره جمعه تلاوت کرد:) نماز عصر را اگر قبلا به شخص دیگری محول میکرد،اینبار خودش قامت بست. دقایقی برای تعقیبات نماز عصر نشست. با تربت سیدالشهدا صورتش را متبرک کرد.با اطرافیان احوالپرسی کرد و بعد رفت... حالا تاریخ مانده بود و یک صفحه بزرگ برای نوشتن از این حماسه؛ بنویسد، رزمایش ۲ میلیونی شهادت طلبی ایرانی ها؟ زن و بچه و پیر و جوان ایران اسلامی از همه جای ایران آمده بودند،علی رغم تمام تهدید ها،خطر انفجارها و ترور ها،تا بگویند عهدشان با سیدخراسانی را با خون امضا میکنند. (به آنها که زرد مینویسند؛ برای ساندیس است. بگویید حتی آب خنک هم نبود!) نماز که تمام شد؛ میلیون ها نفر به خیابان ها وحتی زیر خیابان ها پخش شدند تا از حماسه امروز بگویند. ساعتها طول کشید تا قفل مترو بازشود،تا اتوبوس ها بروند،تا ترافیک روان شود و تا ما به قم برسیم. اما شاد بودیم. که انگار سال یازدهم هجری است،و ما از اینکه علیِ زمانه را تنها نگذاشته ایم خوشنودیم:) خوش به حال ما. ✍زهرارضائی صرمی