هدایت شده از موزیک تایم mz_time
Dung Band - Khodaye Asemoonha - 320 - HitMelodi.Com.mp3
7.7M
8222216834360.mp3
3.49M
Hamid Hiraad - Faramoosh Kon 128.mp3
4.59M
Reza Yazdani - Barooni 128.mp3
5.64M
هدایت شده از موزیک تایم mz_time
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Fereydoun Asraei - Sabro Ghararam 128.mp3
3.8M
هدایت شده از موزیک تایم mz_time
سلام دوستان عزیز همیشه همراه😘
امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه💖
با معرفی ما به دوستانتون وقتی که باهم چت میکنین همزمان آهنگ های دلخواهتون رو باهم گوش کنید😍
ممنون بابت همراهی ارزشمند همیشگیتون 🌹
@mz_time 🎧
هدایت شده از موزیک تایم mz_time
Majid Vahedi - Hesadat - 128 - musicsweb.ir.mp3
3.47M
Armin Mersi - Hame Divonegi 128.mp3
3.53M
Hamed Hakan - Fereshteye Zamini 128.mp3
4.91M
Sohrab Pakzad - Yadesh Raft 2 128.mp3
2.92M
Milad Baran - To Mehrabani 128.mp3
3.66M
هدایت شده از موزیک تایم mz_time
Faryan - Ay Divoone.mp3
7.85M
Siamak Abbasi - Khoshbakhtit Arezoome 2 128.mp3
3.99M
Amirhossein Noshali - Delam Migireh 128.mp3
3.59M
Hamidreza - Sade Boodam [128].mp3
3.04M
Mohammad Alisha - Khatoon [128].mp3
3.76M
Mehras Shaygan - Adamak Barfi [128].mp3
2.74M
Imaazh - Ye Eshgh [128].mp3
2.76M
هدایت شده از کلیپ عاشقانه 💖|موزیک ⏯️|دابسمش |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ عاشقانه 💖
●▬๑ ۩❖✰ 🎬 ✰❖۩ ๑
https://eitaa.com/love_viideo
_Garsha Rezaei - Azizam Khosh Oomadi - 320 - musicsweb.ir.mp3
1.95M
Omid Shirin - Kash - 128 - musicsweb.ir.mp3
2.84M
Manad - Khireh - 128 - musicsweb.ir.mp3
2.7M
_Shahab Faleji - Leyli - 128 - musicsweb.ir.mp3
9.32M
💞 لیلی 💞
💫 #شهاب_فالجی💫
همین الان براش بفرست💔
01:43 ━━━●─── 03:47
⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻
ılıılıılıılıılıılı
🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻
#کانال_موزیک_تایم #موسیقی_محلی
#موسیقی #آهنگ #موزیک #عشق #عاشقانه #شاد #غمگین #ترانه #کلیپ #کردی #اینستا #استوری #نوستالژی #جدایی #گیف #استیکر #عکس #ویدیو #رمان
@mz_time 🎧
Nima Allameh - Be To Delkhosham - 128 - musicsweb.ir.mp3
3.13M
Vahid Namdar - Hamishe Ghayeb - 128 - musicsweb.ir.mp3
4.47M
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
رمان آنلاین
زن زندگی آزادی
قسمت: ششم🎬:
سحر زمانی به خود آمد که متوجه شد مرکز دایره ای شده که جوانانی مدهوش که انگار در این عالم نیستند او را در بر گرفته اند.
در همین حین صدای بلند ترقه مانندی به گوش رسید و پشت سرش دودی غلیظ بلند شد، همه شروع کردند به سرفه کردن و آن مابین یکی فریاد زد، گاز اشک آور زدن، گاز اشک آور زدند..
سحر که چشماش به شدت می سوخت خواست خودش را از جمع بیرون بکشد که ناگهان دستی مردانه، محکم دستش را چسپید و سحر ناخوداگاه به دنبال مردی که او را میکشد به راه افتاد.
احساس خیلی بدی داشت، انگار مور موری کل بدنش را فرا گرفته بود، اخر تا به حال دست هیچ نامحرمی به بدن سحر نرسیده بود، این خواسته سحر نبود، درسته دلش می خواست ازاد و رها باشه اما نمی خواست به او تعرض بشه وابرو و پاکیش بر باد برود.
از محل اجتماع دور شدند، آنها مأمورانی را میدیدند که خیلی راحت اجازه میدادند این جمع فرار کنند و این اوج رأفت آنها را میرساند.
به جایی رسیدند که خبری از ان جمع هیجان زده نبود و سحر تازه متوجه هیکل مردی که اورا به دنبال خود میکشید، شد، مردی چهار شانه و هیکلی با پیراهن لی آبی که آستین هایش را بالا زده بود و روی ساق دستهایش تاتو شده بود، سحر فشاری به دستش آورد و خواست مچ دستش را از دست آن مرد آزاد کند که حلقه دست مرد محکم تر شد و آهسته گفت: بیا خوشگله، چرا اینکار میکنی؟
سحر چشم به چشمهای میشی رنگ آن پسر دوخت و گفت: دستمو ول کن مرتیکه...
مرد لبخندی زد و گفت: حرفت را نشنیده میگیرم، از خانم با شخصیتی مثل شما که شعار زن زندگی آزادی می ده، همچین حرفایی بعیده عزیزم...
سحر خودش عقب کشید و گفت: عزیزت هم عمه ات هست، دستم را ول کن تا جیغ نکشیدم
مرد خنده بلندتری کرد و گفت: حالا جیغ هم بکش، فکر میکنی کسی بهت توجه میکنه؟!
دیگه برای شما که داری میگی ما ناموس کسی نیستیم، هیچ کس تره هم خورد نمیکنه، اما من و امثال من قدر شماها را میدونیم خوشگله... پس اینقدر مقاومت نکن و مثل یه دختر خوب همرام بیا...
سحر با هر حرف این مرد بدنش داغ میشد و ترسش بیشتر میشد و میترسید از آینده نامعلومی که خودش با ندانم کاریهاش برای خود رقم زده بود و در یک آن تصمیم خودش را گرفت و میخواست داد و فریاد کند که ناگهان...
ادامه دارد..
📝به قلم: ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺