eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
453 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی حجت‌ الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره بقره - آیه‌ی ۲۴۳ ۞ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ آیا ندیدید آنهایی را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند، خدا فرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آنها را زنده کرد، زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است، و لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند. در شأن نزول این آیه آمده است که در یکى از شهرهاى شام که حدود هفتاد هزار خانوار جمعیّت داشت، بیمارى طاعون پیدا شد و با سرعتى عجیب مردم را یکى پس از دیگرى از بین می ‏برد. در این میان عده ‏اى از مردم که توانایى و امکانات کوچ داشتند، به امید اینکه از مرگ نجات پیدا کنند از شهر خارج شدند ،پروردگار، آنها را در همان بیابان به همان بیمارى نابود ساخت. از برخى روایات استفاده مى‏ شود که اصل بیمارى مزبور در آن شهر، به عنوان مجازات بود. زیرا وقتى رهبر و پیشواى آنان از آنها خواست که خود را براى مبارزه و جهاد آماده کرده و از شهر خارج شوند، آنها به بهانه اینکه در منطقه جنگى مرض طاعون شایع است، از رفتن به میدان جنگ خوددارى کردند و خداوند آنها را به همان چیزى که بهانه فرار از جنگ قرار داده بودند، مبتلا ساخت. در برخى تفاسیر و روایات آمده است: وقتى حِزقیل نبى، یکى از پیامبران بنى اسرائیل، از آنجا عبور مى ‏کرد از خداوند درخواست کرد که آنها را زنده کند. خداوند دعاى او را اجابت کرد و آنها را مجدّداً زنده نمود و به زندگى باز گشتند. البته این الطاف الهى، هشدار و درس عبرتى براى آیندگان تاریخ است که انسان بفهمد و شکرگزار خداوند باشد. صاحب تفسیر المنار، مرگ و حیات در آیه را به شکلى سمبولیک معنا کرده و آن را کنایه از بدست آوردن استقلال و از دست دادن آن دانسته است. صاحب تفسیر المیزان، ضمن انتقاد شدید از این طرز تفکّر مى‏ فرماید: باید به ظاهر آیات معتقد بود وگرنه لازم مى‏ آید تمام معجزات و امور خارق العاده را توجیه یا تأویل نمائیم. ازآنجا که شکر، تنها به زبان نیست، بلکه حقیقت شکر آن است که نعمت‏ هاى الهى را در جاى خود مصرف کنیم، لذا اکثر مردم شکرگزار واقعى نیستند. در آیه اگر مى‏ فرمود: «اکثرهم لایشکرون» معنا این بود که اکثر آن مردم اهل شکر نبودند، ولى قرآن سیماى اکثر مردم در تمام اعصار را بیان مى‏ کند، نه گروهى خاصّ را. «اکثر النّاس لایشکرون» شیعه، به رجعت و زنده شدن گروهى از افراد قبل از قیامت، اعتقاد دارد و علاوه بر صدها حدیث، از آیاتى همچون این آیه، امکان وقوع آن را استفاده مى‏ کند. بگفته صاحب تفسیر تبیان، جلد دوم تعدادشان از ده هزار بیشتر بوده است، زیرا عرب به بیش از ده هزار «اُلوف» و به کمتر از آن «آلاف» مى‏ گوید. پیام ها ۱- به تاریخ بنگریم و از آن درس بگیریم. «ألَم تَرَ...» ۲- در بیان تاریخ، آنچه مهم است عوامل عزّت و سقوط است، نه نام افراد و قبایل و مناطق. «الّذین خَرجوا من دیارهم» ۳- آنجا که اراده خداوند باشد، فرار کارساز نیست. «قال لهم اللّه موتوا» ۴- خداوند در همین دنیا بارها مردگان را زنده کرده است. «ثم احیاهم» ۵ - فراز و نشیب‏ها، مرگ و میرها، زاد و ولدها و زنده‏ شدن ‏هاى مجدّد، همه نمونه‏ هایى از الطاف و فضل الهى است. «انّ اللّه لذو فضل» منبع: پایگاه درس‌هایی از قرآن @n20011🌹💧
کوتاه جالب ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼﯽ‌ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ‌ﻫﺎﯼ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ‌ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﭼﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ می‌زنم ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ می‌شوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را صدا می‌زند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭم ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم. @n20011🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسب پیر🔰 کشاورزی جوان یک اسب پیر داشت یک روز هنگام برگشتن به خانه چون مراقبش نبود داخل چاهی بدون آب افتاد. کشاورز جوان هر چه سعی کرد نتوانست اسب را از چاه در آورد از طرفی دلش هم به حال اسب پیر میسوخت که آن طور درد بکشد پس برای اینکه اسب زجر نکشد فکری به ذهنش رسید با بیلی که در دست داشت خاکهای اطراف چاه را داخل چاه ریخت به این نیت که اسبش زیر خاکها مدفون شود و بمیرد.! اما اسب پیر هر بار که خاک روی بدنش می ریخت با دمش و تکان دادن بدنش خاکها را پایین می ریخت و در عین حال خاکها را روی هم کپه میکرد و چند سانتی متر بالاتر می آمد. این کار همچنان ادامه پیدا کرد .کشاورز جوان خاک میریخت و اسب پیر خاکها را زیر پایش جمع میکردو.... تا بالاخره ارتفاع خاک به لبه چاه رسید و اسب پیر در حالی که یک کوزه پر از سکه طلا را به دندان گرفته بود از چاه خارج شد و کشاورز جوان تبدیل به مردی ثروتمند شد. مشکلات زندگی مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند . انسانها نیز دو انتخاب پیش رو دارند : اول اینکه اجازه دهند مشکلات آنها را زنده به گور کند! دوم آنکه از مشکلات سکویی بسازند برای رسیدن به خوشبختی! @n20011🌹
ـ⁣⁣⁣⁣🍃🌸🍃🌸 ⁣⁣⁣⁣⁣⁣ـ⁣⁣⁣⁣🌸🍃🌸 ﷽ ⁣⁣⁣⁣⁣⁣ـ⁣⁣⁣⁣🍃🌸 ⁣⁣⁣⁣⁣⁣ـ⁣⁣⁣⁣🌸 ❓ آيا نگاه به موهاى زن نامحرم از داخل آينه اشکال داره؟ 📚 همه مراجع: بله جانم، اونم اشکال داره. حكم دیدن زن نامحرم در آينه، شيشه، آب صاف و امثال اون، دقیقاً مثل دیدن مستقیمه. 🔺توضيح‌المسائل مراجع، م‏2433، 2436؛ نورى، توضيح‌المسائل، م‏2429 و 2432؛ العروة‌الوثقى، ج1، (الستر)، م2 و (احكام ‏التخلى)، م8؛ وحيد، توضيح‌‏المسائل، م‏2442 و 2445؛ خامنه‏‌اى، استفتا، س481. ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در حدیث موثّق از حضرت صادق علیه السلام منقول است: اهل هر خانه ای که یک گوسفند نگاه دارند، خداوند روزیِ آن گوسفند را به ایشان بدهد و روزیِ ایشان را زیاد کند و فقر از ایشان یک منزل دور شود، و اگر دو گوسفند نگاه دارند، خدا روزیِ آن ها را برساند و روزی ایشان را زیاد کند و پریشانی از ایشان دو منزل دور می شود و اگر سه گوسفند نگاه دارند، حق تعالی روزی آن ها را برساند و روزی ایشان را زیاد گرداند و پریشانی از ایشان در اصل برطرف شود. از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: هر اهل خانه ای که نزد ایشان گوسفند شیر دهی باشد، هر روز دو مرتبه ملائکه به ایشان گویند: خدا شما را برکت دهد.! در حدیث دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هر مؤمنی که در خانه او یک بز شیرده باشد، هر روز یک مرتبه، ملکی در طرف صبح، ایشان را دعا کند که، مطهر و پاک باشید شما، و خدا برکت دهد شما را و نیکو باد احوال شما و نیکو باد نان خورش شما. و اگر دو بز شیر ده باشد هر روز دو مرتبه ملک چنین دعا کند. در حدیث معتبر منفول است: حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم به عمه خود فرمود: چه مانع است تو را از آن که در خانه خود برکتی نگاه داری؟ گفت: یا رسول اللَّه! برکت کدام است؟ فرمود: گوسفندی که شیر دهد. پس فرمود: هرکه در خانه او گوسفند شیرده یا بز شیرده یا گاو شیرده باشد، باعث برکت خانه او می شود. در حدیث دیگر فرمود: حق تعالی سه برکت فرستاده است: آب، و آتش، و گوسفند. در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هر اهل خانه ای که سی گوسفند در هر پسین داخل خانه ایشان شوند، ملائکه نگاهبانی ایشان می کنند تا صبح. در حدیث دیگر فرمود: گوسفند نگاه دار و شتر نگاه مدار. و حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: نیکو مالی است گوسفند. در حدیث دیگر فرمود: چون گوسفند نگاه دارید، خوابگاه ایشان را پاکیزه کنید و خاک از بدنشان پاک کنید. برگرفته از کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی ره @n20011🐐🐖
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 🌸 امروز سه شنبه ☀️ ١٨ خرداد ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ٢٧ شوال ١۴۴٢ ه.ق 🌲 ٨ ژوئن ٢٠٢١ ميلادى
سخنرانی حجت‌ الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره بقره - آیه‌ی ۲۴۴ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ جهاد کنید در راه خدا و بدانید که خدا (به گفتار و کردار خلق) شنوا و دانا است. در آیه قبل خواندیم که فرار از جنگ، چاره ساز نیست و قهر خداوند مى‏ تواند هزاران نفر فرارى را فرا گیرد. این آیه مى‏ فرماید: اکنون که مرگ و حیات به دست اوست، پس در راه او پیکار کنید و بدانید که پاداش شما نزد او محفوظ است. زیرا او به آنچه بر شما مى‏ گذرد، آگاه است. پیام ها ۱- جهاد و مبارزه، زمانى ارزش دارد که براى خدا و در راه خدا باشد. جنگ از سر انتقام و براى اظهار قدرت و استثمار و کشور گشایى مقدّس نیست، بلکه ضد ارزش است. «قاتلوا فى سبیل اللّه» ۲- جنگ در راه خدا، شکر نعمت حیات است. آیه قبل فرمود: خداوند آنان را زنده نمود، ولى شاکر نبودند. و این آیه مى‏ فرماید: در راه خدا پیکار کنید. بنابراین جهاد، نوعى شکر است. «لایشکرون... و قاتلوا» ۳- توجّه به اینکه ما در محضر خدا هستیم، قوى‏ترین عامل و انگیزه براى پیکار در میدان جنگ است. «سمیع علیم» ۴- براى فرار از جهاد، عذرتراشى نکنید. زیرا خداوند نیّت شما را مى ‏داند و بهانه‏ هاى شما را مى‏ شنود. «سمیع علیم» منبع: پایگاه درس هایی از قرآن @n20011💧
ملانصرالدین چگونه بازاریابی می کرد …؟!؟ ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگ و حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست می‌انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر دستت نمی‌اندازند. ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌هایم. شما نمی‌دانید تا حالا با این کار چقدر پول گیر آورده‌ام. شرح حکایت ۱ : دیدگاه بازاریابی استراتژیک ملا نصرالدین با بهره‌گیری از استراتژی ترکیبی بازاریابی، قیمت کم‌تر و ترویج، کسب و کار «گدایی» خود را رونق می‌بخشد. او از یک طرف هزینه کمتری به مردم تحمیل می‌کند و از طرف دیگر مردم را تشویق می‌کند که به او پول بدهند. «اگر کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند» شرح حکایت ۲ : دیدگاه سیستمی اجتماعی ملا نصرالدین درک درستی از باورهای اجتماعی مردم داشته است. او به خوبی می دانسته که گداها از نظر مردم آدم های احمقی هستند. او می دانسته که مردم، گدایی – یعنی از دست رنج دیگران خوردن را دوست ندارند و تحقیر می کنند. در واقع ملانصرالدین با تایید باور مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است. «اگر بتوانی باورهای مردم را تایید کنی آنها احتمالا به تو کمک خواهند کرد» @n20011🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا