eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
446 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
5.4هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام منابع تاریخی نام این کودک را متفاوت ذکر کرده‌اند، در برخی منابع عبدالله[۱] در برخی منابع علی اصغر[۲] ذکر شده است. و برخی از منابع دو کودک برای حضرت ذکر کرده‌اند به نامهای "عبدالله" و "علی‌اصغر".[۳] "ابن اعثم" (م ۳۱۴هـ)، نخستین مورخی است که از طفل شیرخوار با نام علی یاد کرده و از او با نام (علی فی الرضاع) تعبیر کرده است.[۴] و اولین کسی که نام یکی از فرزندان امام حسین (ع) را افزون بر علی‌اکبر (ع)، امام سجاد (ع)، عبدالله و علی‌اصغر دانسته است، "طبری" شیعی از علمای قرن چهارم است. و پس از وی "ابن خشاب" (م ۵۶۷هـ) و "ابن شهر آشوب" (م ۵۸۸ هـ) نام این طفل را "علی‌اصغر" نگاشته‌اند و پس از آن این نام به منابع متأخرتر راه پیدا کرده است. کودک: سن کودک نیز در منابع مختلف است عده‌ای او را صغیر[۵] و بعضی مثل یعقوبی می‌گوید قد وَلَدَ له فی تلک الساعة فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه[۶] «بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» بعضی نیز مانند محمدبن سعد (م ۲۳۰هـ) و ذهبی از پسری سه ساله برای امام حسین (ع) سخن به میان آورده‌اند که او را با تیری شهید کرده‌اند.[۷] طفل: درباره نام مادر طفل اکثر منابع بر یک عقیده هستند و می‌گویند مادر عبدالله یا علی‌اصغر رباب دختر امری‌القیس بن عدی و از طائفه کلب بوده، و این رباب همان زنی است که حضرت سید‌الشهداء (ع) درباره‌اش فرمود: لعمرک اننی لاحب داراً تکون بها سکینه والرباب احبهما وابخل جل مالی ولیس لعتاب عندی عتاب[۸] به جای تو، که من به راستی دوست دارم خانه‌ای که در آن سکینه و رباب (نام) باشد. من این دو را دوست دارم و مال خودم را در راهشان بذل می‌کنم و سرزنش هم در این باره بر من نیست. اما در بعضی منابع نام همسری دیگر به نام امّ اسحاق برای سیدالشهداء (ع) که در روز عاشورا در کربلا حضور داشته ذکر شده است. و عبدالله نام یکی از فرزندان او می‌باشد. ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله تیمیه است که در ابتدا همسر امام حسن (ع بود. امام حسن (ع) در وقت شهادت فرمودند: برادر، من از این زن راضی هستم نگذارید که او از خانه‌هایتان خارج شود.[۹] حضرت سیدالشهداء (ع با ام‌اسحاق ازدواج کردند و خداوند فاطمه و عبدالله را به ایشان عنایت کرد.[۱۰] پی نوشت ها [۱] .محمدبن حبیب بغدادی. المحبر ص ۴۹۱ – ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷؛ ص ۲۰۹- ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص ۳۴۰. – شیخ مفید، ارشاد- ابوالفرج اصفهانی. مقاتل الطالبین، ص ۹۴۰۹۵ – تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۸. [۲] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص ۹۷ – سید بن طاووس، بحارالانوار، ج ۴۶ ، ص ۴۵ – مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۲. [۳] . محمدبن جریر طبری (قرن ۴). دلائل الامامة ص ۷۴. [۴] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۵، ص ۱۱۵. [۵] .ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص ۹۴. [۶] .تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۵. [۷] .محمدبن سعد. ترجمه الحسین و مقتله ، ص ۱۸۲. شمس الدین ذهبی، سید اعلام النبلاء، ج۳، ص ۳۰۲. [۸] .ابوالفرج اصفهنی، مقاتل الطالبین، ص ۹۵ – ۹۴. الکامل فی التاریخ ج ۱۱، ص ۲۰۹. محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۸. [۹] .الاغانی، ج ۱۹؛ ص ۱۱۴- منتخب التواریخ ص ۲۴۱. [۱۰] .طریحی. المنتخب، ص ۲۷۶. @n20011🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک: در مورد نام قاتل کودک امام حسین (ع) نیز آراء مورخین متفاوت است. چنانکه برخی قاتل را هانی بن ثبیت حضرمی می دانند.[۱۱] و برخی مورخین عقبة بن بشر را قاتل طفل می‌دانند[۱۲] و برخی حرملة بن کاهل اسدی[۱۳] و عده‌ای دیگر درباره قاتل کودک سکوت کرده‌اند. شهادت و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک: درباره چگونگی شهادت طفل شیرخوار نیز منابع اولیه شهادت او را در آغوش یا در دامان حضرت ذکر کرد‌ه‌اند. یعقوبی نوشته است: در این حال حضرت سوار اسب خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود بدست وی دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را برمی‌داشت که ناگهان تیری در گلوی کودک نشست و او را سر برید. امام حسین (ع) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت و گفت: «والله لانت اکرم علی الله من الناقه ولمحمد اکرم علی الله من الصالح» «بخدا سوگند که تو از ناقه صالح نزد خدا گرامی‌تر هستی و محمد (ص) هم از صالح (ع) گرامی‌تر است سپس آمد و او را پهلوی فرزندان و برادرزادگان خود نهاد.»[۱۴] ابی‌مخنف می‌گوید: در حالی که حسین (ع) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند. عبدالله بن حسین بود، حضرت او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنی‌اسد به نام حرملة بن کاهل یا هانی بن ثبیت حضرمی تیری بسویش پرتاب کرده گلویش را برید. حسین (ع) خونش را گرفت و وقتی کف دستش پر شد خون را روی زمین ریخت و گفت پروردگارا اگر نصرت آسمانیت را از ما برداشته‌ای آن را مقدمه خیر قرار بده و انتقاممان را از این گروه ظالم بگیر.[۱۵] اما ابوالفرج اصفهانی می‌گوید: حضرت خون را بسوی آسمان پاشید و قطره‌ای از آن بر زمین نریخت.[۱۶] سید بن طاووس گوید: زینب خواهر امام حسین (ع) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعه‌ای آب برایش بخواه. امام (ع) او را روی دست گرفت و فرمود: ای مردم! شما پیروان و خانواده‌ام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است که به خاطر تشنگی لَه لَه می‌زند! پس جرعه‌ای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.[۱۷] در نقل دیگر سید ابن طاووس می‌گوید: حضرت جلوی خیمه آمد و به زینب فرمود: «ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه» «طفل کوچک مرا بیاور تا با او وداع کنم پس آن کودک را بروی دست گرفت و خواست او را ببوسد که حرملة بن کاهل اسدی تیری پرتاب کرد و به گلوی کودک خورد». حضرت زینب (س) فرمود: او را بگیر! سپس دو دست خود را زیرگلوی او گرفت تا از خون پر شد و آن را به آسمان پاشید و فرمود: هَون علیَّ ما نَزَل بی انه بعین الله «همه این مصائب بر من آسان است زیرا خداوند می‌بیند». امام باقر (ع) می‌فرمایند: قطره‌ای از آن خون به زمین بازنگشت.[۱۸] خورازمی می‌گوید: و حضرت با غلاف شمشیر گودالی کوچک برای آن کودک بکند. آنگاه بر جنازه خون‌آلودش نماز گذارد و او را دفن کرد.[۱۹] سبط بن جوزی می‌گوید: بعد از شهادت طفل امام حسین (ع) شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را تا یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندایی از آسمان آمد که ای حسین (ع) او را رها کن، چرا که برای او شیر دهنده‌ای در بهشت است.[۲۰] در برخی منابع آمده است که پس از شهادت طفل شیرخوار حضرت سید الشهداء (ع) ایستاد و اشعاری این چنین فرمود: ۱- این قوم کافر شدند و از دیر باز از (ایمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس روبرتافتند. ۲- درگذشته، علی و فرزندش حسن نیک سیرت را که از سوی پدر و مادر نسبتی با کرامت دارد کشتند. ۳- به سبب کینه‌ای که از خاندان پیامبر(ص) به دل داشتند: اینک گرد هم آیید تا همگی حسین را بکشیم. ۴- آه از دست مردم فرومایه که جماعت را برای (کشتن ساکنان) دو حرم (مکه و مدینه) گرد آوردند.[۲۱] [۱۱] .تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۸ – الکامل ج ۱۱، ص ۲۰۹. [۱۲] .مقاتل الطالبین. ابوالفرج اصفهانی، ص ۹۴. [۱۳] .شیخ مفید، ارشاد – سید ابن طاووس. لهوف [۱۴] .تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۵- شیخ مفید ارشاد، ج ۲ع ص ۱۰۸. [۱۵] .طبری، ج ۵، ص ۴۴۸- مقتل ابی‌مختف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی- ترجمه وتدوین جواد سلیمانی [۱۶] .مقاتل الطالبین، ص ۹۵. [۱۷] .لهوف، سید بن طاووس [۱۸] .همان، ص ۶۹. [۱۹] .مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۲. [۲۰] .سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۲۵۲. [۲۱] .طبرسی. الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۱- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۸ – ۴۷ @n20011🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و : از آنجایی که در منابع دسته اول تا قرن چهارم وپنجم تفاوت‌های زیادی در نقل مطالب است و نام، سن، نام مادر، قاتل، طریقه شهادت، و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک متفاوت است . و از طرفی در بعضی منابع مانند دلائل الامامة . محمدبن جریر طبری (م قرن ۴) تعداد پسران سیدالشهداء (ع) را در کربلا چهار نفر ذکر کرده‌اند و علی‌اصغر را که کودک است غیر از عبدالله رفیع می‌دانند و نیز تفاوتی که در نام کودک در زیارات وارد شده است از جمله در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «السلام عَلَی الترضیعِِ الصغیر» «سلام بر آن شیرخوار کوچک» و در کتاب اقبال[۲۲] در ذکر زیارت روز عاشورا آمده است: «.... صلی الله علیک وعلیهم اجمعین و علی الشهداء الذین استشهدوا معک وبین یدیک صلی الله علیک و علیهم اجمعین و علی ولدک علی الاصغر الذی فجعت به» «...درود بر تو و بر همه (شهداء) و بر فرزندت علی‌اصغر که تو بواسطه (مصیبت او) (اندوهگین شدی)» شاید بتوان به ظن غالب گفت، علی‌اصغر غیر از عبدالله شیرخوار است و این دو کودک سیدالشهداء (ع) هر دو در کربلا به درجه رفیع شهادت نازل آمده‌اند. نقد چند سخن: اینکه بعضی گفته‌اند طفل سیدالشهداء ۶ ماه داشته است و یا با تیر سه‌شعبه به شهادت رسیده است امری غیرقابل قبول است؛ زیرا در منابع کهن چنین تعابیری اصلاً پیدا نمی‌شود و تنها در مورد ۶ ماه داشتن طفل در کتاب مَُحرَّف و منسوب به ابومخنف[۲۳] این ؟؟؟ آمده است و به تدریج در مآخذ معاصران راه یافته است. و در مورد ویژگی تیر تنها دنیوری با تعبیر مِشقَص (تیربلند غیر عریض) توصیف کرده است.اما تیر شعبه که اکنون در منابر و مجالس روضه خوانی مرسوم است مستند به برخی مقاتل غیر معتبر معاصر است.[۲۴] ۲۲] .سید بن طاووس – اقبال الاعمال، ص ۵۷۱. [۲۳] .کتاب مقتل ابومخنف که رایج است و در حقیقت مطابق اصل نیست از کتابهایی است که منسوب به قرن ۷ است و محتمل است که این اثر از ابن طاووس باشد. (کتابخانه ابن طاووس، صص ۷۸ -۸۰). نقد و بررسی مقاتل موجود، علی دوانی ولی مقتل اصلی ابومخنف با بررسی و تحقیق استاد یوسفی غروی و برگرفته از تاریخ طبری بنام وقعه الطف به چاپ رسیده است که در آن سن کودک ذکر نشده است. [۲۴] .محمدباقر خراسانی، کبریت احمر فی شرائط المنبر، ص ۱۲۶. @n20011🔰
سـ🌼ـلام ایام سوگواری امام حسین(ع) تسلیت🏴 امروز سه شنبه ☀️ ٢٦ مرداد ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ٨ محرم ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ١٧ آگوست ٢٠٢١ میلادی
سخنرانی حجت‌ الاسلام محسن قرائتی با موضوع سوره آل عمران - آیه ۲۹ قُلْ إِنْ تُخْفُواْ مَا فِى صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِى الْسَّمَوَ تِ وَمَا فِى الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى‏ کُلِّ شَى‏ءٍ قَدِیر ترجمه بگو: اگر آنچه در سینه ‏ها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید، خداوند آن را مى‏داند و (نیز) آنچه را در آسمان‏ها و آنچه را در زمین است مى ‏داند وخدا بر هر چیز تواناست. آمدن این آیه به دنبال آیه‏ تقیّه، شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه، با کفّار پیوند پنهانى برقرار نمایید، بلکه بدانید خدا بر افکار و نیّات شما آگاه است. پیام ها ۱- به کسانى که به اسم تقیّه در صدد ارتباط با کفّار هستند، هشدار دهید. «قل ان تخفوا» ۲- سینه‏ انسان، صندوق اسرار اوست.«تخفوا ما فى صدورکم» ۳- علم خداوند به آشکار و نهان، به زمین و آسمان، یکسان است. «تخفوا... تبدوا... یعلمه اللّه» ۴- توجّه به علم خداوند، مایه‏ زنده شدن وجدان مذهبى و مانع گناه و توجیه آن است. «یعلمه اللّه» ۵ - از خدایى که به اسرار تمام آسمان‏ ها آگاه است، چه چیز را مى‏ توان پنهان کرد؟ «یعلم ما فى السموات» ۶- قدرت مطلق خداوند، پشتوانه تهدید او نسبت به مخالفان است. «ان تخفوا... و اللّه على کل شى قدیر» منبع پایگاه درس هایی از قرآن @n20011🌹💧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5987574561158203004.mp3
4.29M
🔳 🌴روضه حضرت علی اکبر(ع) 🌴یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید 🎤حاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام🔰 از امام محمّد باقر علیه السّلام در کتاب کامل الزیارت روایت مى ‏کند که فرموده اند: هر گاه چشم مؤمنى براى شهادت امام حسین علیه السّلام بقدرى پر از اشک شود که به گونه‏ هاى صورتش بچکد خداى رؤف او را دائما در غرفه ‏هاى بهشت جاى خواهد داد. بیاد امشب بیاد اشک های مولایمان سرپیکرجوانش گریه کنیم . علی اکبر علیه السّلام نخستین نفر از بنی­ هاشم بود که به میدان رفت هرکسی از بنی هاشم اذن میدان می خواست امام اجازه نمی داد اما تا علی اکبر اذن خواست امام به او اجازه میدان رفتن داد تو دل امام غوغایی برپاست درروایت است آقا صدا زد علی جان می خواهی بروی برو ولی کمی خرامان خرامان برو تابیشتر بتونم ببینمت یک نگاهی مأیوسانه به او کرد و گفت: «اَللّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهیدُ عَلَیهِم،فَقَأ بَرَزَ إلَیهم غُلامٌ أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً بِرَسولِکَ و کُنّا إذا اَستَقنا إلی نَبیِّکَ نَظَرنا إلیه ؛ خدایا خودت بر این قوم شاهد باش، که به سوی آنها جوانی رفت که از نظر جمال و کمال و سخن گفتن،شبیه ­ترین مردم به رسول تو است و ما هر گاه مشتاق دیدار پیامبر تو بودیم به چهره علی­ اکبر می­ نگریستیم از امام صادق علیه السّلام پرسیدند اَلَذِّ لذائذ چیست؟فرمود پدری فرزندی را به حد بلوغ برساند واین پسر درمقابل دیدگان پدر راه برود این منظره خیلی برای پدرلذت بخش است .پرسیده شد سخترین مصیبتها چیست ؟ فرمودند همان جوان درمقابل دیدگان پدرازدست برود .۲ سخت است پیش چشم بابا غلطیده به خون جوان بمیرد ازبهرپدر عصای پیریست ای وای که پیش ازآن بمیرد آمد آمد جلو یک مرتبه آن صدای مردانه اش رابلند کرد و عمر سعد لعنت الله علیه را مخاطب قرارداد: ای عمرسعد خدا نسلت را قطع کند که نسل مرا قطع کردی این طور علی علیه السّلام به میدان رفت . علی اکبر علیه السّلام وارد میدان شد و جنگی حیدری کرد در مقاتل آمده ۱۲۰ نفر از سواران دشمن را کشت، تشنگی بر او چیره کرده و برگشت نزد بابا، «یا اَبَۀ! العَطَشُ قَتَلَنِی ثِقلُ الحَدیدِ أجهَدَنی ؛پدر جان! شدت تشنگی مرا کشته و سنگینی اسلحه مرا به زحمت انداخته»امام حسین علیه السّلام گریه کردند و فرمودند: محبوب دلم صبر کن به زودی رسول خدا تو را سیراب خواهد کرد که بعد از آن هرگز تشنه نخواهی شد.»علی به میدان برگشت دشمن بر اثر غافل گیری نیزه ایی به حضرت زد علی اکبر علیه السّلام تعادل خودش را از دست داد دست به گردن اسب انداخت اسب به میان دشمن رفت هرکسی می رسید ضربه به علی علیه السّلام میزد اون قدر علی علیه السّلام رو زدند تا (فقطَّعوه بسیوفهم ارباًارباً) دراین هنگام علی اکبر علیه السّلام صدازد : یاابتاه السلام علیک هذاجدی رسول الله ... پدرم سلام برتو جدم رسول الله صلی الله علیه و آله سیرابم کرد وبه شما سلام می رساند ومی فرماید به سوی ماشتاب کن .ابی عبدالله خودش به بالین علی اکبرش علیه السّلام رسوند علی رو بغل کرد دلش آروم نشود خم شد ووضع خدَّه علی خده) علی جان بلند شو بابات دیگه تاب نداره بعد تو اف به این دنیا . جوانان بنی هاشم بیایید علی رابردرخیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بردرخیمه رسانم بر گرفته از سایت منبرها @n20011💧
🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🏴 🚩 🚩 🏴 ⁉️پرسش: چرا حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام، با وجودی که می‌دانستند در خیمه‌گاه آب نیست از پدر طلب آب کردند؟ 🖊پاسخِ استاد جواد حیدری "زیدعزه" حضرت علي‌اكبر -عليه‎السلامـ- می‌خواستند: 1⃣ با بازگشت‌شان پدر و اهل حرم را مطلع کنند از اینکه هنوز زنده‌‌اند تا آنها خوشحال شوند. 2⃣ با ديدن رهبر، امام و پدرشان نيروي بيشتري بگيرند تا بهتر بتوانند با دشمنان بجنگد. 📚عالمي، محمدعلي، حسين نفس مطمئنه،ص 258-259 لذا وقتي علي اكبر ـ‌عليه‎السلام‌ـ ابراز تشنگي مي‌كنند گويا امام حسين ـ‌عليه‎السلام‌ـ منظور علي‌اكبر را مي‌فهمند و مي‌دانند كه علي‌اكبر مي‌خواهد در اين لحظات با پدر تجديد ديدار كند. لذا امام حسين ـ‌عليه‎السلام‌ـ پسر را به آغوش مي‌كشد و مي‌فرمايند: پسرم براي من سخت است كه تو آب بخواهي و من نتوانم خواسته‌ی تو را برآورده‌كنم بزودي جدم رسول الله ـ‌صلي الله عليه و آله‌ـ تو را با آب كوثر سيراب می‌كنند كه بعد از آن هيچ وقت تشنگي بر تو عارض نشود. 📚قمي، عباس، نفس المهموم، ترجمه محمدباقر كمره اي، 1374، ص 389 برخي گفته اند كه امام حسين ـ‌عليه‎السلام‌ـ زبان در دهان علي‌اكبر گذاشتتد تا به پسرشان بگویند كه پدرت هم مثل تو تشنه است. 📚موسوعه سخنان امام حسين(علیه‌السلام)،ص515 و گويا امام هم با اين كار مي‌خواسته علي اكبر را در آغوش بگيرند. و برخي نيز گفته اند كه حضرت انگشتر خويش را در دهان علي اكبر گذاشتند و علي‌اكبر آن انگشتر را مَكيد و تشنگي ایشان كاسته شد 📚همان ♻️نتیجه اینکه: از مطالب گفته‌شده مي‌توان فهميد: حضرت علي‌اكبر با توجه به علاقه‌ی شديدي كه به پدر داشتند به اين بهانه مي‌خواستند در لحظات آخر عمر چهره‌ی پدر را زيارت كنند و آب خواستن نيز اگر بهانه مراجعت به خيمه‌ها باشد داراي ايراد شرعي و عقلي نيست چون امام نگين انگشتر را در دهان ایشان گذاشتند و این كرامتي از امام بود كه علي‌اکبر را سيراب کنند. پاسخگو: استاد جواد حیدری