eitaa logo
عِشق‌ِ اَلَست`
214 دنبال‌کننده
917 عکس
884 ویدیو
4 فایل
بس‌است‌در‌صف‌محشر‌مُحِب‌عشق‌تو‌بودن! تقدیم‌به‌ساحتِ‌مقدس‌حضرتِ‌صاحب‌وجَدعزیزشون♥️!
مشاهده در ایتا
دانلود
اي آبـروي دوعالـم .. - حسين جان ِمن ..
23.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتی وقتی می‌خواست ازدواج کند؛ شرط آن، دیدن برادرش بود! نه هفته‌ای یک‌بار... که هر روز حسین را ببیند! برادرش را خوب می‌شناسد! آن‌ها... آرامِ جان و... جانِ آرام هم بودند! گذشت تا... آمد داخل گودال... و ماندگارترین عاشقانه‌ی جهان را... برای همیشه‌ی تاریخ... ثبت کرد! لب‌هایش را... به رگ‌های بریده‌ی حسین‌ش گذاشت! @Mhpooyanfar
غم خُرد مي‌کند چو اگر استخوان مرد ؛ زینب'س به صبر مي‌شکند استخوانِ غـم ..
محمد_حسین_پویانفر_حسین_جان_محرم1442(1).mp3
11.02M
[السَّلامُ عَلی مَنْ تَهَیَّجَ قَلْبُها لِلْحُسَیْنِ.] سلام بر بانویی که .. قلبش برایِ حُسین از جا کنده شد.
شهادتِ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها از شب‌هایی است که بیشترین فشار بر قلب مبارك حضرت صاحب الزمان می‌آید، برای سنگینی این ایام صدقه قرار بدهید و به خداوند متعال پناه ببرید.. -مرحوم مرعشی نجفی
به بودنِ تو دلش گرم بود.. تکیه‌گاه بودی برایش... عصر روز دهم وقتی هیچ‌ محرمی نبود به داد دلش برسد بدون اینکه جای دیگر را نگاه کند رو به علقمه .. با تو دردِ دل کرد ! ما هم راستش.. این رسم را از خواهرت امانت گرفتیم ... غم که به جان‌مان می‌ریزد بدون اینکه جای دیگر را نگاه کنیم زیر لب ذکر تو را می‌گیریم.. تو پیش از حسین.. کاشف‌الکروبِ زینب بودی و ماهِ او .. ولی آه که ... -ای برادر زینب..
حاج ملا سلطان‌علیِ تبریزی نقل می‌کنه: یه شب تو عالمِ رؤیا، امام عصـر رو دیدم. از حضرت پرسیدم کدوم مصیبته که شما به خاطرش هر صبح و شام خون گریه میکنید؟ آیا مصیبتِ حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام هست؟ حضرت فرمودند نه! اگر حضرت علی‌اکبر هم در حیات بود با من خون گریه میکرد! پرسیدم آیا مصیبت حضرت عباس علیه‌السلام هست؟ حضرت فرمودند نه! اگر حضرت عباس علیه‌السلام هم در حیات بود با من تو این مصیبت خون گریه میکرد! پرسیدم پس حتما به خاطرِ مصیبتِ امام حسین علیه‌السلامه؟ حضرت فرمودند اگر سیدالشهداء هم در حیات بودن حتما تو این مصیبت خون گریه میکردن! پرسیدم پس کدوم مصیبته که من نمی‌دونم؟ ایشون گفتن مصیبتِ حضرتِ زینـب سلام‌الله‌علیها... هیچ کدوم از ما درک نمی‌کنیم بینِ آقا امام زمان و عمه‌ی بزرگوارشون چه سر و رازی وجود داره؛ اما یقینا اینو می‌دونم که خدا رو به حضرتِ زینب قسم دادن برای تعجیلِ فرج خیلی مؤثره. همون‌طور که آقای شیخ حسینِ سامرایی از اتقیاء اهل منبر عراق، میگن که: ایامی که توی سامرا بودم، روز جمعه طرف‌های عصر توی سرداب مقدس رفتم و دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کردم و متوسل به حضرت ولی عصر شدم. توی اون حال، صدایی از پشتِ سر شنیدم که به فارسی گفت: «به شیعیان و دوستانِ ما بگویید خدا را قسم دهند به حقِ عمـه‌ام زینـب سلام‌الله‌علیها تا فرج مرا نزدیک گرداند.» اللهم عجل لولیک الفرج به حقِ خانوم زینب کبری سلام‌الله‌علیها...
آه خانوم ..
سیاه پوش تواَم . نامَ‌ت را می‌نویسم و بزرگی‌ات ، تمام تنم را می‌لرزاند ! نامَ‌ت را می‌نویسم و صبرت را تاب نمی‌آورم . لابه لای روزهای خاکستری اندوهت ، آنچنان فرو می‌شکنم که حتی خویش را فراموش می‌کنم. بانو ! بیابان ، دنبال گام‌های استوارت ، سال‌هاست که از تاریخ ، روبه روی صبر عظیمت به زانو درآمده است . کربلا ، چراغ در دست راه افتاده است . بانو ! تاریخ ، بر جاده‌های تاریک خویش ، همچنان می‌تازد و تو سربلند ایستاده ای با اندوهان سرشارت . بانو ! ثانیه‌ها برایت قدم به قدم رنج آورده اند و تو ، قدم به قدم صبر کرده ای . چشم‌های زمان ، همچنان از خوابی سنگین می‌سوزد ؛ رنجی که سال‌ها تو را تنها به صبوری شناخت . بر کتف‌های گسترده آسمان ، ملائک ، پیکرت را آرام آرام می‌برند . فریادهایی شکسته ، دهان‌هایی عزادار ، خاک در هم می‌پیچد ، گلدسته‌های دمشق ، چشم به راه کبوتران زایر تواند . شهر ، در اندوه تناور خویش پیچیده است . نامَ‌ت را می‌نویسم و انگشت‌هایم ، بوی بال‌های سوخته شاپرکان غریب می‌گیرد . نامَ‌ت را می‌نویسم و چشم‌هایم می‌سوزند . نامَ‌ت را می‌نویسم و می‌گریم . بانو ! تو را با بزرگی ات ، تو را با صبرت ، تو را با اندوهی که سال‌ها در سینه داشتی و دم نزدی ، تو را تنها با تمام وجودم ؛ ـ همین‌چشم‌های‌ناچیزـ اشک می‌ریزم .