قبولم میکند در پیریام محراب آغوشت
به مسجد میرسند آخر، چو میپوسند قرآنها
#محمد_سهرابی
@nabestaan
به تكلّم،به تبسّم،به خموشی،به نگاه
می توان بُرد به هر شيوه دل آسان از دست
#كليم_كاشانی
@nabestaan
گیسو افشان میکنی آیینه حیران میشود
آنقدر خون در دل آیینه کردن خوب نیست
#صادق_نیکنفس
@nabestaan
اخم تو بادام تلخ و خنده ات سوهان قم
اشک تو باران رشت و گیسوانت آبشار
#میترا_حسینی
@nabestaan
شب، شبِ مبعث، ولی یاد نجف افتادهام
بس که از روی لبت ذکر علی جان ریخته
#علیاکبرلطیفیان
@nabestaan
از روزِ من و بختِ من ای دوست چه پرسی؟
بی روی تو و موی تو این تیره شد آن تار!
#قاآنی
@nabestaan
هنوز قصّه یِ فرهاد، نقل محفل هاست
چقدر زندگیِ عاشقانه شیرین است
#علیرضا_شیدا
@nabestaan
تبسم کردی و صبحم چه زیبا شد دل افروزم
خوشا چشمی که صبحِ او به لبخند تو وا گردد
#محمد_عسگری
@nabestaan
“ماندهام احمد پیمبر بود یا عطار عشق...؟!
بس که سلمانها؛ مسلمان کرد با بویِ علی
#قاسم_صرافان
@nabestaan
چه نیازیست به اعجاز، نگاهت کافیست
تا مسلمان شود انسان اگـر انسان باشد
#سیدحمیدرضا_برقعی
@nabestaan
شک ندارم اشک می ریزند ماهی ها در اب
اشک ماهی ها نباشد اب دریا شور نیست
#مهتاب_یغما
@nabestaan