#ادامہ🌱
_ داداش.. تو چیکار کردی؟...
پس تمام این مدت حرف هایمان شـنونده های دیگری هم داشـت.همه چیزفاش شـد. اما تو بی اهمیت از کنار مادرت رد میشـوی به طبقه
بالا میدوی و چنددقیقه بعدبا یکوچفیه و شلوار ورزشی و سویـی شرت پایین می ایـی.
چفیه را روی سرم میندازی و گره میزنی شلوار را دستم میدهی...
_ پات کن بدو!
بسختی خم میشوم و میپوشم. سوئےشرت را خودت تنم میکنی از درد لب پایینم را گاز میگیرم.
مادرت با گریه میگوید..
_ علی کارت دارم.
_ باشه برای بعد مادر.. همه چیو خودم توضیح میدم... فعلا باید ببرمش بیمارستان.
اینها راهمین طور که به هال میروی و چادرم را می اوری میگویے. با نگرانی نگاهم میکنی..
_ سرت کن تا موتورو بیرون میزارم..
فاطمه ازهمان بالا میگوید.
_ با ماشین ببر خب.. هوا...
حرفش را نیمه قطع میکنی..
_ اینجوری زودترمیرسم...
به حیاط میدوی و من همانطور که به سـختی کش چادرم را روی چفیه میکشـم نگاهی به مادرت میکنم که گوشـه ای ایسـتاده و تماشـا
میکند.
_ ریحانه؟... اینایـی که گـفتید.. بادعوا... راست بود؟
سرم را به نشانه تاسف تکان میدهم و با بغض به حیاط میروم.
***
پرستار برای بار
اخر دستم را چک میکند و میگوید:
_ شانس اوردید خیلی باز نشده بودن... نیم ساعت دیگه بعداز تموم شدن سرم، میتونید برید.
این را میگوید و اتاق را ترک میکند. بالا سـرم ایسـتاده ای وهنوز بغض داری. حس میکنم زیادی تند رفته ام... زیادی غیرت را برخت کشیده ام. هرچه است سبک شده ام... شاید بخاطر گریه و مشت هایم بود!
روی صندلی کنار تخت مینشینـےودستت را روی دست سالمم میگذاری..
با تعجب نگاهت میکنم.
اهسته میپرسی:
_ چندروزه؟... چندروزه که...
لرزش بیشتری به صدایت میدود...
_ چندروزه که زنمی؟
ارام جواب میدهم:
_ بیست وهفت روز...
لبخند تلخی میزنی...
_ دیدی اشتباه گـفتی! بیست و نه روزه!
بهت زده نگاهت میکنم. از من دقیق تر حساب روزها راداری!
_ از من دقیق تری!
نگاهت را به دستم میدوزی. بغضت را فرو میبری...
#نویسنده
#محیاسادات_هاشمی ♡
😍🌿♥️🍃
🌱••|@nabze_marefat|🌙|…
#ادامہ🌱
_ داداش.. تو چیکار کردی؟...
پس تمام این مدت حرف هایمان شـنونده های دیگری هم داشـت.همه چیزفاش شـد. اما تو بی اهمیت از کنار مادرت رد میشـوی به طبقه
بالا میدوی و چنددقیقه بعدبا یکوچفیه و شلوار ورزشی و سویـی شرت پایین می ایـی.
چفیه را روی سرم میندازی و گره میزنی شلوار را دستم میدهی...
_ پات کن بدو!
بسختی خم میشوم و میپوشم. سوئےشرت را خودت تنم میکنی از درد لب پایینم را گاز میگیرم.
مادرت با گریه میگوید..
_ علی کارت دارم.
_ باشه برای بعد مادر.. همه چیو خودم توضیح میدم... فعلا باید ببرمش بیمارستان.
اینها راهمین طور که به هال میروی و چادرم را می اوری میگویے. با نگرانی نگاهم میکنی..
_ سرت کن تا موتورو بیرون میزارم..
فاطمه ازهمان بالا میگوید.
_ با ماشین ببر خب.. هوا...
حرفش را نیمه قطع میکنی..
_ اینجوری زودترمیرسم...
به حیاط میدوی و من همانطور که به سـختی کش چادرم را روی چفیه میکشـم نگاهی به مادرت میکنم که گوشـه ای ایسـتاده و تماشـا
میکند.
_ ریحانه؟... اینایـی که گـفتید.. بادعوا... راست بود؟
سرم را به نشانه تاسف تکان میدهم و با بغض به حیاط میروم.
***
پرستار برای بار
اخر دستم را چک میکند و میگوید:
_ شانس اوردید خیلی باز نشده بودن... نیم ساعت دیگه بعداز تموم شدن سرم، میتونید برید.
این را میگوید و اتاق را ترک میکند. بالا سـرم ایسـتاده ای وهنوز بغض داری. حس میکنم زیادی تند رفته ام... زیادی غیرت را برخت کشیده ام. هرچه است سبک شده ام... شاید بخاطر گریه و مشت هایم بود!
روی صندلی کنار تخت مینشینـےودستت را روی دست سالمم میگذاری..
با تعجب نگاهت میکنم.
اهسته میپرسی:
_ چندروزه؟... چندروزه که...
لرزش بیشتری به صدایت میدود...
_ چندروزه که زنمی؟
ارام جواب میدهم:
_ بیست وهفت روز...
لبخند تلخی میزنی...
_ دیدی اشتباه گـفتی! بیست و نه روزه!
بهت زده نگاهت میکنم. از من دقیق تر حساب روزها راداری!
_ از من دقیق تری!
نگاهت را به دستم میدوزی. بغضت را فرو میبری...
#نویسنده
#محیاسادات_هاشمی ♡
😍🌿♥️🍃
🌱••|@nabze_marefat|🌙|…
💫دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران💫
پرداختن به دستاوردهای انقلاب اسلامی و تبیین هر چه بیشتر آن، از موضوعات مهم و ضروری در عصر حاضر است؛ از این رو، این مقاله در صدد است مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را، از ابتدا تاکنون، تبیین نماید. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران چیست؟ در پاسخ به این پرسش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. مهم ترین یافتۀ این تحقیق این است که، برخلاف تبلیغات دشمنان نظام اسلامی، انقلاب اسلامی ایران، با وجود موانع و امکانات محدود، دستاوردهای چشم گیر و شگرفی را در عرصه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، فناوری، نظامی و امنیتی به دست آورده و جایگاه رفیعی را در منطقه و جهان کسب کرده است.
#ادامــہ👇
🌱••|@nabze_marefat|🌙|…
#ادامــــه
کسانی که در هر حالت ایستاده و نشسته و خفتن خدا را یاد میکنند و دائم فـکر در خلقت آسمان ها وزمیـن کرده و گویند پروردگارا این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریدهای پاک و منزهی مارا بلطف خود از عذاب آتش دوزخ نگاه دار...🌸
ڪانــاݪِ💚•°|نَبۡضِـمَعْࢪِفَټۡـ|°•💚👇
🌱••|@nabze_marefat|🌙|…
#ادامــــه👆
یک نفس عمیق کشید و با اعتماد به نفس گفت:من تو رو به یک مبارزه دعوت میکنم! بهت قول میدم من خاص ترین مردی هستم که در طول زندگیت دیدی!! پوزخندی زدم و به تمسخر گفتم:و با اعتماد به نفس ترینشون...
داشت میخندید. .از همون خنده ها که برای منی که دست اینها برام رو شده بود درهمی ارزش نداشت که به سردی گفتم:عزیزم من فعلا جایی هستم بعد باهم صحبت میکنیم. گوشی رو قطع کردم و با کلی احساسات دوگانه با خودم کلنجار میرفتم که چشمم خورد به اون مردی که ساعتها بخاطرش رو نیمکت نشسته بودم!!
ادامه دارد. ..
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[ @nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄
نبضمعرفت
💠ولایت در قرآن💠 حقیقت ولایت در قرآن از جایگاه بلند اعتقادى و محتواى عمیق ارزشى برخوردار است و از ذخ
#ادامه بحث قبلی...
🌷ولاء امامت🌷
🌹«ولاء امامت»یا امامت به معناى ولایت، چنانکه یادآور شدیم بالاترین مقام معنوى انبیاء و اوصیاست. آن، همان چیزى است که شیعه به آن معتقد بوده و بر آن پافشارى مىکند. شیعه با الهام از آیات قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام معتقد است در هر زمانى یک انسان کامل که حامل معنویت کلى انسانیت است، وجود دارد و او حجت خدا بر خلق است. شیعه براى چنین امام حامل ولایت تکوینى خاص الخاص، مقاماتى قایل است. از جمله آن مقامات، تسلط امام بر ضمایر و دلهاست. بدین معنا که امام از نظر شیعه یک روح کلى محیط بر همه روحها است. در بیشتر زیارت هاى ائمه علیهم السلام بر این مقام والاى آنها تصریح شده است. به عنوان نمونه در اذن دخول حرم پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام مىخوانیم: «اَشْهَدُ اَنَّک تَشْهَدُ مَقٰامى وَ تَسْمَعُ کلاٰمى وَ تَرُدَّ سَلاٰمى».
گواهى مىدهم که شما جایگاه مرا مشاهده مىکنید، سخنم را مىشنوید و سلامم را پاسخ مىدهید!
🌹رسول خدا صلى الله علیه و آله با استناد به چنین ولایتى که از جانب خداوند به او اعطا شده است در جریان غدیر خم، مسلمانان را بر وجود چنین ولایت همهجانبهاى در وجود جانشین خویش حضرت على علیه السلام خاطر نشان ساخت و با بیانى روشن حجت را بر همگان تمام کرد. حضرتش نخست از مسلمانان پرسید: «اَلَسْتُ اَوْلىٰ بِکمْ مِنْ اَنْفُسِکمْ؟ قٰالُوا بَلىٰ»؛ آیا من از خود شما بر شما سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آرى. سپس فرمود: «مَنْ کنْتُ مَوْلاٰهُ فَهٰذٰا عَلِىٌّ مَوْلاٰهُ»؛ هر کس را که من مولا و صاحب اختیار اویم، على علیه السلام نیز مولا و صاحب اختیار اوست.
🌹استاد شهید مطهرى پس از نقل حدیث مزبور در ذیل داستان غدیر مىنویسد: معلوم است که [پیامبر صلى الله علیه و آله] مىخواهد همان اولویت خویش بر نفوس را براى على علیه السلام تصویب کند.
🌹چنین ولایت مطلقه تکوینى براى همه ائمه علیهم السلام بوده و به حضرت على علیه السلام اختصاص ندارد، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: «وَلاٰیتُنٰا وَلاٰیةُ اللّٰهِ الَّتی لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً قَطُّ اِلاّٰ بِهٰا»؛ولایت ما همان ولایت خداست، ولایتى که هیچ پیامبرى جز بر آن برگزیده نشد.
🌹از جمله آیاتى که بر ولایت به معناى امامت تصریح کرده، آیه ابتلا است: «وَ اِذِا ابْتَلىٰ اِبْرٰاهیمَ رَبُّهُ بِکلِمٰاتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قٰالَ اِنّی جٰاعِلُک لِلنّٰاسِ اِمٰاماً قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّیتی قٰالَ لاٰینٰالُ عَهْدِى الظّٰالِمینَ».
🌹 هنگامى که ابراهیم را پروردگارش با وسایل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند بر او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم! ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز) امامانى قرار ده! خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمىرسد!
اجمال سخن درباره این آیه این است که ابراهیم علیه السلام به چیزهایى آزمایش شده بود، هدف خداوند از این آزمایشها به طور مسلم شناخت او نبود زیرا این گونه آزمایشها از مقام خداوندى که بر همه چیز احاطه علمى دارد، بدور است بلکه هدف فراهم ساختن زمینه مساعد براى بروز استعدادهاى نهفته در درون ابراهیم علیه السلام جهت رسیدن به کمالات بالاى معنوى و مقامات عالى اخلاقى - انسانى مىباشد که او را شایسته دریافت مقام والاى امامت و رهبرى همهجانبه مادى و معنوى و نیز باطنى و ظاهرى کرده بود.
┄┅═✧❁🖤یاحسین🖤❁✧═┅┄
کانال #نبض_معرفت «رهپـویانظھور»👇
🆔 @nabze_marefat
#پاسخ_به_شبهه🌀
#شبهه:
❓مراد از صفات (جبار و متکبر)برای خداوند چیست؟
✅ #پاسخ:
ابتدا باید به معنای این واژگان توجه نمود:👇
🔶 #جبار = از ماده "جبر"، به معنای "غلبهی" بیچون و چرای میباشد، چنان که راه هر گونه "نفوذ" دیگری برای غلبه و چیرگی را میبندد. از همین رو به پوشش روی جراحت، برای جلوگیری از نفوذ آب یا ...، "جبیره" میگویند.
🔶 #متکبر = از ماده "کبر"، به معنای "کبریایی"، "عظمت"، "بزرگی" و والامقامی میباشد. چنان که میگوییم: «الله اکبر»، یعنی او بزرگتر (و منزه) از هر گونه وصفی میباشد.
✅الف) چون به انسانها امر شده که «جبار و متکبر» نباشید، برخی گمان میکنند که این دو حالت، مطلقا بد و مذموم میباشند و برایشان این سؤال مطرح میشود که پس چرا خداوند سبحان، به صراحت خود را "جبار و متکبر" خوانده است.
📖« هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ » (الحشر، 23)
#ترجمه: و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی یتم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!
✅ب) اما باید دقت شود که اولاً بروز هر صفتی در انسان میتواند جنبه ممدوح و مذموم داشته باشد، و ثانیاً هر آن چه به انسانها گفته شده نباشید و یا ادعایش را نکنید (چرا که حتماً ادعای کذب است)، ذاتاً بد نیست، بلکه چون اختصاص به خداوند متعال دارد، به بندگانش امر شده که مدعی آن نباشید، مانند ادعای الوهیت، خالقیت، معبودیت، ربوبیت و ...
💠جباریت خداوند سبحان:
عالَم هستی را او خلق کرده است، پس مالک هر چیزی اوست ، قَدرها (اندازهها) را او برای هر چیزی وضع کرده است، پس "قادر" خود اوست؛ لذا از یک سو، برای خلقت و ربوبیت، نه از کسی اجازه گرفته، نه مشورت نموده و نه کسی را به کمک و یا وزارت گرفته و میگیرد؛ و از سوی دیگر...
راه #نفوذ و غلبهای بر ارادهی او وجود ندارد. بنابر این "جبار" است.
🔶تمامی مخلوقات، جباریت حق تعالی را در آفاق هستی و وجود خودشان درک میکنند، چرا میبینند نه خودشان و نه دیگران، خالق، مالک و ربّ چیزی نیستند.
جبر مذموم در انسان:
🔸جبر مذموم در انسان، همان "زورگویی" میباشد که به ناحق و با ظلم محقق گردد.
🔷مکرر به انسان تأکید شده که "جبّار" مباش؛ یعنی برای تحمیل میل و ارادهی خودت، راه رشد و سعادت دیگران را سد مکن و بر آنها با "زور" پنجهی غلبه میفکن، که اولاً تو خالق، مالک و رب نیستی و ثانیاً جبر از ناحیه تو، جز با ظلم، محقق نمیگردد. چنان که در قرآن کریم، "جباریت" در مورد والدین، که صاحب حق و حقوق و نیز نزدیکترینها میباشند، با صفات "عصیان و شقاومت" همراه شده است.
📖« وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا » (مریم علیها السلام، 13 و 14)
#ترجمه: [در مورد حضرت یحیی علیه السلام فرمود:] و [نيز] از جانب خود، مهربانى و پاكى [به او داديم] و تقواپيشه بود * و با پدر و مادر خود نيكرفتار بود و زورگويى نافرمان نبود.
📖« وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا » (مریم علیهاالسلام، 31 و 32)
#ترجمه: [حضرت عیسی علیه السلام فرمودند:] و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است * و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.
💢جبر ممدوح در انسان:
از سویی میدانیم که در آدمی هیچ صفتی وجود ندارد، مگر آن که خداوند متعال آن را در خلقتش سرشته باشد؛ از سویی دیگر، میدانیم که خداوند متعال، صفت بدی را خلق نمیکند و در انسان قرار نمیدهد . و از سوی دیگری میدانیم که اگر صفتی در انسان نباشد، نمیتواند آن را بشناسد؛ پس در انسان باید "جبر و تکبر" باشد تا بفهمد و "جباریت و کبریاییِ" خداوند سبحان، یعنی چه؟
#ادامه👇
#حتما_بخونید👌
#پاسخ_به_شبهه🌀
#شبهه:
❓چرا باید هر چیزی که از خدا میخواهیم، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشه؟
❓ چرا بیشتر در روضهها از مردم خواسته میشه که حاجات خودشون رو در نظر بگیرند؟ آیا خدا بندهی خودشو در حال گریه کردن بیشتر دوست داره؟
✅ #پاسخ👇
💠در این رابطه یک حقایقی وجود دارد و یک شائبهها و حتی خرافههایی که به هزاران دلیل، آنها شایعتر از آن حقایق امر میباشند. چرا که نوع انسان سطحینگر و عجول است، لذا گویندگان نیز بیشتر از ظاهر کار گفتهاند و پایان کار. همین امر سبب شده که زمینه برای شائبهها و خرافهها نیز مساعد شود، و البته از ضدتبلیغ گسترده و هدفمند نیز نباید غفلت نمود.
♨️شائبهها:
🔸این که میگویند: شیعیان که اهل دعا، زیارت، مجلس و روضه هستند، دائماً در حال گریه، زاری، افسردگی و غم هستند، کاملاً دروغ القایی و شائبه میباشد، و البته نشر این شائبه نیز علت دیگری دارد، وگرنه لشان برای خنده و گریهی ما نسوخته است.
✅علت اصلی، نزدیک شدن محرم و ایام سوگواری در غم اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش میباشد که بسیار از این عزاداریها ضربه خوردند و ناراحتند؛ و علت دیگر این است که این گریهها، حامل پیام مظلومیت است و این پیامها آنها را آزار میدهد. انسانهای بیگناه [از زن، مرد و کودک] و عزیزان ما را جلوی چشممان قتل و عام و مُثله میکنند، بعد معترض هم میشوند که اینها چرا اینقدر عزاداری و گریه میکنند؟! پس چه کنیم؟ شاد و خوشحال و راضی باشیم و لبخند و قهقه بزنیم و لابد متشکر و ممنون از این همه ظلم و جنایت هم باشیم⁉️
💢هیچ کس نگفته که حتماً و الزاماً باید تمامی دعاها، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشد. خداوند متعال، بندهی "شاکر" خود را بیشتر دوست دارد و دعایش را بیشتر قبول میکند. شکر نیز یعنی شناخت مُنعمی که نعمت داده، شناخت نعمت داده شده و بهرهمندی به جا و درست از آن و ضایع ننمودن آن. بدیهی است که این امور نه تنها هیچ کدام با اشک و ناراحتی همراه نیست، بلکه با احساس رضایت، ابراز تشکر و بالتبع شور، شعف و نشاط همراه میباشد.
گاهی صورت در هم کشیدن، قیافهی ناراحت و مغموم گرفتن، عین ناشکری است.
💠به قول "حاج آقای دولابی رحمة الله علیه": « اخلاقتان که خوب است انشاءالله، وضو که میگیری با لب خندان سر جانماز بنشین.»
🔸آیا در احادیث سفارش نشده که هنگام نماز، خود را تمیز کنید، لباس پاک و مرتب بپوشید، خود را آرایش و معطر کنید، به مسجد بروید، با خوشرویی با مردم سلام و علیک کنید و ...؟! خب، آیا این کارها و رفتارها که همه نشاط و شادی میآورد، نه حزن و اندوه.
باز به قول مرحوم دولابی (ره): « میدانید که اگر اذان بگویید دو صف از ملائکه پشت سرت میایستند. این یعنی بهجت و سرور و خوشحالی. اگر اقامه هم بگویید سه صف از ملائکه پشت سر شما میایستند.»
🔸هم از ایشان شنیدیم (مضمون): این همه با گریه وارد حرم امام رضا علیه السلام میشوند، شما شاد و با خنده وارد شوید.
✔️در چند آیهی مبارکه تصریح شده است که اهل ایمان در بهشت «نه خوف دارند و نه حزن». این یعنی چه؟ یعنی اصل با شادی و نشاط است. مگر نفرمودند: پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین علیهماالسلام، همیشه تبسم داشتند و یا بسیار بشاش و خندهرو بودند. یاران صدیق سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، در شبی چون عاشورا، از شوق دیدار، با شور و نشاط و خندهرو بودند؛ و البته با دیدن مولایشان که چه ظلمی به ایشان میشود و فردا کشته خواهند شد و با دیدن زنان و کودکان در آن وضعیت و علم به اسارتشان، جایی برای خنده نبود و گریه میکردند.
💯حقایق امر:
💠اما، از حقایق در امر خواستن یا دعا، با حزن و اندوه و ...، میتوان به نکات ذیل اشاره نمود:
1️⃣ گریههای ما به هنگام دعا، زیاد هم ربطی به این که آیا خدا ما را خندهرو میپسندد یا گریهرو، ندارد، چرا که ما از شوق یا خوف خدا گریه نمیکنیم، بلکه برای حاجت خود گریه میکنیم. مگر این که کسی هنگام دعا درک کند که در محضر خداست و از عظمت او، خوف، خشیت و نیز شوق و بهجت قرب و لقاء گریه کند.
از احکام نماز (در هر رسالهای) این است که: گریه در نماز، جز از خوف و شوق خدا (برای خدا)، نماز را باطل میکند؟!
2️⃣دعا (خواستن)، به دنبال احساس یک نیاز صورت میپذیرد، خواه نیاز روحی و معنوی باشد و یا مادی و دنیوی؛ و از آن جهت که احساس "نیاز"، به دنبال نگاه و توجه به نقص و کمبود است، خوشحالی ایجاد نمیکند. پس از یک سو "نیاز" همراه با ناراحتی است و از سوی دیگر "امید" به رفع آن، نشاط آور است.
#ادامه👇
#حتما_بخونید👌