💓نبض عشق💓
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #سی_وشش _.... هم رو جاده دمشق
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سی_وهفت
طعم عشقش را قبلاً چشیده..
و میدیدم از آن عشق جز آتشی🔥 باقی نمانده که #بیرحمانه دلم را میسوزاند..
دیگر برای من هم جز #تنفر و #وحشت هیچ حسی نمانده و #فقط_ازترس، #تسلیم وحشی گری اش شده بودم..😥😥
که میدانستم دست از پا خطا کنم🌸 مثل مصطفی🌸 مرا هم خواهد کشت.😢😰
شش ماه زندانی این خانه شدم..
و #بدون_خبر از دنیا، تنها 🔥سعد🔥 را میدیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ میگفت.. و من از غصه در این غربت ذره ذره آب میشدم...😥😢
اجازه نمیداد حتی با همراهی اش از خانه خارج شوم،..
تماشای مناظر سبز داریا #فقط با حضور #خودش در کنار پنجره 😐😒ممکن بود
و بیشتر #شبیه_کنیزش بودم که مرا تنها برای خود میطلبید..
و حتی اگر با #نگاهم شکایت میکردم دیوانه وار با هر چه به دستش میرسید، تنبیهم میکرد😭 مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم.😞😭
داریا هر جمعه ضد حکومت اسدتظاهرات میشد،..
سعد تا نیمه شب به خانه برنمیگشت..
و #غربت و #تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره ها میجنگیدم..
بلکه راه فراری پیدا کنم..
و آخر حریف آهن و میله های مفتولی نمیشدم..
که دوباره در گرداب گریه😞😭 فرو میرفتم...
دلم دامن مادرم را میخواست،..😢
صبوری پدر..😢
و مهربانی بی منت برادرم که همیشه حمایتم میکردند..😢
و خبر نداشتند #زینبشان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا میزند..
و من هم #خبرنداشتم سعد برایم چه خوابی دیده...😞😞
که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت...
اولین باران☔️🍂 پاییز خیسش کرده..
و بیش از سرما #ترسی تنش را لرزانده بود..
که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
#عاشقانه
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
💓نبض عشق💓
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #چهل_ونه عدهای زن و کودک در حرم
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه
زیر دست و پای زنانی که به هر سو میدویدند خودم را روی زمین میکشیدم بلکه #راه_فراری پیدا کنم...😖😰😭
#دردپهلو نفسم را بند آورده بود،..
نیم خیز میشدم و حس میکردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین میشدم.
همهمه مردم👥👥👥 فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار میکردم..
که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبنده ام افتاده و تلاش میکردم باچادرم صورتم را #بپوشانم،...😖😖😖😖
هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در
دل جمعیت لنگ میزدم..
تا بالاخره از حرم خارج شدم...✨😣
در خیابانی که نمیدانستم به کجا میرود خودم را میکشیدم،😣😭
باورم نمیشد...
#رها شده باشم و #میترسیدم هر لحظه از پشت، 🔥👹پنجه ابوجعده🔥😈 #چادرم_رابکشد...
که قدمی میرفتم و قدمی وحشتزده😰😨 میچرخیدم مبادا شکارم کند...
پهلویم از درد شکسته بود،دیگر قوّتی به قدمهایم نمانده و در #تاریکی و #تنهایی خیابان اینهمه وحشت را زار میزدم..
که صدایی... 🌸
از پشت سر تنم را لرزاند...
جرأت نمیکردم برگردم...😰😳😱
و دیگر نمیخواستم اسیر شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم.. و وحشتزده دویدم...
پاهایم به هم میپیچید و هرچه تلاش میکردم تندتر بدوم تعادلم کمتر میشد..
و آخر #دردپهلو کار خودش را کرد که قدمهایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم.😣😖😭😰
کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش
خیس...
و این دومین باری بود که امشب در این خیابانهای گِلی نقش زمین میشدم،..
خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت..
که #دوباره صورتم به زمین خورد..😖😭😰
و زخم پیشانی ام آتش گرفت...
کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که #مردانه فریاد کشید
_برا چی فرار میکنی؟😠
صدای ابوجعده نبود...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
💓نبض عشق💓
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #شصت_وسه _دیشب تو حرم بهم گفت
#روز_دختر
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وچهار
پهلویم در هم رفت و دیگر از دردجیغ زدم...😖😵
مصطفی حیرت زده نگاهم میکرد..😥😟
و تنها خودم میدانستم بسمه🔥 با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده..که با همه #جدایی چندساله ام از #هیئت،... دلم تا روضه در و دیوار پر کشید....🌸✨😭😭
میان بستر از درد به خودم میپیچیدم و پس از سالها ✨حضرت زهرا(س)✨را صدا میزدم..😭😭😫😫😭😭😭
تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دنده ای از پهلویم ترک خورده است...
نمیخواست از خانه خارج شوم..
و حضورم در این بیمارستان کارش را سختتر کرده بود..😥😞
که مقابل در اتاق رژه میرفت #مبادا کسی نزدیکم شود...☝️
صورت خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت،..
در تمام این مدت از حضورش🔥 #متنفر بودم و باز دیدن جنازه اش دلم را زیر و رو کرده بود..
که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، #غریبانه گریه میکردم...😞😭
از همان مقابل در اتاق، اشکهایم طاقتش را تمام
کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت
_مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!
میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده.. و #میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود...
از #تنهایی این اتاق و #خلوت با این زن نامحرم #خجالت میکشید..
که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست
_مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!
و دل من پیش 🔥جسد سعد🔥 جا مانده بود.. که با گریه پرسیدم
_باهاش چیکار کردن؟
لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی_سعد،...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
💓نبض عشق💓
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #هشتادوهفت مثل همیشه #صادقانه ح
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هشتادوهشت
از روی صندلی بلند شد،...
نگاهش به تابلوی اعلان پرواز ماند و انگار این پرواز هم از دستش رفته بود که نفرینش را حواله 🔥جسد سعد🔥 کرد...
زیر لب گفت و خیال کرد من نشنیده ام، اما به خوبی شنیده و دوباره ترسیده بودم😨 که از جا پریدم و زیرگوشش پرسیدم
_چی شده ابوالفضل؟😰😨
فقط نگاهم میکرد،..
مردمک چشمانش به لرزه افتاده و #نمیخواست دل من را بلرزاند که حرفش را خورد و برایم دلبری کرد
_مگه نمیخواستی بمونی؟ این بلیطت هم سوخت!
باورم نمیشد طلسم ماندنم شکسته باشد که ناباورانه لبخندی زدم...
و او #میدانست پشت این ماندن چه #خطری پنهان شده که پیشانی بلندش خط افتاد و صدایش گرفت
_برمیگردیم بیمارستان، این پسره رو میرسونیم داریا.😊😁
ساعتی پیش از مصطفی دورم کرده.. 🙁و دوباره میخواست مرا به بیمارستان برگرداند..😟
که فقط حیرت زده نگاهش میکردم....
به سرعت به راه افتاد و من دنبالش میدویدم و بیخبر اصرار میکردم
_خب به من بگو چی شده! چرا داریم برمیگردیم؟
دلش مثل #دریا بود...
و دوست داشت دردها را به #تنهایی تحمل کند که به سمت خط تاکسی🚕رفت و پاسخ پریشانی ام را به شوخی داد
_الهی بمیرم، چقدرم تو ناراحت شدی!😁
و میدیدم نگاهش از نگرانی مثل پروانه دورم میچرخد...که شربت شیرین ماندن در سوریه به کام دلم تلخ شد...
تا رسیدن به بیمارستان...
با موبایلش مدام پیام رد و بدل میکرد📲 و هر چه پاپیچش میشدم فقط باشیطنت😜 از پاسخ سوالم طفره میرفت..
تا پشت در اتاق مصطفی که هاله ای از اخم خنده اش را برد، دلنگران نگاهم کرد و به التماس افتاد..
_همینجا پشت در اتاق بمون!
و خودش داخل رفت. نمیدانستم...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
💓نبض عشق💓
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #نودوسه قتل عام خانوادگی روستاه
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #نودوچهار
دل کوچک من بال بال میزد..
_اگه رسیدن اینجا ما چیکار کنیم؟😥😢
از صدایم #تنهایی میبارید و خبر زینبیه #رگ_غیرتش را بریده بود که از من هم دل برید
_من #سُنی_ام، اما یه عمر همسایه سیده زینب💚 بودم، #نمیتونم اینجا بشینم تا حرم بیفته دست اون کافرا!😠
در را گشود..
و دلش پیش اشکهایم جا مانده بود که دوباره به سمتم چرخید و نشد حرف دلش را بزند...
نگاهش از کنار صورتم تا چشمان صبور مادرش رفت.. 😥
و با همان نگاه نگران سفارش این دختر شیعه را کرد
_مامان هر اتفاقی افتاد نذارید کسی بفهمه #شیعه_اس یا #ایرانیه!😥
و میترسید این اشکها پای رفتنش را بلرزاند..که دیگر نگاهم نکرد و از خانه خارج
شد...
او رفت..🌸
و دل مادرش متلاشی شده بود که پشت سرش به گریه افتاد.. 😭
و من میترسیدم دیگر نه ابوالفضل🕊 نه او🌸 را ببینم..
که از همین فاصله دخیل ضریح حضرت
زینب (س) شدم... 😭🤲
تلوزیون سوریه فقط از نبرد حمص و حلب میگفت، ولی از دمشق و زینبیه حرفی نمیزد..
و از همین سکوت مطلق حس میکردم پایتخت سوریه از آتش ارتش آزاد گُر گرفته.. که از ترس سقوط داریا تب کردم...
اگر پای تروریستها به داریا میرسید،..😱
من با این زن سالخورده در این #تنهایی چه میکردم..
و انگار قسمت نبود این ترس تمام شود.. که صدای تیراندازی هم به تنهاییمان اضافه شد..باورمان نمیشد به این سرعت به داریا رسیده باشند...
و مادرش🌺 میدانست..
این خانه با تمام خانه های شهر تفاوت دارد که در و پنجرهها را از داخل قفل کرد... 🔐
در این خانه #دختری_شیعه پنهان شده و #امانت پسرش بودم..
که مرتب دور سرم آیت الکرسی✨ میخواند و یک نفس...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
💜
💙
💚
💛
🧡
❤️
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@NABZESHGH
❌❌
🔴🔴 مراقب #تله_های_عاشقی باشیم
1_تله اول فقط #زیبایی و ظاهر
2_تله دوم #موقعیت_اجتماعی
3_تله سوم #عجله
4_تله چهارم #فرار از احساس #تنهایی
5_تله پنجم #شناخت_ناقص
6_تله ششم بحران ها و #زخم های #گذشته
7_تله هفتم احساسات و #هیجانات شدیدت
8_تله هشتم چشم و #هم_چشمی
9_تله نهم #ترس از بالا رفتن #سن
✼═══┅💖💖┅═══✼
#کرونا
#حاج_قاسم
#جمعه
༺҈ ⍣҈
N҈ a҈ b҈ z҈ e҈ s҈ h҈ g҈ h҈ ⍣҈
༻҈
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
#ازدواج_خوب
‼️ بخاطر #بی_کسی ، #هر_کسی را به #زندگیمان #راه_ندهیم !
🔹یادمون باشه #تنهایی یا #جدایی، از #ازدواج_بد ، بهتره .
یادمون باشه آدم نباید حتما ازدواج کنه ، آدم باید حتما حتما #ازدواج_خوب کنه !
🔹بعضی از بچه ها بخاطر اینکه در دوران #کودکی و #نوجوانی از پدر و مادر چماق به دستشون ، نادان و نامهربونشون محبت ندیدند ، در بزرگسالی میخوان اونو از #جنس_مخالف کسب کنند !
🔹شدنی نیست بچه ها ! محبت رو از درون خودتون بارور کنید #رشد بدید با بالا بردن #حرمت نفس ، #خوددوستی ، وگرنه مثل یک #کویر و چاه خشکید که هرچیم روی شما #آب بریزن سیر نمیشید. و به طرف مقابل هم نمیتونید #محبت بدید !
🔹توجه کنید تنهایی تایید نمیشه. #تنهایی خوب نیست . بده . اما اینجا بحث سر بد و بدتره . پس ما باید بگردیم دنبال دوستای خوب و پارتنر یا همسر خوب ، #ازدواج_خوب !
#عمار_انقلاب
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#فاطمیه
🥀 @Nabzeshgh
چه زمانی نباید #ازدواج کرد؟
ممکن است هر #جوان #مجرد در موقعیتی قرار گیرد که بالاجبار تن به وصلت دهد یا در شرایطی باشد که گمان کند ازدواج تنها راه نجات از موقعیت ناخوشایندش است. تصمیمی که در آینده پیامدهای #جبرانناپذیری خواهد داشت و مشکلات زیادی ایجاد خواهد کرد. آنچه که در ادامه میآید فهرستی از موقعیتهای #خطرناک است که چراغ قرمزی برای ازدواج محسوب میشود.
✅بیشتر فکر کنید وقتی که:
🚫وقتی #شناخت کافی ندارید ازدواج نکنید.
🚫به امید تغییر شخصیت طرف مقابلتان ازدواج نکنید.
🚫احساس #تنهایی دلیل خوبی برای ازدواج نیست.
🚫هیجانی انتخاب نکنید.
🚫به خاطر حرف دیگران #ازدواج نکنید.
#عمار_انقلاب
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#فاطمیه
#افول_آمریکا
🥀 @Nabzeshgh
#عاشقانه همراه با #تلنگر
❤️❤️❤️
هر چقدر بگوییم
#مردها فلان
#زن ها فلان
یا #تنهایی خوب است
و دنیا #زشت است
#آخرش روزی #قلب ات
برای کسی #تندتر می زند
#چارلز_بوکوفسکی
#افول_آمریکا
#واکسن_خارجی_آلوده
#فاطمیه
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@Nabzeshgh
❤️✨🌺🍃🌹🍃🌺✨❤️
⚜امان از #اضطراب شیرین #قبل_از_ازدواج
☘ #خواستگاری و مراحل قبل از ازدواج یکی از لذت بخش ترین مراحل زندگی به شمار می رود. اما، بعد از اتمام آن شور و #شوق اولیه، اضطراب پدیدار می شود. این اضطراب می تواند آنقدر رشد کند که بعد از #ازدواج هم ادامه پیدا کند.
✅درمان اضطراب #قبل_از_ازدواج :
1- در كلاس هاي #مشاوره ازدواج شركت كنيد. مطمئن باشيد اين كار اثرات بسيار خوبي دارد و شركت در اين كلاس ها باعث مي شود به مسائلي پي ببريد كه به علت #شيفتگي پيش از ازدواج به ذهن تان خطور نمي كند.
2- زوج #خوشبختي را كه سالها پيش ازدواج كرده اند پيدا كنيد و با آنها در مورد راز #موفقيت شان حرف بزنيد. درضمن شما مي توانيد در زمان بروز مشكلات زناشويي از نصايح اين زوج استفاده كنيد.
3- مراقب تصورات غلطي كه در مورد ازدواج وجود دارد باشيد:
💫الف: #ازدواج يعني شادي هميشگي!
اگر شما طبيعتا انساني #بدبين و #غمگين باشيد، لزوما در اثر ازدواج تغيير رويه نخواهيد داد. البته شما مي توانيد با همسرتان رابطه اي شاد را پايه ريزي كنيد ولي رسيدن به اين هدف نياز به تلاش دارد.
💫ب: شما بايد تمام كارها را با همسرتان انجام دهيد!
درست است كه شما ازدواج كرده ايد ولي يادتان باشد كه با همسرتان دوقلوهاي به هم چسبيده نيستيد! اصرار بر انجام مشترك تمام كارها، #عشق را نابود مي كند.
💫پ: شما همواره دوست همسرتان خواهيدبود!
هرچند #زندگي كردن دركنار يكديگر در ابتدا #هيجان انگيز به نظر مي رسد ولي به مرور زمان #مشكلات خود را نشان مي دهند. مسئله مهم اين است كه با تفاوت ها كنار بيائيد.
💫ت: شما هرگز احساس ملال يا تنهايي نخواهيدكرد!
جالب است كه بسياري از مردم به اين علت #ازدواج مي كنند كه مي خواهند زندگي خود را با ديگري تقسيم كنند. آنها مي خواهند از ملال و #تنهايي فرار نمايند ولي پس از ازدواج نيز گاهي اين احساس به سراغشان مي آيد. البته اين حالت موقتي است.
#دولت_سوم_روحانی
#انتخابات
#سرطان_اصلاحات_امریکایی
#رئیسی
#انتخابات_۱۴۰۰
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
❤️ @Nabzeshgh
═══❀❀❀❀❀❀═══
اونایی که دلخوریشون رو به روت نمیارن، دعوات نمیکنن، بهونه نمیگیرن، همونایین که همه چیز رو میذارن و یهویی میرن... 💔
#تنهایی
💓نبض عشق
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
C᭄ @Nabzeshgh
من یه آپشنی دارم عین mute کردنِ گوشیم، وقتی یکی از چشمم میفته نه بلاکش میکنم، نه باهاش دعوا میکنم، نه بحث میکنم و نه حتی تلافی میکنم! فقط اون آدم، دیگه مثل قبل منو تو زندگیش نداره، یعنی دیگه قسمت های کمتری از من درگیرِ اون آدمه..
شاید حتی منو ببینه یا باهم صحبت کنیم ولی در واقع اون آدم دیگه منو نداره..
#تنهایی💔
💓نبض عشق
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@Nabzeshgh
#تنهایی💔
💓نبض عشق
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@Nabzeshgh
جایی که بودن
و نبودنت هیچ فرقی ندارد!
نبودنت را انتخاب کن,
اینگونه, به بـودنت احترام گذاشته ای...!
[هاروکی موراکامی]
#تنهایی💔
💓نبض عشق
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@Nabzeshgh
♥️
گاهی باران
بهانه ی باریدن؛
گاهی، چمدانی
در سفر .
اینجا اما:
چتری باز
در خاطرات قدیمی
#تنهایی🌧
💓نبض عشق
💝
❤️
🧡
💛
💚
💙
💜
💖
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
@Nabzeshgh