گُل کرد خاطرات دل انگیز چشم تو
ترفندهای وسوسه آمیز چشم تو
دل ، گرم از اینکه اینهمه شادی برای من
وابستهام به شادی یک ریز چشم تو
شاید که در گذشتهی خود سیر می کنم
درگیر عکس ها و گلاویز چشم تو
ذهنم دوباره پر شده سرشار خاطرات
ذهنم دو باره پر شده لبریز چشم تو
چشمم به حکم خیره سری پیش می رود
نفرین به شادمانی ناچیز چشم تو
دیگر چه اعتماد به عهد دوباره ات
فردای فتنه وسعت ناچیز چشم تو
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
تو گفتی دوستت دارم ولی آرام پنهانی
و پنهان کردن این راز یعنی اوج ویرانی
دلم با رفتنت رنج عجیبی می کشد انگار
و روزی خسته خواهد ماند از اندوه طولانی
غمت را می خرم با این دل نازک تر از شیشه
مبادا پاره سنگی را کنار شیشه بنشانی
علیرغم ستم هایت خدایی باورت دارم
نه از این دست باور های توام با پشیمانی
برایت بارها گفتم عزیزم دوستت دارم
تو آیا دوستم داری بگو هر گونه می دانی
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
°•♡•━━━❥❤❥━━━•♡•°
♤❥☕️•[ @nabzeshgh ]•
✯
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
@nabzeshgh
╰─► ♥️ℒℴνℯ🦋
نبض عشق
ماه من وقتی که پنهانی سراغم را گرفت
باز هم یک بغض توفانی سراغم را گرفت
ناگهان در می نَوَردَد باد سردی بیشه را
پیک سرمای زمستانی سراغم را گرفت
خواستم کاخی بسازم خشت خشتش آرزو
موجی از آوار ویرانی سراغم را گرفت
حس خود را کردم ابراز و پی اش حس می کنم
هر چه احساس پشیمانی سراغم را گرفت
بغض را خواباندم و گفتم بخواب ای نازنین
می وزد دردی که پنهانی سراغم را گرفت
گفته بودی بار دیگر چشم هایت را ببند
خواب می دیدم پریشانی سراغم را گرفت
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
╭❤️➤🦋
╰┈➤༺﷽༺🦋
╔═✾🦋🦋✾═╗
نبض عشق
https://eitaa.com/nabzeshgh
╚══•ೋ🍃 ══ ☂ »
بفرست واسه دوستات
༻༻🦋༺༺
دلم نگفت به تو حرف نا تمامش را
کنار بغضِ ترک خوردهام پیامش را
همیشه تازه و بکر است زخم رفتن تو
که از بهار نمیخواهم التیامش را
به یاد های تو زل میزند دل تنگم
به جرم هیچ گرفتی تو انتقامش را
به ماندگاریِ عشق تو اعتمادی نیست
که داده رنگ غریب خزان دوامش را
چه بغص ها که نشسته به صورتم یکدست
و شبهه های که پر کرد ازدحامش را
از این دریچه به هر کوچه خیره می مانم
مگر به باغ رساند گل سلامش را
تو آن زنی که در این فصل های دلتنگی
نبود تلخ تو سوزاند خاص و عامش را
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
از آسمان چیزی بگو با جنگل بارانی ام
من آسمانی می شوم وقتی که تو می خوانی ام
دورت بگردم تا چنین خورشید باش و من زمین
بی چشم تو زندانی یک دوره ی ظلمانی ام
می دیدم از چشمان تو نیروی مغناطیس را
از چیست پس این روزها از پیش خود می رانی ام
آوازه ی گیسوی تو این سو و آن سویم کشید
در کوچه ها آوار شد تعبیر سر گردانی ام
ای عشق سر بر باد ده غرق تمنای توام
سیلی سرازیر تو شد انگیزه ی ویرانی ام
آیینه ایی سرشارم از تصویرهای روشنت
تکثیر شد تصویر تو در سایه ی حیرانی ام
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال
سخت ماتم می کند بی شک قمار چشم تو
بیت بیت شعرهایم یادگار چشم تو
شوق تو در سینه دریا را خروشان می کند
رود جاری سوی دریا بیقرار چشم تو
گرچه چون پاییز دلگیرم ولیکن شوق من
رنگ می گیرد دوباره در بهار چشم تو
آفتاب است و دل من طبق عادت سالهاست
گردشی پیوسته دارد بر مدار چشم تو
بارها افتادم و بر خواستم با یاد تو
نیست این ناباوری جز شاه کار چشم تو
من که امید شکفتن داشتم با چشم تو
دست آخر باختم دل در قمار چشم تو
#حسین_اصغری_سوادکوه
#عضوکانال