صبح آمد و آفتاب سر زد از راه
دستان ِبلــندِ تیرگی شد کوتــاه
برخیز به آب و روشنی دست بده
خورشید دوباره همنشین شد با ماه
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
طلوع بهتری دارد زمستان
غروب دلبری دارد زمستان
کنار ابر و باد و برف و باران
هوای محشری دارد زمستان
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
مهرِ تو نشسته در دلِ پیر و جوان
ای حضرتِ آفتاب ای جان ِجهان
سرما زده هستیم، تو با گرمایت
آرامش ِرفته را بـــــه مـــــا برگردان
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
وصل در موی تو بودم، پیچ و تابی داشتم
گرم لبخند تو بودم،آفتابی داشتم
مثل خورشیدی درخشیدی به گوش پنجره
در هوای دیدنت،احساس نابی داشتم
سردی دی ماه را گرمای مهرت می ربود
بی تو در فصل زمستان انقلابی داشتم
در کلیسای وجودم با دمِ عیسایی ات
زنده میماندم،عجب حال خرابی داشتم
تو مقدس بودی و اسطوره ی پاکی، منم
مریم احساس بودم اضطرابی داشتم
حال درویشان عالم را به یغما میبری
مات در کیش تو بودم ، ماهتابی داشتم
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
چشم تو حراج کرده آرامش را
بخشیده به آفتاب آسایش را
تا ماه غروب ِعشق را سر بکشد
بر شانه ی ما طلوع کن تابش را!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
ای پنجره های بسته و باز سلام
خورشید سپید رو به آغاز سلام
صبح آمده،با لباس گرم و روشن
ای هفته ی سبز رو به پرواز،سلام
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
ای پنجره های بسته و باز سلام
خورشید سپید رو به آغاز سلام
صبح آمده،با لباس گرم و روشن
ای هفته ی سبز رو به پرواز،سلام
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
هم شامِ سیاه را به هم می زد صبح
هم روز ِسپید را رقم می زد صبح
از پشتِ هزار پشته ی تاریکی
می آمد و پشت پا به غم می زد صبح!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
هم مــزه ی آفتاب دارد خــورشید
هم لذت ِقرص خواب دارد خورشید
در عشق ،خدا چه دست و دل بازش کرد
هر لحظه طلای ناب دارد خورشید
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
خورشید بتاب و شام ِمن را سرکن
خواب از تبِ تند ِچشمهایم در کن
آنقدر بتاب ،بخت یارم باشــــــــــد
امروزِ مرا تو از همه بهتـــــــــــــر کن
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
مانند گلی،سرخ و سفید و زردی
دنیای مرا غرقِ تماشاکــــردی
صدشکر که هر کجای دنیا باشی
با رویشِ صبحِ تازه بر میگردی!
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
چه بی غم میزند بر شیشه باران
دمادم میزند بر شیشه باران
مگر با ما خیال جنگ دارد
که محکم میزند بر شیشه باران!
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال