eitaa logo
نبض سلامت زرند
938 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
446 ویدیو
3 فایل
ارائه دهنده خدمات درمانی طب سنتی،اسلامی،ایرانی و محصولات طبیعی
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️خبرهای را هیچ وقت در خانه نگویید؛ 💯 تا به میرسد، می‌گوید تصادفی را دیدم! نمی‌خواهد بگویید. ⚠️ اصلا خبرهای را در منزل نگویید. شما را به خدا قسم میدهم این‌ها را رعایت کنید؛ 🔺ضربه‌هایی به زده می‌شود که جبران نمی‌شود. چیزهای پریشان کننده نگویید. به همسر و بچه‌ها آرامش دهید.💞 استاد فاطمی نیا(ره) @nabzsalamat
💢هر انسانی دارای ریتم تنفسی خاصی است، که هیچ تسلطی بر آن ندارد. ✅نوع تنفس ما، نمایانگر کیفیت هر لحظه و هر زمانِ ماست و حالات و روان ما را پدیدار می‌کند. 🔺خلق و خوی ما، مانند ، ترس، عصبانیت و تنش و یا باسترس، خوشحالی و بعشق، همچون زنجیره‌ای از واکنش‌های بهم پیوسته‌ هستند که، هیجانات درونی را از طریق فرآیندهای فیزیکی، از بدن خارج کرده و یا حل می‌کنند. 👈👈لذا تنفس صحیح از سطوح مختلف بر سلامتی جسم , ذهن و روح ما تاثیر می‌گذارد. @nabzsalamat
🔷استفاده از شلوار های فاق کوتاه و ساپورت و گن ها در خانم ها : ✨نازایی ✨عفونت ✨خشکی واژن ✨زخم دهانه رحم 🔶 استفاده از شلوار های فاق کوتاه و تنگ و ضخیم در آقایان : ✨ واریکوسل ✨ عقیمی ✨خارش سوداوی ✨ فیستول
‏علامه امینی رحمة الله علیه؛ هم وزن خودم برای غربت مولا ‎ علیه السلام اشک ریختم و الغدیر را نوشتم. عید_الله_اکبر
⚫️⚫️⚫️داستان_زن_سنی یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت: مادرم دارد می میرد! علامه گفت: من که طبیب نیستم! جوان گفت: پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما ...؟؟؟ علامه امینی با شنیدن این حرف، تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست./ سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار... ان شالله که خوب می شوند... اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن./ جوان کاغذ را گرفت و رفت... چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند... علامه پرسید چه خبر شده است؟ شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند گویا مادرش شفا یافته است... سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد: زن گفت: من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند... ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند... و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم... سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که: در آن کاغذ چه نوشته بودید؟ علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید.. کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم از عبدالحسین امینی به مولایش امیرالمومنین(ع) اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید والسلام... ✅✅✅ 👆👆👆👆