eitaa logo
خانم شفیعی(نفحات)
135 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
6.4هزار ویدیو
50 فایل
❤تقدیم به اقاجانمان ❤ 🌸صاحب و مولامان🌸 ⚘⚘برنامه های اخلاقی؛ اجتماعی ؛اعتقادی؛و سبک زندگی و تربیتی واحکام. دعا. وشرح ادعیه معروف. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه،مسابقه و جوایز متعدد. کپی با ذکر صلوات آزاد انتقادات و پیشنهادات ارتباط با مدیر @MAAHER
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅* 👈 آیا قسم خوردن به قرآن یا امام حسین یا حضرت عباس(علیهم السلام) حکم قسم به الله را دارد؟ ✍️ همه مراجع: قسم به غیر اسماء خداوند تبارک و تعالی، قسم شرعی محسوب نمی شود و الزام آور نیست و تخلف از آن کفاره ندارد، ولی در هر صورت اگر قسم دروغ بخورد، حرام است. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
💠🔸 داستان دل آرام 🔸 قسمت سیزدهم دوباره بی اختیار رسیده بودم سر کوچه ای که اولین بار خانوم دکتر رو دیده بودم.😔 نمیدونم چند ساعت اونجا بودم. با صدای اذان مغرب بخودم امدم. اون محله رو نمیشناختم. کاش از حاجی، آدرس خونه ی خانم دکتر رو گرفته بودم. برای پیدا کردن مسجد راه افتادم. چند تا خیابون انطرفتر یه مسجدی بود. نماز خوندم و برگشتم خونه. خیلی خسته و داغون شده بودم. تمام بدنم درد می کرد. نمی دونم چند کیلومتر راه رفته بودم. روی تخت دراز کشیدم و از خستگی از هوش رفتم. برای اینکه دیروز خانوم دکتر دانشگاه نیومده بود، منم امروز نمیرم. حوصله ندارم برم ببینم نیست. دیگه فکرم رو نمی تونم از خانوم دکتر جدا کنم. همش دلشوره و استرس دارم که رضایت میده یا نه... سریع آماده شدم رفتم مسجد، سراغ حاج آقا ملکی، امـــا مسجد نبود. همیشه چند ساعت قبل از اذان میاد مسجد، جلو درب مسجد راه رفتم تا حاجی بیاد. حاج آقا رو از دور دیدم. به سمتش حرکت کردم. حاج آقا باز مثل همیشه گرم و صمیمی برخورد کرد و نگذاشت لحظات سنگین سکوت حاکم بشه. شروع کرد به صحبت، آفرین جوان، آدم برای اینکه به خواسته اش برسه باید همت و تلاش کنه، پیگیر باشه. و به همین راحتی ها، میدون رو خالی نکنه. رسیدیم به درب مسجد، حاجی کلیداش رو اورد بیرون و مشغول باز کردن درها شد و دیگه صحبتش رو ادامه نداد. من کمک حاجی درها رو باز کردم. رفتیم داخل دفتر حاجی... بعد از مرتب کردن لباس و کاراهاش نشست و دوباره ادامه داد: بله برادر عزیزم،عرض میکردم خدمتتون که، باید توی زندگی برای خواسته هات تلاش کنی و از زیر بار مسئولیت ها و مشکلات شونه خالی نکنی که خُب الحمدلله شما پیگیر و پرتلاش هستی... می دونم که دل توی دلت نیست و امدی بپرسی که آقای صباحی چه جوابی دادن.... و منم الان دیگه دارم حوصله ات رو سر میبرم! امــا گاهی لازمه آدم صبر داشته باشه و تشنگی بکشه... والا من تلاش خودم رو کردم، و هر چه از محاسن شما ....( اینو که گفت دیگه خودم فهمیدم... قلبم شروع کرد تند تند بزنه... گرمای اشکهایی که توی چشمام حلقه زده بودن رو قبل از فرو ریختنش حس میکردم... نمیخاستم جلو حاج اقا گریه کنم... اما باید احترام و ادب رو هم رعایت کنم... فقط سرم رو پایین انداختم که اگر اشکام ریختن حاجی نبینه..😭) _از محاسن شما به ذهنم خطور کرد، که ماشاالله کم هم نیستن، خدمت آقای صباحی عرض کردم. از میزان علاقه ی محبتی که شما به خانوم دکتر دارید هم تا حدودی مطلع شدن. ولی قبلا هم عرض کردم که ایشون گفتن، خودِ خانوم صباحی باید تصمیم بگیرن و رضایتشون رو اعلام کنن، که تا به حال همه ی موارد گذشته هم در همین مرحله متوقف شدن. و خود خانوم دکتر میل و رغبتی به ازدواج ندارن. هر چند که خیلی برای من هم مایه ی تعجب هست، با توجه به شناختی که از روی نوشته هاشون نسبت به ایشون پیدا کردم، همچنین برخوردی خیلی دور از ذهن هست و با شنیدن اعلام مخالفتشون بنده هم جـــا خوردم...😔 انموقع نمیتونستم چیزی بگم... تا بحال برای چیزی اینقدر مصمم نبودم.. و از هیچ خبر دیگه ای اینقدر ناراحت و دلشکسته نشده بودم. توی سرم فقط چـــرایی میچرخید که نمی تونستم به زبان بیارم و اگر میاوردم هم جوابی براش پیدا نمیشد. رفتم خونه ولی تحمل نداشتم، زدم به خیابون و همینطور بی هدف راه رفتم.... بعد از نماز ظهر و عصر دیگه از شهر هم زدم بیرون...!! افکار گُنگُ و مشوشی در ذهنم بود که هیچکدوم رو نمیتونستم حتی یک لحظه بهش فکر کنم. یک دفعه بیاد مادرم افتادم که می گفت مادر بعضی چیزا رو باید از طریق واسطه از خدا بگیری! الحمدلله کم هم نداریم شاه عبدالعظیم یا امامزاده صالح که هست.. هر وقت کارت گیر کرد برو سراغشون. یه نور امیدی به دلم تابید سریع برگشتم. بعد از چند ساعت رسیدم به خیابون ماشین گرفتم و رفتم طرف شاه عبدالعظیم.. وقتی رسیدم چند ساعت دیگه به نیمه شب مونده بود. اول نمازم رو خوندم و بعد درد دل کردم. قسمش دادم که خودش کارها رو درست کنه. راهنماییم کنه چکار باید بکنم. بعد از نیمه شب برگشتم خونه. پدرجون و مادرجون چشم براهم بودن... وقتی نگاهم بهشون افتاد خجالت کشیدم، اما پدرجون بدون هیچ کلامی تا منو دید رفت. مادرجون اما همینطور نگران نگاه می کرد. گفتم حلال کن مادر جون... حلالم کن... برام دعا کن ... رفتم پیش پدرجون گفتم: حلال کنید پدرجون... معذرت میخام که نگرانتون کردم. رفته بودم شاه عبدالعظیم. برام دعا کنید کارم گیره ...😞 پدرجون سرش رو بالا گرفت و لبخندی زد و گفت پسرم نگران نباش.. خدا کمکت می کنه... رفتم تو اتاقم و نشستم پشت میز مطالعه ام تا فکر کنم، ببینم چکار باید بکنم. آیا باید دیگه بی خیال بشم. یا برم با خودِ خانم دکتر صحبت کنم! یا دوباره با حاج اقا ملکی بگم! یا برم سراغ آقای صباحی..! یا اینکه.... ❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🔸 مداحی 🔸میکس بسیار زیبای زمینه خوانی حاج مهدی رسولی... 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
24.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠🔸 شگفتی های آفرینش 🔸 داستان آفرینش 🔺قسمت اول 💟✴️💟✴️💟✴️💟✴️💟✴️💟 @nafahat1
خانواده و امام حسین ع-جلسه چهارم- ویژگی های امام حسین ع- استاد تراشیون مرداد 1399 .MP3
6.34M
💠🔸خانواده با نشاط 🔶🔹 خانواده و امام حسین(ع) _۴ ✅ ویژگیهای امام حسین(ع) 🎤 استاد تراشیون 🎋🌹🎋🌹🎋🌹🎋🌹🎋🌹🎋🌹 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ مداحی به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س) 📝 به قولت عمل کن ▪️ حضرت رقیه 👤 حاج محمود کریمی 🖤شهادت سه ساله ی کربلا تسلیت باد🖤 🏴◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🏴 @nafahat1
🌓 خـــ♡ــدایا دریافـتم ڪه هیـچ برگی از درخت نمی افتد و هیـــــچ دانه ای سر از خاڪ بر نمی آورد مگر به خواست تـــــو... خدایا خـــواسته‌ات را بر هدایت ما قــــــــــرار ده. ✨ شــــــبـتون‌مــهدوۍ✨ ┏━━━━🌷━━━━┓   👉 @nafahat1 ┗━━━━🌷━━━━┛
💠🔸 بسم الله الرحمن الرحیم 🕋 قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمين (۲۶ قصص) 💌 (يكى از آن دو گفت: اى پدر، اجيرش كن، كه اگر چنين كنى بهترين مرد نيرومند امينى است كه اجير كرده اى.) ✍ گفتیم که قرآن به حیای دختر شعیب اشاره کرد و حتی نحوه راه رفتن با حیا را مورد اشاره و آموزش قرار داد، خیلی ها هستند که چادر بر سر دارند اما رفتارهای باحیایی ندارند. و برعکس. اما علت هایی برای بی حیایی در روایات و ایات ذکر شده، مثل تکرار گناه و فعل قبیح، پر حرفی، گوش دادن به موسیقی و آوازهای حرام، گدایی کردن و فقر، شکسته شدن حرمت میان افراد، روابط نامشروع یا ارتباط با نامحرم.... و بعد از بیان این نکات، به سراغ مساله ازدواج آسان و انتخاب همسر می رود. حضرت شعیب(ع) مهریه ای تعیین کرد که حضرت موسی(ع) آن را منصفانه و در توان خودش دید. 💟 ای کاش این رسم غلط و نحس مهریه های سنگین که ازدواج را سخت و یا غیر ممکن کرده، از جامعه ما حذف می شد. رسول اکرم(ص) درباره مهمترین ملاک ازدواج می فرمایند: " کسی که زنی را فقط به خاطر زیبایی اش انتخاب کند از او خیر نمی بیند و کسی که او را فقط برای ثروت انتخاب کند، خداوند او را به همان ثروت زن واگذار می نماید، پس بر شما باد به انتخاب برای دینداری." کم نیستند جوانانی که بخاطر سخت گیری های بیجا در مساله ازدواج و بعد از بالا رفتن سن و وقت ازدواج به گناه افتاده اند. و همه ی کسانی که مسبب این سختگیریها هستند در گناه آن جوانان شریکند. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: کسی که فرزندش به حد رشد برسد و امکانات تزویج او را داشته باشد و اقدام نکند و در نتیجه فرزند او مرتکب گناه شود، این گناه برای هر دو نوشته می شود. 🖤پس لازم است همگی،برای برداشتن موانع ازدواج اقدام کنند و همت داشته باشند تا ازدواج آسان شود. 🔸اما ادامه قصه موسی(ع) 🔺حضرت موسی (ع) بعد از 10سال زندگی در کنار حضرت شعیب (ع) هدف خود را فراموش نکرد و به حضرت شعیب (ع) فرمود من باید به شهر خود برگردم.🚶 📛 چقدر انسانهای به ظاهر مذهبی وجود دارند که وارد جریان یا گروه یا کاری میشوند ولی متاسفانه در آن کار هضم می شوند🙄 🔻 مثلا طرف میگوید بروم کار کنم که بتوانم به دین خدمت کنم ولی بعد ازمدتی که نگاهش میکنی چقدر تغییر در رفتار ظاهری و خلقیاتش که مشاهد نمی شود😱 😔 ✅این را باید بدانیم شیطان در کمین نیت های خیر نشسته است تا به انحراف بکشاند. ♻️ برگردیم به داستان: 💢 حضرت موسی (ع) خدا حافظی می کنند میروند سمت دیار خودشان برای کار بزرگ کردن در مسیر، راه را گم کرد و شاید گم کردن راه به این دلیل بود که، او براى گرفتار نشدن در چنگال متجاوزان از بیراهه میرفت. 👈 موسى در این وقت در جانب راست غربى کوه طور بود، ابرهاى🌫 تیره سراسر آسمان را فراگرفته بود و رعد وبرق🌩 شدیدى از هر سو شنیده و دیده میشد 👈 از سوی دیگر درد زایمان به سراغ همسرش آمده بود.😢 حضرت موسی (ع) در آن شرایط سخت و در هواى تاریک و سرمای سخت ❄️💨 زمستان حیران و سر گردان بود، ناگهان نورى☀️ در کوه طور مشاهده کرد. گمان برد در آنجا آتشى🔥 وجود دارد. 🌷🖤🌷@nafahat1 🌷🖤🌷🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 حرم‌حضرت‌رقیه‌(س) 💠بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ،عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَ مَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ،وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 🖤▪️🖤 @nafahat 🖤▪️🖤▪️🖤
🏴 آموزش احکام  ⚫️ پرداخت رد مظالم ❓سوال : 🔺آیا برای پرداخت رد مظالم باید از دفتر مرجع اجازه ☝️🏻 گرفت؟ پاسخ: ✍🏻 آیت الله خامنه ای و وحید خراسانی : برای دادن رد مظالم واجب، احتیاط واجب آن است که از مرجع تقلید یا نماینده او اجازه گرفته شود. ✍🏻 آیت الله مکارم شیرازی: رد مظالم را تنها بايد به فقراي شيعه بدهند و در اين زمينه تفاوتي نمي کند که آن فرد، واجب النفقه يا از سادات باشد. ⚠️ ما اجازه مي دهيم تا 🔺يکصد هزار تومان 🔺 را خودشان به نيازمندي که مي شناسند بدهند ،و مبالغ بالاتر را بايد تحويل دفتر مرجع خود دهند ⚠️ 🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 @nafahat1
حضرت رقیه سلام الله علیها.mp3
5.37M
🎙روضه حضرت رقیه سلام الله علیها 🖤➰🖤➰🖤➰🖤➰🖤➰🖤 @nafahat1
💠🔸 داستان دل آرام 🔸 قسمت چهاردهم تا صبح خوابم نبرد... هر فکری رو بارها توی سرم عملی کردم و ادامه اش رو مجسم کردم... سردرگمی بدی بود... حساب احتمالاتی که اصلا ازش بی خبرم خیلی کار سختی بود... اما صبح دیگه دلم رو به دریا زدم. بلند شدم اماده شدم و رفتم دانشگاه توی حیاط دانشگاه جایی که مسلط به در ورودی باشم انتخاب کردم. منتظر نشستم. دیگه تصمیم خودم رو گرفته بودم. بغیر از روز اولی که خانوم دکتر رو دیدم تا حالا ، با خودش صحبت نکردم. شاید بخاطر نشناختن من، ردم کرده، حتما باید خودم با خانوم دکتر در مورد ازدواج و خواستگاری حرف بزنم. آخه حاجی از کجا باید اتفاق روز تیربارون رو میدونست که به خانوم دکتر یاداوری کنه، تا منو بخاطر بیاره...! یه دفعه ای چشمم افتاد به خانوم دکتر که با یه خانوم دیگه وارد شدن، از جام بلند شد تا مطمئن بشم کدوم سمت میرن، وقتی دیدم قصد ندارن به طرفی که من هستم بیاند، به سمتشون دویدم تا خودم رو برسونم. چند قدمی خانوم دکتر صدا زدم، خانوم دکتر! اما برنگشتن!😣 دوباره صدا زدم خانوم دکتر صباحی!!😳 اینبار خانوم دکتر ایستادن و برگشتن، دوستشون هم ایستادن. جلو رفتم و سلام کردم. جواب دادن. _ میتونم چند دقیقه ای وقتتون رو بگیرم و خصوصی باهاتون صحبت کنم؟!🙏 یه نگاهی به دوستش کرد و دوستش گفت، من میرم تو سالن منتظرتون می مونم. گفتم: ببخشید با عرض معذرت، واقعا شرمنده! دوستشون که رفت، خانم دکتر رو به من کرد و سرش رو پایین انداخت. با دیدن شرم و خجالت خانوم دکتر از اینکه بخوام توی اون موقعیت، که در معرض دید همگان و محل رفت و آمد همه بود، بیشتر وقتشون رو بگیرم دچار تردید شدم و از گفتن حرفم صرف نظر کردم و فقط گفتم: ببخشید حتما اینجا محل مناسبی برای صحبت نیست، اما میخوام که از شما یه وقتی بگیرم تا یه جای مناسب خدمت برسم و چند دقیقه ای در رابطه با مسئله ی مهمی صحبت کنیم.(قلبم داشت از جا کنده میشد.) خانوم دکتر گفتن: خواهش میکنم، امروز بعد از ظهر ساعت ۴ قراره مسجد محله اتون بیام و برای چند تا زخمی بد حال دارو بیارم، اگر خواستید بیایید مسجد. با شنیدن این حرف خانوم دکتر آروم شدم و گفتم بله حتما میام، و خداحافظی کردم و رفتم سمت کلاس. از بچگی با مسجد انس گرفتم و حضور در مسجد، حس آرامش بهم میده. گفتم خدایا شکرت، بازم تو و خونه ی تو بدادم رسید.🙏 قبل از ساعت ۴ در مسجد حاضر شدم و منتظر امدن خانوم دکتر شدم. حاج آقای ملکی، موقعی که رسیدم ازم پرسیدن، برای دیدن خانوم دکتر امدی؟! گفتم بله خودشون گفتن اینجا میتونم باهاشون صحبت کنم اگر که شما اجازه بدهید؟! حاج اقا گفتن: اختیار دارین. وقتی خانوم دکتر امدن، حاج اقای ملکی به پیشواز رفتن منم دنبال حاج اقا رفتم. خانوم دکتر، وسایل زیادی اورده بودن با کمک هم وسایل رو به اتاقی که برای همینکار در نظر گرفته بودیم، بردیم. بعد از اتمام، ازحاج اقا اجازه گرفتم تا تو اتاق با خانوم دکتر تنهایی صحبت کنم.... حاج آقا، صلوات فرستادن و رفتن. خانوم دکتر بازم سرشون پایین بود. منم سرم رو پایین انداختم. نمیدونستم چی باید بگم! از کجا شروع کنم. بعد از چند دقیقه سکوت، گفتم شما منو بیاد میارین؟! منظورم اینه که اولین ملاقاتمون رو به یاد دارین؟ _بله _شاید شما بعد از اون روز دیگه شناختی نسبت به من نداشتید ولی من بعد از اون روز، هر روز نسبت به شما شناخت بیشتری پیدا کردم. و تقریبا کامل شما رو میشناسم. منتظر بودم که چیزی بگند اما چیزی نگفتن! دوباره ادامه دادم: میدونید که ان کسی که حاج اقای ملکی با پدرتون درموردش صحبت کردن، من هستم! بر اساس همین شناختی که عرض کردم، علاقه ی خاصی نسبت به شما پیدا کردم. و حاج آقا ازین علاقه ی من باخبر شدن و با پدرتون صحبت کردن برای اذن خواستگاری اما... خانوم دکتر گفتن: اما بنده جوابشون رو خدمت پدرم عرض کردم و پدرم هم خدمت اقای ملکی عرض کردن..... به شما نگفتن!؟ خانوم دکتر راه افتادن که از اتاق برن بیرون .. یدفعه ای گفتم: بله گفتن ... ولی ...مَن.. مَن...!! خواهش میکنم خانوم دکتر چند دقیقه دیگه بمونید من هنوز حرفم رو نزدم!!🙏 خانوم دکتر دم در ایستادن و گفتن جوابتون رو که گرفتید دیگه در مورد چی صحبت کنیم!؟ گفتم: میخاستم بدونم که برای چی رضایت ندادید بیاییم خواستگاری؟! آخه شما که منو نمیشناسین ...حتی اسم منو هم نمیدونید!! چطوری به این نتیجه رسیدید که حتی لیاقت خواستگاری امدن هم ندارم!!؟ _من موظف نیستم به شما بیشتر ازین جواب بدهم...!! در حال بیرون رفتن از اتاق بودن که گفتم: حالا میفهمم که شما رو کامل نشناختم و شما هم با بقیه ادما فرقی نمی کنید! شما هم به ظاهر نگاه میکنید... فکر میکردم شما باطن براتون مهمه و بین کسی که بخاطر دفاع از عقیده اش ناقص شده و کسی که بخاطر عافیت طلبی سالم مونده تفاوت قائل میشید و احترام می گذارید... ◾️▪️@nafahat1▪️◾️
با پای پر ورمم.mp3
6.76M
🏴 مداحی 🖤شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها) ◾️حاج محمود کریمی ◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️ @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دستایی تو کاره شما ندونی‌ هشت سال جنگ چی بوده!! اگه ببینی اون آدم سابق نیسی دیگه👌 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 @nafahat1
💠🔸 در محضر نهج البلاغه 👑 حضرت علی(علیه السلام) در فرمانش به مالک اشتر می‌فرماید: 💠از انحصارطلبى در آنچه مردم در آن برابرند و غفلت از آنچه در حوزه مسئوليت تو قرار دارد و در برابر ديدگان مردم روشن است، بپرهيز؛ زيرا تو، به خاطر ديگران مؤاخذه‌خواهى شد  و بزودى پرده‌هاى امور از برابر ديدگانت كنار خواهد رفت و داد ستمديده از تو گرفته خواهد شد. (خوشبختانه تا به اکنون، ۱۰۰ نفر از نمایندگان از پذیرش خودرو امتناع کردن و پیگیر قضیه هستن، البته هنوز هیچکس خودرو تحویل نگرفته و نباید پیش پیش قضاوت کرد... صبر و پرهیز از پیش داوری و جنجال و ...بهترین کار هست تا اینکه واقعا مطلب روشنگری بشه...آیا خودرو برای منافع شخصی نمایندگان است...آیا دستهایی پشت پرده است...آیا ....) 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🔸در محضر نهج البلاغه 🔴موضوع: ثمرات و برکات ایمان 💌 الايمان سبيل ابلج المنهاج، انور السراج. فبِالإيمان يُستدلّ على الصالحات، و بالصالحات يُستدلّ على الايمان، و بالايمان يُعمَر العِلم. ❣ايمان، روشن ترين راه و نورانى ترين چراغ است، پس انسان در پرتو ايمان به سوى اعمال شايسته راهنمايى مى شود و با اعمال شايسته به ايمان استدلال مى شود، و با ايمان، علم و دانش آباد مى گردد. 📜 خطبه 156 🌹بسیار زیبا و شنیدنی 👌 ................🌹یا ؏ــلے🌹 ......... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔸 بسم الله الرحمن الرحیم 🕋 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ 💌ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﭘﺮﻭﺍﻯ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ ، ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻭ ﻧﻤﻴﺮﻳﺪ ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻭ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻣﺶ ] ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ .(102 آل عمران) ✍ آیت الله جوادی آملی در خصوص احوال مرگ میگوید : 🔹اما اینکه حضرت باری تعالی در قرآن فرمود: 🕋فَلا تَموُتُنَّ اِلّا وَانتُم مسلمون.نهی از مرگ که یک امر اضطراری است ،به لحاظ آن قیدی است که امر اختیاری است . به کسی نمی شود گفت نمیر! اصل موت امرضروری است ،چون کُلُّ نَفس ذائقه الموت و انسان محکوم به موت است .نمی شود به کسی گفت نمیر ، ولی می شود گفت کافر نمیر ، مسلمان بمیر . 💟خب چگونه انسان مسلمان می میرد ❓ تا اسلام ملکه نباشد به همراه انسان رحلت نمیکند و نمی آید . فرمود :(فلاتموتن الا وانتم مسلمون )ضمن اینکه از این حقیقت به توصیه یاد کرده است ، مرگ را گوشزد کرده است ، فرمود:مبادا بی دین بمیرید . ✳️این مبادا بی دین بمیرید ،یعنی دینی فراهم کنید که با شما تا قبر باشد .یعنی ایمان مستقر فراهم کنید .چون ایمان اگر مستودع باشد با فشار مرگ گرفته می شود . اینطور نیست که فشار مرگ نظیر فشارهای بیماری های دیگر باشد که قابل تحمل باشد .چون اگر قابل تحمل باشد که روح بدن را رها نمی کند ،پس اگر تمام اعضای بدن انسان را تکه تکه کنند ،دردش همانند مرگ نیست 😭،نمی شود آن را توصیف کرد . 🔅اگر قابل تحمل بود ،بدن را روح ترک نمی کرد . 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای جالب گردان چلوکبابی‎ها 🔹در جبهه، همه رزمنده‌ها سلاح دستشان نبود. بعضی‌ها هم یک گردان راه انداخته بودند تا رزمنده‌ها را با غذای چرب و چیلی سورپرایز کنند. 🔹این گردان را یک سید کارگردانی می‌کرد و کارش، پختن چلوکباب برای رزمنده‌ها بود. 💠🔸💠🔸 ما در این زمانه چکار کردیم؟؟! در این میدان چه نقشی داریم!! 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🔸آموزش احکام ❇️ آیا فعالیت بازاریابی شبکه ای جایز است؟ 🔸استاد وحیدپور 🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸🌸 @nafahat1
💠🔸 داستان دل آرام 🔸قسمت پانزدهم اما همه ی تصوراتم در مورد کسی که چنین مطالب خوب و دینی و اعتقادی رو به رشته تحریر در میاره، حتما زندگی معنوی و زیبایی و دور از مادیاتی رو هم رقم میزنه... خیال باطل و بیهوده بود... و این فرد حتی با لنگ زدن ساده ی پایی که در دفاع از اعتقادات و باورهای درست، ناقص شده کنار نمیاد و متاسفانه این واقعیت دنیای ماست.. و جدا کردن بعضی از همه ساده لوحانه است...!!😔 خانوم دکتر که دم در خشکش زده بود.. هاج و واج نگاه می کرد و این بار من بودم که راه خروج از اتاق رو پیش گرفتم.. از اتاق خارج شده بودم که خانوم دکتر گفتن بله ساده لوحانه است اما نه برای این چیزی که شما گفتین، بلکه اینکه کسی مثل شما فکر کنه بخاطر لنگ زدن پا، اجازه ی خواستگاری پیدا نکرده خیلی هم ساده لوحانه است.. توی اون موقعیت تنها راهی که به ذهنم رسید تا خانوم دکتر رو حساس کنم و مجبورشون کنم دلیل رد خواستگاریم رو به زبون بیاره همین حرفا بود...هر چند خودم باورشون نداشتم. ولی فقط موفق شدم چند دقیقه خانوم دکتر رو نگه دارم و شاید با این حرفا شانس کوچکی هم که برای جلب رضایتش داشتم رو از دست داده باشم...واقعا حرفی برای این جواب خانوم دکتر نداشتم ... برگشتم و گفتم من دلیل دیگه ای نمی بینم. وقتی که کسی رو بدون شناخت و حتی صحبتهای اولیه و آشنایی مقدماتی رد می کنید یعنی فقط از ظاهر قضاوت کردید...!! اگر معنای دیگه ای داره که در حد فهم من نیست شما بفرمایید تا بدونم و از ساده لوحی بیام بیرون..😳 خانوم دکتر گفتن: دلیل شخصی دارم و نیازی نمی بینم که اون رو با کسی در میون بزارم حتی شما..!! گفتم : امـــا ... خانوم دکتر گفت: خواهش می کنم، دیگه ادامه ندید... بیشتر ازین اجازه ندید ذهنهای اطرافیان به انحراف کشیده بشه... گفتم : اما من بعد از شناختن شما دیگه نمیتونم مثل قبل زندگی کنم... فراموش کردن و کنار گذاشتن این علاقه ی قلبی من به شما برام میسر نیست، بلکه ناممکنه... شما دکتر هستید و سوگند یاد می کنید که زندگی همه رو نجات بدید و جان افراد براتون مهم باشه ... یعنی الان که جوون یه فرد رو با خراب کردن زندگیش می گیرید براتون مهم نیست و یه چیز عادیه!؟ پس چرا خودتون رو به زحمت و سختی میندازید که به مجروحین کمک کنید!! شما که به همین راحتی احساس و نابود شدن یه نفر نادیده می گیرید، در حالی که میدونید نابود میشه و میتونید جلوی نابودیش رو بگیرید... خیلی راحت تر هم میتونید جوون زخمی هایی که نمیبیند رو ازش بگذرید ...😡 اینقدر عصبانی شده بودم که حتی خانوم دکتر هم متوجه این خشم من شد، اما یه نفس عمیق کشیدم ، اصلا دلم نمیخاست که من این گفتگو رو بهم بزنم از رفتن منصرف شدم و همونجا به دیوار تکیه کردم و نشستم و دستهام رو روی سرم گذاشتم اصلا نمیتونستم حدس بزنم که خانوم دکتر چه حالی پیدا کرده آیا خیلی ناراحته یا عصبی... ولی فقط دعا میکردم که عصبانی نشه و از انجا نره و جوابی که میخام رو بهم بده... نکنه این ملاقات اخر و گفتگوی آخر من با خانوم دکتر باشه😔😞 کاش خودم رو کنترل کرده بودم و اینقد بد حرف نزده بودم... اما واقعا دیگه چاره ای نداشتم ... اگ الان حرف نمیزدم شاید دیگه هیچوقت موقعیت مناسبی پیدا نمی کردم و برای همیشه حسرت به دل میموندم و خودم رو نمی بخشیدم که چرا تمام تلاشم رو بکار نگرفتم تا به عشقم برسم...😞 ❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣🎋❣ @nafahat1
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam sajjad - 1399.06.23 - amir kermanshahi.mp3
12.22M
🔊بشنوید 👌پیشنهاد دانلود میگم کربـــــلا... میگن که راه ها بسته است😞 میگم امام رضــــا مــیگن که...😭😭 🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎦 خدا رو شکر به کوری چشم دشمنان اهل بیت، نوکر امام حسین(علیه السلام) از بیمارستان مرخص شد💚 با آرزوی سلامتی و طول عمر برای همه ی شیعیان و محبین اهل بیت (علیهم السلام) 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 @nafahat1
شرح سه دقیقه در قیامت ۶🍁.mp3
11.23M
💠🔸شرح کتاب سه دقیقه در قیامت 💟🔸قسمت ششم 🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁 @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤◾️ تاریخ شهادت امام حسن(ع) چـــرا در تاریخ شهادت امام حسن(ع) اختلاف افتاد؟ استاد رائفی پور ◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️ @nafahat1
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤غریب‌مادر‌حسن 🖤اےبی‌کفن‌حسین... دو آرزو به دلِ مادرِ جوانی ماند کفن برایِ حسین و حرم برایِ حسن... هفتم صفر به روایتی شهادت امام حسن علیه‌السلام می‌باشد. شهادت امام حسن کریم اهل بیت برهمگی تسلیت باد...😭🕊 ◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️➰◾️ @nafahat1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا