eitaa logo
موسسه فلسفه و عرفان نفحات
9.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
347 ویدیو
12 فایل
🔰مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات ▪️تحت نظارت آیت‌الله استاد سید یدالله یزدان‌پناه و اشراف حجج اسلام استاد علی امینی‌نژاد و استاد مصطفی رستمی ✒ مدیر کانال: @Nafahat_eri_admin 🌐 سایت: nafahat-eri.ir 👥 فضای مجازی: @Nafahat_eri 📞 تلفن: ۰۲۵-۳۲۹۱۳۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹️ از فردا ان شالله با استعانت از خداوند متعال پرونده ویژه ای راجع به شخصیت حکیم، از منظر بزرگان اهل فن، بر روی کانال موسسه نفحات خواهد رفت. 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri
🔰 صدرا از دیدگاه امام خمینی (ره) 🔹️... و هذه إحدى المسائل المُختلف فيها بحسب الظاهر بين معلّم حكمة المشّاء أرسطوطاليس و استاذه المعظّم أفلاطون الإلهي، و قد جمع بين الرأيين، و صالح بين القولين، مُجدّد الحكمة المتعالية، و مؤسّس الفلسفة العالية، شيخ مشايخ الأولياء و الحكماء، صدر صدور المتألّهين و العرفاء في كتابه الكبير. 📜 التعليقة على الفوائد الرضوية، ص: 90-91 🔸 قال صدر الحكماء المتألهين و شيخ العرفاء الشامخين، رضوان اللَّه عليه، في الاسفار في تقرير منهج الصوفية ما هذه عبارته:.... 📜 شرح دعاء السحر، ص: 120 🔹️ بالجمله، فلسفه امروز حكماى اسلام را و معارف جليله اهل معرفت را به حكمت يونان نسبت دادن، از بى‏ اطلاعى بر كتب قوم است- مثل كتب فيلسوف عظيم الشأن اسلامى، صدر المتألّهين قدّس سرّه، و استاد عظيم الشأنش محقق داماد قدّس سرّه، و تلميذ بزرگوار او، فيض كاشانى قدّس سرّه، و تلميذ عظيم الشّأن فيض، عارف جليل ايمانى، قاضى سعيد قمى قدّس سرّه- و نيز از بى‏اطّلاعى به معارف صحيفه الهيّه و احاديث معصومين سلام اللَّه عليهم است؛ پس، هر حكمتى را به يونان نسبت داده و حكماى اسلامى را تابع حكمت يونان انگاشته‏ اند. 📜 آداب الصلاة، ص: 304 💢موسسه آموزشی پژوهشی نفحات Https://eitaa.com/nafahat_eri
🔰 صدرا از دیدگاه امام خامنه ای 🔹️ مكتب فلسفى صدر المتألّهين همچون شخصيت و زندگى خود او، مجموعه‏ اى در هم تنيده و به وحدت رسيده‏ چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‏ او از فاخرترين عناصر معرفت يعنى عقل منطقى، و شهود عرفانى، و وحى قرآنى، در كنار هم بهره گرفته شده، و در تركيب شخصيّت او تحقيق و تأمّل برهانى، و ذوق و مكاشفه‏ عرفانى، و تعبّد و تديّن و زهد و انس با كتاب و سنّت، همه باهم دخيل گشته، و در عمر علمىِ پنجاه‏ساله‏ او رحله‏ هاى تحصيلى به مراكز علمى روزگار، با مهاجرت به كهك قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پياده احرامىِ حج شدن، همراه گرديده است. همان‏ گونه كه فلسفه‏ صدرايى كه خود او بحق آن را حكمت متعاليه ناميده در هنگام پيدايش خود، نقطه‏ اوج فلسفه‏ اسلامى تا زمان او و ضربه‏ اى قاطع بر حملات تخريبى مشكّكان و فلسفه‏ ستيزان دوران هاى ميانه‏ اسلامى بوده است، امروزه پس از بهره‏ گيرى چهار صدساله از تنقيح و تحقيق برجستگان علوم عقلى، و نقد و تبيين و تكميل در حوزه‏ هاى فلسفه، و وَرز يافتن با دست تواناى فلاسفه‏ نامدار حوزه‏ هاى علمیه به‏ ويژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحكام بلكه شادابى و سرزندگى مضاعفى گرفته و می تواند در جايگاه شايسته‏ خود در بناى فرهنگ و تمدن، بايستد و چون خورشيدى در ذهن انسانها بدرخشد و فضاى ذهنى را تابناك سازد. مكتب فلسفى صدر المتألّهين همچون همه‏ فلسفه‏ ها در محدوده‏ مليت و جغرافيا نمیگنجد و متعلق به همه‏ انسان ها و جامعه‏ ها است. همواره همه‏ بشريت به يك چهارچوب و استخوان‏بندى متقن عقلانى براى فهم و تفسير هستى نيازمندند. هيچ فرهنگ و تمدنى بدون چنين پايه‏ مستحكم و قابل قبولى نمیتواند بشريت را به فلاح و استقامت و طمأنينه‏ روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد. و چنين است كه بگمان ما فلسفه‏ اسلامى به‏ ويژه در اسلوب و محتواى حكمت صدرايى، جاى خالى خويش را در انديشه‏ انسان اين روزگار می جويد و سرانجام آن را خواهد يافت و در آن پابرجا خواهد گشت. 📜 پيام به كنگره‏ بزرگداشت صدر المتألّهين (ملّا صدرا) ص: ۱۸ اول خرداد سال ۱۳۷۸ 🔸 فلسفه‏ اسلامى، پايه و دستگاهى بوده كه انسان را به دين، خدا و معرفت دينى نزديك می كرده است. فلسفه براى نزديك شدن به خدا و پيدا كردن يك معرفتِ درست از حقايق عالم وجود است؛ لذا بهترين فلاسفه‏ ما- مثل ابن سينا و ملّا صدرا- عارف هم بوده‏ اند. اصلًا آميزش عرفان با فلسفه در فلسفه‏ جديد- يعنى فلسفه‏ ملّا صدرا- به‏ خاطر اين است كه فلسفه وسيله و نردبانى است كه انسان را به معرفت الهى و خدا می رساند؛ پالايش می كند و در انسان اخلاق به وجود می آورد. ما نبايد بگذاريم فلسفه به يك سلسله ذهنيّات مجرّد از معنويت و خدا و عرفان تبديل شود. راهش هم تقويت فلسفه‏ ملّا صدراست؛ يعنى راهى كه ملّا صدرا آمده، راه درستى است. آن فلسفه است كه انسان را وادار میكند هفت سفر پياده به حج برود و به همه‏ زخارف دنيوى بى‏ اعتنايى كند. البته نمى‏ خواهيم بگوييم هركس در اين دستگاه فلسفى قرار نداشته باشد، اهل دنياست؛ نه، اما اين راه خوبى است. راه فلسفه بايد راه تديّن و افزايش ارتباط و اتّصال انسان به خدا باشد؛ اين را بايد در آموزش فلسفه، در تدوين كتاب فلسفى، در درس فلسفى و در انجمن فلسفه- همين كه به آن اشاره شد- رعايت كرد. اهل فلسفهده‏ایى كه ما قبلًا ديده بوديم، همه همين‏طور بودند؛ كسانى بودند كه از لحاظ معنوى و الهى و ارتباطات قلبى و روحى با خداوند، از بقيه‏ افرادى كه در زمينه‏ هاى علمىِ حوزه كار مى‏ كردند، بهتر و زبده‏تر و شفّافتر بودند. 📜 بيانات در ديدار گروهى از فضلاى حوزه‏ علميه‏ قم ص : ۲۲۰ سال ۱۳۸۲ 🔹️ در فلسفه، ملّا صدرا، بزرگترين فيلسوف همه‏ تاريخ فلسفه‏ اسلامى، متعلّق به زمان صفويه است. ميرداماد، مربوط به زمان صفويه است. فيض كاشانى عارف معروف مربوط به زمان صفويه است. لاهيجى متكلّم و فيلسوف معروف متعلّق به زمان صفويه است. 📜 بيانات در جمع دانشجويان دانشگاه تهران ص : 57 سال ۱۳۷۷ 💢موسسه آموزشی پژوهشی نفحات Https://eitaa.com/nafahat_eri
🔰 صدرا از دیدگاه علامه طباطبایی 🔹️ صدرالمتألهين‏ در حدود سال 979 ه در شيراز متولد شده و در حداثت سن در كنار پدر به تحصيل علوم پرداخته و پس از درگذشت پدر به قصد تحصيل و تكميل معلومات خود به درالسلطنه اصفهان كه در آن زمان پايتخت سلاطين صفويه و دارالعلم بود، مسافرت نموده و به تحصيل علوم عقليه و نقليه پرداخت. وى علوم عقليه را پيش فيلسوف شهير وقت، سيدمحمدباقر معروف به «ميرداماد»، متوفاى 1040 هجرى قمرى تكميل كرده و در علوم نقليه پيش شيخ بهاءالدين محمدعاملى، متوفاى 1031 كه يكى از نوادر دهر و مفاخر وقت بود، تلمّذ نموده است. پس از فراغت از تحصيل، بساط زندگى را از آن ديار برچيده و متوجه شهر قم‏ گرديده و در يكى از توابع قم به نام قريه «كهك» به عزلت پرداخته و در به روى اغيار بست و سال‏ها در كنج عزلت سرگرم مجاهدات و رياضات و تصفيه نفس شده، توانست پس از سال‏ها خون دل خوردن، دريچه‏اى به عالم قدس باز كرده و حقايق علمى را كه از راه تفكر و استدلال به دست آورده بود، از راه مكاشفات نورى مشاهده نمايد و پس از مدتى كه تا حدى از نتايج رياضات و مجاهدات خود برخوردار گرديد، بناى تأليف و تصنيف گذاشته و به تأسيس مكتب فلسفى مخصوص خود پرداخت و تا آخر عمر مشغول تأليف تعليم و تربيت بود. وى در زندگى خود با تقوا و پرهيزكار و مردى متعبّد بوده و در خلال زندگى بارها به زيارت اعتاب ائمه رفته، هفت مرتبه پياده به زيارت بيت‏اللَّه شتافته و مرتبه هفتم كه مصادف با سال 1050 بود، در اثناى مسافرت در بصره وفات يافت و در همان جا به خاك سپرده شد. چنان كه از كلام صدرالمتألهين‏ برمى آيد، وى در اواخر دوره اول زندگى علمى خود اين معنا را دريافته است كه نبايد طريق وصول به حقايق علمى و مخصوصاً در فلسفه الهى را به تفكر خشك و خالى كه سبك سير علمى مشائيين است اختصاص داد، بلكه شعور و ادراك انسانى كه مايه و پايه افكار كلى فلسفى است، چنان كه محصولى به نام تفكر و انديشه از راه قياسات منطقى بار مى‏دهد، نمونه‏هاى ديگرى نيز به نام «كشف و شهود» و به نام «وجد» از خود بيرون مى‏دهد...صدرالمتألهين در نتيجه اين تنبّه و انتقال ذهنى، پايه بحث‏هاى علمى و فلسفى خود را روى توفيق ميان عقل و كشف و شرع گذاشت و در راه كشف حقايق الهيات از مقدمات برهانى و مطالب كشفى و مواد قطعى دينى استفاده نمود و اگرچه ريشه اين نظر در كلمات معلم ثانى ابى‏نصر فارابى و ابن‏سينا و شيخ اشراق و شمس‏الدين تركه و خواجه نصير طوسى نيز به چشم مى‏خورد، ولى اين صدرالمتألهين است كه توفيق كامل انجام دادن اين مقصد را پيدا كرد. روش فلسفى صدرالمتألهين‏ بررسى كامل حقايق دينى و مطالب كشفى و تطبيق آنها به برهان قياسى مقدمات و مطالب تازه بسيارى در اختيار صدرالمتألهين گذاشته و امكانات زيادى در توسعه دادن بحث‏هاى فلسفى و عقد بحث‏هاى جديد و كشف مطالب و نظريات تازه و بسيار عميقى براى وى به وجود آورده كه هرگز از راه تفكر خالى حل آنها امكان‏پذير نبود. اين است كه فلسفه در مكتب صدرالمتألهين، هم روح كهنه و فرسوده خود را تبديل به يك روح تازه نموده و قيافه ديگرى به خود گرفت و هم مقدار قابل توجهى به بحث‏هاى فلسفى اضافه گرديد. 📜 بررسي هاي اسلامي ؛ ج‏2 ، ص13- 16 🔸 ... پس از اينها در قرن يازده هجرى، مير محمّدباقر داماد، مسلكى قريب به مسلك اشراقيّين پيمود، و پس از آن صدرالمتألّهين شيرازى به تحديد فلسفه اسلامى پرداخته و حقايق آفرينش را از هر سه راه (ظواهر دينى و برهان و كشف) مور بحث قرار داد و كتبى در توفيق ميان ظواهر دينى و برهان، و كشف، و همچنين ميان ظواهر دينى و كشف تأليف نمود. مكتب صدرالمتألّهين‏ هنوز زنده است و سه قرن و كمى بيشتر كه از عهد اين فيلسوف مى‏ گذرد، فلسفه او مورد بحث و فحص بوده و جمع كثيرى را پرورش داده است كه دسته‏ اى از آن ها مباحث فلسفى را از راه توفيق ميان ظواهر شرع و برهان تعقيب مى‏ كنند، و از مشاهير اين دسته، قاضى سعيد قمى و آخوند ملّاعلى نورى و آقاعلى زنوزى را بايد شمرد، و دسته‏ اى از آنها از راه توفيق ميان عقل و ذوق وارد شده‏ اند، مانند آقا محمّد بيد آبادى و آقا محمّدرضا قمشه‏ اى، و دسته‏ اى از آنها از راه توفيق ميان ظواهر دينى و ذوق بحث مى‏ كنند، مانند فيض كاشانى و بعضى مانند حاجى سبزوارى به هر سه قسمت پرداخته‏ اند. اين مكتب، به واسطه نزديك كردن اين سه مسلك به همديگر، موفقيّت‏ هايى يافته كه فلسفه در تاريخ چند هزار ساله خود از آنها محروم بوده، و از مشكلاتى كه از هر جانب به واسطه تهيدستى خود دامنگيرش مى‏ شد و بن‏بست‏ هايى كه پيش مى‏ آمد، پيوسته در شكنجه بود. كليد رمزهايى به دست فلسفه اسلامى افتاده كه هرگز در فلسفه‏ هاى كهن كلده، مصر، يونان و اسكندريه به دست نمى‏ آيد. در نتيجه اوّلًا: مسايل فلسفى كه به حسب آنچه از كتب فلسفى گذشتگان، به عربى ترجمه شده و به‏ دست مسلمين رسيده، تقريباً دويست مسأله بوده، در اين
مكتب فلسفى تقريباً به هفتصد مسأله بالغ مى‏ شود. ثانياً: مسايل فلسفى كه مخصوصاً در مكتب مشّائين از يونانى‏ ها به طور غير منظّم توجيه شده و نوع مسايل از همديگر جدا و به همديگر نامربوط بودند، در اين مكتب فلسفى، حالتِ مسايل يك فنّ رياضى را پيدا كرده و به‏ همديگر مرتبط و بر يكديگر مترتّب شده‏ اند، به‏ نحوى كه با حلّ دو سه مسأله اوّلى كه فلسفه را افتتاح مى‏ كنند، همه مسايل فلسفى را مى‏ توان حل و توجيه نمود. به همين جهت به آسانى مى‏ توان رابطه ‏فلسفه را از طبيعيّات قديم و هيأت قديم قطع كرد و در نتيجه هيچ‏گونه برخورد و منافاتى ميان اين مكتب فلسفى و علم امروز اتّفاق نمى‏ افتد. ثالثاً: فلسفه (تقريباً) جامد و كهنه، به واسطه روش اين مكتب فلسفى، به كلّى تغيير وضع و قيافه داده و مطبوع طبع انسانى و مقبول ذوق و عقل و شرع مى‏ باشد، و مسايلى را كه علم جديد، تازه موفّق به كشف آنها شده يا اميد حل آنها را دارد، اين مكتب فلسفى با مايه شگرف خود به‏ طور عموم و كلّيت، به حلّ آنها موفّق شده يا شالوده حلّ آنها را مى‏ ريزد؛ چنان‏ كه به‏ واسطه حل‏ شدن مسأله حركت جوهرى كه سيصد سال پيش با اين روش فلسفى حل شده است، مسأله بُعد چهارم در اجسام، به طور روشن به‏ دست آمده و مسأله نظريّه نسبيّت (البتّه در خارج از افكار نه در افكار) روشن گرديده است، و مسايل ديگرى كه هنوز از راه علم، مورد بحث واقع نشده، به طور كليّت خاتمه يافته است. 📜 شيعه ؛ ص51- 53 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات Https://eitaa.com/nafahat_eri
🔰 صدرا از منظر علامه حسن زاده آملی 🔹️ عرض ديگرى كه يادداشت كرده‏ ايم تا به تقديم برسانيم اين كه آيا كتب علمى متأله سبزوارى پس از صحف نورى صدر المتألهين‏ شيرازى، مطلب تأسيسى تازه‏ اى دارد، و يا در حقيقت مانند آثار قلمى ديگر بزرگان بعد از صاحب اسفار بيانگر دقايق علمى و فكرى آن حكيم بزرگ است؟ انصاف اين است كه بايد گفت قسم دوم محقق است. خداوند سبحان درجات استاد علامه طباطبائى صاحب تفسير عظيم الميزان را متعالى بفرمايد كه وقتى در محفل افاضاتش سخن از معارف الهى به‏ ميان آورده است، فرموده است: «اينها را ملّاصدرا به ما ياد داده است». و نيز فرموده است: «محيى الدين در فصوص الحكم مشت مشت آورده است، و در فتوحات دامن دامن». حكماى الهى بعد از صدر المتألهين از شاگردان آن جناب تا اساتيد اين جانب، مطلب تأسيسى چشمگيرى ندارند مگر بعضى از تقريرات توضيحى، و يا برخى از اعتراضات تعبيرى، و يا پاره‏‌اى از تبديل اصطلاحات علمى‏. 📜 هزار و يك كلمه، ج‏۳، كلمه ۳۲۹، ص ۱۶۷ 🔸 اگر جناب صدر المتالهين‏ را مطلبى جز حركت جوهريه نباشد كافى است كه وي را حكيم بزرگ دانست كه شاعر به يك بيت بلند شاعر است و ناظم به يك دفتر نظم شاعر نيست. انصاف بايد داد كه چه اندازه كار و آمادگى ميخواهد تا بتواند انسان بچنان مطلب بلند حركت جوهريه حدسا يا كشفا يا برهانا انتقال يابد. علاوه اينكه كتب و رسائل آنجناب مشحون از حقايق و معارف است. 📜 هزار و يك نكته 195 نكته 387 🔹️ اما حكمت متعاليه كه معروف به اسفار است حائز اهميتى است‏ كه هيچ يك از كتب عرفانى برهانى مذكور حائز آن نيست و آن نحوه اقامه برهان بر مسائل عاليه عرفانى و تطبيق بين عقل و ذوق، و فكر و شهود است، و بر اين اساس قويم كه [البرهان الحقيقى لا يخالف الشهود الكشفى‏] سخت استوار است. و چنان از عهده اين امر خطير بر آمده است كه در چندين جاى اسفار مى فرمايد در زبر ديگران ديده نشده است و حق با او است. وقتى در محضر مبارك استاد علامه طباطبائى صاحب الميزان سخن از اقامه برهان بر اصول معارف قرآنى و عقائد انسانى عنوان مى شد، مى فرمود اينها را ملاصدرا به ما ياد داده است. و وقتى به تنهائى در محضر مباركش مشرف بودم كه سخن از خدمت علمى اين اكابر آلهى به ميان آمد فرمود: آقا آن همه ناملايمات روزگار را چشيده اند، و آن همه سنگ حوادث را خورده اند، و طعن ها و دشنامها از اين و آن شنيده اند، و محروميتها و آوارگيها را تحمل كرده اند، ولى دست از گوهر گرانبهاى عقيدت ايقانى، و حقيقت ايمانى خود برنداشته اند، و با همه آن رنج و سختيها معارفى را كه با خون جگر تحصيل كرده اند نوشتند و گذاشتند و گفتند، حق و حقيقت اين است كه نوشته ايم. 📜 دومين يادنامه علامه طباطبائى ص: 66-67 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات Https://eitaa.com/nafahat_eri
🔰 صدرا از منظر شهید مطهری 🔹️ محمد بن ابراهيم قوامى شيرازى‏ معروف به صدرا و صدرالمتألهين، حكيم الهى و فيلسوف ربانى بینظير كه حكمت الهى را وارد مرحله جديدى كرد. صدرا در آنچه علم اعلى يا علم كلى يا فلسفه اولى‏ يا حكمت الهى خوانده مى‏ شود- و تنها همين بخش است كه به حقيقت فلسفه است و فلسفه حقيقى خوانده مى‏ شود، زيرا ساير بخش ها اعم از رياضى و طبيعى در قلمرو علوم است- تمام فلاسفه پيشين را تحت الشعاع قرار داد، اصول و مبانى اوليه اين فن را تغيير داد و آن را بر اصولى خلل ناپذير استوار كرد. فلسفه صدرا از يك نظر به منزله چهار راهى است كه چهار جريان يعنى حكمت مشائى ارسطويى و سينايى، و حكمت اشراقى سهروردى، و عرفان نظرى محيى الدينى، و معانى و مفاهيم كلامى با يكديگر تلاقى كرده و مانند چهار نهر سر به هم برآورده، رودخانه‏اى خروشان به وجود آورده‏اند. از نظر ديگر به منزله صورتى است كه بر چهار عنصر مختلف پس از يك سلسله فعل و انفعال‏ها افاضه شود و به آنها ماهيت و واقعيت نوين بخشد كه با ماهيت هر يك از مواد آن صورت متغاير است. فلسفه صدرا يك نوع جهش است كه پس از يك سلسله حركتهاى مداوم و تدريجى در معارف عقلى اسلامى رخ داده است. فلسفه صدرا از نوع «سهل ممتنع» است؛ به ظاهر بسيار ساده است، عبارتش اديبانه و منشيانه است اما يك فرد بسيار مستعد سالها بايد كار كند تا به مرحله اول برسد يعنى بفهمد كه آن را نمى‏فهمد تا بار ديگر با ديد ديگرى وارد شود. بسى افراد سالها عهده‏ دار تدريس فلسفه صدرا بوده‏ اند در حالى كه به عمق آن نفوذ نكرده‏ اند. از اين رو توصيف و تحليل كار صدرا كار هر فلسفه خوانده‏ اى نيست. 📜 مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۴ ص: ۵۱۲ 🔸 اين فلسفه كه موسوم است به «حكمت متعاليه» به وسيله صدر المتألّهين شيرازى مشهور به ملّا صدرا در قرن يازدهم هجرى تأسيس شد و از آن به بعد محور تمام تعليمات فلسفى در ايران تحقيقاتى بود كه اين دانشمند در مسائل مهم فلسفى به عمل آورده است. تحقيقات صدر المتألّهين بيشتر در فلسفه اولى و حكمت الهى است. ملّا صدرا آنچه در اين زمينه از قدماى يونان و بالاخص افلاطون و ارسطو رسيده بود و آنچه حكماى بزرگ اسلامى از قبيل فارابى و بو على و شيخ اشراق و غيرهم توضيح داده بودند يا از خود افزوده بودند و آنچه عرفاى بزرگ با هدايت ذوق و قوّت عرفان يافته بودند به خوبى هضم كرد و از نو اساس جديدى را پى ريزى كرد و آن را بر اصول و قواعدى محكم و خلل ناپذير استوار كرد و از جنبه استدلال و برهان، مسائل فلسفه را به صورت قواعد رياضى در آورد كه هر يك از ديگرى استخراج و استنباط مى‏شود و به اين وسيله فلسفه را از پراكندگى طرق استدلال بيرون آورد. 📜 همان ج۶ ص: ۳۰ 🔹️ در جهان اسلام از ميان فيلسوفان و متفكرين، بدون شك عالى‏ ترين جهان‏ بينى فلسفى كه عرضه شده جهان‏ بينى فلسفى صدرالمتألهين است و از ديد ما كه نسبتا مطالعه‏ اى روى فلسفه شرق و غرب داريم، عمقى اين فلسفه دارد كه در آينده براى غرب روشن خواهد شد، هنوز زود است كه غرب آن را عميقا درك كند. 📜 همان ج۱۳ ص: ۲۷۳ 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات Https://eitaa.com/nafahat_eri
🔰 صدرا از منظر شهید مطهری 🔹️ ... و باز مسائل ديگر كه اشاره‏ اى مى‏ كنم به يكى از آنها. بايد بگويم كه فلسفه ملا صدرا را هيچ كس بدون ده پانزده سال مطالعه نمى‏ تواند در آن نظر دهد، زيرا در حدود پنجاه و پنج شصت سال ملا صدرا روى فلسفه‏ اش كار كرده است؛ البته يك مقدار اجمالى و كم مى‏ شود با آن آشنا شد. 📜 مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۳ ص: ۲۸۰ 🔸 من براى صدرالمتألّهين فوق‏ العاده عظمت قائل هستم و اصلا به اندازه‏ اى كه از كتاب هاى اين مرد و از تدريس كتاب هاى او لذت مى‏ برم، از هيچ چيزى لذت نمى‏ برم؛ عاليترين آرزوى من هميشه اين است؛... 📜 همان ج۴ ص: ۵۶ 🔸 صدرالمتألّهين رسما فلسفه خود را «حكمت متعاليه» خواند و فلسفه وى به همين نام مشهور شد. مكتب صدرالمتألّهين از لحاظ روش شبيه مكتب اشراقى است يعنى به استدلال و كشف و شهود توأماً معتقد است، ولى از نظر اصول و از نظر استنتاجات متفاوت است. در مكتب صدرالمتألّهين بسيارى از مسائل مورد اختلاف مشّاء و اشراق، يا مورد اختلاف فلسفه و عرفان، و يا مورد اختلاف فلسفه و كلام براى هميشه حل شده است. فلسفه صدرالمتألّهين يك فلسفه التقاطى نيست، بلكه يك نظام خاص فلسفى است كه‏ هر چند روشهاى فكرى گوناگون اسلامى در پيدايش آن مؤثر بوده‏اند بايد آن را نظام فكرى مستقلى دانست. 📜 همان ج۵ ص: ۱۵۳ 🔹️ مكتب صدرالمتألهين مكتب توأم شدن عقل و قلب است. آقاى طباطبايى مى‏ فرمودند من اوايل كه اسفار مى‏ خواندم خيلى كار مى‏ كردم و خيلى فكر مى‏ كردم و خيلى هم تجزيه و تحليل مى‏ كردم. بعد كم كم در من اين غرور پيدا شده بود كه خود آخوند هم اگر بيايد ديگر بهتر از اين نمى‏ تواند اين مطالب را تجزيه و تحليل كند. تا بعد مى‏ روند نزد استادشان مرحوم آقاى قاضى كه استاد سير و سلوك و معنويت بوده است. آقاى طباطبايى مى‏ فرمودند وقتى كه ايشان وارد بحث مسائل وجود شد يك مرتبه معتقد شدم كه من تا به حال يك كلمه از اسفار نمى‏ فهميدم. اگر كسى بخواهد واقعاً حكمت متعاليه را بخواند بايد زمينه قلبى و روحى و زمينه معنوى آن را هم فراهم كند و الّا «ظلمات بعضها فوق بعض» مى‏ شود. 📜 همان ج۱۱ ص: ۱۴۶ 🔸 صدرالمتألهين فيلسوف بزرگ و نابغه عظيم اسلامى، نهايت احترام براى او قائل است؛ محيى الدين در ديده او از بوعلى سينا و فارابى بسى عظيم تر است. 📜 همان ج۱۴ ص:۵۷۳ 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات Https://eitaa.com/nafahat_eri