eitaa logo
😍نفس عشق😍
98 دنبال‌کننده
34 عکس
12 ویدیو
0 فایل
به کانال ما خوش آمدید. امیدوارم از کانال لذت ببرید لطفا به دوستان خودتون لینک کانال بفرستید تا عضو شوند.با تشکر🙏🙏🙏 دیدنش حال مرا یک جور دیگر میکند حال یک دیوانه را دیوانه بهتر میکند...! تاسیس1401/12/15
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌🕌 حریم تو۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ هرکه آید به حریم تو ، چه مشکل برود با دل آید به کنار تو و بی دل برود درگهت راچه صفائیست که هرکس زِطلب سهل و آسان به درت آید و مشکل برود از سرِ شوق نهد گام به راهت ، عاشق روز ‌ و شب گر زِ بلا راهِ منازل برود رویِ خوبِ تو چو باشد به مقابل ای جان هر چه بر دیده بر آید ، زِ مقابل برود عاشق واقعی آنست که جز از غمِ عشق از وجود و دل و جانش همه کامل برود عشق ، دریای تورامی طلبد، عاشق نیست آنکه از ترسِ سرِ موج به ساحل برود گفت ( مهدی) نرود از دلِ من تا به ابد گر که از خانه ی من نیک شمایل برود @nafas_eshgh
ابری خوشست و وقت خوش است و هوای خوش ساقی مست داده به مستان صلای خوش باران خوش رسید و حریفان عیش را گشت آشنای جان و زهی آشنای خوش بی روی خوب دل نبود خوش به هیچ جا گل گرچه خو برو بود و باغ جای خوش عشق بتان اگر چه بلایی است جان‌گداز @nafas_eshgh
امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را می‌شد روان بر آسمان همچون روان مصطفی خورشید از رویش خجل گردون مشبک همچو دل از تابش او آب و گل افزون ز آتش در ضیا گفتم که بنما نردبان تا برروم بر آسمان گفتا سر تو نردبان سر را درآور زیر پا چون پای خود بر سر نهی پا بر سر اختر نهی چون تو هوا را بشکنی پا بر هوا نه هین بیا بر آسمان و بر هوا صد رد پدید آید تو را بر آسمان پران شوی هر صبحدم همچون دعا @nafas_eshgh
ای پری پا برهنه سوی ایوان ها بیا! یا برای دیدن یوسف بیابان ها بیا! من به بود تو خوشم ای دلربای شعر من یا ته دریا برو در خواب مرجان ها بیا! واژه هایم یک به یک در جوهرم لم داده اند دست هاشان را بگیرو سوی دیوان ها بیا گر نشد آن خواب شیرین ز فرهادم بگیر یا پر و پروانه بردار سوی زندان ها بیا @nafas_eshgh
عشق من در قلب تو گویادگر مکتوب نیست بعد تو احوال  دل  هرگز دگر مطلوب نیست بی تو در ایوان قلبم شور وآشوبی به پاست تاروپود عشق من یک جنس نامرغوب نیست عمریِ من در پی چشمت ؛ اسیر هستم اسیر در اسارت یاد من در ذهن تو مجذوب نیست خانه ی عشق و به تودادم که سکنایش شوی کلبه ی رویایی ام  در برکه ای مرطوب نیست @nafas_eshgh ‌ ‌
خسته ام من خسته، دیگر به تَنَم جانی ندارم گوشه‌ ای اُفتاده ام گویا که دورانی ندارم خشت خشت قلب خود را با غمی پوشانده ام بیمِ ریزش من ندارم، شهرِ سامانی ندارم حُرم سینه آخرش دانم زَنَد دل را به آتش تَرسِ من از جان نَباشد، چون که جانانی ندارم «دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور» حافظا دائم خورم غم، حالِ یکسانی ندارم زَخمِ دیرینه به جان دارم که هر شب می‌شود باز این چه زَخمیست که آن را هیچ درمانی ندارم برگ و باری نیست دیگر، جان به شِکوه آمده است بلبل شوقم برو، حالا که بستانی ندارم رهروانت تا ابد زخمِ تو را بوسه زَنَند اندکی عرفان به خود گو من که پایانی ندارم @nafas_eshgh
من هنوزم تشنه‌ دیدارم نمی‌آید چرا؟ این نَسیمِ خوش به گلزارم نمی‌آید چرا؟ هر که بعدِ او گذر کرد، به کاشانه ی دل دل بگفتا من گرفتارم نمی‌آید چرا؟ هر شبانه این دلم سر کرد،زیرِ بغضِ باران هم چو باران اشک می بارم نمی‌آید چرا؟ رویِ زردم، شبِ تارم، علتش او بوده است حال در بستر که بیمارم نمی‌آید چرا؟ در دل شب آمدم، یا رب پریشان و غریب گشته ام بیمار و غم دارم نمی‌آید چرا؟ جایِ زخمِ دل به آسانی نمی گردد رفو  من که محتاجِ پرستارم نمی‌آید چرا؟ می‌کند باد مخالف، شور دریا را زیاد حال که تا صبح بیدارم نمی‌آید چرا؟ @nafas_eshgh
شعرم نمی آید دگر ! چیزی بگو این بار تا بشکند قاب سکوت از سینه دیوار چیزی بگو شاید که این درد ملال آور از خیر ماندن بگذرد،از خیر این تکرار من دوستت دارم ،هربار گفته ام این را گاهی بگو میخواهی ام، گاهی که نه! یک بار... از من می پرسند ، ناخوش بودنت از چیست! می گویم از دلتنگی ات ،از آخرین دیدار... از حمله و تاراج عشق یک شهر ویرانیم ... بر سینه هامان مانده این آثارِ بی پیکار می روم از پیش تو شاید جایم اینجا نیست رفتن رضایم نیست و اما ماندنم دشوار.... @nafas_eshgh
یک غزل دل‌شوره دارم باز از این تکرارها باز هم یاد تو با آهنگ این گیتارها بغض دارم ، گریه دارم قد دریای خزر بغض خورا می‌خورم با مزه‌ی سیگارها واژه واژه با غزل، دلتنگی‌ام را گوش کن خسته هستم خسته از تکرار این انکارها می‌شناسم رنجها را در قفس افتاده‌ام رشته‌ای دارم به گردن از خیال دارها دم به دم در رنجها و زخمها گم می‌شوم له شدم از بس که دارم بر سرم آوارها با خیالت مانده‌ام دور از تو امیدی که نیست بین ما افتاده عمری سایه‌ی دیوارها ای فریده با غمت خون گریه کن، فرصت که نیست می‌نشینی باز هم در حسرت دیدارها... @nafas_eshgh
ای چرخ بازیگر بگو بالانشینان را جای من و ما تا ابد پایین نخواهد ماند فریاد این غم خانه خاموشی نخواهد داشت فرهاد این افسانه بی شیرین نخواهد ماند ما ما وارثان دردهای بی شماریم ما گریه های چشم های انتظاریم ما سرزمینی دور و تنها در غباریم ما چیزی به غیر از غم به غیر از هم نداریم ما حسرت یک خنده ی دنباله داریم ما خسته از این روزهای بی قراریم... @nafas_eshgh
اولین بار که کم میاری گریه میکنی دومین بار به رفیقت میگی سومین بار، همه میدونن چه مرگتع چهارمین بار، سعی میکنی خودت حلش کنی پنجمین بار، میفهمی هیچ کسی مشکلتو حل نمیکنه ششمین بار، میریزی تو خودت هفتمین بار، تو خودت میشکنی هشتمین بار، روانی میشی نهمین بار، بی احساس میشی و آخرین بار دیگه هیچی برات مهم نیست فقط میخندی... و الان در شُرفِ آخرین مرحله قرار دارم🖤😔🚶‍♀ @nafas_eshgh
اي مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها تا عهد تو دربستم عهد همه ی بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه ی پیمان‌ها تا خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها آن راکه چنین دردی از پای دراندازد باید که فروشوید دست از همه ی درمان‌ها @nafas_eshgh
یــار مرا غار مــرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غـــار تویی خواجه نگهدار مرا نوح تویی روح تــویی فاتح و مفتوح تـویی سینـــه مشــروح تــویی بـــر در اســرار مرا نـــور تـــویی سـور تــویی دولت منصور تـویی مـــرغ کـــه طــور تــویی خســته بــه منقار مرا قطـــره تویی بحــر تویی لطـف تــویی قهــر تویی قنــد تـــویی زهـــر تــویی بیــــش میـــازار مرا حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی روضــه اومیــد تویـــی راه ده ای یــار مرا روز تــویی روزه تـــویی حـاصل دریوزه تـویی آب تــویی کــوزه تــویی آب ده این بـــار مـــرا دانـــه تویــی دام تــویی بــاده تویی جام تـویی پختـــه تویی خـــام تــویی خـــام بمگـــذار مرا این تن اگـــر کـــم تــندی راه دلــم کــم زندی راه شــدی تــا نبــدی ایـــن همـــه گـــفتار مرا @nafas_eshgh
دوستت دارم و دیوانه ی چشمان توام مثل یک کلبه ی ویران شده ویران توام دوستت دارم و از گفته ی خود خوشحالم گفته ام عاشقم و واله و حیران توام دوستت دارم و عاشق به دو ابروی توام مثل جسمی تویی و من به مثل جان توام دوستت دارم و رسوای جهانم ز رخت تو شهنشاهی و من حاجب و دربان توام دوستت دارم و مهرت به دلم جا کرده تو چو ابری و خودم بارش باران توام @nafas_eshgh
بـودنم بی تـــــو محــــال است مبادا بـروی زنـدگی زیــــر سؤال است مبــــادا بـــــروی بنشیـــن تـا نشمـــــارم گــــــــذرِ ثانیــــه را بی تــــو یک ثانیه سال است مبادا بــــروی غیبتت را نتــوان هیــچ تحـــــمل بکنـــــم در دلـــم جنگ و جــــدال است مبادا بروی دل تــــو با دل مــن کی به تفــــاهم برسد؟ همـــــدلی شرط وصال است مبادا بــــروی کلمـــات از لب تـو جــــاری و ســاری بشود حــــرف تـــو شعـــر زلال است مبادا بـروی لب تو قند من و چشم تو فنجان من است نـوبتِ قهـــوه و فــال است مبــــادا بـــروی بر سر راه تــو هـــر گوشه کمین کرده خطر مـوسم صید غــــــزال است مبــــادا بـروی سوز و سرمـــای شدیدی پسِ آبادیِ ماست زوزه ی گـــــرگ و شغال است مبــادا بروی ای عسل بـــاده حــــرامست ولی روی لبت دو سه تــا بوسه حـــلال است مبـادا بروی @nafas_eshgh
. عشق یعنی غزل چشم تو را بوییدن جرعه جرعه تب دستان تو را نوشیدن زیر باران برویم رقص کنان شعله کشان و لب خیس تو را با هیجان بوسیدن عشق یعنی تو بخندی و دلم غنج رود سیب را از لب حوایی تو دزدیدن دل هر جایی من پیش کسی سجده نکرد جز تو و چشم تو و پیش رخت لغزیدن تو بهار منی و بی تو سرانجامی نیست این غزلهای مرا وقت زشاخه چیدن عشق یعنی که پر از حادثه ی شعر شدن و تماشای تو را بی سر و پا  رقصیدن. @nafas_eshgh
♥️حتما بخونید خیلی قشنگه♥️👌 ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ ... ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ ... ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ، ﻣﻬﻨﺪﺱ ، ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ، ﺭﻓﺘﮕﺮ ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ ... ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ... ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ .... ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ .... ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ ... ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ .... ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﻨﻬﺎﻗﻠﺐ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ماند @nafas_eshgh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
صائب تبریزی چقدر قشنگ میگه که:🌱 «اندیشه معشوق نگهبان خیال است... عاشق نتواند به خیال دگر افتد! » میخوام بگم اونی که دوسش داری حتی اگه نباشه هم کسی دیگه نمیتونه جاشو پر کنه. . .💕🌸. @nafas_eshgh
اگر درد را احساس کردی زنده ای اما اگر درد دیگران را احساس کردی انسانی چه زیبا گفت مولانا دنیـا هـمه هیچ و اهـل دنیـا هـمه هیچ ای هیچ بـرای هیچ بـر هیچ مپیچ دانی که از آدمی چه ماند پس مرگ عشق است و محبت است و باقی هـمه هیچ... ‎ ‎ ‎ ‎ ‎ ‌ ‎‌‎‌. @nafas_eshgh
تا عشق در اندیشه ی ما خانه بسازد با عقل بگو با دل دیوانه بسازد در سینه ی ما شوق به اندازه ی غم نیست این پیله محل است که پروانه بسازد این دوری و دلبستگی بین من و تو از دوست قرارست که بیگانه بسازد در عشق شکوفا شو و در عشق فرو ریز تا کوزه گر از خاک تو پیمانه بسازد سهراب! شکایت نکن از حربه ی رستم تقدیر تو را کشت که افسانه بسازد.. @nafas_eshgh
این همه گفتیم تنهاییم کس باور نکرد جز تنهایی مان هیچ کس با ما سرنکرد زندگی آزار طولانی و دردی ساکت است انچه با ما کرد دنیا مرگ در آخر نکرد.... ما مجازاتیم کز سمت دوعالم وعده شد آنچنان سوختیم این دنیا که در محشر نکرد باغبان از روی دلسوزی نمی کارد گلی آنچه کرد با این گلستان هیچ طغیان گر نکرد ما کویریم سمت بارانها به راه افتاده ایم آه از این باران که هرگز کام ما را تر نکرد... @nafas_eshgh
دلکم غصہ نخوࢪ غصہ دگࢪ کاࢪ تو نیست ! تو هم از یاد ببࢪ ... آنکہ دگࢪ یاࢪ تو نیست ! @nafas_eshgh
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است آنچه از عمر سبک‌رفتار می‌ماند به جا کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گلچین ز گلشن، خار می‌ماند به جا جسم خاکی مانع عمر سبک‌رفتار نیست پیش این سیلاب، کی دیوار می‌ماند به جا؟ هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست وقت آن کس خوش کزو آثار می‌ماند به جا زنگ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل از شمار درهم و دینار می‌ماند به جا نیست از کردار ما بی‌حاصلان را بهره‌ای چون قلم از ما همین گفتار می‌ماند به جا عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور @nafas_eshgh
. دیشب که نبودی، بخدا تا سَحر از تو گفتم، به گل و پنجره، دیوار و دَر از تو در میکده‌ی چشمِ تو صد واژه‌ی مست است شور از تو، شراب از تو، غزل‌های ‌تَر از تو درمانده‌ی لبخندِ تو شد صنعتِ "بهزاد" موزون شده لبخند ملیحِ هنر از تو آمیخته‌ام روح تو را در دل و جانم در دیده کسی نیست،برازنده تراز تو ای عشق تو سرچشمه دریای تغزل من رود شدم تا که بیابم اثر از تو! لعنت به هرآن روز که بی یادِ تو باشم لعنت به همین دَم، که شدم بی‌خبر از تو این خانه تورا می‌طلبد، آه! کجایی؟ گلدان لبِ پنجره شد بی‌ثمر از تو تو عاشق من، عاشق من، بیش‌تر از من من عاشق تو، عاشق تو، بیش‌تر از تو @nafas_eshgh
به دنبال چه میگردی در این دنیای عادتها رها کن پیله را جانم برو دنبال فرصت ها منم در کوی مهرت دیده ام گریان خودم نالان نگیری از من دلخون نشانی طی مدت ها زدم برگونه چنگی از فراغت نازنین من کجا گردم بیابم لحظه ای از آن محبت ها نگاهم پابه پای قد نازت  اوج می گیرد غزل گفتم برای قدوبالای تو ساعت ها فلک با من نمیسازد غمش از شادیش افزون ولیکن خنده ی من  ریشخندی بر ملامت ها بگوید از برای تو چه سختیها مشقتها برایت از غم دوران بگوید بس حکایت ها پریشان کرده ایی حالم چه گویم من ز هجرانت به نازی بوسه ای جانا بکن من را طبابت ها برایت جایگاهی در دلم سازم چو نخلستان @nafas_eshgh
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 در مذمتِ ( آتشِ خشم) آتشِ خشمت بِنِشان ای نکو در غَضَبت هیچ مکن گفتگو درغَضَبِ خویش صبوری نما صحنه رها کرده و دوری نما غیض مکن ، خشم میاور همی چون که پشیمان بشوی دردمی خشم بُوَد آتشِ سوزنده ای گر که بیفتد به دلِ بنده ای صاحبِ خشم آیدوسوزدبه خویش جسم وروان، مکتب و آئین وکیش بعد پشیمان بشوَد تا ابد زانکه‌ همی ‌کرده به خود کارِبد خشم چو آید ‌ بِبَرد آبرو آبِ رُخَت نیست تو را آبِ جو خشم ‌چو آید به زمینت زند شعله ی سوزنده به دینت زند خشم تَبَه می کندت بندگی خشم رها کن ، بنما زندگی مهدی اگرگفت زِ خشم این کلام خشم رها کن زِ ادب والسّلام @nafas_eshgh
شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟ سال‌ها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ پشت یک قلب به ظاهر خوش و یک خنده‌ی تلخ شده زنجیر کسی باشی و قسمت نشود؟ در میان تپش آینه پنهان شوی و روح و تصویر کسی باشی و قسمت نشود؟ شده در اوج جوانی، با همین ظاهر شاد تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟ شده آزاد و رها باشی و تا عمق وجود رام و تسخیر کسی باشی و قسمت نشود؟ می‌شود با همه‌ی ریشه و رگ‌های تَنَت سال‌ها گیر کسی باشی و قسمت نشود؟ @nafas_eshgh
به دل گفتم تورا دیگر از این افسانه بردارد اگر فکر و خیال تومرا آسوده بگذارد... بدون باده هم مستم ،بدون دیدن رویت گمانم عطر موهایت هنوز اینجا اثر دارد عجب باغی است چشمانت،که هردم باغبان آن به دشت سوخته جانم نهالِ درد می کارد میان آسمان من چه غوغایی به پا کردی که در آفتاب تابستان هنوز باران می بارد.... دلیلش را نمی دانم ،ولی چیزی درون من اگر چه از تو دلگیرم مرا سوی تو می آرد... @nafas_eshgh