«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
آشفتگیه؛ باید ببخشید (:
تنم در وسعت دنیای پهناور نمیگنجد
روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد
مرا اسرار از این گفتهها بالاتر است، امّا
به گوش خلق، از این حرف بالاتر نمیگنجد
به سینه دست نادانی مزن ارباب دانش را
اگر علمی تو را در مخزن باور نمیگنجد
عجب نبوَد که این خوابیدگان را نیست بیداری
اذان صبح اندر گوشهای کر نمیگنجد
مرا خواب آن زمان آید، که در زیر لَحَد باشم
سر پُرشور اندر نرمی بستر نمیگنجد
ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم
سخنهای وفایم در دل دلبر نمیگنجد
توانگر را مخوان در گوش دل اسرار ِ درویشی
که در خشخاش، خورشید بلندْ اختر نمیگنجد
«دل سرگشتهام هر لحظه آهنگ عَدَم دارد
که رسوایی چو من در عالمِ دیگر نمیگنجد»
نشان قبر مگذارید بعد از مرگ یغما را
شهاب طارم ِ اسرار ، در مقبر نمیگنجد
#حیدر_یغما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خيــال خــام پلنگ مــن به سـوی مـاه جهيدن بود
...و ماه را ز بلندايـش به روی خــاک کشيدن بود
پلنگ من -دل مغرورم- پــريد و پنجـه به خـالی زد
که عشق -ماه بلند من- ورای دست رسيدن بود
گل شکفته خداحــافظ، اگر چــه لحظهی ديدارت
شروع وسوسه ای در من به نام ديدن و چيدن بود
من و تو آن دو خطيـــم آری! موازيـــان به نــاچاری
که هر دو بـــاورمان زآغاز، به يکـــدگر نرسيدن بود
اگرچه هيـــچ گـــل مرده، دوبـــاره زنــده نشد امّا
بهــــار در گـــل شيپوری، مــــدام گـرم دميدن بود
شراب خواستم و عمرم، شرنگ ريخت به کام من
فريبکــــار دغــل پيشــه، بهـــانه اش نشنيدن بود
چه سرنوشت غم انگيزی که کرم کوچک ابريشـم
تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پريدن بود...
#حسین_منزوی
به کبر شعر مَبینم که تکیه داده به افلاک
به خاکساری دل بین که سر نهاده به پایت
#حسین_منزوی
چه آتشی؟ که بر آنم بدون بیم گناه
تو را بغل کنم و... لا اله الا الله...!
به حق مجسمه ای از قیامت است تنت
بهشت بهتر من ای جهنم دلخواه
چه جای معجزه؟ کافی ست ادعا بکنی
که شهر پر شود از بانگ یا رسول الله
اگر چه روز، همه زاهدند اما شب
چه اشکها که به یاد تو میرود در چاه
میان این همه شیطان تو چیستی !؟ که شبی
هزار دین بـه فنا داده ای به نیم نگاه
اگر چه حافظ و سعدی مبلغش شده اند
هنوز برد تو قطعی ست در مقابل ماه
من آن ستاره ی دورم که می روم از یاد
اگر تو هم ننشانی مرا به روز سیاه
#غلام_رضا_طریقی
هدایت شده از حامین مدیا
چہ فرق میڪند این جادہ میرسد بہ ڪجا
تو در ڪنار منی، این خودِ رسیدن نیست؟
شَبــْــ خُوشـْــ
🌙 @hamin_media
هر چند تلخ تر ز هر آن زهر میشوی
گاهاً برون ز فهم هر آن عقل میشوی
گویم بیا به نزد من و دور میشوی
اصلاً ز زجر من همه مسرور میشوی
یک لحظه ترس میشوی و محو میشوی
یک لحظه مرد میشوی و سنگ میشوی
گاهی تو مرهم دل پر زخم میشوی
یک لحظه بعد زخم هر آن قلب میشوی
گر میروی برو، ننشین سرد میشوی
اینجا نمان که مایهی هر درد میشوی
#عین_صاد در رثای دوستی آشنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفنگ دسته نقرهم داد و بیداد... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Don't try to understand, just feel it...
#Christopher_Nolan
جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود
عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود
عقل با دل روبرو شد، صبح دلتنگی بخیر
عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود
عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت
دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود
عقل منطق داشت حرفش را به کرسی می نشاند
دل سراسر دست و پا میزد ولی بیهوده بود
حرف منّت نیست اما صد برابر پس گرفت
گردش دنیا اگر چیزی به ما افزوده بود
من کیم؟! باغی که چون با عطر عشق آمیختم
هر اناری را که پروردم به خون آلوده بود
ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق
از همون روز ازل هم جرم نابخشوده بود
#فاضلنظری
تفاوتی نکند بغض و گریه و هقهقِ ما
مسیر چشمه و سیلاب و آبشار یکیست
هنوز گرده سهراب، سرخ مثل عقیق
هنوز رسم پدرسوز روزگار یکیست...
#حامد_عسگری