«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ســـــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا
• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
ســـــــــ◇● ســـــٰایــه، هَستْ یــٰا نیٖــسْت؟!●◇ــــــٰایه
#بخش_دوم
[ ... آنچه گفتیم در نگاه اوّل، #تناقض به نظر میرسد؛ از طرفی سایه هیچ است و پوچ، و در طرف دیگر، اوصافی دارد و احکامی. چنین چیزی چگونه امکانپذیر است؟]
در توضیح این مهم، باید به نکاتی توجّه کرد؛ آنچه از برای سایه ثابت میشود، خود، پوچ و باطل است. یعنی اگر سایه قدّی دارد و قوارهای به این خاطر است که نور به آن بخش از زمین نرسیده، و سایه را اینچنین اندازه زده. لکن بازهم این حکم از برای سایه ثابت است -اگرچه که هالک و باطل است این حکم.
پس هم سایه و هم آثار و احکام و لوازم آن، همگی باطلند و از نبود نور سرچشمه میگیرند در عین حال که این احکام، برای سایه #ثابت هستند و برای اویند. امّا آنچه باعث ایجاد سایه شده و دار و ندار سایه از اوست، همانا ساختمان است. ساختمان که جلوی خورشید میایستد، سایه تشکیل میشود. شمایل و قیافهای هم اگر سایه دارد، به جهت تابش نور به ساختمان بستگی دارد. اگر در ابتدای صبح، سایه بلند است به این خاطر است که آفتاب از زاویهای بسته به آن میتابد و اگر سرِ ظهر این سایه به نصف اندازه پیشین میرسد، دلیلش این است که در آن ساعات، آفتاب عمود میتابد.
دقّت داشته باشیم که این اوصاف و احکامِ باطل که به واسطه ساختمانها ثابت میشوند، به خودِ ساختمانها #سرایت نمیکنند و ساختمانها به این احکام #متّصف نمیشوند. واضح است که اگر سایه، کوتاه و بلند میشود و خم و راست، #قرار_نیست ساختمان نیز همین بلا سرش بیاید. پس احکام پوچِ سایه، برای خود سایهی پوچ ثابتاند و هرگز ساختمانها #آلوده به این اوصاف نمیشوند...
(ادامه دارد...)
#بخش_دوم
#اصالت_وجود
#اعتباریت_ماهیت
#فرع_اول
#فرع_دوم