eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
112 دنبال‌کننده
494 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🔰 یک قاعده مهم ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *هشتم اگر قرار شد مصداق ادب‌مان را پیدا کنیم، باید به یک قاعده توجّه ویژه داشته باشیم؛ این قاعده، قاعده مهمّی‌ست و برای درک هرچه بهتر این قاعده، آنرا در ضمن خاطره‌ای بیان می‌کنیم؛ یادم هست یکی از دوستان ما نقل می‌کردم: برای کمک به برگزاری هیئتی (هیئت ثارالله قم)، اعلام آمادگی کرده بودم. مسؤول هیئت با من تمام گرفت و مرا به جلسه‌شان دعوت کرد. در حین برگزاری جلسه، هرکس بخشی از مسوولیت های اجرایی هیئت را عهده دار می‌شد و وظایفی برای او تعیین می‌گردید. نوبت که به من رسید، مسوول هیئت از من پرسید: «مایلید چه مسوولیتی را به عهده بگیرید؟» من هم پاسخ دادم: «فرقی نمیکند؛ هر کاری که باشد، انجام خواهم داد». از قضا مسوولیت شستوشو و نظافت سرویس های بهداشتی به من رسید! من هم بلافاصله قبول کردم. امّا مقداری که گذشت، دودوتا چهارتا کردم و چرتکه انداختم و با خودم فکر کردم: «من تجربه های زیادی در هیئت‌داری داردم و کارهای مختلفی را انجام داده ام و می‌توانم از پس مسوولیت های سنگین‌تری هم بر بیایم؛ حیف نیست که وقت خود را صرف چنین کاری کنم؟ بالآخره من می‌توانم در این دستگاه، کارهای بزرگتری انجام دهم و مفیدتر واقع شوم و توفیقات بیشتری کسب کنم...» و از این جور فکرها. بعد از مدّتی با مسوول هیئت تمام گرفتم و گفتم: «جمع بندی من آنست که میتوانم کارهای بزرگتری را انجام بدهم؛ کارِ بهتری از شستن دستشویی ها برای من سراغ ندارید؟» مسوول هیئت هم که شخص رِندی بود در جواب به من گفت: «یعنی نمیخواهید برای امام حسین(ع) دستشویی بشورید؟ خیلی خُب، اگر کارِ دیگری بود به شما اطّلاع خواهم داد...» و بعد، هیچ خبری نشد... نکته اصلی اینجاست که در وادی عشق امام حسین(ع)، چرتکه انداختن معنا ندارد. عقلانیّت خشک و منضبط تا یک جایی جواب می‌دهد. این نحوه از حساب و کتابِ عقلانی که این دوست عزیر انجام داده بود، از همین جنس است: عقلانیّت مبتذل و دم دستی. این جنس از عقلانیّت در وادی امام حسین(ع) راه به جایی نمی‌برد. اوج شکوفایی عقل، زمانیست که به عشق می‌رسد. آقای دکتر دینانی در کتاب سه جلدی "دفتر عقل و آیات عشق" این مدّعی را مورد بررسی قرار می‌دهند که اوج عقلانیّت، پیوند آن با عشق است و اوج عشق زمانیست که عقلانیّت درستی پشتوانه آن قرار گرفته باشد. در موقعیّتی که کاری به عهده انسان گذاشته می‌شود و اتفاقاً میلی هم به انجام آن نیست، باید ادب کرد؛ ادب در این مورد حکم می‌کرد حالا که مسوولیتی به او رسیده است، آنرا تمام و کمال و بی چون و چرا انجام دهد. ادبی که نمی‌توان آنرا با قواعد عقلانی مبتذل توضیح داد. اصلاً در چنین مواردی، عقل حقّ دخالت ندارد. بعدها این دوست ما برای‌مان تعریف می‌کرد که توفیق انجام بسیاری از کارها از او سلب شد و دیگر فرصت حضور و خدمت در این هیئت هم برایش مهیّا نشد. چرا؟ چون به یک قاعده خاصّ توجه نکرده بود: عقلانیّت مبتذل در دستگاه امام حسین(ع) راه به جایی نمیبرد... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey