eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
107 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
30.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵 آهنگ «درمانا» 🎤 با صدای: حسین حقیقی 📚 شاعر: مولانا 🎼 آهنگساز: شروین معینی 🎛 تنظیم، میکس و مسترینگ: علی وانیار 🎵گیتار کلاسیک: بهروز میرزایی 🎼 تولید واحد موسیقی مؤسسه مصاف 🎼 @masafmusic
در پرده اسرار کسی را ره نیست زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست...
توسعه و مبانی تمدن غرب
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () ، را از دیگر تِم‌های مشترک در آثار می‌داند. او و را به عنوان یکی از المان‌های مذهبی (فارغ از فارق‌های موجود بین مذاهب مختلف) در کارهای هیچکاک برمی‌شمارد. سپس به تحلیل مصداقی این پدیده در کارهای مختلف می‌پردازد و هر را از این زاویه توضیح می‌دهد. در همین حین، نکتۀ مهمّی را بیان می‌کند: «بهترین مردمان وقتی تصمیم می‌گیرند کنند، دیگر شنیدن پند و اندرز ندارند.» نباید از سینماگر توقّع داشت که بر روی پرده، درس اخلاق بدهد و نصیحت کند. ماهیّت و با پدیدۀ گِره خورده است؛ زدن حرف‌های بزرگ و بررّسی کلان‌ایده‌های بدون توجّه به ، نتیجه‌ای معکوس در پی دارد. از پسِ سرگرمی می‌آید و نه از پیش آن؛ ، ابتدا باید بهای سرگرم ساختن مخاطب را پرداخت کند و سپس ایدۀ اصلی خود را با بیان کند. در واقع: « چیزی است که خواه‌ناخواه با به وجود می‌آید، امّا غایت آن نیست. نوعی بی‌خودی ویا غفلت از خویشتن است که لزوماً مذموم نیست. اوّلین شرط تحقّق است و نقض غرض است اینکه ما را بخواهیم، امّا با این شرط که تماشاگر در فضای مستغرق نشود. اصلاً سینما برای این ، بی‌خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این می‌تواند نوعی و یا روحانی نیز باشد.» به نظر آوینی، وظیفۀ سینما آن است که: «این فرصت [فرصتِ زندگی کردن در ] را در اختیار تماشاگر قرار دهد؛ فرصت دیگر و تجربۀ زندگی در قالب‌هایی دیگر را.» م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
زندگی -این تاجر طمّاع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم‌کم می‌فروخت... 👌🏻
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
زندگی -این تاجر طمّاع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم‌کم می‌فروخت... #فاضل 👌🏻
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می‌فروخت با همان چشمی که می‌زد زخم مرهم می‌فروخت زندگی چون برده داری پیر، در بازار عمر داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می‌فروخت زندگی -این تاجر طماع ناخن خشک پیر- مرگ را همچون شراب کهنه کم‌کم می‌فروخت در تمام سال‌های رفته بر ما روزگار شادمانی می‌خرید از ما و ماتم می‌فروخت من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه‌ها گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می‌فروخت
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتض
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () به عنصر مبارزۀ نیز در آثار اشاره می‌کند و را محور برمی‌شمارد. او در این میان، طرداً للباب بعد از بیان قضیّه هابیل و قابیل که داستان خلقت را مزیّن به یک تراژدی بر اساس مبارزۀ بین خیر شر می‌کند، بیان می‌کند که ایده‌های اجمالیِ اینچنینی (قضیّه هابیل و قابیل) به درد روایت در مدیوم نمی‌خورند؛ چراکه جای تفصیل و پرداختن به جزئیّات است(1). تمام شخصیّت‌ها در آثار ، می‌شوند. آنان مردمانی بسیار عادّی هستند که بعد از قرار گرفتن در موقعیّت‌هایی غیر عادّی و نامتعارف، مِحَک می‌خورند و انسانیّت‌شان در بوته آزمایش قرار می‌گیرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. مسلّماً داستان هابیل و قابیل را نمی‌توان به همان صورتی که در داستان آفرینش مکتوب است تصویر کرد. قصص سمبلیک، صورت‌های نوعی و یا مطلق حیات بشر را عرضه می‌کنند که در واقعیّت زندگی فانی تفصیل می‌یابند. این، صورت‌های تفصیلی است که بر پردۀ سینما متجلّی می‌شود. ص49 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۶ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄