از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/7
برج های فلکی و ارتباط با اعضای بدن/2
کاری با دیگر صورت های فلکی نداریم انشاالله در دروس جداگانه آن ها را برسی خواهیم کرد اما هرچه پایین تر می آییم و از عقل به عالم زیرین می آییم به پا ها میرسیم که گفتیم پا ها حکم افلاک را نیز دارند برج جدی بزی است که دم آن به شکل ماهی است که می توان فهمید ارتباط بسیار زیادی با برج حوت دارد چون شروع حرکت با ران ها نیز ارتباط دارد.
سراغ برج حوت برویم که اصل مطلب ماست. حوت مربوط به آخرین ماه سال است و ۱۲ امین صورت فلکی از صورت های منطقه البروج است. برج حوت آخرین است پس هم می تواند عالم مادی ما را شامل شود و این ماهی انسان یا زمین باشد چون آخرین مرحله از افلاک عالم هیولاست که خاکی است و پایین تر همه ست پس احتمالا کف پا یا ساق پا باشد که این قسمت نیز شباهتی جالب به ماهی دارد پس اگر مشتری قلب باشد در عالم میانی حوت می تواند زحل یا سیاره ای قبل از زحل باشد که به خورشید دور تر است. این حوت یا ماهی از نظر بنده اسرار بسیاری دارد و رمز آفرینش است همان طور که دانشمندان غربی شروع پیدایش موجودات را از آب و اقیانوس ها یا باتلاق ها می دانند و حتی ادعا می کنند اقیانوس بزرگ و اولیه ای وجود داشته که بعد ها خشکی از آن سر بر آورده باقی موجودات زنده چه در حال حاضر چه در گذشته را از نسل آبزیان و ماهی ها دانسته اند همان طور که دوزیستان و سپس اولین خزندگان منشا آبی دارند که وارد خاک شده اند. ولی باید دقت کرد اولین مهره داری که در زمین آمده ماهی بوده پس این خودش اسراری دارد که به امید خدا به آن خواهیم پرداخت و دلیل اینکه مهره و استخوان برای ما اهمیت دارد را نیز خواهیم گفت.
در اساطیر باستانی افسانه های وجود دارد من جمله گاو ماهی یا انسانی که پاهایش شبیه به ماهی است که نشان می دهد در گذشته نیز پا ها که بدن انسان روی آن استوار و بنا شده و عامل عدم لغزش انسان است با ماهی و گاو ارتباط بسیار زیادی دارد. در ادامه این موضوع را رمز گشایی های بسیار خواهیم کرد که آیا این گاو یا ماهی چه هستند آیا یک گاو مادی یا ماهی مادی زیر کره زمین هستند و آن را نگه داشته اند یا رمز و رموز های دیگری دارد.
ابتدا در روایات اسلامی و سپس تطبیق آن با قرآن و سپس علم تطبیق بیشتر آن با عالم صغیر و همچنین گذری نیز به علم اعداد خواهیم زد و با آموزه های ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه نیز در این باب آشنا خواهیم شد و سپس از جنبه عرفانی با برسی چند رساله از شیخ اشراق و سپس از دید مثنوی مولانا به آن خواهیم پرداخت و در آخر نیز جنبه های علمی در عالم کبیر و تاثیر اجرام بر آن را برسی خواهیم کرد.
نفس خویش←@nafsma→
اول ما صدر دوات است كه منشأ كتابت جميع كلمات نورى وجودى شده است و ن حوت شده است كه از آن ماده سياهى مركب پديد مىآيد. و ن حوت آب حيات همه و حامل همه ارضين
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/8
ماهی نون و قلم در قرآن و روایات اسلامی1
دو حدیث را ابتدا برسی می کنیم که البته سند درستی هم ندارند و عده ای از بزرگان به آن شک وارد کرده اند که البته از نظر ما هم ممکن است فقط بخشی از آن از معصوم باشد و باقی اش از معصوم نباشد
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) پرسید: چرا خورشید از ماه گرمتر است؟ امام(ع) فرمود: «خورشید را از طبقات پیاپی نور آتشین و آب زلال آفرید و در طبقه هفتم که آخرین طبقه بود، جامهاى آتشین بر آن پوشید و به همین دلیل است که گرمتر از ماه شد». گفتم: پس ماه چطور؟ فرمود: «خدا ماه را از پرتو نور آتش و چکیده آب خلق کرد؛ یک طبقه از این و یک طبقه از آن و وقتی هفت طبقه شد، جامهای از آب بر آن پوشید، و از این جهت ماه سردتر از خورشید گشت» کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 241، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق
امام علی (ع) : پس هنگامی که خداوند آسمان ها و زمین شب و روز،ستارگان و فلک را خلق کرد زمین ها را و بر پشت ماهی قرار داد، وزن زمین بر روی آن ماهی سنگین آمد و تکان خورد و لریزید به همین دلیل خدا زمین را به واسطه کوه ها محکم و استوار کرد تا ماهی بی تحرک شود.(بحار الانوار ج ۵۴ ص ۹۳)
اَبان بن تغلب که از بزرگان اصحاب و از دانشمندان معروف میان شیعه و سنی بود، می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: زمین بر چه چیزی قرار دارد؟
فرمود: زمین بر یک ماهی قرار دارد
گفتم: آن ماهی بر چه چیزی قرار دارد؟
فرمود: بر آب
گفتم: پس آن آب بر چه چیزی قرار دارد؟
فرمود: بر صخره
گفتم: آن صخره بر چه چیزی قرار دارد؟
فرمود: بر شاخ گاو راهور (گاوی که راه می رود و با نرمی راه می رود)
گفتم: آن گاو بر چه چیزی قرار دارد؟
فرمود: بر «ثریا» {شرح معنی این لفظ خواهد آمد}
گفتم: ثریا بر چه چیزی قرار دارد؟
فرمود: هیهات در این نقطه علم علما به جائی نمی رسد ( کافی، مجلد «روضه» ص 89 ط دار الاضواء؛ به شمارۀ 55)
نکته: این روایات راز گونه اند و صرفا نباید جنبه ظاهری برای آن ها در نظر گرفت و الا مثل فرقه زمین تخت دچار خطا خواهیم شد.
حال این ماهی چیست که اینقدر روی آن تاکید شده؟ ماهی مادی ست یا جنبه مثالی دارد؟ نام های دیگر این ماهی چیست؟ ماهی فرشته ای اللهی است یا خیر؟ گفتیم که در اساطیر این ماهی را حوت یا نون هم می خوانند پس اگر این ماهی نون باشد و اینقدر روی حالت زمین تاثیر دارد و مربوط به زلزله می شود پس به طور صدرصد این ماهی مربوط به سوره نون و قلم در قرآن می شود.
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/9
ماهی نون و قلم در قرآن و روایات اسلامی2
«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» سوره نون جز اولین سوره های نازل شده بر پیامبر به همراه سوره بقره است که از نظر حروف مقطعه جایگاه ویژه ای بین مفسران دارد.
ᨗ
میدانیم که «ن» یکی از حروف مقطعه است درباره اینکه به طور کلی مقصود از این حروف مقطعه چیست؟منظور «ماهی» است؛مویدش هم آن است که کلمه «نون» در عربی به معنای «ماهی» به کار رفته است چنانکه در قرآن کریم، حضرت یونس را که در شکم ماهی افتاد «ذا النون» خوانده است (انبیا/۸۷)
پیامبر (ص): نون فرشتهای است که مطلب رابه قلم، که او هم فرشتهای است ادا میکند میرساند و قلم هم به لوح که او هم فرشتهای است ادا میکند و لوح به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و میکائیل به جبرئیل و جبرئیل به پیامبران و فرستادگان مطلب را ادا می کند.
https://eitaa.com/nafsma/11817
در اینجا این حدیث را با عالم صغیر انسانی مطابقت دادیم بار ها گفتیم عالم پایین همان زمین است و بالاتر نیم تنه پایین بدن پرده دیافراگم وجود دارد که با تنفس و نفح و روح در ارتباط است و اسرافیل و نفح صور آن با حال زمین ارتباط دارد و با شیپور آن زمین به لرزه در می آید و مردگان زنده یا زندگان می میرند. این که آیا صور با ثور در ارتباط است را هنوز نمی دانیم اما برج ثور با برج حوت با زلزله در زمین مرتبط اند طبق اساطیر و برخی روایات که خود شاید قضیه را تا حدودی حل کند.
ثور در جسم انسان گردن است یا گلو که محل تنفس است و حوت پاهای انسان که محل تحرک است که مرگ بر اثر صور اسرافیل ممکن است با ملک الموت که در دروس قبل تر گفتیم مربوط به گلوگاه است نیز مرتبط باشد.
در روایتی میخوانیم از امام کاظم (ع): نون نام رسول الله(ص) است و قلم اسم امام علی (ع)
با توجه به این روایت رسول الله و امام علی نون و قلم هستند و چشمه ای که ماهی در آن قرار دارد چشمه کوثر و ثقلین نیز شجره طیبه ای است که از معصومین به ما رسیده و همچنین ثقلین به معنی دو شیع گرانبها همان شجره طیبه است در عالم صغیر دو ریه است که در سوره الرحمان لوح محفوظ را در خود جای داده که همان قلب است پس چشمه کوثر که نام آن حوض رسول است و ساقی این چشمه امام علی ست که با نام ساقی کوثر شناخته می شود. اگر جام را شیعی گرانبها بدانیم و آب در جام را ماهی این حوز که در جام است که شجره طیبه از اوست درخت و جام را همان ثور بدانیم و ماهی در آن را ماهی ای که روی زمین قرار می گیرد فرض کنیم بهتر درک می کنیم تاج آیسیس را که جام ها شبیه دو شاخ و زمین روی آن دو قرار گرفته.
امام صادق (ع): «ن»، آن نهری است در بهشت که خداوند به او دستور داد که منجمد شود پس چنین شد و مُرکّب دوات گشت؛ سپس خداوند به قلم فرمود: بنویس؛ پس قلم آنچه بود و آنچه تا قیامت خواهد بود را در لوح محفوظ نوشت؛ و آن دوات، دواتی از نور بود؛ و آن قلم، قلمی از نور، و آن لوح، لوحی از نور
اولین سوره قرآن که بر قلب پیامبر نازل شد علق بود و به او گفت بخوان و دومین سوره قلم بود و گفت بنویس حال پیامبر نهری است که دوات و مرکب است و امام علی با قلم از دوات قرآن را نوشت، پس علی قلم و کاتب قرآن شد که همان ساقی کوثر است.
حرف «ن» در سوره قلم با سوگند به آنچه وسیله ثبت و ضبط است، بیانگر تثبیت جایگاه باعظمت پیامبراکرم و انطباق خلق و خوی ایشان با ذکر الهی است.یكی همین قلم های معمولی و مكتوبات انسان ها و دیگری قلم تقدیر و مكتوبات فرشتگان. پس نور خدا عامل خلق صادره ی اول شده و صادره اول با تدبیر در پیدایش خود عقل دوم و نفس اول و فلک اول را پدید آورد تا به نفس ناطقه انسانی که مقام فرشته وحی جبرئیل است که مقام رسول الله است نور بر قلب رسول الله نازل می شود و هدایتگر عالم می شود و این وحی توسط قلم که همان کاتب قرآن و ساقی کوثر قرآن ناطق علی ابن ابی طالب (ع) است ثبت و تثبیت می شود و این شجره ادامه پیدا می کند .
نفس خویش←@nafsma→
کتابی قدیمی که زمین را روی ماهی و گاو رسم کرده و آن ها را دو فرشته اللهی نام برده
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/10
آیا نون عقل اول است و قلم عقل ناطقه؟
برای اثبات عقل اول بودن و اولین مخلوق خدا بودن نون به روایات زیر دقت کنید
عنه صلى الله عليه و آله : أوَّلُ ما خَلَقَ اللّه ُ العقَلُ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : نخستين چيزى كه خدا آفريد، عقل بود
ابو جعفر(امام محمد باقر علیه السلام) به من چنین گفت: ای جابر «اولین چیزی که خدا خلق کرد، محمد (ص) و ائمه هدایت که از نسل ایشان هستند، می باشند. آنها جلوی خداوند در اشکال از نور هستند. من گفتم اشکال نور چیست؟ چنین گفت: یعنی سایههایی از نور. اینها بدنهای نوری هستند که روح ندارند و اینها تنها با یک روح تقویت میشدند و آن همان روح القدس بود. در درون آن محمد و عترت او به خدا عبادت میکردند. به خاطر این خداوند آنها را به صورت حلیم، عالم و طاهر خلق کرده است. آنها با نماز، روزه، سجده، تسبیح و تحلیل به خدا عبادت میکنند. آنها نماز میخوانند، حج میکنند، روزه میگیرند.
امام خمینی در تفسیر سوره قلم می فرماید: نون والقلم یک صنف از فرشتگان اللهی هستند به نام مهیمین. و حرف نون به این ملائکه اشاره دارد و حرف نون مربوط به مقام او ادنی که آخرین مقام انسانی ست که این مقام هیمان است. رتبه وجودی این فرشتگان در عالم تهیم عقل اول است که از پایین تر خود بی خبر است و تمام نگاهش به ذات و نور حق تعالی است و همچنین آن روح اعظم است که آن را عقل اول گویند.
« اول ما خلق الله، نوری » مرتبه نور که عقل اول ذوب در اوست و لحظه ای از او نگاه بر نمی تابد از همین نور خداست که همان پنج تن هستند و اولین مخلقات خداوند هستند.
ابوسعید خدری» می گوید در نزد رسول خدا نشسته بودیم که مردی آمد و از رسول خدا صل الله علیه وآله درباره این آیه سوال کرد که عالین چه کسانی هستند؟ آیا برتر از فرشتگانند؟ حضرت فرمود: «من، علی، فاطمه، حسن وحسین؛ در سراپرده عرش بودیم و خدا را تسبیح می گفتیم و فرشتگان نیز با تسبیح ما خدا را تسبیح می گفتند، این 2 هزار سال قبل از آفرینش آدم بود؛ وقتی خداوند وی را آفرید به فرشتگان امر کرد که بر او سجده کنند اما بر ما امر نکرد و همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس ».
شاید کمی گیج شده باشید که اولین مخلوق خدا چیست؟در قرآن همه چیز از آب خلق شده و یک روایت نون را اولین مخلوق می داند یک روایت عقل را و یک روایت رسولالله (ص) را اول می داند. با توجه به توضیحاتی که داده شد اولین ذوب در نور خدا نون بوده که همان پیامبر خاتم است و نون نیز به معنای ماهی است و ماهی نیز موجودی آبی است و اولین مهره دار عالم نیز هست و اینکه در فلسفه مشائی اولین صادره از واحد عقل اول است که همان روح رسول الله و نون یا حوت است.
یک تفسیر ذوقی نیز می توان کرد با توجه به حدیث امام باقر درباره ماهیت ماه و خورشید که بالاتر گفته شد ماه را می توان نون دانست یا پیامبر خاتم و خورشید را مقام حق تعالی دانست که نورش را از کره آتش یا خورشید می گیرد و آبش هم از چشمه کوثر که نور آن بازتابی از نور حق تعالی است و در تاریکی شب برای انسان هدایت گر است
نفس خویش←@nafsma→
شباهت ماه 🌙 به حرف ن و همچنین شباهت آن به دو شاخ گاو (در فلسفه عالم ما یعنی زمین عالم تحت القمر بوده که روی شاخ ماه قرار گرفته یعنی پایین تر از ماه قرار دارد)
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/11
علم حروف و اعداد و راز حرف مقطعهی «نون»/1
حرف مقطعهی نون یکی از عجیب ترین حروف مقطعهی قرآنی است که حق تعالی آن را به کار برده است. نون در سوره 68 ذکر شده تعداد این حرف در سوره قلم 133عدد است که مضربی از 19است. نون 14امین حرف مقطعه است (ا ب ج د ه و ز ح ط ی ک ل م ن ) و خود سوره قلم دارای 14حرف مقطعه است که ارتباط معنا داری با 14معصوم دارد.
ᨗ به بخشی از فتوحات مکیه درباره حرف نون دقت کنید، ابن عربی نون(انسان) را ناقص و ذوب در الف (خدا) می داند که امانت دار نور اللهی می باشد مثل رابطه ماه با خورشید:
«الف تمام وجوهش کامل است و نون ناقص پس خورشید کامل و ماه ناقص، چون محو است و صفت نورش امانت و آن اشاره به امانتی است که بنی آدم پذیرفته است. و به مقدار محو و پنهانیش و اثبات و ظهورش دارد سه مقابل سه، سه اول که شب است غروب ما قلبی اللهی است در مقام احدیث، سه دوم که شب است طلوع است در مقام ربانیت و آنچه بین آن دو در خروج و رجوع است (قلب ماه)گام به گام در حال رفت و آمد است هیچ وقت اختلال و نابسامانی پیدا نمی کند»( ابن عربی،فتوحات مکیه، بخش پنجم ،باب دوم ص ۱۷۵)
پس حال متوجه شدید چرا ماه را هم تراز با نون و خورشید را هم تراز با خدا گرفتیم چون الف بر چیزی وابسته نیست و همه چیز به او وابسته است و نون آخرین حروف مقطعه است که اشاره به مراتب رسیدن نور از عالم بالا به آخرین منزل که عالم هیولاست نیز دارد
در توضیح مطلب بالا: سه مقام مقابل سه یعنی سه شب آخر ماه که ماه پنهان است و محو مقابل سه شب بدر است که ماه در طلوع به خورشید مبادرت می کند گویی که در پنهان شدن نسبت به آن تعجیل می کند. فنفتي ثم نفني ثم نفتی که به آن اشاره دارد که فنای اول فنای فعل در فعل است و فنای دوم فنای صفت در صفت و فنای سوم ذات در ذات یعنی بقای بعد از فنا عبارت از بقای بالحق که در فانی از فعل و صفت و ذائش ظاهر است( کتاب کشف الغایلت فی شرح التجلیات)
نکته: ماه 🌙 شبیه حرف نون نیز می باشد اول ماه ناقص به شکل نون در آسمان ظاهر می شود سپس به کمال می رسید 🌕 و بعد کم کم دوباره به مرحله فنای ذات در ذات می رسد 🌑 که ابن عربی شرح تکامل انسان کامل تا رسیدن به فنا را با تشبیه ماه در مقام خورشید بیان می کند
نکته: اگر نون در عالم کبیر ماه باشد و قلم در عالم کبیر مشتری(قلب) که وحی را در لوح محفوظ نگهداری می کند در عالم صغیر نون و قلم کجاست ؟ در هیکل کلی انسان نون و قلم گفتیم که پا ها و گردن هستند ولی در تن که عالم میانی است در دروس گذشته در اینجا گفتیم که جناغ قلم است و دنده نون است که آن را در تصاویری نشان خواهیم داد و در عالم بالا که همان سر است نون دهان است و بینی قلم است که یکی عامل خوردن و دیگری عامل تنفس است که می توان آن ها را با خواندن و نوشتن مطالبقت داد و قلم یا ثور می تواند با بینایی نیز ارتباط داشته باشد مثل استخوان اسفنوئید.
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/12
علم حروف و اعداد و راز حرف مقطعهی «نون»/2
قرآن ۱۴حرفرمجوله دارد یعنی ۱۴ حرف مفرد و مبهم. ۸ را برای معرفت ذات و ۷ را صفات ما قرار داد و ۴را برای طبایع (خون سودا بلغم و صفرا ) در نتیجه ۱۲پدید آمد و ۱۲همان انسان است که از ۱۱و ده و از ۹ و ۸ و ۲فلک ترکیب می یابد و هیچ وقت ذوب نمی شود زیرا حق تعالی به آن یگانگی و انفراد دارد و موجودی جز او میسر نیست. الف آغاز حروف مجهوله در قرآن است و پایان آن نون می باشد. الف وجود ذات بر کمال خودش است زیرا نیازمند حرکت نیست و نون وجود بخشی از عالم که عبارت است از عالم ترکیب است . نصف دایره الف است و نصف دایره نون که ظاهر فلک ماست که نون به واسطه نقطه از عالم روح انتقال پیدا می کند، دایره محیط خواهد بود ولی نون روحانی که کمال وجود به آن بستگی دارد پنهان است .
نکته: یک نون ظاهر داریم از نظر ابن عربی و یک نون باطن که در عالم روح است به مشابه ماه کامل که نور خورشید بر تمام جمال او می تابد انسانی که نور خدا به صورت کامل بر او بتابد به مقام انسان کامل می رسد و دو نون به هم به واسطه نقطه ها می پیوندند و ماه کامل را تشکیل می دهند و انسان نیز ذریه یا برادران خود یا پدران خود (شجره اولیه در چشمه آب حیات) وقتی به آن ها پیوست نون آن کامل می شود و دایره را تشکیل می دهد که بالاترین مقام انسانی است.
پس نخستین اسم مشخصی که آن قلم ارجمند بر نوشت این بود که:
من می خواهم به خاطر تو ای محمد! جهانی را که ملک و فرمانروایی تو است بیافرینم پس جوهره آب را که خلقش از زیر سراپرده بلند عزت بود آفرید،و من در حالی که چیزی با من نبود، در «عماء»می بودم، سپس خدای سبحان جوهرۀ آب را تگرگی جامد، مانند گوهر در گردی و سفیدی آفرید و در آن بالقوه جوهر و حقیقت اجسام و اعراض را به ودیعت نهاد.
نکته: اشاره به حدیث نبوی است که از آن حضرت پرسیدند: پروردگارمان پیش از آنکه خلایق را بیافریند کجا بود؟ فرمود: در «عماء» یعنی ابری نازک.
نکته: نون مربوط به حوت و فلک آبی است و قلم مربوط به ثور که فلک خاکی است و این نکته را باید دقت کرد که اینجا ابن عربی اشاره دارد که آب و خاک با پیوند به هم انسان را به وجود آوردند نون و قلم مبدأ خلقت اند و با درآمیختن آن گل انسان سرشته شد و انسان خلق شد
نکته :پیامبر (ص) نون است و امام علی (ع) قلم است که اهل علم می دانند لقب ابوتراب و پدر خاک از کجا آمده یعنی آن دو مبدأ خلقت عالم اند همان طور که خاک و آب منشأ خلقت اولیه در زمین اند و اولین مهره دار هم ماهی آبزی بوده.
نکته: با بخار شدن آب عرش توسط خدا یعنی چشمه کوثر یا آب حیات توسط خورشید که مقام خداوند را دارد ذریه بنی آدم از چشمه حیات به صورت ابر در می آید و به صورت ابر و تگرگ روی زمین میریزد و با در آمیختن آب آسمانی با خاک زمینی (آب آسمانی میتواند همراه با گرد های کیهانی نیز باشد) آغاز و سر منشأ حیات می شود.
نکته:قمر که عنصر آن آب و برج میزان و پیامبر محمد(ص) بسیار جالب آن که کوکب قمر که آبی است مربوط به پیامبر خاتم و زحل که کوکب خاکی است مربوط به امام علی(ع) آب مرکب است و خاک قلم که هم نوشته با آن خلق می شود و انسان خلق می شود و...
نفس خویش←@nafsma→
نقش گاو و ماهی روی یک سکه باستانی
چون جهان بر شاخ گاو استاده راست
گاو بر ماهی و ماهی بر هواست(عطار)
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/13
تفسیری در موضوع نون و ماهی در عرفان1
ابتدا داستانی از رساله غربت غربی سهروردی برای مخاطبین قرار خواهیم داد که موضوع آن سفر روح سالک و گذر از بند نفس و رسیدن به قاف و عبور از آن و رسیدن به چشمه زندگانی و در نهایت دیدار حق تعالی سالک مسیر طولانی ای برای دیدار با خدا گذرانده در این داستان همان طور که از نامش معلوم است غربت غربی یعنی سالک از غرب وجود خود به شرق می رود و نور اشراق در او پدیدار می شود.
....از حجره فرود آمدم و روی به سوی چشمه زندگانی داشتم. پس سنگی بزرگ همچون پشته ای سترگ بر ستیغ کوه دیدم. آنگاه از ماهیانی که در چشمه زندگانی گرد آمده و از سایه پشته بزرگ قصه بهره مند بودند پرسیدم این پشته چیست؟ و این سنگ بزرگ چیست؟ پس یکی از ماهیان جواب داد: این است آنچه میخواستی و این کوه همان طور سیناست ، و آن سنگ بزرگ صومعه(منزلگاه) پدر (ذریه)توست. پس پرسیدم این ماهیان کیانند؟ گفت: همانند تو اند شما پسران یک پدر اید و آنان را واقعه ای مانند تو برای آنان افتاده پس برادران تو اند .... و سپس به سوی کوه سینا رفتم پدرمان را دیدم پیری بزرگ که نزدیک آمد آسمانها و زمین ها از تابش نور وی شکافته شد مرا سلام داد او را سجده کردم و نزدیک بود که در فروغ تابناک او بسوزم . آه و ناله کردم و از زندان قیروان شکایت کردم مرا گفت: نیکو رستی اما ناگزیر به زندان غربی باز خواهی گشت و هنوز همه بند ها را از خود نیفکندی ..... ( رسالهی قصهی غربت غربی شیخ اشراق)
نکته:در قسمت های قبل گفتیم که نون یا ماهی خود انسان است و جد اولیه یا ذریه انسان اند که منزل گاه خود انسان در عالم بالاست و بعد از فنا دوباره به آن باز خواهد گشت.
نکته : ماهی ها برادران سالک اند خود او نیز از همان هاست و از دیدار منزلگاه و برادران خود خوشحال است و آنها نیز مثل او از عالم هیولا به آنجا رسیده اند ولی سالک برخلاف آنها که به مقام بقای در فنا رسیده اند باید به زندان غربی که عالم هیولاست برگردد.
مولانا ماهی را نماد انسانی که به سوی حقیقت رهسپار است می داند، انسان بهشتی برای ورود به بهشت با آب کوثر تطهیر می شود «و سقاهم ربهم شراباً طهوراً» که این شراب ناب نهر کوثر پیامبر و اهل بیت هستند تا آنان را از هر عیب و پلیدی پاک کنند. همچنین مولانا با اشاره به داستان سیر و سلوک ذوالقرنین و خضر در کوه قاف و ماهی ای که از دست خضر رها شد و به چشمه زندگانی رسید ماهی را نماد هدایت می داند
ماهی بریان ز آسیب خضر
زنده شد در بحر گشت او مستقر
شکل و صورت ماهی که از گل سازند و یا بر خاک کشند؛ ریگ ماهی و آن سقنقور است و سقنقور، جانوری است از جنس بزمجه که در آب و خشکی تواند زیست.
نفس اول راند بر نفس دوم
ماهی از سر گنده باشد نی ز دم(مولانا)
ماهی خاکی، درویش نان است که تنها صورت ماهی را دارد، اما فاقد روح و حقیقت آن است و از دریا فرار میکند
ماهی خاکی بود درویش نان
شکل ماهی لیک از دریا رمان(مولانا)
مولانا انسان بهشتی را به ماهی تشبیه کرده و انسان غیر بهشتی را به مار، مار در نزد مولانا به انسان های خاکی تشبیه شده که از خاک نمی توانند دل بکنند ولی ماهی جایگاهش در دریای رحمت اللهی و چشمه حیات است.
دایم اندر آب کار ماهی است
مار را با او کجا همراهی است
نفس خویش←@nafsma→
از نون و ماهی برسم به ماه از ثور و آن گاو خشمگین بشیارم زمین/14
تفسیری در موضوع نون و ماهی در عرفان/2
ماهی به معنای زمین جزء اعتقادات ایرانیان بوده و مولوی از این تعبیر بهره برده است.
پس زمه تا ماهی هیچ از خلق نیست
که به جذب مایه او را حلق نیست(مولوی)
بر اساس اسطورها به امر خداوند، زمین بر پشت گاو و گاو نیز بر پشت ماهی و ماهی بر آب قرار گرفته است. توالی روز و شب و فصول و حتی بروز ناشی از تحرک این دو موجود است. بسیاری از مفسران قرآن برآنند که مراد از ن (نون) که در آغاز سوره قلم به آن سوگند یاد شده همان ماهی است که جهان بر پشت اوست و او در آب قرار دارد و زیر آن ماهی، گاوی است و زیر گاو صخره و زیر صخره، ثری (زمین، خاک) و زیر ثری کس نداند چیست و نام آن ماهی «لیوشا» است و نام آن گاو «یهموث». در روایتی دیگر این ماهی بر دریا، دریا بر باد و باد بر قدرت قرار دارد. گویند آن ماهی استکبار کرد و به خود متعجب شد و خواست که جهان، زیر و رو کند. خدا، پشهای بیافرید تا به بینی او درشد و بیرون شد و پیش روی او تشست. از آن گاه چشم آن ماهی بازمانده است و در آن پشه همینگرد. (یاحقی، 1386: 748)
بیخ هر یک رفته در قعر زمین
زیرتر از گاو و ماهی بد یقین
شاهنامه آمده است:
ز زخم سمش گاوماهی ستوه
به جستن چو برق و به هیکل چو کوه
منظور از این بیت مولوی آن است که به هر کو بنگرید از ماهی تا به ماه (کنایه از زمین تا آسمان) مخلوقی نیست مگر اینکه خمیرمایه جذابی دارد که اشیاء مناسب را به خود میکشد. و یا در توصیف درخت سدره المنتهی که ریشهاش از گاو و ماهی هم پایینتر است به این اعتقاد و باور اشاره شده است.
هست بر کوسه یکایک آن پدید
رو به دریایی که ماهیزادهای
مولوی، اصطلاح ماهیزاده را برای انسانهایی که استعداد کاملشدن را دارند و ماهیان دریای حق اند به کار برده است.
میلیونها سال پیش از قدم گذاردن انسان بر زمین، هنگامی که بیشتر کره خاکی را آب فرا گرفته بود، اولین نشانه آغاز حیات یک مهرهدار، موجودی به نام ماهی بود که از ازل نامش را با آب پیوند زدند. موجودی که با حرکات زیبایش بشر را از ابتدای تاریخ مفتون خویش نوده است. موجودی که در دنیای اسرار آمیز عمق آبها در دنیای خارج از فضای تنفس بشر زیست میکرد، در مایع زلالی که نیاز انسان، حیوان و گیاه به آن کاملاً آشکار بود. بنابر این دیری نپایید که این موجود به عنوان نمادی از آب با رمز باران و طراوت پیوند خورده و به دنبال آن رمزی از برکت و باروری گردید. ماهی در نقش نماد آب با ایزد بانوی آبها آناهیتا همراه میشود و به عنوان مظهری از برکت و باروری نقشی مقدس مییابد. به مانند گاو که با گاو آهن زمین را شخم می زند و استعداد خاک را برای باروری با آب باران محیا می کند.
انسان کامل که نسخه اکمل آن حضرت ختمی مرتبت (ص) است، هم چون کوزهای است که به دریا اتصال دارد و آب حقیقت را از دریای احدیت میگیرد و به سایرین افاضه میفرماید، پس مراد از تمثیل «خم» حضرت محمد (ص) و کاملان (علی قدر مراتبهم) است. «دریا در ماهی بودن» کنایه از این است که جهان حقیقت در باطن انسان کامل منطوی شده است(زمانی)
نکته: جد اولیه ماهیان خاکی ماهی ای به نام لامپری بوده که زیست شناسان اعتقاد دارند اولین موجودی که سر از آب بیرون آورد و جد همه موجودات زنده ی خشکی زی است لامپری بوده که در خاک های نمناک زندگی می کرده.
نفس خویش←@nafsma→