eitaa logo
«نَّفْس خویش»
1.3هزار دنبال‌کننده
289 عکس
29 ویدیو
4 فایل
مـن نـدانـم اهـرمـن‌ام یـا انـسان... خـود هواۍ نفـس خـودم یـا شیـطان...› حرفی که قراره راز باشه،هرگز از زبان جاری نمی شود.اینجا از ناگفته های که روزی راز بودند خواهیم گفت کانال تلگرام:https://t.me/+Y2quAhtVDJQ3MjFk
مشاهده در ایتا
دانلود
«نَّفْس خویش»
روزشمار زمستان در باورهای عامیانه مردم زمستان از لفظ «زم» که به معنی سردی است و لفظ «ستان» که برای
‍ ‏روزشمار زمستان در باورهای عامیانه مردم:❄️🔥🌞 چله بزرگ: ۱ دی تا ۱۰ بهمن؛ ۴۰ شبانه‌روزه و با جشن چله یا یلدا آغاز میشه. چارچار: ۷ تا ۱۴ بهمن (۴ روز پایانی چله بزرگ + ۴ روز نخست چله کوچک)دوره چارچار به «سرمای پیرزن‌کُش» شناخته میشه. جشن سده: ۱۰ بهمن (پایان چله بزرگ و آغاز چله کوچک)واژه سده از عدد ۱۰۰ گرفته شده یعنی ۵۰ روز + ۵۰ شب تا نوروز مونده چله کوچک: ۱۱ تا ۳۰ بهمن که دربردارنده ۲۰ روز + ۲۰ شب هست.اَهمن (پسر بزرگ ننه‌سرما): ۱ تا ۱۰ اسفند،یکم اسفند ننه‌سرما تاج رو روی سر اهمن میذاره و برای ایجاد سرما و یخبندون تشویقش میکنه. بهمن (پسر کوچک ننه‌سرما): ۱۱ تا ۲۰ اسفند، بهمن برای ایجاد سرما تاج رو از اَهمن میگیره اما اهمن بهش میگه تو که پشتت به بهاره کاری ازت برنمیاد.در میونه دعوای اَهمن و بهمن زمین دزدکی نفس میکشه که به «دَم دزده» معروفه. ۲۱ اسفند: دوره بهمن هم به پایان میرسه و اینبار زمین یه «نفس آشکار» میکشه. ۲۱ تا ۲۵ اسفند: سیاه بهار که به بارندگی‌های فراوون شناخته میشه.‏۲۶ تا پایان اسفند: سرمای پیرزن ننه‌سرما از راه میرسه و وقتی میبینه بچه‌هاش نیستن، با مویه و زاری خودش برای ایجاد سرما اقدام میکنه.با اشکش بارون میاد، با پاره کردن گردنبندِ مرواریدش تگرگ میاد، با جارو کشیدنش باد میوزه و ...ننه‌سرما که آرزوی دیدن بابانوروز رو داره از خستگی خوابش میبره؛ بابانوروز شب نوروز میرسه و یه گل سرخ لای موهای ننه‌سرما میزاره.وقتی ننه سرما بیدار میشه و گل سرخ رو میبینه میفهمه بهار اومده و باید بره و سال دیگه برگرده. نفس خویش←@nafsma
«نَّفْس خویش»
❓‼️شاید سوالی که برای مخاطبان عزیز پیش بیاید این باشد که زمستان چه ربطی به چشمه های که از دل زمین بیرون می آیند دارد. واضح و دقیق در بخش اسطوره رپیهوین توضیخ داده شد که وقتی در نیم کره شمالی انقلاب زمستانی را شاهدیم در نیم کره دیگر انقلاب تابستانی را خواهیم داشت و این موضوع باعث گرم شدن آب های زیر زمینی و عدم آسیب به ریشه درختان می شود. رَبیهوین ، رپیتوین ، رَپیثوین یا رپیتون به معنی نیمروز (ظهر) و سرور و نگهبان گرمای نیمروز است که زمانی مقدس در اسطوره های ایرانی است. آفرینش در این لحظه از زمان صورت می گیرد و بازسازی جهان نیز در این زمان خواهد بود. هر زمان که دیو زمستان به جهان هجوم می آورد، رپیتوین در زیر زمین پناه می گیرد و آب های زیرزمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان از بین نروند. بازگشت سالانه او در بهار بازتابی از پیروزی نهایی خیر است که وی بر آن سرپرستی خواهد داشت. رپیهوین یا آنطور که در اوستا آمده که رپیتون ایزد تابستان و نیمروز و رویاننده محصول است که بر هفت ماه تابستان فرمانروایی می کند و از جمله ایزدانی است که می میرد و دوباره زنده می شود. مردم با افروختن آتش در جشن سده، صد روز بعد از رفتن (مردن) رپیثوین و پنجاه روز پیش از بازگشتنش (زنده شدن) برای گرم کردن گیاهان و چیرگی بر سرمای سخت به او یاری می کنند. نیاکان ما اعتقاد داشتند که رپیتوین هفت ماه روی زمین است و از ابتدای آبان که هوا سرد می شود به زیر زمین می رود. آنها می گفتند که گرمای زمین در آبان ماه به زیر زمین می رود تا باعث رشد گیاهان و گرم شدن آب چشمه ساران شود. این یک اصل پذیرفته شده علمی است که ریشه گیاه در گرمای درون زمین و در هنگام سرمای بیرون حتی در فصل سرما هم رشد می کند مانند شاخه در گرمای تابستان. پ.ن:معمولا آب های زیر زمینی که از چاه ها بیرون می آیند به نسبت آب های ذخیره شده در سد ها و مخازن و دریا ها معتدل تر یا حتی گرم هستند،این نکته هم گواه ارتباط زمستان و چشمه ها و آب های زیر زمینی می باشد،شکسته شدن و پیدایش چشمه ها نیز در فصل زمستان اتفاق میفتد. نفس خویش←@nafsma
وقتی نتوانی بین «نژاد» و «زبان» تمایز قائل شوی، هیچ‌وقت قانع نمی‌شوی که بله، می‌شود «ترک» نبود اما «ترک‌زبان» بود! بارها پیش آمده که در خود ترکیه با شهروندان این کشور به ترکی استانبولی هم‌کلام شده‌ام و بعد که بحث «ترک بودن» پیش آمده طرف قاطعانه گفته که «ترک نیستم، کرد هستم». مثلاً، در همین کشور خودمان هم اقوام «ایرانی» زیادی داریم که به زبان‌هایی چون ترکی، ترکمنی، عربی و کردی سخن می‌گویند و غریب نیست که در بجنورد یا کرمان ترکی بشنوی و در مازندران کردی و در خوزستان و همدان لری و...! ما واژه‌ی «ترک» را دهه‌ها توسعاً به معنای «ترک‌زبان» به کار برد‌ه‌ایم. همین شده که رواج زبان ترکی در استان‌هایی از کشور را (که عمدتاً متعلق به همین چند قرن اخیر است) معادل ترک‌نژاد بودن مردمان آن‌ها گرفته‌ایم. قطعاً اقوام ترک‌ هم در سرزمین بزرگ ایران بوده‌اند و زیسته‌اند ــ و شگفت اینکه بعضی از آن‌ها به فارسی یا دیگر زبان‌های رایج در ایران‌زمین سخن گفته‌اند و نوشته‌اند! ــ اما، با شواهد تاریخی و زبان‌شناختی، تردیدی نداریم که مثلاً نواحی بزرگی از آذربایجان تا همین چند سده پیش زبانی جز ترکی داشته‌اند. حسین جاوید نفس خویش←@nafsma
عید مبعث رسول اکرم(ص) مبارک باد ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسأله‌آموزِ صد مُدَرِّس شد سعدی شیرازی نفس خویش←@nafsma
دهم بهمن مصادف با جشن سده و کشف آتش توسط،هوشنگ شاه و داستان زدن مار و کشف آتش در شاهنامه. ز هوشنگ ماند این سده یادگار بسی باد چون او دگر شهریار کز آباد کردن جهان شاد کرد جهانی به نیکی از او یاد کرد نفس خویش←@nafsma
سده جشن سپیده دمان،دیاگرام تابش خورشید بر زمین،تصویر پایین مربوط به شب سده تصویر بالا مربوط به سپیده دمان در مدارات قطبی.حال بر اساس مطالبی که گفته شد آیا خورشید سده در افق قاره کهن طلوع میکرده است؟! نفس خویش←@nafsma
«نَّفْس خویش»
دهم بهمن مصادف با جشن سده و کشف آتش توسط،هوشنگ شاه و داستان زدن مار و کشف آتش در شاهنامه. ز هوشنگ م
جشن سده،یادگار هوشنگ پادشاه اساطیری و کشف آتش/1 نیایش سده در نزد آریاییان کهنی که روزگاری ساکن مدارات شمالی بودند برابر با طلوع قطبی و بعد از یکصد روز تاریک برگزار میشده است. و در واقع این جشن از آن روزگاران برجای مانده است.ایزد این جشن سحرگاهی در میان ایرانیان اوشنگ یا هوشنگ و در میان هندوها ایزد بانوی اوشاس میباشد. اوش در  زبانهای کهن آریایی به معنای سپیده دمان است که در واژه هوشنگ و اوشهنگ و همچنین ایزد اوشا یا اوشس در ریگ ودا نمایان و به معنی و نماد روشنی و سپیدی است. آنگونه که در اسطوره ها آمده هم هوشنگ و هم اوشاس مار دراز تاریکی را فراری میدهند.در اوستا واژه های اوشهین و هوش بام به معنای سحر و نیز اوشستر در متون پهلوی به معنی شرق از یک ریشه مشترک هستند.روشن کردن آتشهای بزرگ از مراسم ویژه این جشن است که نماد روشنی و نیرو دهندگی به خورشید میباشد. دور نیست واژه "اشهب" در عربی به معنی تاریک و روشن و سیاه و سفید یا واژه هایی مانند "شعاع" یا " اشعه" از وآژه "اوش" اوستایی برگرفته شده باشد.همچنین اتمیولوژی واژه های زیر میتواند از ریشه Usha باشد: Greek Eos, Latin Aurora, Lithuanian Auszra, Teutonic Asustrô and Anglo-Saxon Eostra روستاهای هوش در تویسرکان، یوش در مازندران ، اوشان در اطراف تهران ومانند اینها نام روستاها و دهکده هایی هستند که بن واژه اوش را دارا هستند. و نیز "اوش" شهری در قرقیزستان و در دره باستانی فرغانه است. در انگلیسی واژه هایی مانند "شاین" shine  به معنی درخشش میتواند ریشه ایی مشترک با "اوش" اوستایی داشته باشد؛اما مهمتر از همه اینها نام زیبای" هوشنگ" در شاهنامه است که به عنوان نماد نبرد با تاریکی و فروزنده آتش معرفی میشود نام " هوشنگ" در اوستا و یا " اوشهنگ" در متون تاریخی به دومین پادشاه پیشدادی ایرانی متعلق است که دارای فره ایزدی بوده است. (نماز اوشهین گاه و سپیده دمان با نام اوشهنگ است)محمد حسین خلف تبریزی نویسنده برهان قاطع:"اوشهنگ" را نام قدیمی "هوشنگ" دانسته است."اوش" یا "هوش" همانگونه که پیشتر گفته آمد در زبانهای کهن ایرانی به معنی روشنی، روز و سپیده دم آمده است ( فرهنگ اتیمولوژی نورایی ص 41) نفس خویش←@nafssma
جشن سده،یادگار هوشنگ پادشاه اساطیری و کشف آتش/2 ز هوشنگ  ماند  این   سده  یادگار بسی  باد  چون  او دگر شهریار کز آباد  کردن   جهان   شاد    کرد جهانی  به  نیکی  از  او یاد کرد برای آنکه جایگاه سده را در جشنهای سالانه پیدا کنیم و بتوانیم مطلب را بهتر بررسی کنیم میتوانیم جشنهای بزرگ ایرانی را با نمازهای روزانه مقایسه کنیم. همانگونه که نمازهای روزانه همراه حرکت خورشید در پنج نوبت یعنی:1- نیم شب تا سپیده دم (عشا یا اشهینگاه) ، 2- سحرگاه (هاون گاه) ، 3- ظهر (رپیتوین گاه)، 4- به هنگام فرود آمدن آفتاب (ازیرین گاه)  و5- هنگام غروب تا شب (ایوسر وتریم گاه) خوانده میشده است. یزشنها یا جشنهای بزرگ سالانه نیز با حرکت خورشید مشخص شده اند مثلا" نوروز را میتوان با سحرگاه،  و تیرگان را با ظهر،مهرگان را با غروب آفتاب و یلدا را با فرارسیدن نیم شب مقایسه کرد؛اگر دقت کنید در مقایسه ایی که جشنهای ایرانی را با نمازهای پنج گانه زردتشتی کردیم نمازی به نام سپیده یا عشا وجود دارد.اما جشنی به این نام درمیان جشنهای ایرانی نداریم،اگر نیک بنگریم جایگاه این جشن که باید پیش از نوروز بوده باشد (طلایه دار نوروز)که به نظر میرسد باید همان جشن بزرگ ایرانیان در دهم بهمن ماه باشد که امروزه به نام سده باقیمانده است؛اما بر اثر گذشت سالهای دراز فلسفه گاهانی آن از یادها رفته است.! هوشنگ طالع در جستاری در مورد سده این جشن را پیروزی بر تاریکی دانسته و در آن برای یاری‌رسانی به خورشید،زایش دوباره و در حقیقت برای پیروز شدن بر تاریکی،آتش‌های بزرگ می‌افروختند با این « آتش‌ افروزی » یاری رسانی به خورشید ، آغاز می‌گردد.... با توجه به گفتارهای بالا میابیم که در حقیقت سده خود چون دیگر جشنها، جشنی برای روشنی و از میان رفتن تاریکی است اکنون در گفتار پیش رو میکوشیم تا جایگاه این جشن کهن را با موقعیت گاهشماری خورشیدی نشان دهیم. ایزد بانوی سپیده دم "اوشاس" در وداها: برای بازیابی برخی اسطوره های ایرانی که اکنون در ابهام قرار دارند گاه  ناگزیریم به اسطوره های آریایی- هندی مراجعه کنیم و متون کهن هندی را بررسیی نماییم در کتاب ریگ ودا کهن ترین سروده های هندوها ایزد بانوی سپیده دمان یا "اوشا" (Ushas) در 20 سروده وبیش از 300 بار ستایش شده است که به قول بسیاری از صاحبنظران مانند " دکتر مویر" ((Muir این سروده ها از زیباترین سروده های ریگ ودا میباشند. در ریگ ودا این ایزد بانو به هنگام پدیدار شدن نخستین روشنی در آسمان تا نزدیک سحرگاه ستایش میشود. در کتاب "تاییتریا‌سامهیتا" (Taittirîya Samhitâ) این فاصله سپیده دم تا سحر به هفت قست تقسیم میشود. که برای هر کدام آیینها و دعاهای مخصوصی وجود دارد این هفت بخش عبارتند از: (Ushas, Vyushti, Udeshyat, Udyat, Uditâ, Suvarga, Loka)  برای ستایش ایزد بانوی اوشا  بیش از هزار آیه در مجموعه شاسترا (Shastra) و در طول سپیده دم باید خوانده شود علاوه بر این خواندن هر ده ماندالای ریگ ودا نیز از آداب ستایش اوشا میباشد که خود بسیار طولانی خواهند بود! در مراسم نیایش اوشا حتی سخن از قربانی کردن حیوانات نیزرفته است.در نیایش اوشا ایزد بانوی سپیده دم، هوتری (Hortri) کاهنی است که وظیفه انجام این فرائض را دارد او باید 3 بار در طول سپیده دم خود را با خوردن روغن زرد تقویت کند.گفتنی است در این نیایشها طول مدت سپیده دمانرا سی روز معین کرده اند نه چند ساعت! و این روزها به سی خواهر تشبیه میشوند. در کتاب "آیتاریا براهمان" (Aitareya Brâhmana)  ایزدان "آگنی، اوشاس و آشوین" (Agni, Ushas and Ashvins) به عنوان مظاهر آغاز روشنایی و نبرد با تاریکی ستوده میشوند. یادآوری اینکه همانند اوشا ایزد بانو یا فرشته سپیده دم در وداها، در متون پهلوی ایرانی نیز هرکدام از تقسیمات شبانه روز به صورت فرشته آمده است در روایات داراب هرمزدیار چنین آمده: هاونی و رپیتوین و اوزیرین و ایویسر وتریم و اشهین پنج فرشته نگاهبان شب و روز هستند. نفس خویش←@nafssma
جشن سده،یادگار هوشنگ پادشاه اساطیری و کشف آتش/3 دکتر گنگداهار تیلاک (Lokamanya Bâl Gangâdhar Tilak) نویسنده کتاب "سرزمین قطبی در وداها" (THE ARCTIC HOME IN THE VEDAS) در بخش پنجم کتاب از صفحه 75 تا 112 به موضوع سپیده دمان قطبی (The Vediv Dawns) پرداخته وعقیده دارد: "...نیایش بلند اوشا در وداها  نمیتواند برای سپیده دمان معمول و روزانه پیش از سحر و در کشور هند بوده بوده باشد! چرا که در این فرصت کوتاه انجام همه این مراسم شدنی نیست. تیلاک معتقد است سپیده دم سی روزه تنها در قطب شمال دیده میشود و این عبادات مربوط به زمانی است که نیاکان آریایی در قطب شمال منزل داشتند و فرصت خواندن این دعاهای طولانی را داشته اند. واز اینرو آنان که در مدارهای قطبی بوده اند بعد از شبهای طولانی زمستان که حدود 2 ماه تیرگی مطلق حکمفرما بوده است! با دیدن روشنی هوا به ستایش ایزد اوشا میپرداختند. دمیدن سپیده و نیمه روشن شدن آسمان در منطقه قطبی برای آریاییان کهن و اجداد هندیهای امروز بسیار مهم بوده و از اینرو دارای مراسم خاصی بوده است. اما بعد از یخبندان قاره کهن و مهاجرت آریاییان و گذشت هزاران سال این مراسم به صورت گنگ و نا مشخص بر جای مانده است. و واقعیت آن به فراموشی گراییده است..." یادآوری نگارنده : امروزه هم در مناطق قطبی دمیدن سپیده و طلوع خورشید همراه با سلام رسمی و مراسم خاصی است. اوشنگ یا هوشنگ در متون کهن ایرانی: با مقایسه نام  ایزد بانوی سپیده دم  به نام "اوشا" در ریگ ودا با نامهایی مانند "اشا" ، یا "اوشهین گاه" در اوستا به معنی سپیده و روشنی، مشابهت این نامها با هم  مشخص میشوند. "اوش" در زبان پهلوی و فارسی نیز به معنی روشنی، صبح و سپیدم دم معنی شده است. در اوستا "اوشا" و " اشا" به معنی روشنی و پاکی و " اوشستر" به معنی شرق و جایگاه بر آمدن آفتاب آمده است. واژه "اوشیدر" نیز احتمالا" از همین بن واژه بوده باشد در پهلوی "هوش" به معنی صبح و در زبان فارسی "هوشبام" به معنی صبح درخشان آمده است. (اتیمولوژی  آقای علی نورایی) فردوسی فرماید:(در این بیت هوش با اشا و پاکی وروشنی برابر است) گرانمایه را نام هوشنگ بود توگویی همه هوش و فرهنگ بود نفس خویش←@nafssma
جشن سده،یادگار هوشنگ پادشاه اساطیری و کشف آتش/4 فردوسی بزرگ به امانت داری فراوان داستان هوشنگ را از متون بسیار کهن جسته و در شاهنامه آورده است. در داستان فردوسی "هوشنگ" یا "اوشنگ" مانند "اوشا" در وداها به جنگ تاریکی میرود و ماری سیاه و دراز را با سنگ میزند و از این سنگ فروغ آتش برمیخیزد و روشنی می افروزد همانگونه که در وداها "اگنی"(Agni)ایزدان آتش به همراه "اوشا" به نبرد اهریمن تاریکی و خشکسالی به نام "وریترا"   (Vritra)میروند.! گفتنی است که وریترا را در اسطوره های هندی گاه به صورت یک مار سیاه یا اژدها نشان میدهند.! (وریترا را با مار هوشنگ مقایسه کنید) در سانسکریت واژه ایی به نام "سدگ" به چشم میخورد (षडग - sadaga) که آنرا نوعی مار معنی کرده اند! که شاید با وآژه سدک یا سذق و سده هم مناسبتی داشته باشد.! پس بنا بر گفتار بالا نام "هوشنگ" یا "اوشنگ" باید معنایی مانند روشنی و سپیدی داشته و معادل "اوشا" (उषस्) در سانسکریت باشد که آنرا روز، سپیده دم، سحر و مانند اینها معنی کرده اند.پیشتر هم از استاد ژآله آموزگار آوردیم که به نظر ایشان "سده باید از معنی عدد صد جدا و به روشنایی ربط پیدا نماید." اما به نظر من عدد صد میتواند گاهشمار سپیده دمان باشد. و آغاز سپیده دمان را بشمارد.اما چرایی سده همانا طلوع سپیده دم و طلیعه خورشید در مدارات قطبی است. که آن حدود صد روز از زمستان اتفاق می افتد. توضیح دیگر دراتیمولوژی نام هوشنگ اینکه :اگرچه امروزه برخی معنی هوشنگ را "خانه خوب" دانسته اند اما به نظر نمیرسد این معنی درست باشد علاوه بر آنکه معنی"خانه خوب"برای نام هوشنگ با مطابقت اسطوره های آریایی درست نیست. از سوی دیگر همچنین به نظر نمیرسد نام پادشاهان بزرگ، را به ساخته های دست ساز چون خانه نسبت دهند! و بعید است که شاهان بزرگ با فره ایزدی و پادشاهان هفت کشور را به نام خانه یا چیزهایی مانند این که ساخت دست بشر است برابر نمایند! این پادشاهان را بیشتر به روشنی و فروغ ایزدی، خورشید،جلوه های آسمانی و یا قدرتهای طبیعی موصوف میساختند.اگرچه هوشنگ پدر صنعت در ایران هم هست و در دوران او بنا به روایت شاهنامه بیشتر حرفه ها و صنایع از جمله خانه سازی به مردمان آموخته شد اما این دلیل کافی نیست که نام هوشنگ را تغییر دهد. چرا که در دوران جمشید نیز مانند دوران هوشنگ صنایع و هنرهای بسیاری به مردمان آموخته شد اما نام جمشید همچنان با نام خورشید برابر آمده و تغییری در معنی آن نرفته است.در واقع اگر به معنی نامهای پادشاهان پیشدادی بنگریم ، کیومرس را آغاز آفرینش انسان، هوشنگ را سپیده دم ، جمشید را همچون  روز روشن و ضحاک را چون شب تاریک میتوان یافت که خود گردش یک سال یا یکروز خورشیدی در یکدوره تاریخی است( این صرفا تعبیرنگارنده است) نفس خویش←@nafssma
جشن سده،یادگار هوشنگ پادشاه اساطیری و کشف آتش/5 نیایش هوشبام در اوستا:در اوستا هنوز نیایش کوچکی در ستایش سپیده و سحر در بخش خرده اوستا وجود دارد. که نشان میدهد سپیده و شکست تاریکی جانکاه چقدر برای مردمان کهن مهم بوده است. در کتاب کشور هفتم توضیح داده شد که این سپیده آن سپیده روزانه که قبل از طلوع میبینیم نیست (اگر چه گاه عشا و سحرگاه امروزه نماز و دعا دارد)اما آن شب دهشتناک ذکر شده در متون ودایی به نظر شبهای معمولی نیست. چرا که بقول تیلاک در کتاب میهن قطبی در وداها : "...شبهای معمولی انقدر وحشتناک نیستند که دمیدن سپیده انقدر مهم باشد. و انقدر از تاریکی بیم و هراس در دل موبدان و کاهنان وجود داشته باشد...."  در ریگ ودا طول این سپیده سی روزه و ادامه دار است و لحظه ایی نیست! و بخوبی نشان از آغاز سپیده قطبی است.جایی که آریاییان قدیم در آن مکانها میزیستند. ! به نظر میرسد این دعاها در وحشت از تاریکی  قطبی به تدریج در متون آریایی مانند اوستایی وارد شده و هنوز با وجود از میان رفتن بسیاری از بخشهای اوستا، در نیایش هوش بام دیده میشود.برای یادآوری: پیشتر گفتیم نام هوشنگ در جشن سده از همین واژه هوشبام برگرفته شده و به معنی سپیده است و با "خانه و خانه سازی" آنگونه که معنی شده ربطی ندارد. مترادف این نام در ریگ ودا نام ایزد اوشا یا هوشا است که در سپیده دمان ظاهر میشود و مار یا اهریمن سیاه تاریکی را میراند. (قبلا گفتیم گاه سده  درست مقارن با دمیدن سپیده در قطب شمال است)نیایشهای فراوانی در ریگ ودا برای اوشا آمده اما در اوستا این نیایشها از میان رفته و چند خط در هوشبام در بخش خرده اوستا و بخشهایی دیگر وجود دارد که در اینجا نمونه ایی می آوریم: " بر تست که این پیروزمند ترین و چاره بخش ترین دعا را بخوانی بر تست که دعای اهون ویریه را پنج بار بخوانی ...درود بر تو ای سپیده هوشبام ، شکسته باد اهریمن زشت منش بر او صد هزار نفرین باد..." برگرفته از کتاب کشور هفتم مرحوم مهندس فرشید راد نفس خویش←@nafssma