eitaa logo
نقاره_خانه
34 دنبال‌کننده
194 عکس
3 ویدیو
0 فایل
نقاره_خانه؛ ضرب آهنگ فرهنگ و جامعه در پایتخت معنوی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
بارالها مرغ باغ خویش را در امان دار از خطرهای وحوش شعری از زنده یاد 6 تیر سال 60، سالروز نافرجام ابوذر تهران @naghareh_khaneh
ازدواج، پيمان جهاد مشترك در راه خدا استاد حسن (ص) از (ع) پرسيدند، براى ازدواج با (س) چه دارى؟ على گفت:هيچ، جز شمشير و زرهى براى جهاد در راه خدا و يك شتر. پيامبر فرمودند: شمشير را براى نبرد در راه حق و شتر را براى معاش و تامين زندگى ات نگاه دار، ولى تو بدون زره هم ميتوانى مبارزه كنى. آنرا بفروش! على(ع) زره اش را به پانصد درهم ميفروشد، كه فاطمه است. مجلس جشن در با مشاركت و بدون جدا كردن و برگزار ميشود. پيامبر در مسجد سخنرانى ميكنند و ميگويند: مردم! را بگيريد، به سراغ نرويد، مهريه را كم بگيريد... از همان پول، مقدارى جهيزيه و لوازم خانه و عطر و لوازم مختصر آرايش براى مجلس عروسى تهيه ميشود و مابقى خرج غذاى جشن ميگردد و همان شب، فاطمه بهترين لباس خود را به دخترى فقير و گمنام ميبخشد. دختر فقيرى كه او را نميشناخت. بعدها وقتى پيامبر از على پرسيدند، فاطمه چگونه است؟ على گفت، نعم العون على طاعة الله بهترين دوست در مسير خداوند، ما در اين مسير مثل دو دوست به هم كمك ميكنيم. فاطمه هم به على ميگفت: يا أباالحَسَنِ! إنّي لأَستَحيي مِن إلهي أن اُكَلِّفَ نَفسَكَ مالاتَقدِرُ عَلَيه ، من از خداوند شرم ميكنم كه در اين شرايط سخت با ، از تو چيزى بخواهم كه توان تهيه آنرا نداشته باشى. چون آنها يك و بودند و سقف آرزوهايشان مثل ما خانه و ماشين و لباس و اين چيزها نبود. سقف آرزوهايشان بود. فكر ميكردند و ، ميگويد كه من از خداوند شرم ميكنم كه در اين شرايط زندگى و مبارزه از تو چيزى بخواهم بيش از توانت. روزى هم پيامبر از فاطمه پرسيد، در زندگى على را چگونه ديدى؟ فاطمه فرمود، يا رسول الله، ما يدع شيئاً من رزقه إلاّ وزعه بين المساكين، على همه سهم خود از دنيا و زندگى را بين فقرا توزيع ميكند و براى خود هيچ نميخواهد. در طول تاريخ خانواده هاى زيادى در حد و اندازه خودشان از اين خانواده الگوبردارى كرده اند. نسل هاى جوان حول و حوش انقلاب و بخصوص بعد از انقلاب داشتند. ازدواج ها، ازدواج هاى و بود. ، ، ، و كه فقط يك پيمان زناشويى بين مذكر و مونث نبود. ميثاق دوستى و همفكرى و همكارى هم بود، *حتى پيمان جهاد مشترك در راه خدا بود.* بين بچه هاى انقلابى ما ازدواج هايى داشتيم كه مهريه عروس فقط قرآن و كتاب بود. تفريح و گردش شان رفتن به محلات فقير نشين و كوره پز خانه ها براى كمك به محرومين بود. زن و شوهر هايى كه با هم دوره ميكردند و به جاى گرايى و و چشم و هم چشمى، زندگى هاى رحمانى و مهريه هاى معنادار داشتند. در سالهاى اخير هم در دوستان و بستگان مان داشتيم افرادى را كه مهريه دختر اين بود كه شوهر به محض تمتع مالى، خرج ازدواج پنج دختر و پسر مستضعف و محروم را بدهد. "خانواده و فقه عشق ورزى" سال١٣٨٧ @naghareh_khaneh