eitaa logo
آموزش نقاشی صفر تا💯
226 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
580 ویدیو
13 فایل
آموزش نقاشی صفر تا 💯 نقاش حرفه ای شو نقاشی🎨 بازی ⚽️ شعر 📖 قصه‌های قشنگ 🎼 #آموزش_نقاشی_صفر_تا_صد_برای_۳تا_۱۲سال کپی برداری فقط با ذکر منبع با تشکر تبادل ادمین: @sadatkarimeh
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین علی علیه السلام مردی نزد امیر مؤمنان امام علی (ع) آمدند و گفتند خواسته‌ای دارم حضرت فرمودند بگو، آن مرد گفت من در یک منزلی سکونت می‌کنم در این منزل درخت خرمایی است که خود صاحب خانه در آن سکونت دارد در کنجی هم ما اتاقی داریم، زمانی که باد می‌وزد خرما می‌ریزد، بچه‌های من چشمانشان به خرماهای روی زمین می‌افتد می‌روند و بر می‌دارند نه سنگ می‌زنند نه از درخت چیزی می‌کنند یا بالا می‌روند؛ هنگامی که باد می‌زند طوری می‌شود که آنها می‌روند یکی دوتا بر می‌دارند، این صاحب خانه گاه خرماها را از دهان فرزندان من به در می‌آورد و به آنها توهین می‌کند، ای ابوالحسن می‌شود با او صحبت کنید رضایت او را بگیرید که تا این حد به من سخت نگیرد. امیر مؤمنان امام علی (ع) آمدند صاحب خانه را صدا زدند، شیوه سخن گفتن وجود مبارک حضرت با این مرد فوق‌العاده است، امیر مؤمنان امام علی (ع) فرمودند این مرد در خانه تو در فلان جا زندگی می‌کند و می‌گوید در آن‌جا درخت خرمایی است و باد آن را حرکت می‌دهد و گاه از آن خرمایی تازه رسیده می‌افتد و گاه پرنده چیزی از آن می‌افکند، فرزندان این مرد بدون اینکه سنگی به طرف آن پرتاب کنند یا با چوب به سمت آن ضربه‌ای بزنند از خرماهای بر زمین افتاده بر می‌دارند، می‌خواهم او را حلال کنی؛ صاحب خانه نپذیرفت و گفت مال من است و حلال نمی‌کنم. حضرت فرمودند که درست می‌گویی پس بیا با من معامله‌ای انجام بده، خدا را گواه می‌گیرم و از سوی پیامبر خدا (ص) ضمانت می‌کنم که در قبال این درخت خرما خداوند باغی را در بهشت به تو عنایت کند، مرد گفت پیشکش من نسیه قبول نمی‌کنم، نزدیک غروب بود امیرمومنان امام علی (ع) به وی فرمودند این خانه را در برابر فلان نخلستان و باغم به من می‌فروشی، مرد گفت آری، امیرمومنان امام علی (ع) فرمودند خداوند را گواه بگیر که این خانه را در مقابل خانه من فروختی، مرد گفت گواه می‌گیرم و می‌پذیرم، امیر مؤمنان امام علی (ع) فرمودند معامله انجام شد خانه را خریدند به مرد درخواست کننده فرمودند برخیز و خانه را مالک شو خدا مبارک گرداند و بر تو حلال باشد آن مرد رفت و وارد خانه شد. امیر مؤمنان امام علی (ع) با حال خوشی به مسجد آمد. هنگام غروب بود و پیامبر (ص) نماز را خواندند و پس از نماز برگشتند رو به اصحاب خود فرمودند که جبرئیل فرود آمد و سلام خدا را به من رساند و فرمود قبل غروب علی کاری کرده است، به جبرئیل گفتم چه کاری، جبرئیل گفت بخوان ای پیامبر خدا (ص) حضرت فرمودند چه چیزی را بخوانم، جبرئیل گفت بخوان «بسم‌الله الرحمن رحیم و الیل اذا یغشی (۱) والنهار إذا تجلی (۲) همین طور تا آخر آیه و لسوف یرضی (۲۱)»، امیرمومنان امام علی (ع) امشب کاری کرده که رضای خدا را حاصل کرد به دلیل رضای این دل شکسته پدر که شرمسار در کنار فرزندانش از دانه خرمایی باز مانده بود. 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابام علیه❤️‍🔥 نفر اول دنیام علیه😍 میلاد نور بر همه مسلمین مبارک ✅@karimeh_sadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴🌸 🏴 انیمیشن دیدنی حضرت سلام الله علیها 🏴🌸🏴🌸🏴🌸🏴🌸 ━━🕊🥀🕯🥀🕊━━ 💯 @naghash110
🏴 ویژه 🌷 (س) 💐 🌸حضرت زینب(س)که بوده؟ دختر زهرا بوده پرستار در دشتُ صحرا 🌸حضرت زینب(س) که بوده ؟ یار یتیمان اُسوه ی صبرُ مظهر ایمان 🌸حضرت زینب(س) که بوده ؟ معنای یک زن آتش زده او بر قلب دشمن 🌸حضرت زینب(س) که بوده ؟ برای جهان نوری خدائی نوری ز یزدان 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن سرود دهه فجر و پیروزی انقلاب ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~🇮🇷🌹🇮🇷~✾┈••• 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐇🦌🕊🦩🐿🦜🦌🦜🐎🦢 تیک و تیک و تیک صبح شد بچه ها با نام خدا، برخیزید از جا برخیزید از جا با لب خندان سلام به بابا سلام به مامان شستشوی دست شستشوی رو با آب تمیزه بگیرید وضو با نماز صبح با شکر خدا می شود شروع روز خوب ما 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدای مهربون یه روزی از روزهای زیبای بهار خانم معلم مهربون که به کلاس آمد رو به بچه‌ها کرد و گفت: بچه‌ها یه مسابقه داریم همه خوشحال شدن و پرسیدن چه مسابقه ای؟ خانم معلم گفت من به هر نفر یه بذر گل می‌دهم و هر کسی زیباترین گل رو پروش بده برنده مسابقه است. هر کدوم از بچه‌ها با خوشحالی میگفت حتما من برنده مسابقه هستم. زهرا با شادی به خونه رفت و قضیه مسابقه رو به مامانش گفت و خواست یه کتاب درباره پرورش گل‌ها براش از کتابخانه بگیره. مادر زهرا همراه او به کتابخانه مسجد رفتن و یه کتاب به امانت گرفتن زهرا هم با دقت کتاب رو خواند و هر چی کتاب نوشته بود انجام داد. دو هفته گذشت و زهرا هر روز به گلش رسیدگی میکرد و مراقبش بود و نه زیاد بهش آب می داد و نه کم و هر روز به گلش نگاه میکرد و باهاش حرف میزد و می‌گفت: گل قشنگم زودتر رشد کن و بزرگ شو که خیلی دوستت دارم روز مسابقه فرا رسید بچه‌ها با خودشان کلی گلدان گل آوردن. زهرا هم خوشحال به کلاس رفت و همه با تعجب به او و گل قشنگش نگاه کردند و همه دورش جمع شدند و از گل زهرا تعریف کردند. وقتی خانم معلم همه گل‌ها رو دید گفت برنده مسابقه زهرا خانم هست دوستان زهرا ازش پرسیدن چه طوری گل به این زیبایی پرورش داده اونم جواب داد که از راهنمایی‌های کتاب پرورش گل‌ها استفاده کرده. خانم معلم هم به زهرا آفرین گفت و چند دونه بذر گل با یک گلدان زیبا بهش جایزه داد. 💖قصه ما به سر رسید💖 🌛شبی پر از خواب های خوب براتون آرزو می کنم شیر بچه های ایران قوی🌜 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح که میشه بابا مثل همیشه زود از خواب پا میشه بابا میره خیابون برامون بخره نون کره،عسل،مربا،نون گرم تافتون من بیدارم اما تو رختخوابم، عروسکم کنارم مامان میاد اتاقم میگه عزیز نازم،صبح شده بلند شو آفتاب زده بازم دست و رومو میشورم لباسامو می پوشم مامان و بابا رو می بوسم میگم به اونا ســلام آی بچه ها آی بچه ها اینو بدونین شماها بهترین دوستای ما مامان و بابان آآآ مامان و بابان 💯 @naghash110
🇮🇷 امروز میتونیم با استفاده از مقواهای رنگی پرچم و هواپیما بسازی😊 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر قشنگ «زندگی باخدا» رو برای بچه‌ها توضیح میده😍 بچه‌ها چه ذوقی می کنند😁😍 🦋 بچه های قشنگم در پناه خدا باشید آینده سازان ایران قوی 💖 💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 از زندگی و شهادت امام موسی کاظم (ع) ‌ 🏴 شهادت امام هفتم امام موسی کاظم (ع) بر شما و تمام شیعیان تسلیت باد. 🏴 💯 @naghash110
🍃قصه های شیرین و کوتاه آهوها قصه آهوها روایتی شیرین و دوست داشتنی و در این قصه زیبا به کودکان آموزش داده می شود تا از اسراف کردن پرهیز کنند. ماجرای این داستان به این قرار است که : یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یک جنگل سبز چند تا آهو با بچه هایشان زندگی می کردند .بچه های عزیز هر وقت که آهو خانم برای بچه هایش غذا تهیه می کرد و می آورد که بین آنها تقسیم کند یکی از بچه هایش به نام دم قهوه ای میگفت : من بیشتر می خوام .آهو خانم می گفت : آخر عزیز دلم باید به اندازه ای که می توانی بخوری ، و برداری اگر بیشتر برداری نیمه خور و اسراف می شود . ولی آهو کوچولو گوشش بدهکار نبود . یک روز که با برادرش دنبال رنگین کمان می گشت تا سر رنگین کمان را پیدا کند و بگیرد ، یک سبد میوه که شاید انسانها آنجا ، جا گذاشته بودند را دید که ریخته شده روی زمین . طبق معمول از برادرش جلو زد و گفت: کنده ترین میوه مال من است و یک گلابی بزرگ را با پوزه خود (دهان ) به سمت خود کشید و یک گاز زد و سیر شد و آن را پرت کرد آن طرف . بقیه ی میوه ها را هم برای آهو خانم بردند. حالا بشنوید از آهو خانم که داشت لانه اش را تمیز می کرد دید لاک پشت ها دارند یک پرستوی بیمار را می برند گفت : صبر کنید این پرستو دوست بچه های من است چه اتفاقی افتاده گفتند : او بیمار است و دکتر لاک پشتیان گفته : اگر گلابی بخورد مداوا خواهد شد. آهو خانم گفت هر طور که شده برایش گلابی پیدا می کنیم لطفا?او را به لانهی ما بیاورید. بچه های آهو خانم آمدند هوا تاریک شده بود. آهو خانم سبد میوه را که دید گفت : توی میوه ها گلابی هم هست گفتند: نه ،آهو خانم گفت : پرستو اگر گلابی بخورد مداوا می شود . دم قهوه ای ناراحت به خواب رفت در خواب گلابی را که نیمه خور کرده بود دید که گریه میکند به او گفت چرا گریه می کنی ؟ گلابی جواب داد : تو مرا به دور انداختی در حالی که می توانستم مفید باشم و بعد این شعر را به دم قهوه ای یاد داد: گلابی تمیزم، همیشه روی میزم اگر که خوردی مرا نصفه نخور عزیزم خدا گفته به قرآن همان خدای رحمان اسراف نکن تو جانا در راه دین بمانا آهو کوچولو صبح زود بیدار شد و با برادرانش به جنگل رفت و به دنبال گلابی گشت . گلابی که نصفه خور کرده بود را پیدا کردند آن را در آب چشمه شستند و برای پرستو آوردند . وقتی پرستو گلابی را خورد نجات پیدا کرد و چشمانش را باز کرد و از آهو کوچولو تشکر کرد که جانش را نجات داده بود از آن به بعد دم قهوه ای دیگر اسراف نمی کرد و فریاد نمی زد زیاد می خواهم گنده می خواهم و حالا او می داند اسراف و هدر دادن هر چیزی بد است و خدا اسراف کاران را دوست ندارد. 🍃قصه ی ما به سر رسید اسراف کار به بهشت نرسید. 🕊گلهای بهشتی خوب بخوابید 😘 💯 @naghash110