🔸️شعر زنبور ساده
رو عکس من نشسته
یه زنبور طلایی
داره میگه جونم جون
چه دشت با صفایی
نشستهام تو این عکس
میان دشت پر گل
تو دشت عکس من هست
بنفشه، یاس و سنبل
این زنبوره رو عکسم
میره پایین و بالا
میخواد عسل بسازه
حالا با شهد گلها
میگم آقای زنبور
پرکار و زیبا هستی
اما به جای صحرا
رو عکس من نشستی
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
🎊گلهای باهوش #ضرب_المثل این تصویر را حدس بزنیم 🥰
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
آموزش نقاشی صفر تا💯
🎊گلهای باهوش #ضربالمثل حدس بزنیم 🥰 آموزش نقاشی صفر تا صد 💯 @naghash110
💫معنی گرگ در لباس میش یعنی چه؟
یک گرگ چه زمانی در لباس میش (گوسفند) ظاهر می شود؟ زمانی که نقشه ای برای فریب دادن و حمله کردن به او کشیده باشد. حالا معانی و منظور این ضرب المثل را می خوانیم:
۱- یعنی دشمن زمانی که از ترس فرمانده نتواند مستقیما حمله کند، خودش را به شکل نیروهای خودی در می آورد.
۲- از ظاهر افراد نمی توان به باطن آنها پی برد؛ شاید کسی ظاهر معصومانه و مظلومی داشته باشد اما باطن گرگ صفت و وحشیانه ای در آن نهفته باشد. ( البته این باطن گرگ صفت حتما یک روزی در ظاهر خودش را نشان خواهد داد چراکه : از کوزه همان برون تراود که در اوست! )
۳- طبق داستان ها و افسانه ها، زمانی که گرگ ها می خواستند به گله ای از گوسفندان حمله کنند، وقتی با چوپان هوشیار و سگ نگهبان گله مواجه می شدند، جرئت نزدیک شدن به گله را نداشتند به همین خاطر تدابیر دیگری می اندیشیدند تا از در دوستی و نیرنگ وارد شوند تا آنها را کلک بزنند و در اصطلاح ” از پشت خنجر بزنند ” به گله گوسفندان ! که سرانجام تن خود را با پشم گوسفندان می پوشاندند و به گله آنها حمله می کردند و در لباس میش، میش ها را می خوردند!
۴- میش ها نماد افراد مظلوم و ساده لوح اند و گرگ ها نماد بدذاتان و وحشی گران؛ به همین خاطر وقتی گرگ بخواهد ذات وحشی گری اش را مخفی کند خود را شبیه میش می سازد.
۵- هیچ گاه از نیرنگ دشمنان نباید غافل بود زیرا زمانی که مدتی از دشمنان خبری نباشد به معنای غافل شدن آنها از ما نیست! بلکه درحال نقشه کشیدن و فریبکاری های عوام فریبانه هستند.
ضرب المثل گرگ در لباس میش
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
-1842340095_-77186033.mp3
11.41M
#خداهمهیدعاهارومیشنوه
༺◍⃟🐿🌳჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
رویکرد:
کــــودکــــــت یــــاد مــــیــــگـــیــــره
به خـــــــدا اعـــــتــــمـــــاد کــــنــــه
#داستان
#داستان_شب
#گروهسنی_۵_۱۲سال
#قصه_صوتی
#گوینده:معینالدینی
😴شب بخیر گلهای زیبا 😘🥱😴
با هم بگیم
آقاجون مهربون
دوست داریم
لطفاً زودتر بیا
دلتنگیم
💞
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
💐🥰سلام گلهای زیبا💐🥰
💞با هم بگیم آقاجون مهربون سلام
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ جون #بازی
روزای تعطیلی بچه هارو دریابیم😉
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به #اوریگامی خانه
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ جون #بازی بچه های زیر یک سال
کلی خوششون میاد🥰
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
#قصه_شب
🌤روزی که خورشید خانم قهر کرد☀️
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
خورشید خانم تازه از خواب بیدار شده بود. موهای طلایی رنگ و پرنورش را شانه زد و به زمین نگاه کرد. بچه ها دستهایشان رابه هم گره کرده بودند و میچرخیدند. گلها و درختان سرسبز، شبنم روی برگهایشان را نوازش میکردند. پروانه ها خنده کنان دور گلها پرواز میکردند و بالاخره همه و همه شاد و خوشحال بودند. خورشید خانم با نوک انگشتش پشت گنجشک کوچکی را قلقلک داد. اما گنجشک عرق پیشانی اش را خشک کرد و گفت: وای ...چقدر امروز هوا گرم شده، فکرکنم بهتره بروم جایی که خورشید به هم نتابد. بعد هم پرواز کرد و در سایه درختی نشست. خورشید خانم خیلی دلش گرفت. او دلش میخواست مثل همه موجودات، شاد و دوست داشتنی باشد وهمه او را دوست داشته باشند. خورشید خانم با دلخوری انگشتش را روی سر قورباغه ای که کنار برکه نشسته بود کشید و گفت: سلام دوست من. قورباغه جستی در برکه زد و بعد از چند دقیقه سرش را بالا آورد و گفت: آخی ...چقدر خنک شدم. خیلی گرمم شده بود. اشک در چشمهای خورشید خانم پیچید. با خودش گفت: مثل اینکه هیچ کس من را دوست ندارد. باهر کسی که میخواهم بازی کنم خودش را از من دور میکند. کسی از بودن من خوشحال نیست. آن شب خورشید خانم گریه کنان پشت کوهها رفت و تصیم گرفت دیگر هیچ وقت از خانه اش بیرون نیاید. آن شب حیوانها هر چقدر خوابیدند، صبح نشد. با اینکه ساعتها بود که از خوابشان میگذشت اما هنوز هم شب بود وهوا روشن نمیشد.
حیوانها در تاریکی شب دنبال غذا رفتند اما چیزی برای شکار پیدا نکردند. بچه ها دیگر نتوانستند در دل شب دور هم جمع شوند و بازی کنند. گلهای رنگارنگ و قشنگ که هر روز با سپیده صبح گلبرگهایشان را باز میکردند دیگر نتوانستند گلبرگها یشان را باز کنند. خانم گنجشکه نمیتوانست در آن تاریکی غذایی برای بچه هایش پیدا کند و جوجه هایش گرسنه مانده بودند. بالاخره بعد از چند روز عقاب بزرگ روی شاخه درخت بلوط نشست و گفت: همه گوش کنید. به نظر من خورشید خانم با همه ما قهر کرده او تصمیم گرفته دیگر از خانه اش بیرون نیاد.
همه با تعجب به عقاب نگاه کردند و گفتند: خواهش میکنیم پیش خورشید خانم برو و ازش بخواه که یک بار دیگر برگرده. اگر او از خانه اش بیرون نیايد همه ما میمیریم. عقاب به طرف کوههای بلند و دوردست پرواز کرد. چند روز در راه بود تا اینکه به پشت کوهها که خانه خورشید خانم بود، رسید. خورشید خانم را دید که غمگین و ناراحت نشسته بود. عقاب فریاد زد: آهای ...خورشید خانم! نمیخواهی از خانه ات بیرون بیایی؟ خورشید خانم با صدای غمگینی گفت: نه ...وقتی هیچ کس از بودن من خوشحال نمیشود برای چی برگردم. عقاب روی قله کوه نشست و گفت: وقتی تو نباشی هیچ کسی نمیتواند زندگی کند. همه از گرسنگی و تاریکی میمیرند. برگرد پیش ما تا یک بار دیگر شادی و زندگی شیرین را برای همه بیاوری.
خورشید خانم گفت: یعنی الان که من نیستم شما دیگر شاد نیستید؟ شما از نبودن من ناراحتید؟ عقاب بالهایش را به هم زد و گفت: خب معلومه که همه ناراحتند. ما برای برگشتن تو لحظه شماری میکنیم. خورشید خانم لبخندی زد و آهسته از پشت کوه سرک کشید. آقا عقاب راست میگفت، چقدر دنیا عوض شده بود. هیچ کس و هیچ چیز سرجای خودش نبود. حالا دیگر خورشید خانم مطمئن بود که همه دوستش دارند و به او حتیاج دارند. آرام آرام از پشت کوه بیرون آمد و خودش را به وسط آسمان رساند. همه جا روشن و نورانی شد. حیوانها از خوشحالی شروع به جست وخیز کردند، گلها باز شدند. درختها شاخه هایشان را بالا گرفتند. بچه ها با صدای بلند فریاد کشیدند: خورشید خانم دوست داریم.
😴شب بخیر گلهای زیبا 😘🥱😴
با هم بگیم
آقاجون مهربون
دوست داریم
لطفاً زودتر بیا
دلتنگیم
💞
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
هدایت شده از آموزش نقاشی صفر تا💯
🥰💓🪅🥰💓🪅🥰💓🪅
🥰گلهای زیبا تا روز موعود عید ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام عیدغدیر خم و حفظ سوره عادیات چیزی نمونده 🥰
🎉📦🎁🛍🎊🎉📦🎁🛍🎊
👆۳تا جایزه ۵۰هزار تومانی، منتظر شما هستم☺️ روز عید غدیر ساعت ۱۰صبح🥰
#نکته: سوره عادیات سنجاق شده
🥰💓🪅🥰💓🪅🥰💓🪅
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
صبح که میشه بابا مثل همیشه
زود از خواب پا میشه
بابا میره خیابون برامون بخره نون
کره،عسل،مربا،نون گرم تافتون
من بیدارم اما تو رختخوابم، عروسکم کنارم
مامان میاد اتاقم
میگه عزیز نازم،صبح شده بلند شو
آفتاب زده بازم
دست و رومو میشورم
لباسامو می پوشم
مامان و بابا رو می بوسم
میگم به اونا ســلام
آی بچه ها آی بچه ها
اینو بدونین شماها
بهترین دوستای ما
مامان و بابا آآآ مامان و بابا
💐🥰سلام گلهای زیبا💐🥰
💞با هم بگیم آقاجون مهربون سلام
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه
شب ها همیشه وقت خواب
می ره می خوابه تو رختخواب
گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه
منظم و مرتبه
مثل خودم مودبه
گربه من نازنازیه
همش به فکر بازیه
این همه همبازی داره
دوست های نازنازی داره
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ جون #بازی
آموزش نقاشی صفر تا صد
💯 @naghash110