بیگانه
https://eitaa.com/naghashiam/4938 _دقیقا،چیزی که الان خیلیی زیاد شده. و اونجاست که بعداز گذر یه مدت
آره، کاملاً درسته. خیلی از روابط الان سطحی شدن و آدمها دنبال راههای آسونتر میگردن. خیلی وقتا آدمها به جای اینکه واقعاً وقت بذارن و برای یه رابطه تلاش کنن، فقط میخوان یه چیزی داشته باشن که وقتشون رو پر کنه. منم باهات موافقم که آدمهای واقعی که برات وقت میذارن و اهمیت میدن خیلی کم شدن و باید قدرشون رو دونست.
نه بابا،این چه حرفیه، خیالت راحت، من اصلاً حرفات رو به خودم نگرفتم، چون میدونم منظور تو یه چیز کلیتر بود😁🤌
https://eitaa.com/Midsummer_Nights_Dream/7358
منم واقعا خوشحالم بعد مدتها با کسی حرف میزنم که حرفمو میفهمه😭✨
هدایت شده از Vol
سلام.. وقتتون بخیر:)
حالتون چطوره؟
خب... این ی تقدیمیه...
لینکتونو بدید و زیر پیام تقدیمی بگید وقتی زمین خوردید چند سالتون بود. (از لحاظ استعاری)
بعد از بین هر کدوم از مجموعه کلمات زیر یکی رو انتخاب کنید:
(توجه کنید از هر سهتایی یکی رو بردارید/میتونید تو ناشناس بگید)
{من، تو، زندگی/ عصر، شب، سحر/ سایه، نور، هیچ/ خسته، رنجیده، آزرده/ تو، امید، عدم}
و بعد.. من بهتون ی نامه خوکشی می دم. یعنی، ی نامه خودکشی براتون می نویسم. از زبون خودتون،..
با اجازتون، زمانی برای تقدیمش تعیین نمیکنم، تلاشم به اسرع وقته. و به ظرفیت آزاد، به تناسب وقت.
امیدوارم به مرگ طبیعی دچارشید، و رنج نکشید، و به کهنسالی برسید، اگر که این خواستتونه.
دوست دار شما، فگار.
بیگانه
سلام.. وقتتون بخیر:) حالتون چطوره؟ خب... این ی تقدیمیه... لینکتونو بدید و زیر پیام تقدیمی بگید وقت
۱۲ سالگی
تو / شب / هیچ / خسته / امید
امروز بعد مدتها رفتم دریاچه معروف شهر مون،انقدر خونه نشین بودم چند وقته که یادم نمیاد اصلا آخرین بار کی رفتم اونجا،از همون اول که پا گذاشتم با رفتار نامناسب انسانها با هم روبرو شدم،مزاحم دیدم،خراب دیدم،انسان لوچ دیدم،همه اینها باعث آزردگی من شدن،داشتم راه میرفتم و نگاه های انسانها انگار یه مانع جلوی راهم مینداخت، چون یمدت خیلی دور بودم اینطور رنجور شدم؟! من میدونم این افراد توی هر جامعه ای هستن و باید این واقعیت رو پذیرفت و با وجود اینها زندگی کرد،اما گاهی اوقات به حدی حساس میشم که جامعه رو نقطه مقابل خودم می بینم و زندگی رو سخت.ಠ_ಠ
هدایت شده از قصههایرویادرجنگل:'(
شبی شاید رها کردم، جهانِ چون سرابم را
کسی اینجا نمیفهمد منو حال خرابم را..
شدم مایوس با ظلمی که از اطرافیان دیدم
همانهایی که می دیدند غمِ پشت تقابم را:)
چرا سهم من از دنیا، عذاب و دل شکستن شد
کسی میداند آیا این، سوالِ بی جوابم را؟!
بیگانه
امروز بعد مدتها رفتم دریاچه معروف شهر مون،انقدر خونه نشین بودم چند وقته که یادم نمیاد اصلا آخرین بار
حس میکنم شبیه آدمای ندید بدید حرف زدم😂
کلا آدمیم هر مشکل کوچیکی که توی زندگیم اتفاق میفته انقدر بهش فکر میکنم که توی سرم تبدیل به یه چیز گنده میشه و نهایتا به خودم میام و میبینم ۲ ساعته دراز کشیدم و به دیوار زل زدم،یا بیش از حد خوابیدمಠ﹏ಠ
بیاین دایگو ازم سوال بپرسید یا از خودتون بگید،دغدغتون،افکارتون،علایقتون...
از درامای زندگی خودم خسته شدم
https://daigo.ir/secret/41074635584