✋ تکرار مکررات، بس کن!
✅ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها»
🔺 درآمد
اوّلا «نقد قرآن دکتر سها» کار تازهاى نیست، بلکه تکرار مطالبى است که چند کشیش متعصب مسیحى مانند «الکساندر راس» و «ماراکى» کشیش ایتالیایى و افراد دیگرى در قرن ۱۷، منتشر کردهاند. جالب توجه اینکه همین کتاب که در سایتها به عنوان چیز تازهاى از سوى دشمنان اسلام منتشر شده و قرآن را هدف گرفته در بسیارى از بحثهایش در پاورقى از کتاب جورج سال انگلیسى که به وسیله هاشم العربى به عربى ترجمه شده، گرفته شده است!
ما در ابتدا ده نمونه از شبهات آغاز کتاب «نقد قرآن دکتر سها» و پاسخ آنها را مىآوریم تا روشن شود که او در این شبههافکنىها چه اندازه سست و بىپایه است.
شبهات دهگانه آغاز کتاب
۱. آیا همه چیز در قرآن است؟
او در نخستین و مهمترین ایراد خود به قرآن مجید مىگوید: قرآن در آیات متعددى گفته است که همه چیز در قرآن مىباشد: «مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَىْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» و در آیهای دیگر آمده است: «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَىْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ». سپس مىافزاید: بدیهى است که همه چیز در هزاران کتاب هم نمىگنجد چه رسد در یک کتاب و اگر منظور این است که قرآن همه چیز براى هدایت بشر دارد، آن هم درست نیست زیرا قرآن هیچ استدلال معتبرى بر وجود خدا و وحى ندارد!
📙 پاسخ:
پیامبر اسلام(ص) حتى به عقیده دشمنانش فردی حکیم و هوشیار بود. هیچ فرد عاقلى مىگوید که در قرآن تمام علوم ریاضى و هندسى و هیئت و زمینشناسى و… وجود دارد؟! از جدول ضرب فیثاغورث گرفته تا انعکاس نور در آیینههاى محدب و مقعر و اسامى صور فلکى و فاصله کرات منظومه شمسى با یکدیگر و معادلات دو مجهولى و چند مجهولى در علم جبر و طرز کشت انواع درختان میوه و… در قرآن است؟!
قرآن بارها خود را معرفى کرده مىگوید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِى لِلَّتِى هِىَ أَقْوَم ُ» این قرآن انسانها را به مکتبى که راستتر و صحیحتر است هدایت مىکند».
در جاى دیگر مىگوید: «قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ یَهْدِی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُمْ مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور ِ». منظور از «همه چیز» تمام چیزهایى است که براى این هدف مؤثر است نه همه چیز یعنى حتى بیان آفات گندم و جو و حبوبات و میوهها. اضافه بر این، قرآن بیست دلیل محکم براى خداشناسى به صورت گسترده آورده و در آیات زیادى شرح داده و شش دلیل معتبر درباره اثبات معاد با استفاده از منطقهاى مختلف ذکر نموده، چطور مىشود انسان همه اینها را نادیده بگیرد و بگوید هیچ دلیلى در قرآن بر اینها نیست؟!
ادامه دارد...
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
✋ تکرار مکررات، بس کن! ✅ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها» 🔺 درآمد اوّلا «نقد قرآن دکتر
.
✋ تکرار مکررات، بس کن!
✅ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها»
(قسمت دوم)
۲. مبارز طلبى قرآن
او در ایراد دیگرى مىگوید: همچنین قرآن از مردم دعوت مىکند که شبیه آن را بیاورند. ابتدا از مخالفان مىخواهد که ده سوره شبیه قرآن بیاورند بعد تقاضاى خود را کاهش مىدهد و به یک سوره بسنده مىکند «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ دُونِ اللهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ». این مبارزطلبى قرآن یک مغالطه است چون نوشته هر کس مثل خودش منحصر به فرد است! …. سپس مىنویسد: البته مىتوان این مبارزه طلبى قرآن را به روش صحیحى تغییر داد و گفت درست است که نوشتههاى هر کس منحصر به فرد است اما از نظر شأن و عظمت و خلاقیت با هم قابل مقایسه نیست. بعد اضافه مىکند: نوشتههایى به زیبایى قرآن در جهان حاضر وجود دارد از جمله شعر حافظ، در قله ادبیات جهان است(!) سپس مىگوید: نوشتههایى مثل مثنوى مولانا از قرآن برتر است(!)
📙 پاسخ:
راستى چه مضحک است اشعار حافظ و مثنوى را با قرآن مقایسه کردن! چه ربطى به آیات قرآن دارد! قرآن با صراحت مىگوید: مانندِ یک سوره از قرآن بیاورید؛ یعنى کلامِ «عربى فصیح» در حدّ فصاحت و بلاغت قرآن و محتواى عالى الهى آن. آخر چه نسبتیست میان کلام عربی فصیح که تمام فصحاء و بُلغاء عرب بدان اذعان دارند با یک شعر فصیح فارسی!؟
اما گفتار نویسنده درست به این مىماند که کسى بگوید عطرى دارم که کسى نمىتواند مانند آن را بیاورد و کسى هم در مقابل او بگوید من انگورى بهتر از آن مىآورم!! یعنی آیا واقعاً او متوجه نیست چه مىگوید یا اینکه متوجه هست و مىخواهد فریب دهد؟!
مىدانیم قرنهاست دشمنان اسلام کوشیدهاند که چیزى مثل قرآن یا بخشى از قرآن بیاورند ولی موفق نشدهاند با اینکه مىتوانستند از ادباى عرب زبان مسیحى و غیر مسیحى کمک بگیرند و تحدى قرآن را خاموش کنند. جنگهاى صلیبى دویست سال طول کشید و اروپایىها آن همه هزینه براى آن پرداختند و قربانى دادند تا دعوت اسلام را خاموش کنند، خوب بود به جاى اینها اگر مىتوانستند چیزى همانند قرآن بیاورند تا لااقل در بخش فرهنگى و غیر نظامى جواب دندانشکنى داشته باشند؛ ولى نتوانستند و همانگونه که قرآن مىگوید هرگز نمىتوانند.
ادامه دارد...
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. ✋ تکرار مکررات، بس کن! ✅ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها» (قسمت دوم) ۲. مبارز طلبى ق
.
✋ تکرار مکررات، بس کن!
✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها»
(قسمت سوم)
۳. مطالب تکرارى
او در ادعاى دیگرى مىگوید: قرآن شاید تکرارىترین کتاب موجود (در جهان) باشد. اگر کسى یک سوره بزرگ قرآن مثل بقره را بخواند با خواندن بقیه قرآن چیز زیادى به وى اضافه نمىشود. سپس مىافزاید: مثالهایى از تکرار مطالب در قرآن: اسم موسى ۱۳۶ بار در قرآن تکرار شده است و داستان موسى به صورت کوتاه و بلند در ۳۴ سوره قرآن تکرار شده است.(!)
📙 پاسخ:
الف. در تمام سورههاى قرآن مطالبى است که در سوره بقره نیامده است. در سوره آل عمران که بعد از آن است، مسائل زیادى است که در بقره نیست؛ مانند: آنچه مربوط به حضرت عیسى و مریم است (معجزات عیسى، داستان حواریون...)، داستان مباهله با مسیحیان نجران، گفتگوهاى مختلف با اهل کتاب، احکام امر به معروف و نهى از منکر، داستان جنگ بدر با تمام شاخ و برگهایش، داستان جنگ احد و مسائل مربوط به آن، مقام و موقعیت شهداى راه حق، و مطالب فراوان دیگرى از این قبیل که در سوره آل عمران آمده و در سوره بقره نیامده است. و همین طور در سوره نساء تا ناس. هر کدام از سورهها را نگاه کنیم مملوّ از مطالبى است که در سوره بقره نیامده است؛ بگذریم از سوره یوسف و مسائل مربوط به جنگ احزاب که در سوره احزاب آمده و حکم همسران پیامبر و مسائل اخلاقى که در سوره لقمان آمده و مسائل و احکامى که در سور مختلف قرآن است که هیچ کدام از آنها در سوره بقره نیست.
ب. به راستی آیا اگر اسم موسى ۱۳۶ بار در قرآن تکرار شده باشد این دلیل بر تکراری بودن مطالب قرآن است؟! اگر فى المثل کتابى به عنوان «امیرکبیر» نوشته شود و از بدو تولد تا پایان کارش را شرح بدهد و ۵۰۰ بار نام امیرکبیر به تناسب مراحل مختلف زندگى در آن آمده باشد، آن کتاب را مىتوان به اسم تکرار مطالب تخطئه کرد؟!
یا اگر کتابى به عنوان «جنینشناسى» و بیان مراحل جنین و دورانهاى مختلف آن نوشته شده باشد و هزار بار کلمه جنین به تناسب موارد مختلف تکرار شده باشد این کتاب نامش تکرار مکررات است؟!
ج. حتی اگر اسم یا مطلبی تکرار هم که شود، گاه فصاحت و بلاغت ایجاب مىکند چیزى را تکرار کنند، آن هم در طول ۲۳ سال. آیا همه کشورها سرود ملى خود را در هر مجلسى تکرار نمىکنند؟ آیا هر زمان سوار هواپیما مىشوید یک سلسله دستورات ایمنى را تکرار نمىکنند؟
روشن است که صِرف تکرار دلالت بر ضعف نمیکند بلکه تکرار اگر داراى هدفى باشد مشکلى ایجاد نمىکند.
ادامه دارد...
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. ✋ تکرار مکررات، بس کن! ✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها» (قسمت سوم) ۳. مطالب تکرار
.
✋ تکرار مکررات، بس کن!
✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها»
(قسمت چهارم)
۴. مشکل محتوایى
او در ایراد دیگرى مىگوید: قرآن مشکل محتوایى دارد. براى مثال وقتى از محمد پرسیده مىشود چرا ماه شکلهاى متنوعی دارد او در قرآن مىگوید: براى اینکه شما عدد سنین و حساب را داشته باشید. (و پاسخ اصلى این سؤال را نمىگوید در حالى که امروز از هر کس سؤال کنید جواب آن را مىداند چون قسمتهاى مختلفى از ماه به سوى خورشید است)!
📙 پاسخ:
اوّلا: توضیحى که نویسنده در باره تغییر شکل ماه (بدر تمام، تربیع و هلال) داده بسیار ناقص است؛ یعنى خودش پاسخ این سؤال را به درستى نمىدانسته است. توضیح اینکه: مىدانیم ماه به دور زمین در یک ماه تمام گردش دارد و در این سیر خود گاه زمین تقریباً در وسط و ماه در یک طرف و خورشید در طرف مقابل قرار مىگیرد در اینجا بدر تمام است یعنى تمام قسمت روشن ماه به سوى ماست؛ و گاه ماه با خورشید زاویه ۹۰درجه دارد یعنى نیمى از روشنایى ماه دیده مىشود؛ ولى گاه زمین در یک طرف و ماه تقریباً در وسط و خورشید در طرف مقابل قرار دارد در این صورت محاق است؛ زیرا تمام قسمت روشن ماه رو به خورشید است و تمام قسمت تاریکش رو به ماست.
از این که بگذریم چه کسى گفته است مردم از پیامبر اسلام ص سؤال کردند چرا کره ماه برخلاف سایر اجرام آسمانى هر شب تغییر شکل مىدهد؟ قرآن مىگوید: «یَسْأَلُونَکَ عَنْ الاَْهِلَّهِ» از تو درباره هلالهاى ماه سؤال مىکنند. بعید نیست سؤال آنها از این بوده که فایده و فلسفه تغییر شکل ماه چیست؟ حضرت در جواب فرمود: فایدهاش این است یک تقویم آسمانى براى شما درست کرده که روزهاى ماه را تعیین مىکند و این کلامى است بسیار کامل از سؤالى که در باره فلسفه و فایده تغییر ماه داشتهاند.
ثانیاً: فرض کنیم آنها از علت تغییر شکل ماه سؤال کردند، در حالى که آنها در آن زمان نه گردش ماه را به دور زمین در طول یک ماه مىدانستند و نه تغییر جهت او با خورشید و زمین و زاویههاى مختلفى که این سه با یکدیگر درست مىکنند. آنها از این امور کاملا ناآگاه بودند و تصدیق مىکنید تفهیم آن براى آنها در آن زمان نیز بسیار مشکل بوده است. در این صورت پیامبر اکرم؟ص؟ «علت محدثه» را رها کرده و به «علت غایى» پرداخته، یعنى از فلسفه این تغییر سخن گفته نه از علت آن. این مقتضاى فصاحت و بلاغت است که گوینده وضع مخاطب را در نظر بگیرد و مطابق فکر و درک مصالح او پاسخ گوید.
ادامه دارد...
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. ✋ تکرار مکررات، بس کن! ✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها» (قسمت چهارم) ۴. مشکل محتوا
.
✋ تکرار مکررات، بس کن!
✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها»
(قسمت پنجم)
۵. محیط زدگى
او در یک مغالطه دیگر مىگوید: محمد تحت تأثیر شدید محیطش محور اصلى قرآن را مبارزه با بتپرستى قرار داده است، غافل از اینکه این همه بحث از بتپرستى به درد نقاط دیگر جهان و یا آینده بشریت نمىخورد. مثال دیگر کشتىهاى بادبانى است که در زمان محمد رایج بوده بارها در قرآن به نقش باد در پیش بردن کشتى اشاره شده و آن را خواست خدا دانسته است مانند «هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنْتُمْ فِى الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ».
📙 پاسخ:
اوّلاً: اگر در محیطى یک بیمارى خطرناک رواج داشته باشد و طبیب قسمت مهمى از وقت خود را به درمان آن بپردازد، کار خلافى انجام داده و باید به آن طبیب گفت در نقاط دیگر دنیا این بیمارى نیست چرا زیاد به آن اهمیت مىدهى؟! (طرز تفکر را ملاحظه کنید که چقدر سست است)
ثانیاً: بتپرستى در دنیاى امروز هم رواج فراوان دارد. سرى به هندوستان و کشورهاى شرق آسیا و برخى از کشور چین بزنید تا بدانید همه چیز مورد پرستش واقع مىشود حتى… .
ثالثاً: قرآن علاوه بر مبارزه با بتپرستى برنامه وسیعى براى دعوت سایر پیروان ادیان به سوى اسلام که آیینى بسیار کاملتر و مترقى است، دارد. اى کاش این بهانهگیر حداقل یک دوره قرآن را با دقت روخوانى مىکرد تا بداند مبارزه قرآن تنها با بتپرستى نبوده است و گفتگوهاى منطقى فراوان با پیروان سایر ادیان نیز دارد.
رابعاً: آیا پیامبر(ص) وقتى آیات مربوط به نعمتهاى الهى را مىشمرد و از تأثیر بادهاى منظم بر حرکت کشتىها سخن مىگوید که از نعمتهاى بزرگ پروردگار در آن زمان بوده، لازم بوده است بحث از کشتىهاى موتورى که هزار سال بعد ابداع و اختراع میشد داشته باشد و بگوید از نعمتهاى خدا این است که یک هزار سال بعد کشتىهایى اختراع مىشود که با نیروى برق و بخار، سینه امواج را مىشکافند و حرکت مىکنند یا باید سخنى بگوید که مورد نیاز مردم در آن زمان بوده است؟! هرچند که مىدانیم در بعضى از آیات اشاره کوتاه و پرمعنایى به وسائل نقلیه آینده نیز شده است.
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. ✋ تکرار مکررات، بس کن! ✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها» (قسمت پنجم) ۵. محیط زدگى
.
✋ تکرار مکررات، بس کن!
✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها»
(قسمت ششم)
۶. بىنظمى
این بهانهگیر از عدم نظم در میان آیات قرآن سخن مىگوید: مطالب قرآن به صورت تکه تکه و غیر مرتبط پشت سر هم قرار گرفته… چینش مطالب نه بر اساس موضوع و نه بر اساس تاریخ نزول است.
📙پاسخ:
قرآن یک کتاب کلاسیک نیست که موضوعاتى را در نظر گرفته باشد و آن را در ابواب و فصول مختلف نگاشته و سپس یک فهرست به آن اضافه کرده باشد، بلکه کتابى است که طى ۲۳ سال بر اساس نیازهاى گوناگون در زمانهاى مختلف نازل شده است؛ مثلاً یک روز جنگ بدر و روز دیگر جنگ احد و زمانى دیگر جنگ احزاب است؛ یک روز مردم از مسائل مربوط به نکاح و طلاق، روز دیگر از مسائل مربوط به رباخوارى و بالاخره روزى از صلح و جنگ سؤال مىکردند که خداوند جوابهاى مناسب به هر کدام را در آیات مربوط به خود بیان فرموده است. بنابراین قرآن مجموعه مسائلى است که در حوادث مختلف و در پاسخ به سؤالها و نیازهاى گوناگون نازل شده است و کاتبان وحى آنها را جمعآورى کرده و پشت سر هم قرار دادهاند بى آنکه تاریخ نزول نوشته شود و اى بسا میان نزول آیاتى درباره موضوعى و آیات دیگر درباره موضوع دیگر هفتهها فاصله شده باشد.
فرض کنید دولتى سر کار آمد در طى چندین سال عمر خود بخشنامههاى مختلفى در باره مسائل مختلف مربوط به وزارتخانهها صادر کرده در یکى بحث از مسائل اقتصادى در دیگرى بحث از سلامت در یکى بحث از سیاست خارجى و در دیگرى بحث از آموزش و پرورش است حال اگر همه این بخشنامهها را جمع کنند به صورت کتابى در آید و کسى ایراد کند چرا کتابى است داراى مسائل مختلف غیر مرتبط؟ آیا بر چنین کسى نمىخندند؟!
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. ✋ تکرار مکررات، بس کن! ✍️ پاسخ هایی اجمالی به کتاب «نقد قرآن دکتر سها» (قسمت ششم) ۶. بىنظمى ای
.
🤚تکرار مکررات، بس کن! (قسمت هفتم)
✍️ پاسخهایی اجمالی به «نقد قرآن دکتر سها»
۷. دقیق نبودن
نویسنده «نقد قرآن» در هنرآفرینى دیگرى مىگوید: مثلاً مطلبى را در آیه به طور کلى گفته و چند سال بعد متوجه شده که کلیت آیه قبل نادرست بوده بنابراین در آیه دیگرى آن را تخصیص زده است. در بسیارى موارد هم بىدقتىها اصلاح نشده؛ براى مثال گفته است: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً » یعنى قطعاً به دنبال هر سختى آسانى وجود دارد. این جمله به صورت کلى در تمام موارد صادق نیست.
📙پاسخ:
باز متأسفانه بر اثر محدود بودن اطلاعات او از یک مسأله اساسى غافل شده؛ همان چیزى که در تمام دنیا معمول است: قوانینى را به صورت کلى مىنویسند و تصویب مىکنند بعد به سبب شرایطى که پیش مىآید و با موضوعات جدیدى روبهرو مىشوند، تبصرهها و استثنائاتى براى آن قائل مىشوند.
حکم کلى گذشته در زمان خود صحیح بوده و تبصره و استثنا نیز در زمان خود لازم بوده است. در قرآن احکامى نازل شده مثل حکم روزه، مىفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » سپس استثنائاتى لازم بوده که در همان زمان یا زمان بعد به آن زده شده. در چند آیه بعد از آن مىفرماید: «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» کسىکه بیمار یا مسافر باشد روزه نمىگیرد و آن را در زمان دیگرى قضا مىکند. آن قانون کلى و این استثناء همه حساب شده است چه مشکلى دارد؟
آیا این کار دلیل نهایت دقت است یا دقیق نبودن؟! یا اینکه نماز جماعت به طور کلى تشریع شده است، به سبب شرایط جنگى استثنائى به نام نماز خوف دارد که در قرآن مطرح شده است. در مسأله مشروبات الکلى به خاطر آلودگى زیاد جامعه جاهلى قرآن آن را در سه مرحله تحریم کرده: تحریم ملایم، تحریم متوسط و تحریم شدید؛ تا از نظر اجرایى کاملاً قابل قبول باشد. اینها همه عین دقت و فصاحت و بلاغت و همه جا نگرى است.
از سوى دیگر یک سلسله احکام کلى داریم که به آنها «احکام غالبى» گفته مىشود. منظور از احکام غالبى این است که در اکثر موارد ثابت است، هر چند موارد کمى از آن خارج است. در کلمات شعرا و فصحا نیز احکام غالبى فراوان دیده مىشود مثلا شاعر مىگوید: مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. ممکن است گاه کسى کار کند و به مزد خود هم نرسد، آیا آن جمله غلط بوده است؟ نه، بلکه منظور این است که در غالب موارد مزد در برابر کار داده مىشود. یا اینکه شاعر دیگرى مىگوید: در نومیدى بسى امید است. یا مىگوید: از مکافات عمل غافل مشو. یا اینکه مىگویند: خواستن توانستن است. اینها احکام غالبى است. آیه شریفه «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» نیز همین گونه است، غالباً با سختىها آسانىهایى است هر چند ممکن است در بعضى از موارد نباشد.
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. 🤚تکرار مکررات، بس کن! (قسمت هفتم) ✍️ پاسخهایی اجمالی به «نقد قرآن دکتر سها» ۷. دقیق نبودن نویسند
.
🤚تکرار مکررات، بس کن! (قسمت هشتم)
✍️ پاسخهای اجمالی به «نقد قرآن دکتر سها»
8. علم از دیدگاه قرآن:
او در بهانهجویى دیگرى مىگوید: قرآن اهمیت زیادى به علم داده است. آیا منظور از علم ارزشمند در اسلام همه علوم است؟ خیر. منظور از این همه تأکید بر علم، علم دین است و تعقل و تفکر مورد نظر اسلام تعقل و تفکر در دین است در حالى که علوم تجربى معتبرترین دانشهاى بشرى هستند و دقت و صحت علوم دیگر بستگى به میزان هماهنگى آنها با دانش تجربى است. علم تجربى باورهاى خرافى بشر را آشکار کرده و امکان نقد ادیان را براى ما فراهم کرد. یعنى حتى براى تشخیص اینکه کسى که ادعاى پیامبرى کرده درست گفته یا نه، علم تجربى بهترین معیار است… با توجه به این اهمیت فوقالعاده علم تجربى، عدم شناخت قرآن نسبت به علوم تجربى یکى از ایرادات است.
📙پاسخ:
یکى از شاهکارهاى قرآن مجید ـ برخلاف پندار این گوینده ـ گره زدن مسائل مربوط به خداشناسى و معاد به علوم تجربى و آیات آفاقى و انفسى است. قرآن مجید در یک جا مىفرماید: «إِنَّ فِى خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِى فِى الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللهُ مِنْ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ لاَیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ » و در جاى دیگر مىفرماید: «لَخَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ ». به این ترتیب همگان را به مطالعه اسرار آفرینش در آسمانها و زمین دعوت مىکند همان چیزى که موضوع تمام علوم تجربى است. در جاى دیگر مىفرماید: «وَ فِى الاَْرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ وَفِى أَنفُسِکُمْ » در زمین نشانههایى است براى آنها که اهل یقینند و در وجود خود شما نشانههاى فراوانى از عظمت خداست». به این ترتیب همگان را به علم تشریح و فیزیولوژى انسانى دعوت مىکند، خداشناسى را با آن گره مىزند. در جاى دیگر از آثار خدا در عالم گیاهان سخن مىگوید و مىفرماید: «یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ … ». اشاره به اینکه چه قدرتى است که از آب و خاک واحد این همه ترکیبات مختلف و میوهجات گوناگون که هر کدام طعم خاص و آثار ویژه خود دارد ایجاد مىکند و این امر ما را به مطالعه تمام مسائل مربوط به گیاهشناسى و ساختمان شگفتانگیز گیاهان و درختان فرا مىخواند. در جاى دیگر براى اثبات مسأله معاد مخاطبان خود را به مطالعه دورانهاى مختلف آفرینش جنین دعوت مىکند و مىگوید: «یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِّنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِى ظُلُمَاتٍ ثَلاَثٍ ». و به همین دلیل علماى اسلام پیشروان علوم تجربى بودهاند و آن زمان که اروپا در قرون وسطى در خواب غفلت بود آنها در تمام این علوم پیشرفتهاى فراوانى کردهاند و کتابهاى بسیارى نوشتهاند. جابر بن حیان پدر علم شیمى، حسن بن هیثم پدر علم فیزیک و بزرگانى در ریاضیات و فلکیات همچون شیخ بهایى و خواجه نصیرالدین طوسى و افرادى در علم طب مانند بوعلى سینا و نیز زکریاى رازى در علم شیمى در اسلام پرورش یافتهاند. در واقع همه اینها از قرآن مجید الهام گرفته بودند که همگان را به مطالعه اسرار آفرینش دعوت مىکند.
در روایات اسلامى شواهد زیادى بر تشویق به علوم تجربى و اسرار آفرینش داریم از جمله در حدیث معروف پیامبر اکرم(ص) «اطلبوا العلم ولو بالصین؛ به سراغ علم و دانش بروید هر چند در کشور چین باشد ». چین در آن زمان آخرین نقطه آباد شناخته شده دنیا بود، آیا در کشور چین حوزههاى علمیه وجود داشت که براى کسب علم دین به آنجا بروند یا علوم دیگر؟! و در حدیث معروف امام صادق(ع) آمده است: «لو علم الناس ما فی طلب العلم لطلبوه ولو بسفک المهج وخوض اللجج ؛ اگر مردم مىدانستند چه اندازه دانشطلبى اهمیت دارد در راه تحصیل آن جانفشانى مىکردند و در اعماق دریاها نیز فرو مىرفتند!». آیا در اعماق دریاها حوزه علمیه وجود دارد یا منبع علوم مربوط به جهان هستى است؟!
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. 🤚تکرار مکررات، بس کن! (قسمت هشتم) ✍️ پاسخهای اجمالی به «نقد قرآن دکتر سها» 8. علم از دیدگاه قر
.
🤚 تکرار مکررات، بس کن! (قسمت نهم)
✍️ پاسخهایِ اجمالی به «نقد قرآن دکتر سها»
9. ابهام فراوان!
او در یک ایراد دیگر مىگوید: «بیشتر آیات قرآن نیازى به تفسیر ندارد و با خواندن مىتوان فهمید اما در قرآن ابهام نیز فراوان است این ابهامات دلائل مختلفى دارد از جمله بىنظمى در بیان مطالب… (سپس ضمن هتاکىهاى فراوان) مىگوید : تخصیص و نسخ هم بر ابهام قرآن افزوده؛ همچنین عدهاى از آیات را با مراجعه به سنت نیز نمىتوان فهمید.»
📙پاسخ:
او در آغاز اعتراف مىکند که بیشتر آیات قرآن نیاز به تفسیر ندارد و همگان آن را به خوبى مىفهمند، سپس چند موضوع را پیش مىکشد از جمله موضوع «نسخ» و «تخصیص» است. معلوم نیست نسخ یا تخصیص چه ابهامى بر قرآن مىافزاید مثلاً هرگاه قرآن بفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ یعنى به طور عام دستور روزه را صادر کند و بعداً به آن تخصیص بزند و بگوید «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»؛ کسى که بیمار یا مسافر باشد روزه خود را افطار کند و بعداً قضا کند. راستى چه مشکلى پیش مىآید؟!
یا در مورد نسخ، در یک آیه مىفرماید: «إِنْ یَکُنْ مِّنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْن ِ» در صورتى که حتى عدد نفرات شما یک دهم دشمن باشد به پیکار با آنها برخیزید. و در آیه دیگر این حکم را منسوخ کند و مىفرماید: «الاْنَ خَفَّفَ اللهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ یَکُنْ مِّنْکُمْ مِّائَهٌ صَابِرَهٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ … » یعنى معیار را دو برابر بودن دشمن مىگیرد. کجاى این «نسخ» ابهام دارد؟!
نخست مسأله ناهماهنگى دو لشکر در حد ده برابر بود بعد تعدیل به دو برابر شده است اما اینکه آیاتى در قرآن باشد که باید به کمک سنت فهمیده شود این نه تنها مشکلى ایجاد نمىکند بلکه سبب مىشود که مسلمانان «کفانا کتاب الله» نگویند و خود را بىنیاز از پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) ندانند.
و اما اینکه آیاتى وجود دارد که حتى با مراجعه به سنت فهمیده نمىشود این سخن گزافى است. مطلقاً چنین آیهاى در قرآن نیست، خوب بود لااقل یک نمونه را ذکر مىکرد.
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad
کانال نقد الحاد
. 🤚 تکرار مکررات، بس کن! (قسمت نهم) ✍️ پاسخهایِ اجمالی به «نقد قرآن دکتر سها» 9. ابهام فراوان! او
.
🤚 تکرار مکررات، بس کن! (قسمت دهم / پایانی)
✍️ پاسخهایِ اجمالی، به «نقد قرآن دکتر سها»
10. منى یک آب پست است!
ایراد دیگر او ـ که آن را ایراد علمى بر قرآن نامیده ـ این است که مىگوید: اولاً قرآن در آیه «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلاَلَهٍ مِّنْ مَّاءٍ مَّهِینٍ » سپس نسل او (انسان) را از چکیده آبى پست مقرر کرد. منى را آب پستى معرفى کرده، ولى امروز مشخص شده که منى یکى از برترین پدیدههاى حیاتى است که در هر قطرهاى از آن میلیونها اسپرم زنده در حال فعالیت همراه با همه مواد لازم مثل غذا و آب و مواد حفاظتى وجود دارد، اما در گذشته گمان مىشد که منى آب پست و بىارزش و نفرتانگیز است.
سپس به سراغ این آیه میرود: «فَلْیَنظُرْ الاِْنسَانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِنْ مَّاءٍ دَافِقٍ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده از آب جهندهاى خلق شده که از بین ستون فقرات و استخوانهاى سینه بیرون مىآید. امروزه مشخص است که منى در بیضهها ساخته مىشود و در کیسه منى ذخیره مىگردد و از مجراى ادرار خارج مىشود و محل ساخت و مسیر خروج آن ربطى به ستون فقرات و سینه ندارد.
📙پاسخ:
اوّلاً : واژه «مهین» همیشه به معنى پست نیست، به «لسان العرب» و «قاموس فیروزآبادى» که دو کتاب معتبر و معروف در لغت عربى است مراجعه کنید؛
«مهین» چند معنا دارد، «ضعیف»، «کوچک» (قلیل) و «کمارزش» و «پست».
شکی نیست که از نظر عرف عام در گذشته و امروز منى یک چیز کم ارزش و کمقدر است و اگر روى لباس همین ایراد کننده (نویسنده «نقد قرآن») بریزد فوراً آن را مىشویَـد و از خود دور مىکند. لیکن از نظر علمى ساختمان عجیبى دارد و ربطى به مکالمات عرفى ندارد که آن را یک چیز کثیف مىدانند. آیا این ایرادکننده هرگز حاضر است منى را در شیشهاى کند و در اتاق پذیرایى خود به عنوان یک چیز پرارزش نگه دارد؟
قطعاً چنین نیست همه منى را به عنوان یک چیز کثیف از خود دور مىکنند. بحث از مسائل علمى مربوط به ساختمان منى ارتباطى به برداشتهاى عرفى در باره آن ندارد که دیروز و امروز در آن یکسان است مگر اینکه انسان بخواهد خواننده خود را فریب دهد. آیا اهمیت ساختمان یک تار مو کم است؟ پیاز مخصوص مو که موجب نمو تدریجى آن از آغاز طفولیت تا آخرین روزهاى عمر مىشود، غده چربى مخصوصى که در کنار آن است و مو را چرب مىکند تا نشکند و ماده رنگینى که در جوانى آن را به رنگ مشکى در مىآورد و در پیرى رها مىسازد، همه از مسائل شگفتىآفرین است، ولى اینها مانع از آن نمىشود که هر هفته سر و صورت خود را اصلاح کنید و موهاى اضافى را دور بریزید.
در مورد خارج شدن منى از میان ستون فقرات و سینه، نویسنده اشتباهِ روشنِ دیگرى کرده است. اشتباه در اینجاست که ضمیر یخرج (خارج مىشود) به منى بر نمىگردد بلکه به جنین بر مىگردد؛ جنین در شکم مادر در واقع در میان پشت و سینه است و سپس خارج مىشود و یا اینکه از پهلو به عمل سزارین آن را خارج مىکنند. شاهد این سخن آن است که در آیه بعد ضمیرى است که آن هم به جنین بر مىگردد مىفرماید: «إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ» خداوند تواناست که این انسان را در قیامت باز گرداند. ضمیر (رجعه) به منى بر نمىگردد.
#نقد_قرآن_دکتر_سها
☑️ @naghdeelhad