eitaa logo
نهایت آرزوها۲
42 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بسمه تعالی بنده با عنایت به الطاف الهی و استعانت از محضر خاندان رسالت سعی دارم اشعاری در مدح و مرثیه آن بزرگواران در این کانال قرار دهم،باشد که اعضا محترم از این اشعار استفاده نموده و با نظرات و انتقادات خود بنده را مشعوف نمایند. 🆔️ @Gholam_mb
مشاهده در ایتا
دانلود
روز دختر(1) آسمان زیباست، نجم از ماه برترآمده در سرای آل طاها باز کوثر آمده زینب ثانی است ایشان یار و غمخوار ولی این گل زیبا از انوار پیمبر آمده چشم موسی گشت روشن اینچنین ماهی چو دید چشم زهراباز روشن تر که اختر آمده تحفه ای امشب بگیریم از علی موسی الرضا چشمشان روشن چنین دردانه خواهر آمده دختران شیعه می بالند در این مَه چرا اولِ این مَه به نام روز دختر آمده دلسوخته @nahayate_arezoha2
روز دختر(2) برکت خانه مرد است به دنیا دختر چون گلی قرمز و زرد است به دنیا دختر رحمتی ناب فرستاده خدا بر انسان یاور روز نبرد است به دنیا دختر ناز او را که کشد جز پدرش در دنیا گرمی هر شب سرد است به دنیا دختر غم بابا که خورد بیشتر از او به جهان مرهمی بر همه درد است به دنیا دختر حضرت عشق بخواند، دختر خود را مادر بهترین تحفه به مرد است به دنیا دختر مثلی ناب به قم فاطمه معصومه(س) بنگرش خوب چه کرده است به دنیا دختر دلسوخته @nahayate_arezoha2
عِطر رضـــــــا(ع) گشته خوش بو و معطر شهر ما از شمیم و عِطر آقامان رضا عِطر ناب هشتمین نور ولا آمده با خادمانی بی ریا ما همه مسرور و شادیم ز این سفر عشق ماها خاندان مصطفی این قدوم پاکتان بر چشممان چون تبرک گشته در صحن و سرا سروران ای خادمان بو الحسن خوش سعادت تر نباشد از شما صبحتان را با سلامی بس قشنگ خدمت آقا و آن شمس الضحیٰ شب به هنگام وداع پای ضریح می کنید عرض ارادت بارها لیک ماها دور و محرومیم از آن تا ببوسیم قبر شاهی با صفا قلبمان همواره پَر پَر می زند کی کند آقا نظر بر این گدا راهی مشهد شویم ما بی دریغ گرچه هستیم رو سیاهی آشنا لیک دانیم هست آقامان رئوف مهربانی بی مثال و با وفا وعده داده هرکه دیدارش رود او سه جا آید کند وعده ادا لحظه جان دادن و دوم به قبر جای سوم بر صراط یوم الجزا جان عالم جمله قربان تو باد هشتمین خورشید تابان ولا از خدا خواهیم هر چه زودتر ماشویم مهمان ابن مرتضی چشممان روشن به دیدار ضریح قلبمان پروانه ای در آن فضا چون کبوتر ها کند آنجا طواف حج مسکینان شمایی این سرا باز خواهم از خدا جان رضا کشور ایران بماند پا بجا دشمنانش خوار گردند و ذلیل رهبر ما زنده باشد سالها تا کند قائم در این عالم ظهور عدل آید جای این ظلم و جفا دلسوخته؛ @nahayate_arezoha2
کریمه آل الله ایرانیم و شیعه و دل سوخته ام بس چشم به درگاه کَرَم دوخته ام چشمم به کرامات شما بی بی جان شمع دل خود به عشقت افروخته ام خورشید سفارشت بسی بنموده باب و پسران حضرتش فرموده تا آنکه به پابوس بیاید شیعه ای ماه به قم قدومتان بر دیده هجرت بنمودی و مسافر گشتی الحق که مسافر الی الله هستی از بهر زیارت برادر نه شما از بهر ولی نموده ای ایران پا حسرت به دلت نماند بی بی جانم این نکته به قطع و حتم من می دانم آنکس که گذارد، جسمتان را در گور بوده است سواری که بیامد از دور او بوده همان یوسف دور افتاده آه از جگرش ز هِجرتان سر داده با دست مبارکش لحَد را می چید عطر علوی از او در آنجا پیچید او بود همان ولی و عشق تو رضا قم گشت ز مقدم تو و او زیبا ز آن پس شده قم مدینه اهل صفا یک شهر پر از عالم و علمی زیبا قم گشته ز مقدمت چراغی روشن تا نور ببخشد به تمام گلشن یا آنکه بود چشمه ای از آب زلال سیراب جمیع تشنگان در هر حال برخاست ز قم جماعتی بس دیندار هم مجتهد و حافظ دین و بیدار اینها نبوَد بجز عنایات شما صد جان چو من فدایت ای اخت الرضا بی بی بنما عنایتت بر حالم پر از گُنه و ز دشمنت بیزارم دانم که شما کریمه ای بی بی جان از لطف نما شفاعتم در دو جهان من خادم ارباب بگردم اینجا هم خادم و همراه بمانم عقبیٰ جانم به فدای کرم آل الله بر ماه به قم کریمه ماشاالله دلسوخته؛ @nahayate_arezoha2
مه و خورشید ایران خراسان تا به قم، قم تا خراسان صفایی دیده ام چون صوت باران چو شبنم روی گلبرگی نشسته به ماه ذی القعده در بین یاران صفا و بوی عطری از رسالت کند روشن دلت با نور ایمان مهی زیبا به قم اجلاس بنمود و شد سر منشأ علمی فراوان به زیر سایه اش عالِم گرفته علومی جامع از تفسیر قرآن کنار دختر موسی ابن جعفر شنیدم هاتفی می گفت از جان خدا زیباتر از خورشید دارد به مشهد روز و شب باشد نمایان امام هشتمین این نور دیده تمام برکت میهن از ایشان خدا منت سر ماها نهاده مه و خورشید خود داده به ایران دلسوخته: خرداد۱۴۰۲ @nahayate_arezoha2
شهادت جواد الائمه (ع) بار دیگر شیعیان محزون شدند در غم ابن الرضا دل خون شدند دختر مأمون ملعون حیله کرد بر غذایی زهر و بر وی پیله کرد او به دستور سگی چون معتصم تازه کرد داغ جگر سوز دلم پس مثال جعده در قتل حسن او خیانت کرد و گردیدند دو تن این دو در عالم بگشتند رو سِیه هردوشان کُشتند امامانی چو مَه بعد مأمون معتصم حاکم بگشت تخم کینه در دل سنگش نشست هر چه عرصه تنگ می شد بر جواد بیشتر مِهرش به دلها می فتاد شیعه بر ایشان ارادت می نمود معتصم از این ارادت ذِله بود همچو مأمون حیله هایی شوم داشت هرچه کرد نزد امام جایی نداشت تا بدانجا که به قتلش رو نهاد أُم فضل را وعده ای بسیار داد أُم فضل هم که خلیفه زاده بود خورد فریب آن لعین را زود زود بعد اطعام از غذای آن لعین زرد گردید چهره آن شاه دین مدتی بعد شد شهید آن نازنین در غمش خون شد دل اهل یقین آمد از شهر پیمبر اِبن او خواند نماز بر باب خود آن ماه رو دفن شد با احترام مولا جواد بهر او ماتم گرفتند در بلاد گرچه ایشان در غریبی شد شهید جسم نازش سُمِ اسبان را ندید حنجرش را خنجری کِی بوسه زد؟ باد زلفش را به نی کِی شانه زد؟ جسم نازش بوریا هرگز ندید بهر انگشتر که انگشتش بُرید؟ صد هزاران جان فدایت یا حسین نیست روزی همچو روزت نورعین دلسوخته؛ @nahayate_arezoha2
عید قربان عید قربان روز قربانی به حق منظور شد عید قربان روز شرم دشمنی مغرور شد بندگی در راه حق با کشتن نفس درون عید قربان دشمن دیرین آدم کور شد رفت ابراهیم قربانگاه و شد تسلیم حق دست اسماعیل بست و قلب او پر نور شد خنجر خود را کشید و بر گلوی گُل نهاد چون گُلش پَرپَر نگشت از امر حق معذور شد بارها بُرد و گلوی نازکش را لمس کرد عاقبت بر سنگ زد، خنجر ز دستش دور شد ناگهان آمد زمین پیک خدا (جل و علا) گوسفندی فربه هم بر ماجرا مامور شد گفت ابراهیم، پیروزی تو مقبول شد حق بفرمودست ابراهیم ما منصور شد اینچنین شد سرافراز و رو سفیدی سربلند از پس این ماجرا آن مرد حق مسرور شد پس بدان قدرش غلام این روز پر از ماجرا عید قربان هم به قربانی نفس مشهور شد بارالهی عفو فرما بندگان نادمت هرکه بخشیده بگشت او هم دلش مستور شد دلسوخته؛ @nahayate_arezoha2
امشب شب شهادت مظلوم باقر است او پنجمین امام شیعه و از آل طاهر است گر خوب بنگری به شکافنده علوم او بر قتال کرب و بلا نیز ناظر است او زاده علی پسر شاه کربلاست او کودکی اسیر به چنگال کافر است او دیده تازیانه دشمن به عمه ها او راس جدّ بدید که در خون شناور است او شاهد است و دیده که باباش به بند بود در مجلس یزید پلید او دلاور است او کودکی سه ساله به سن رقیه بود آنجا که عمّه زرد و چو گلبرگ پرپر است امشب ببست بار سفر باقر العلوم او کشته هشام ستمکار جابر است می خواهم از خدا که شوم من غلام او هر آنکه گشت نوکر ایشان چه فاخر است 🎶دلسوخته •┈•❀@nahayate_arezoha2❀•┈•
تولد آقا جان امام علی النقی (ع) فلک بار دگر دُردانه آورده براین عالم دُری شاهانه آورده به دامان سمانه نور تابان است ز دامانش گُلی در خانه آورده مُنوّر از وجودش خانه عصمت جواد امشب گُلی فرزانه آورده بود نامش علی چون جدّ مظلومش زمانه بولحسن رندانه آورده الهی من شوم پروانه بر قبرش دو گُل رَبْ در حَرم جانانه آورده دلسوخته؛ ذی الحجه۱۴۰۲ @nahayate_arezoha2
شاه ولایت امیرالمومنین حیدر،که او داماد پیغمبر مثال شیر در لشکر،فرود آرد در خیبر نشاند مشرکین برجا،زند کوس ان الحق را که من شیر خدا هستم،نه در اینجا و در هرجا ولی در خرقه حاکم،شوم من چون ابولقاسم زهی مردم نفهمیدند،حق با اوست نه با ظالم به روز دفن پیغمبر،نمودند غصب حقش را بیا زهرا ببین مولا چه تنها گشته در اینجا ولی مولا به شب هنگام،با زهرا و فرزندان نمود اتمام حجت بر تمام قوم و بر یاران نمودند عهد با مولا،در آن شب شاهدش زهرا ولی فردا نیامد از چهل جز چار بر آقا خلیفه از پی آقا،فرستد چند بی پروا زنند آتش در بیت انیس و همدم مولا نکرده شرم آن ظالم ز روی خانه طاها چرا که پشت در زهرا،نشسته مضطر و تنها به مسجد می برند او را،به گردن ریسمان دارد برای حفظ دین حق،عجب صبری نهان دارد به پای منبر ظالم،به زیر تیغه شمشیر نکرد بیعت به باب دل،علی آن مرد با تدبیر ولیکن رفت در منزل،ولی دارد غمی آقا برای رفع غم مولا،نوسید مصحفی یکجا به شبها می رود مولا،به سوی چاه در صحرا زند ناله سرش در چاه،چرا که هست او تنها ز سوی روم و ایران گاه گاهی قاصدی آید ولی باید علی باشد که پاسخ را بفرماید ابوسفیان بد کینه شبی آمد سوی مولا بیا بیعت نما حیدر،کنم غوغا کنون اینجا ولی مولا نماید حیله آن مرد را خنثی برو ای پیرمرد اکنون نباشد موقع بلوا دو سال از رحلت ختم رسول آخرین بگذشت در آن اوضاع ، ثانی جایگاه اولی بنشست به زیر پا نهاد او چند از احکام پیغمبر نگوئید جمله "حی علی خیرالعمل" دیگر برای حل هر مشکل روند سوی علی مردم چرا جز او نمی باشد چنین قاضی در آن هنگام عمر گوید به مردم گر نباشد شوهر زهرا شوم اندر قضاوت بین مردم حاکمی رسوا بگوید عایشه مردم که حیدر بهترین باشد اگر شک کرد انسانی بدان او بدترین باشد بکرده نقل سلمان از نبی یا کز رسول حق که باشد صاحب سرم در این دنیا علی الحق ابوذر از برای حیرت مردم چنین گوید اگر امر ولایت بر در بیت علی باشد اگر حق تقدم در ولایت جای خود گیرد خدا از هر طرف نعمت برای مردمان ریزد ولی افسوس و صد افسوس مولا رنجها برده به خانه بیست و پنج سال است که تنها غصه می خورده ز بعد کشتن عثمان،روند سوی علی مردم بیا حیدر نما بیعت،که کرده اشتباه این قوم بگفتا شیر حق مردم که من شیر خدا هستم به راه و رسم شیخین هیچگونه دل نمی بندم بود قرآن و پیغمبر مثال روشن را هم بجز آن دو دگر از هیچ کس پندی نمی خواهم ولی افراد دنیا دوست،ز عثمان می خورند افسوس که او اموال بیت المال را می کرد منحوس به نزدیکان و فامیل هر چه کردند خواهشش می داد یکی در هم،یکی را او هزاران در همش می داد ولی مولا نماید شمع بیت المال را خاموش عقیلش را ز غالی تا بیاید بر سر او هوش ولی افسوس یاران قدر مولا را ندانستند سوار بر اشترو بر جنگ با آقا کمر بستند ز بعد فتنه آنها بشد جنگی دگر بر پا ولی این دفعه نادانان همه باشند ز شامیها بکرده جنگ با آنها علی یکسال بی پروا به هنگام ظفر شیطان،بکرده خدعه با آنها بگفت با لشکر شامی،کنید بر نیزه قرآن را که یاران علی باور نمایند خدعه هامان را به هرصورت بشد نیرنگ او،کاری که او می خواست ابوموسی بشد مغلوب ،چرا که پیری بی تقواست همانانی که بر مولا چنین ظلم و ستم کردند خوارج گشتن و بر مرتضی جنگی عَلَم کردند ولی در جنگ با شیر خدا مغلوب گردیدند برای کشتنش شمشیر زهرآگین بسائیدند سحرگاهان به مسجد شد برای کشتن آقا که او فرزند مُلجم باشد و اشقی ترین اعدا به نامردی بزد شمشیر زهرآگین سر مولا بگفت"فزت و برب الکعبه"از دل آن زمان آقا شود صد جان مثل من فدایت ای شه عالم بفرمودی حسن جان مهربان باش بر سگ ملجم اگر عمرم به دنیا باشد و ماندم در این دنیا ببخشم ضارب خود را اگر چه باشد او اعدا ولی چون روحم از جسم برون شد ساعتی دیگر فقط یک ضربه کافی باشد و نه ضربتی دیگر علی جان،امت شیعه بگردیدند بی سرور بدا بر حال مسکینان که گردیدند بی یاور ببین اطفال بی بابا زهر سو شیر آوردند یتیمان بر در بیتت برایت ضبحه ها کردند چو می دانند آنها بار دیگر بی پدر گشتند تو بودی بهترین حامی،دگر بی بال و پر گشتند علی سوی خدا رفت و عدالت رخت را بربست چه زیبا شال تقوا را علی دور کمر می بست عدالت با علی مفهوم عدل و دادها دارد عدالت بی علی بوئی تعفن وار می آرد بیا بنگر دگر اکنون که طلقا زاده شد حاکم دگر مردم نخواهند دید عدالت نزد این ظالم خداوندا به حق مرتضی داماد پیغمبر رسان فرزند بر حقش عدالت گستر برتر خداوندا تورا سوگند بحق فرق بشکسته نما افزون غضب بر ابن ملجم و معاویه الهی جان مولا کن نظر با لطف بر شیعه بیاید صاحب ما سوی مکه ظهر آدینه بگیرد انتقام خون پاک خاندانش را کند مستضعفان را حاکمانی بهر این دنیا خداوندا بکن لطفی غلام مصطفی باشیم به دنیا و به عقبی نوکری بر مرتضی باشیم الهی روزی ما کن شهادت در ره خود را کنیم صد جان ناقابل،فدای عترت طاها دلسوخته
ولادت امام کاظم غُنچه ای خوشبو ز گُلزاری مُطهّر آمده هفتمین نور وَلا از آل کُوثر آمده چشم شیعه روشن از این غُنچه از باغ نَبی در عبادت بر زمین سجّاد دیگر آمده باب خورشید خراسان باب ماه است او به قُم باب انجمهای خُوش عِطر و منوّر آمده کَظمِ غیظ او زَبان زَد در جهان است بین ناس گوئیا در عالم اِمکان پِیمبر آمده باب حاجات است این گُل چون عَمو مُژده مُژده شیعیان مُوسی ابن جعفر آمده ماه حجّ و هم ولایت پر ز شادی و شَعف عیدی ما تا ببینیم ماه انور آمده دلسوخته؛ تیرماه۱۴۰۲ @nahayate_arezoha2
شام میلاد هفتمین نور است در سما عیش عرشیان جور است دل شیعه پر از شعف گشته ماه شادی است، غم ز دل دور است دلسوخته: تیرماه ۱۴۰۲ @nahayate_arezoha2