eitaa logo
ناحِله🏴
1.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
112 فایل
بسم‌ربِ‌خالِقِ‌‌المَهـد؎✨💛 لاتَحْزَنْإِنَّ‌اللَّهَ‌مَعَنَا :) -غم‌مخور‌خدابا‌ماست🤍 کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌حلاله‌مومن😉 کانال‌وقف‌‌امام‌زمان‌مون‌ِ . . . شروط‌ناحله 🌱↶ @sharayetr کانال‌عکس‌خام‌ناحله🌱↶ @N313Nahele تولد‌کانال¹⁴⁰¹/⁷/¹🕊️
مشاهده در ایتا
دانلود
ناحِله🏴
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 #من_میتࢪا_نیستمـ🌿 #شهیده_زینب_کمایی #قسمت‌‌پنجم همین طور که در خیابان های تاریک راه می‌ر
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 🌿 شهرام در حیاط را باز کرد. وجیهه مظفری پشت در بود. وجیهه دختر سبزه‌رو و قد بلند آبادانی بود که با زینب دوست بود. شهلا آن شب به وجیهه زنگ نزده بود، اما وجیهه از طریق یکی از دوست هایش، خبر گم شدن زینب را شنید و به خانه‌ی ما آمد. وجیهه هم خیلی ناراحت و نگران شده بود. او به من گفت:"باید برای پیدا کردن زینب به بیمارستان های اصفهان سر بزنیم؛ زینب بعضی وقت ها برای عیادت مجروحین جنگی به بیمارستان می‌رود. یکی دو بار خودم با او رفتم. "من هم می‌دانستم که زینب هر چند وقت یک بار به ملاقات مجروحین می‌رود. زینب بارها برای من و مادربزرگش از مجروحین تعریف کرده بود. ولی او هیچ وقت بدون اجازه و دیروقت به اصفهان نمی‌رفت. خانه‌ی ما در شاهین شهر بود که بیست کیلومتر با اصفهان فاصله داشت. با اینکه می‌دانستم زینب چنین کاری نکرده، اما رفتن به بیمارستان های اصفهان بهتر از دست روی دست گذاشتن بود. من و خانواده‌ام، که آن شب آرام و قرار نداشتیم، حرف وجیهه را قبول کردیم. وجیهه قبل از رفتنمان به اصفهان، با خانواده‌اش هماهنگ کرد و همه با هم به طرف اصفهان رفتیم.آن شب جاده‌ی شاهین شهر به اصفهان تمام نمی‌شد. بیابان های تاریک بین راه، وحشت مرا چند برابر کرده بود. فکر های زشتی به سراغم می‌آمد؛ فکرهایی که بند بند تنم را می‌لرزاند. مرتب •علیه سلام• و •سلام ‌الله ‌علیه• را صدا می‌زدم تا خودشان محافظ زینب باشند. به جز نور چراغ های ماشین، جاده و بیابان های اطرافش تاریکی و ظلمت بود.وجیهه گفت: "اول به بیمارستان عیسی بن مریم برویم. زینب چند روز پیش با یکی از مجروحین این بیمارستان مصاحبه کرد و صدای آن مجروح را روی نوار ضبط کرد و بعد، نوار را سر صف برای بچه ها گذاشت. آن مجروح سفارش های زیادی درباره‌ی نماز و حجاب و درس خواندن و کمک به جبهه ها کرده بود که همه‌ی ما سر صف به حرف های او گوش کردیم. تازه زینب بعضی از حرف های آن مجروح را روی روزنامه دیواری نوشت تا بچه ها بخوانند. ✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱