eitaa logo
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
54 دنبال‌کننده
26 عکس
8 ویدیو
1 فایل
ارتباط با نهج‌الشّهداء: @einsin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم اللّٰه الرّحمٰن الرّحیم با سلام؛ 🌹 کانال «نهج الشّهداء» سعی دارد در راستای معرفی شهدای منطقه‌ی و اشاعه‌ی فرهنگ و قلم بزند و امیدواریم خدای شهیدان در این امر، به ما عنایت و تفضّل داشته تا بتوانیم قدمی کوچک در معرفی شهیدان این امامزادگان عشق برداریم... 👈 در معرفی کانال شهدای گله‌دار به ما کمک کنید. https://eitaa.com/Nahj_Shohada
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
🇮🇷 مختصری از زندگینامه‌ی #شهید_مسعود_رهنما فرزند: جواد محل تولد: #گله‌دار تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۳/۳ تاری
بسم اللّٰه الرّحمٰن الرّحیم «یٰا أیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا إنْ تُطیعُوا الَّذینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُم عَلَیٰ أعقابِکُم فَتَنقَلِبُوا خاسِرینَ بَل اللّٰهُ مَولاکُم وَ هُوَ خَیرُ النّاصِرینَ (۱۴۹-۱۵۰ آل‌عمران) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر از کسانی که کفر ورزیده‌اند و دشمن خدا هستند، اطاعت کنید، آنها شما را به گذشته‌ی کثیف و پُر فسادتان برمی‌گردانند و دچار ضرر و زیان جبران‌ناپذیری خواهید شد. به راستی خداوند مولا و سرپرست شماست و او بهترین یاری دهنده است». 🇮🇷 «وصیت‌نامه‌ی پاسدار »«إن الحُکمُ إلّا لِلّٰه» (۴۰ یوسف) ؛ حُکم و مخصوص خداست. ای انسان‌هایی که ایمان آورده‌اید، شما را به گلوی بریده‌ی (علیه‌السّلام) قسم می‌دهم که اطاعت از را فراموش نکنید که قیامش مانند قیام امام حسین (علیه‌السّلام) است. وای بر شما ای ملت مسلمان که روزی را تنها بگذارید [که در این صورت] خودتان را تنها گذاشته‌اید. این یک معجزه بود و این معجزه را بی‌تفاوت نگذارید که خداوند بر شما آگاه است. حکومتی نیست جز حکومت خدا. آن حکومت بر حق است. از آن روزی که خداوند انسان را خلق کرد، قانون‌هایی همراه با انسان آورد که از آن جمله و است. کسی که خمس را بپردازد، شهادت را هم پذیرفته است. این یک معامله‌ای است با پروردگار خود که یاری دهنده‌ی مؤمنین و نجات‌دهنده‌ی مسلمین است. «اللّٰه وَلیُّ الّذینَ ءامَنُوا» (۲۵۷ بقره) خدا ولیّ و سرپرست مؤمنین است و مؤمنین جز شهادت چیزی نمی‌پذیرند که شهادت یک امر اِلی اللّٰه است. مادرم را سلام می‌رسانم و تقاضا دارم که برای من ناراحت نشود و برادرانم را به شهادت در راه می‌خوانم. بلکه [و شاید] توانستیم با خون‌مان درخت اسلام را آبیاری کنیم و ستمگران و ظالمان را به زباله‌دان تاریخ بیندازیم. مادرم! گریه‌ات به خاطر من نباشد. به خاطر باشد که یاری‌دهنده‌ی توست و به خاطر خدا باشد که نجات دهنده‌ی مسلمین است. مادرم، برادرم، قوم و خویشانم، آشنایانم! دعا کنید برای امام خمینی و از قول من سلام ما را برسانید و بگویید که در جبهه، است می‌جنگد، نه ؛ تخصص نابود شدنی است. ایمان است که در برابر قدرت‌ها می‌ایستد؛ زیادتر از این زحمت نمی‌دهد. جنازه‌ی ما [را] به ببرید. اگر کسی از من طلبکار است بدهید و من هم از کسی طلبکار هستم، اگر دادند بگیرید و اگر ندادند می‌بخشم. هر ماهی ۵۰۰ تومان از حقوقم را به بدهید و بقیه‌اش برای مادرم که دو برادر دارم. اینک در جوّی نامناسب هستم، به کسی روی می‌آورم که قدرت کسی در شناخت او نیست. «رَبَّنا أفرِغ عَلَینا صَبراً وَ ثَبِّت أقدامَنا وَانصُرنا عَلَی القَومِ الکافِرینَ» (۲۵۰ بقره) ؛ خدایا ما را سرشار از و کن و گام‌های ما را استواری بخش و بر کافران، پیروزی‌مان ده. من تا پیش از چیزی از نفهمیده بودم. وجود ما را به حدی روشن ساخت که قدرت درک آن از من ساقط است و آنقدر امتحان و تجربه برایم شد که خودم را به شگفتی واداشته بود و روشنایی‌ام به حدی رسید که جان ناقابل در برابرش مانند مورچه‌ای است که در زیر پای شتری در حرکت است». خداوند به تمام برادرانی که در راه اسلام فداکاری می‌کنند توفیق بدهد. مادرم و برادرانم را سلام می‌رسانم و از آنان می‌خواهم که مرا ببخشند. جنازه‌ی ما را به جهرم ببرید (البته اگر پیدا شد). از می‌خواهم که مادر و دو برادر یتیمم رسیدگی کنند. درود بر خمینی والسّلام 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🔺 طلبه‌ی شهیدی که در روز تولدش به رسید... 🥀 طلبه‌ی از روستای شلدان تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۰/۱۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
🔹 خاطره‌ای جالب از حجّةالاسلام #شهید_شیخ‌حسین_شهابی 👇 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Sho
👌 خاطره‌ای زیبا 🔺 حجّةالاسلام : «اگر صدها هواپیما هم بیاید به خودمان و حتی ماشینی که در آن هستیم هیچ ترکشی نمی‌خورد». 👈 اواخر سال ۱۳۶۳ برای حفظ راه واقعی با ابعاد مختلفی انجام شد. رزمنده‌های زیادی را هدایت می‌کردم و بالاخره تا نزدیک دجله پیشروی کردیم. یک شهری در کنار دجله خالی شده بود و عراقی‌ها فرار کرده بودند. دشمن به شدت از رزمنده‌های ایرانی می‌ترسید و لذا پل مهم روی دجله را خراب کردند تا از حرکت رزمنده‌ها به طرف جلوگیری کنند. همچنین به وسیله‌ی هواپیماهای و حمله‌های متعدد انجام دادند که بچه‌های ما در محاصره قرار گرفتند. وسایل مهمی مثل دوربین عکاسی و فیلم‌ها و وسایل دیگر در دست افتاد و به یغما رفت. پشت خط مقدم بودیم که وقت نماز شد. برای آماده شدیم؛ برادر شهیدم شیخ حسین و حاج شیخ حسن اسدی هم تشریف داشتند. وقتی خواستم نماز را شروع کنم، آقای و آقای از و هم آمدند و پشت سر من ایستادند و نماز را خواندیم. در حین خمپاره‌ای آمد و ترکش‌هایی به بعضی از نمازگزارها خورد؛ حتی در نماز صدای فریاد بچه‌ها بلند شد که یکی از آنها مهندس حسین‌زاده بودند. بالاخره نماز تمام شد و آقای صیاد شیرازی و صفوی به بنده گفتند قایقی آماده کرده‌ایم و شما با قایق به عقب برگردید. بنده گفتم: «با ماشین برمی‌گردم». صیاد شیرازی فرمودند: «این ماشین هم همین‌جا بگذارید و با قایق برگردید زیرا مسیر خیلی خطرناک است و احتمال کشته شدن زیاد است». بنده عرض کردم: «خودم راننده می‌شوم و ماشین را برمیگردانم». ایشان گفتند: «نزدیک آن پل، ده‌ها دستگاه از ماشین‌های خودمان را نابود کرده‌اند و شما اگر کشته شدید، نیستید زیرا یقین دارم که کشته شدن حتمی است. عرض کردم: «بنده اطلاع دارم که حتی یک ترکش هم به ماشین و خودمان نمی‌خورد». بنده پشت فرمان ماشین عقیدتی سیاسی ارتش نشستم و برادر شهیدم شیخ حسین و حاج شیخ حسن اسدی نیز در ماشین با من بودند. وقتی نزدیک پل رسیدیم، ناگهان صدای هواپیماهای دشمن آمد و به آسمان نگاه کردیم که ۱۶ هواپیمای عراقی، منطقه را به شدت کردند. اما برادرم شیخ حسین فرمودند: «اگر صدها هواپیما هم بیاید به خودمان و حتی ماشینی که در آن هستیم هیچ ترکشی نمی‌خورد». یک‌دفعه پل جلوی ما شکسته شد و ما روی پل ایستادیم و نتوانستیم حرکت کنیم. طولی نکشید که فوراً یک قطعه را جهت ترمیم پل آوردند و سریعاً وصل کردند و ما از روی آن حرکت کردیم و خود را به پشت جزیره‌ی مجنون رساندیم. صبح شد و صبح را خواندیم. نزدیک طلوع آفتاب فرمودند: «یک سری به خط مقدم بزنیم» و بنده و آقای کسائی به طرف خط مقدم حرکت کردیم. وقتی به آنجا رسیدیم تمامی خط خالی شده بود و هیچ رزمنده‌ای از ما حضور نداشت و با تعجب به منطقه نگاه کردیم. ناگهان دو هواپیمای عراقی به طرف ما آمدند که بنده و آقای کسائی از ماشین پایین آمدیم و در پناه گرفتیم. دوباره آنجا را بمباران کردند و به ماشین ما آسیب وارد شد و رادیاتور جلوی آن شکسته شد. چند دقیقه بعد فردی از دور مشاهده کردیم که به سمت ما می‌آمدند و خودی بودند. پیش از ظهر به رفتیم و آقای را ملاقات کردیم. صیاد تعجب کردند و فرمودند شما هستید؟ گفتم بلی. فرمود «آنوقت که به شما گفتم نروید متوجه شدم که هواپیماهای دشمن به طرف شما آمده و یقین داشتم زنده نمی‌مانید؛ اکنون شما را زنده می‌بینم». عرض کردم: «کسی برای من و برادرم دعا کرده تا زنده بمانیم». صیاد فرمودند: «چه کسی؟ جریان چه بوده است؟». گفتم حضرت موقع حرکت کردن ما به سمت دستشان را دور گردن ما انداختند و آیه‌ی « إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیکَ القُرآنَ لَرادُّکَ إلیٰ مَعادٍ» را خواندند. ما هم اطمینان پیدا کردیم که هیچ لطمه‌ای به ما نمی‌رسد. آقای صیاد فرمودند: «من هم افتخار می‌کنم که خدمت ایشان برسم». بنده به ایشان گفتم وقتی به تشریف آوردید و اگر بنده جبهه نبودم، خدمت ایشان هستم و شما را نزد ایشان می‌برم. اما فرصتی برایشان به وجود نیامد که به شیراز بیایند و در نهایت در به دست به آرزوی خود یعنی رسید. 📚 منبع: کتاب صدای انقلاب در گله‌دار؛ خاطرات شیخ علی شهابی؛ صفحه‌ی ۸۸-۹۱. 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Shohada
🥀 سی و هشتمین سالگرد شهادت پاسدار گرامی‌باد 👈 از شهدای والامقام شهر در تاریخ ۶ بهمن ماه ۶۳ در مجروح گردید و پس از انتقال به بیمارستان در تاریخ ۸ بهمن ماه به رسید. پیکر مطهر آن شهید عزیز در تاریخ ۱۱ بهمن ماه در به خاک سپرده شد. 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Shohada