eitaa logo
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
56 دنبال‌کننده
26 عکس
7 ویدیو
1 فایل
ارتباط با نهج‌الشّهداء: @einsin
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 آلبوم عکس پاسدار 🔺 برخی تصاویر برای اولین بار منتشر می‌شود... 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🇮🇷 مختصری از زندگینامه‌ی فرزند: جواد محل تولد: تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۳/۳ تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۷/۵ محل شهادت: عملیات: (حصر آبادان) مزار: گلزار شهدای مسعود در خرداد ماه ۱۳۳۹ در شهر در خانواده‌ای اهل تقوا قدم به عرصه‌ی حیات نهاد. از کودکی با تربیت اسلامی آشنا شد و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند. در روزهای پیروزی انقلاب، جوانی ۱۸ ساله بود که اعلامیه‌های امام خمینی را در و پخش می‌کرد. وی هنگام تصرف مرکز پلیس در شیراز مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب، در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه گردید و پس از فراگیری آموزش‌های عقیدتی و نظامی، در مناطق و خدمت کرد. با هجوم دشمن بعثی به مرزهای ایران، از اولین کسانی بود که خود را به مناطق جنگی رساند و با دشمن پیکار کرد. جوانی جسور و بی‌باک بود. بارها در و مجروح شد. در ثامن‌الأئمّه در حال جنگیدن با دشمن، در نزدیکی پل مارد شربت شهادت نوشید و در راه دفاع از جان خود را فدا نمود. 🥀 روحش شاد و راهش پر رهرو باد... 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
🇮🇷 مختصری از زندگینامه‌ی #شهید_مسعود_رهنما فرزند: جواد محل تولد: #گله‌دار تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۳/۳ تاری
بسم اللّٰه الرّحمٰن الرّحیم «یٰا أیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا إنْ تُطیعُوا الَّذینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُم عَلَیٰ أعقابِکُم فَتَنقَلِبُوا خاسِرینَ بَل اللّٰهُ مَولاکُم وَ هُوَ خَیرُ النّاصِرینَ (۱۴۹-۱۵۰ آل‌عمران) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر از کسانی که کفر ورزیده‌اند و دشمن خدا هستند، اطاعت کنید، آنها شما را به گذشته‌ی کثیف و پُر فسادتان برمی‌گردانند و دچار ضرر و زیان جبران‌ناپذیری خواهید شد. به راستی خداوند مولا و سرپرست شماست و او بهترین یاری دهنده است». 🇮🇷 «وصیت‌نامه‌ی پاسدار »«إن الحُکمُ إلّا لِلّٰه» (۴۰ یوسف) ؛ حُکم و مخصوص خداست. ای انسان‌هایی که ایمان آورده‌اید، شما را به گلوی بریده‌ی (علیه‌السّلام) قسم می‌دهم که اطاعت از را فراموش نکنید که قیامش مانند قیام امام حسین (علیه‌السّلام) است. وای بر شما ای ملت مسلمان که روزی را تنها بگذارید [که در این صورت] خودتان را تنها گذاشته‌اید. این یک معجزه بود و این معجزه را بی‌تفاوت نگذارید که خداوند بر شما آگاه است. حکومتی نیست جز حکومت خدا. آن حکومت بر حق است. از آن روزی که خداوند انسان را خلق کرد، قانون‌هایی همراه با انسان آورد که از آن جمله و است. کسی که خمس را بپردازد، شهادت را هم پذیرفته است. این یک معامله‌ای است با پروردگار خود که یاری دهنده‌ی مؤمنین و نجات‌دهنده‌ی مسلمین است. «اللّٰه وَلیُّ الّذینَ ءامَنُوا» (۲۵۷ بقره) خدا ولیّ و سرپرست مؤمنین است و مؤمنین جز شهادت چیزی نمی‌پذیرند که شهادت یک امر اِلی اللّٰه است. مادرم را سلام می‌رسانم و تقاضا دارم که برای من ناراحت نشود و برادرانم را به شهادت در راه می‌خوانم. بلکه [و شاید] توانستیم با خون‌مان درخت اسلام را آبیاری کنیم و ستمگران و ظالمان را به زباله‌دان تاریخ بیندازیم. مادرم! گریه‌ات به خاطر من نباشد. به خاطر باشد که یاری‌دهنده‌ی توست و به خاطر خدا باشد که نجات دهنده‌ی مسلمین است. مادرم، برادرم، قوم و خویشانم، آشنایانم! دعا کنید برای امام خمینی و از قول من سلام ما را برسانید و بگویید که در جبهه، است می‌جنگد، نه ؛ تخصص نابود شدنی است. ایمان است که در برابر قدرت‌ها می‌ایستد؛ زیادتر از این زحمت نمی‌دهد. جنازه‌ی ما [را] به ببرید. اگر کسی از من طلبکار است بدهید و من هم از کسی طلبکار هستم، اگر دادند بگیرید و اگر ندادند می‌بخشم. هر ماهی ۵۰۰ تومان از حقوقم را به بدهید و بقیه‌اش برای مادرم که دو برادر دارم. اینک در جوّی نامناسب هستم، به کسی روی می‌آورم که قدرت کسی در شناخت او نیست. «رَبَّنا أفرِغ عَلَینا صَبراً وَ ثَبِّت أقدامَنا وَانصُرنا عَلَی القَومِ الکافِرینَ» (۲۵۰ بقره) ؛ خدایا ما را سرشار از و کن و گام‌های ما را استواری بخش و بر کافران، پیروزی‌مان ده. من تا پیش از چیزی از نفهمیده بودم. وجود ما را به حدی روشن ساخت که قدرت درک آن از من ساقط است و آنقدر امتحان و تجربه برایم شد که خودم را به شگفتی واداشته بود و روشنایی‌ام به حدی رسید که جان ناقابل در برابرش مانند مورچه‌ای است که در زیر پای شتری در حرکت است». خداوند به تمام برادرانی که در راه اسلام فداکاری می‌کنند توفیق بدهد. مادرم و برادرانم را سلام می‌رسانم و از آنان می‌خواهم که مرا ببخشند. جنازه‌ی ما را به جهرم ببرید (البته اگر پیدا شد). از می‌خواهم که مادر و دو برادر یتیمم رسیدگی کنند. درود بر خمینی والسّلام 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
در جبهه، ایمان است که می‌جنگد، نه تخصص؛ تخصص نابود شدنی است... ایمان است که در برابر قدرت‌ها می‌ایستد... ✍ 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🏴 سومین سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی تسلیت باد... 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
📸 تصاویری از مراسم تشییع، نماز و خاکسپاری مادر در گلزار شهدای 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
در پایان توصیه‌ام به این است که همه را به یک چشم بنگرید. مگر نه این‌که مردمان همه بنده‌ی یک خدایند. با چند دیدگاه نگاه نکنید. ضعیف را ضعیف و قوی را قوی‌تر نگاه نکنید... 🇮🇷 پاسدار 👈 از شهدای شهر 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
در پایان توصیه‌ام به #مسئولین این است که همه را به یک چشم بنگرید. مگر نه این‌که مردمان همه بنده‌ی یک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 👈 توصیه‌ی از شهدای شهر اسیر به مسئولین 🔹 و چقدر جالب است که شهید انصار در پایان وصیت‌نامه‌ی خودش چنین نصیحتی به مسئولین را یادآور شده؛ تذکری بجا که امروز باید به آن توجه ویژه داشته باشند؛ متأسفانه امروزه می‌بینیم تعداد کمی از پشت میز نشینان بین ارباب رجوع‌ها فرق می‌گذارند که این خلاف دین و مکتب شهیدانمان است... 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ۱۹ دی‌ماه سالروز شهادت از شهدای شهر گرامی‌باد... 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
#استوری 🇮🇷 ۱۹ دی‌ماه سالروز شهادت #شهید_سید_احمد_موسوی از شهدای شهر #اسیر گرامی‌باد... 🌹 نهج‌الشّه
🔺 شاهد و روایتگر شهادت از شهدای گله‌دار کسی است که چند روز بعد خودش به مولایش ابا عبداللّٰه الحسین (ع) اقتدا کرد و بی‌سر به شهادت رسید؛ آنهم از شهدای شهر اسیر بود 🔹 تاریخ شهادت شهید مدحی: ۸ دی ماه ۱۳۶۵ 🔹 تاریخ شهادت شهید موسوی: ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 سی و ششمین سالگرد شهادت حجةالاسلام از شهدای روستای گرامی‌باد. 📽 فیلمی از صحبت‌های شهید شیخ حسین شهابی در جبهه و عزاداری مرحوم شیخ محمد شهابی پدر شهیدان شهابی در عزای پسر شهیدش حسین. 🔸 تاریخ شهادت: ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🇮🇷 ۱۹ دی ماه یادآور روزی است که منطقه‌ی و ، پنج شهید قهرمان را تقدیم و کرد 🔺 شهدای عملیات کربلای۵: از راست: 🇮🇷 شهید قاسم کمانی (روستای باغ چاله) 🇮🇷 شهید سید عباس موسوی (روستای هرج) 🇮🇷 شهید شیخ حسین شهابی (روستای شلدان) 🇮🇷 شهید طلبه سید احمد اسدی (روستای شلدان) 🇮🇷 شهید سید احمد موسوی (شهر اسیر) 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🔺 طلبه‌ی شهیدی که در روز تولدش به رسید... 🥀 طلبه‌ی از روستای شلدان تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۰/۱۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🇮🇷 هفدهمین سالگرد شهادت سردار گرامی‌باد 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🇮🇷 دانش‌آموز 🔸 اما باید از رهبرم، امامم، حجت عصرم، خمینی بت‌شکن قدردانی کنم که مرا از سیاهچاله‌ها و گرداب‌های روزگار که به سوی پرتگاهی روانه بودم، نجاتم داد و هادی و راهنمایم شد. 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار @Nahj_Shohada
🥀 گاه انسان در موقعیتی قرار می‌گیرد که یا باید در راه خدا در خون خود غوطه‌ور شود و باد در برابر ظلم، سر تسلیم فرود آورد؛ و مردان خدا راه اول را انتخاب می‌کنند تا حکومت حق جاری شود... 🔹 (از شهدای شهر اسیر) 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Shohada
🥀 ۱۶ ساله بود که در عملیات با رمز یا زهرا (س) حضور داشت و پس از رزمی شجاعانه در حالی که «یا زهرا گویان» به پیش می‌تاخت، مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و زهرایی شد تا فردای قیامت شرمنده‌ی مادرش نباشد... 🇮🇷 دانش‌آموز از شهدای روستای (بخش اسیر) 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Shohada
نهج‌الشّهداء | شهدای گله‌دار
🔹 خاطره‌ای جالب از حجّةالاسلام #شهید_شیخ‌حسین_شهابی 👇 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Sho
👌 خاطره‌ای زیبا 🔺 حجّةالاسلام : «اگر صدها هواپیما هم بیاید به خودمان و حتی ماشینی که در آن هستیم هیچ ترکشی نمی‌خورد». 👈 اواخر سال ۱۳۶۳ برای حفظ راه واقعی با ابعاد مختلفی انجام شد. رزمنده‌های زیادی را هدایت می‌کردم و بالاخره تا نزدیک دجله پیشروی کردیم. یک شهری در کنار دجله خالی شده بود و عراقی‌ها فرار کرده بودند. دشمن به شدت از رزمنده‌های ایرانی می‌ترسید و لذا پل مهم روی دجله را خراب کردند تا از حرکت رزمنده‌ها به طرف جلوگیری کنند. همچنین به وسیله‌ی هواپیماهای و حمله‌های متعدد انجام دادند که بچه‌های ما در محاصره قرار گرفتند. وسایل مهمی مثل دوربین عکاسی و فیلم‌ها و وسایل دیگر در دست افتاد و به یغما رفت. پشت خط مقدم بودیم که وقت نماز شد. برای آماده شدیم؛ برادر شهیدم شیخ حسین و حاج شیخ حسن اسدی هم تشریف داشتند. وقتی خواستم نماز را شروع کنم، آقای و آقای از و هم آمدند و پشت سر من ایستادند و نماز را خواندیم. در حین خمپاره‌ای آمد و ترکش‌هایی به بعضی از نمازگزارها خورد؛ حتی در نماز صدای فریاد بچه‌ها بلند شد که یکی از آنها مهندس حسین‌زاده بودند. بالاخره نماز تمام شد و آقای صیاد شیرازی و صفوی به بنده گفتند قایقی آماده کرده‌ایم و شما با قایق به عقب برگردید. بنده گفتم: «با ماشین برمی‌گردم». صیاد شیرازی فرمودند: «این ماشین هم همین‌جا بگذارید و با قایق برگردید زیرا مسیر خیلی خطرناک است و احتمال کشته شدن زیاد است». بنده عرض کردم: «خودم راننده می‌شوم و ماشین را برمیگردانم». ایشان گفتند: «نزدیک آن پل، ده‌ها دستگاه از ماشین‌های خودمان را نابود کرده‌اند و شما اگر کشته شدید، نیستید زیرا یقین دارم که کشته شدن حتمی است. عرض کردم: «بنده اطلاع دارم که حتی یک ترکش هم به ماشین و خودمان نمی‌خورد». بنده پشت فرمان ماشین عقیدتی سیاسی ارتش نشستم و برادر شهیدم شیخ حسین و حاج شیخ حسن اسدی نیز در ماشین با من بودند. وقتی نزدیک پل رسیدیم، ناگهان صدای هواپیماهای دشمن آمد و به آسمان نگاه کردیم که ۱۶ هواپیمای عراقی، منطقه را به شدت کردند. اما برادرم شیخ حسین فرمودند: «اگر صدها هواپیما هم بیاید به خودمان و حتی ماشینی که در آن هستیم هیچ ترکشی نمی‌خورد». یک‌دفعه پل جلوی ما شکسته شد و ما روی پل ایستادیم و نتوانستیم حرکت کنیم. طولی نکشید که فوراً یک قطعه را جهت ترمیم پل آوردند و سریعاً وصل کردند و ما از روی آن حرکت کردیم و خود را به پشت جزیره‌ی مجنون رساندیم. صبح شد و صبح را خواندیم. نزدیک طلوع آفتاب فرمودند: «یک سری به خط مقدم بزنیم» و بنده و آقای کسائی به طرف خط مقدم حرکت کردیم. وقتی به آنجا رسیدیم تمامی خط خالی شده بود و هیچ رزمنده‌ای از ما حضور نداشت و با تعجب به منطقه نگاه کردیم. ناگهان دو هواپیمای عراقی به طرف ما آمدند که بنده و آقای کسائی از ماشین پایین آمدیم و در پناه گرفتیم. دوباره آنجا را بمباران کردند و به ماشین ما آسیب وارد شد و رادیاتور جلوی آن شکسته شد. چند دقیقه بعد فردی از دور مشاهده کردیم که به سمت ما می‌آمدند و خودی بودند. پیش از ظهر به رفتیم و آقای را ملاقات کردیم. صیاد تعجب کردند و فرمودند شما هستید؟ گفتم بلی. فرمود «آنوقت که به شما گفتم نروید متوجه شدم که هواپیماهای دشمن به طرف شما آمده و یقین داشتم زنده نمی‌مانید؛ اکنون شما را زنده می‌بینم». عرض کردم: «کسی برای من و برادرم دعا کرده تا زنده بمانیم». صیاد فرمودند: «چه کسی؟ جریان چه بوده است؟». گفتم حضرت موقع حرکت کردن ما به سمت دستشان را دور گردن ما انداختند و آیه‌ی « إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیکَ القُرآنَ لَرادُّکَ إلیٰ مَعادٍ» را خواندند. ما هم اطمینان پیدا کردیم که هیچ لطمه‌ای به ما نمی‌رسد. آقای صیاد فرمودند: «من هم افتخار می‌کنم که خدمت ایشان برسم». بنده به ایشان گفتم وقتی به تشریف آوردید و اگر بنده جبهه نبودم، خدمت ایشان هستم و شما را نزد ایشان می‌برم. اما فرصتی برایشان به وجود نیامد که به شیراز بیایند و در نهایت در به دست به آرزوی خود یعنی رسید. 📚 منبع: کتاب صدای انقلاب در گله‌دار؛ خاطرات شیخ علی شهابی؛ صفحه‌ی ۸۸-۹۱. 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Shohada
🚨 جهت تأمین مبالغ مورد نیاز برای تکمیل و نکوسازی ، کمک‌های مادی خود را به شماره کارت زیر بنام واریز نمایید: 6273811094184105 👈 لطفاً تبلیغ کنید... 🌹 نهج‌الشّهداء | شهدای دیار گله‌دار @Nahj_Shohada