💠 هنر آسمانی
🔸 هنرنمایی حسین بن علی بن ابیطالب یك #هنر_عقلی_و_آسمانی بود كه توانست عرش را به فرش بیاورد. هنری می تواند متعالی باشد و جامعه را به انسانیت سوق دهد كه متنزّل باشد نه نازل! از شعر نازل، از هنر نازل، از تعزیه نازل، از تماشای نازل، كار افقی ساخته است نه كار عمودی. اگر جامعه بخواهد انسانی شود، اگر جامعه بخواهد عرشی شود با پیام فرشی، با پیام نازل، با شعر و تعزیه و هنر نازل چنین كاری شدنی نیست.
🔸 فرق بین هنر نازل و هنر متنزّل آن است كه هنر نازل از زمین نشأت گرفته و خودش زمین گیر است و مخاطبش را در فضای زمین سیر افقی می دهد، هنر متنزّل چون از سنخ تجلّی است نه تجافی، از معقول شروع می شود به متخیل و بعد به حسّ می رسد؛ مخاطب خودش را از حسّ به خیال می برد و از خیال به عقل می نشاند او را به عقلانیت می رساند، عقلی كه به تعبیر كلینی (رضوان الله علیه) #قطب_فرهنگی جامعه بشری است به آنجا می رساند.
🔸 در روایات ما آمده است كه قلب مؤمن عرش خداست، این قلب وقتی #عرش_خدا می شود كه ـ در جهاد اكبر نه جهاد اوسط ـ در جهاد اكبر بر عقل پیروز شود.
ما یك جهاد اوسط داریم و یك جهاد اكبر داریم در قبال جهاد اصغر، جهاد اصغر جنگ برون مرزی با دشمن خاكی است كه سلاحش آهن است و نمونه اش دفاع مقدس هشت سال، جنگ اوسط ابزارش #آه است كه «وَ سِلَاحُهُ الْبُكَاء» نه آهن! در جنگ اوسط طرفین جنگ یكی نفس است و یكی عقل، یكی هوس و هواست یكی تقوا، انسان در جهاد اوسط موفق می شود یا عابد بشود یا زاهد بشود ولی خدا بشود در این دو محدوده، جهاد اكبر كه بالاتر از جهاد اوسط است جنگ بین قلب است و عقل، عقل میخواهد حكیمانه بفهمد، قلب می خواهد عارفانه ببیند، كوشش عقل در فلسفه و كلام این است كه مفهومی را از ذهنی به ذهنی منتقل كنند، جوشش قلب در بخش عرفان این است از عمل كه وجود خارجی است به مشهود عینی عالمان دین و فرشتهها برسد. در جهاد اكبر اگر قلب پیروز شد می شود «عرش الرحمان»، «أَنَّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَن» آنها كه در جهاد اكبر یعنی بین #قلب_و_عقل پیروز شدند و عرش قلبی اینها پایگاه علوم و معارف الهی شد هر مطلبی كه خدای سبحان بر قلب اینها القا كرد می شود «حكمةٌ عرشیة»، گرچه بعدها هر مطلب عمیق و اریقی را می گویند #مطلب_عرشی، ولی زادگاه این اصطلاح آنجایی است كه بر قلب خود عارف مطلبی افاضه شود چون قلب مؤمن «عَرْشُ الرَّحْمَن» است آن مطلب عرشی خواهد بود، اگر از عرش رحمان مطلبی تنزّل كند به عقل برسد و از عقل به خیال و وهم برسد و از خیال و وهم به حسّ برسد آن است كه می توان به تعبیر جناب سنایی گفت: «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش» این حرف راه دارد.
🔸 جریان حسین بن علی این طور بود او آنچه با قلب خودش یافت كه #عرش_الرحمان بود، آن را در قالب علوم عقلی و معارف عقلی خطابه ها و خطبه ها و نامه ها و پیام ها و گفتمان و اینها بیان كرد و از مرحله عقل به مرحله خیال آورد كه در شب عاشورا برای عده ای مجسّم كرد بهشت را به اینها نشان داد این معقول را متخیل كردن است، وجود مثالی دادن است، از عالَم مثال به عالم طبیعت آورد كه خود و شهدای او و فرزندان او و یاران او «ارباً اربا» شدند نشان دادند كه در این جهاد باید فانی شد بدن را فانی كردند بعد از آنكه عقل را به فنای قلب رساندند و در بارگاه قلب، عقل را تضحیه كردند از عقل رها شدند و قلبی فكر كردند آنجا كه #عرش_الرحمان است.
#امام_حسین_علیه_السلام
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#در_محضر_استاد
تاریخ: 1394/08/23
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7