🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت ۲۸۲ 🔴غرور آفت پندپذیری(اخلاقی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : بَيْنَكُمْ وَ بَيْن
.
🌿شرح و تفسير حکمت ۲۸۲ نهج البلاغه
🔻حجاب معرفت
امام علیه السلام در اين گفتار كوتاه و حكيمانه، به يكى از حجاب هاى معرفت و علم و حكمت و تربيت اشاره كرده مى فرمايد: «ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد»؛ (بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ). «غِرَّة» به معناى غفلت و بى خبرى و كم تجربگى است. مى دانيم، در جهانى كه زندگى مى كنيم هم واعظان بسيارند و هم موعظه ها؛ تاريخ پيشينيان، واعظ بسيار گويايى است، حوادثى كه در طول تاريخ رخ مى دهد و دگرگونى قدرتها، سرنگونى دولت ها و از كار افتادن قهرمانان و فقر گروهى از ثروتمندان، هركدام واعظى هستند، حتى مردگان كه همه روزه مى بينيم بر دوش بستگان و عزيزانشان به سوى ديار خاموشان برده مى شوند ـ به فرموده اميرمؤمنان على علیه السلام ـ بهترين واعظانند. كاخهاى ويران شده شاهان مقتدر و قصرهاى آباد آنها همه در حال وعظند؛ دندانه هرقصرى پندى دهدت نونو پند سر دندانه بشنو ز بن دندان در كلام امام موسى بن جعفر علیه السلام خطاب به هارون ـ كه درخواست موعظه كرده بود ـ آمده است: «هرچيزى را كه در گرد خود مى بينى همه داراى موعظه است»؛ (مَا مِنْ شَيْءٍ تَرَاهُ عَيْنُکَ إِلاَّ وَفِيهِ مَوْعِظَةٌ). اضافه بر همه اينها، خيل انبيا و اوليا و معصومان : همگى واعظان بزرگى بودند كه در طول تاريخ به وعظ و اندرز انسانها پرداختند و امروز بسيارى از مواعظ آنها در اختيار ماست. با اين حال چرا اين موعظه هاى بسيار قوى در دلهاى گروهى تأثير نمی گذارد؟ قطعاً دليلى دارد؛ امام علیه السلام در اين بيان كوتاه به يكى از مهمترين آنها اشاره مى كند و مى فرمايد: «حجاب غفلت، جلوى تأثير اندرزها را مى گيرد». اين غفلت ممكن است هنگام شنيدن مواعظ باشد كه انسان گوش دل به واعظ نمى سپارد و در فكر مال و منال و شهوت خويش است و يا اينكه همچون هارون موقتاً با شنيدن موعظه مردى الهى بيدار مى شود؛ اما به زودى حجاب غفلت بر دل او می افتد و موعظه را به فراموشى مى سپارد. بسيارند كسانى كه در يك مجلس فاتحه كه براى دوست و يا يكى از بستگان نزديكشان برپا شده در فكر فرو مى روند و لحظاتى بيدار مى شوند، مخصوصاً اگر واعظ آگاهى در آنجا سخنرانى كند، اما هنگامى كه از آن مجلس پا بيرون گذاشتند همه چيز فراموش مى شود و به حال اول بازمى گردند. سرچشمه اين غفلت ممكن است هوا و هوس هاى نفسانى و شهوت و زرق و برق دنيا و يا وسوسه هاى شيطانى جن و انس باشد. قرآن مجيد مى فرمايد: «(فَلاَ تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلاَ يَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ)؛ پس مبادا زندگانى دنيا شما را بفريبد، و مبادا (شيطان) فريبكار شما را به (كرم) خدا مغرور سازد!». در حديث عبرت انگيزى از امام هادى علیه السلام آمده است كه متوكل عباسى شبى آن حضرت را به كاخ خود فرا خواند. دليل آن اين بود كه به وى خبر داده بودند آن حضرت مشغول جمع آورى اموال و سلاح در خانه خود است تا قيام كند ومردم را بر ضد او بشوراند. او دستور داد به خانه امام برويد، آنجا را با دقت تفتيش كنيد و او را در هر حال كه بود نزد من بياوريد. مأموران به خانه امام علیه السلام ريختند و چيزى نيافتند و امام علیه السلام را در دل شب مشغول عبادت ديدند. با اين حال، حضرت را با خود به قصر متوكل آوردند. متوكل كه سرمست شرابِ قدرت و مشغول به نوشيدن خمر بود، همين كه چشمش به آن حضرت افتاد از جا برخاست و احترام كرد و او را نزد خود نشاند و با نهايت جسارت جام شرابى را كه در دست داشت به آن حضرت تعارف كرد! امام علیه السلام رو به سوى او كرده فرمود: به خدا سوگند اين مايع ننگين هرگز با گوشت و خون من آشنايى نداشته و ندارد. متوكلِ مست شرمنده شد و دست خود را عقب كشيد. آنگاه به امام علیه السلام گفت: شعرى براى من بخوان (لابد شعرى كه بزمش را گرمتر كند). امام علیه السلام فرمود: من كمتر شعر به خاطر دارم. متوكل گفت: حتمآ بايد بخوانى. هنگامى كه حضرت اصرار متوكل را ديد، اشعار تكان دهنده اى خواند كه متوكل به گريه افتاد و حاضران نيز گريستند. اشعار اين بود : بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الاَْجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ وَاسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَاسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ أَيْنَ الاَْسَاوِرُ وَالتِّيجَانُ وَالْحُلَلُ أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنْعِمَةً مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الاَْسْتَارُ وَالْكِلَلُ قَدْ طَالَ ⬇️
↕️
مَا أَكَلُوا دَهْراً وَقَدْ شَرِبُوا وَأَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الاَْكْلِ قَدْ أُكِلُوا يعنى: «گروهى بودند كه بر قله هاى كوهها، دژهاى محكمى ساخته بودند ومردانى نيرومند از آنها پاسدارى مى كردند؛ اما هرگز اين قله ها به حال آنها سودى نداشت. چيزى نگذشت كه از پناهگاه خود، از آن مقام عزت، به ذلت كشانده شدند، ودر حفره هاى گور ساكن گشتند و چه بد فرود آمدند. فريادگرى بعد از دفن آنها صدا زد: كجا رفت آن دستبندهاى طلا و آن تاجها وزينتها؟! كجا رفتند آن صورتهايى كه آثار ناز و نعمت در آنها نمايان بود و در پشت پرده ها قرار داشتند؟! آرى مدت طولانى خوردند و نوشيدند؛ ولى امروز همه آنها در كام زمين فرو رفته اند». در حديث ديگرى در بحارالانوار آمده است كه متوكل بعد از شنيدن اين اشعار، جام شراب را بر زمين زد و مجلس عيشش به هم خورد. متوكل شرمنده شد و آن حضرت را با احترام به منزل بازگرداند. آرى، گاهى حجاب غفلت كنار مى رود و موعظه ها اثربخش مى شود؛ اما افسوس كه اين كنار رفتن حجاب براى بسيارى موقتى است. جريان عبرت انگيز ديگرى درباره يكى ديگر از خلفاى عباسى؛ يعنى هارون الرشيد نقل شده كه طعام زيادى ترتيب داد و مجلس خود را آراست وشاعر معروف عرب، «ابوالعتاهيه» را دعوت كرد و از وى خواست تا حال او را توصيف كند. ولى ابوالعتاهيه برخلاف انتظار هارون و حاضران به جاى اينكه اشعار سرگرم كننده اى درباره زيبايى مجلس وى و اقتدار هارون بخواند، اشعار زير را خواند : عِشْ ما بَدا لَکَ سالِمآ فِي ظِلِّ شاهِقَةِ الْقُصِورِ! يُهْدى إلَيْکَ بِمَا اشْتَهَيْـ تَ لَدَى الرَّواحِ وَفِي الْبُكُورِ! فَإذَا النُّفُوسُ تَقَعْقَعَتْ في ظِلِّ حَشْرِجة الصُّدُورِ فَهُناکَ تَعْلَمُ مُوقِنآ ما كُنْتَ إلّا فِي غُرُورٍ! تا مى خواهى در سايه قصرهاى سر به آسمان كشيده، سالم زندگى كن! در حالى كه آنچه مورد علاقه توست هر صبح و شام براى تو هديه مى كنند. ولى هنگامى كه جان در فضاى سينه به ناله مى افتد ـ به يقين خواهى دانست كه عمرى در غرور و غفلت بودى! اطرافيان هارون از خواندن اين اشعار كه به گمان آنها متناسب با چنان مجلسى نبود و موجب كدورت خاطر هارون میشد ناراحت شدند؛ ولى عجب اينكه هارون ناراحت نشد و اشعارش را ستود و اظهار داشت: مايه بيدارى من گشت. در تاريخ كامل ابن اثير آمده است كه هارون بعد از شنيدن اين اشعار گريه كرد. وزيرش، فضل بن يحيى، رو به ابوالعتاهيه نمود و گفت: خليفه تو را دعوت كرده بود كه مسرورش كنى، چرا غمگينش ساختى؟ هارون به فضل بن يحيى گفت : رهايش كن، او ما را در غرور و غفلت ديد، نخواست بر آن بيفزايد.
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ ✅سوره مُؤْمِنُونَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَ
﷽💫
⚘⚘⚘
✅سوره مُؤْمِنُونَ
فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ (27)
پس ما به نوح وحى كرديم: زير نظر ما و(مطابق دستور وآموزش و) وحى ما كشتى بساز. پس همين كه فرمان (قهر) ما آمد و (آب از) تنور جوشيد، از تمام حيوانات يك جفت (نر و ماده) و (نيز) اهل خود را در كشتى وارد كن، مگر كسى از آنان را كه قبلاً درباره ى او سخن به ميان آمده (و وعده ى هلاكتش داده شده)، و درباره ى ستمگران با من سخن مگو (و نزد من از آنان شفاعت مكن) كه قطعاً آنان غرق خواهند شد.
🌿نکته:
امام باقرعليه السلام فرمود: حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را پنهانى وآشكارا به توحيد دعوت كرد، تا آنجا كه خداوند با جمله ى «لن يؤمن مِن قومك الاّ مَن قد آمن» [79] به او فرمود: جز آنها كه به تو ايمان آورده اند، ديگر ايمان نخواهند آورد، پس نوح گفت: نسل آنان نيز قابل هدايت نيستند. «ولايلدوا الاّ فاجراًكفّارا» [80] سپس خداوند فرمان ساختن كشتى را داد. [81]
-----
79) هود، 36.
80) نوح، 27.
81) بحار، ج 11، ص 331. (اين حديث امام باقرعليه السلام را در مدينه كنار قبر مطهرش نوشتم)
📜پیام:
- دعاى انبيا مستجاب مى شود. «ربّ انصرنى - فاوحينا»
- صنعت، يك الهام الهى است. «اوحينا - اَن اِصنع»
- تقاضاى نصرت الهى، با تلاش انسان منافاتى ندارد. «اِصنَع الفُلك» انبيا در كنار دعاهاى خود كار هم مى كردند.
- افراد تحقير شده را حمايت كنيم. (مردم تو را مجنون مى پندارند ولى تو زير نظر ما هستى) «باعيننا»
- اگر در تمام كارها مطابق وحى عمل كنيم، موفّق مى شويم. «اِصنَع الفلك باعيننا و وحينا»
- با اراده ى خدا از تنور آتش، آب مى جوشد. «فارالتّنّور» (شايد فوران آب از تنور، نشانه ى زمان حادثه باشد)
- نگذاريد نسل حيوانات منقرض شود. «من كلّ زوجين اثنين»
- حتّى همسر و فرزند پيامبر هم اگر نااهل باشند، مورد قهر الهى قرار مى گيرند. «الاّ من سبق عليه القول»
- شفاعت، همه جا كارساز نيست. «ولاتخاطبنى» شفاعت انبيا با اذن الهى است.
- مشرك، ظالم است. «فى الّذين ظلموا»
- عاقبت ظلم، هلاكت است. «ظلموا - مغرقون»
- گاهى، آبى كه مايه ى حيات است، مايه ى هلاك مى شود. «مغرقون»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۲/خطبه قاصعه ✅فراز ۱۴ 🌸رهآورد بعثت پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۲/خطبه قاصعه
✅فراز ۱۵
🌿علل نكوهش و سقوط كوفيان
آگاه باشيد كه شما هم اكنون دست از رشته اطاعت كشيديد، و با زنده كردن ارزشهاي جاهليّت، دژ محكم الهي را در هم شكستيد، در حالي كه خداوند بر اين امّت اسلامي بر «وحدت و برادري» منّت گذارده بود، كه در سايه آن زندگي كنند، نعمتي بود كه هيچ ارزشي نميتوان همانند آن تصوّر كرد، زيرا از هر ارزشي گران قدرتر، و از هر كرامتي والاتر بود. بدانيد كه پس از هجرت، دوباره چونان اعراب باديه نشين شده ايد، و پس از وحدت و برادري به احزاب گوناگون تبديل گشته ايد، از اسلام تنها نام آن، و از ايمان جز نشاني را نميشناسيد شعار ميدهيد: آتش آري، ننگ هرگز گويا ميخواهيد اسلام را واژگون، و پرده حرمتش را پاره كنيد و پيماني را كه خدا براي حفظ حرمت مسلمين در زمين، و عامل امنيّت و آرامش مردم قرار داد بشكنيد همانا اگر شما به غير اسلام پناه بريد، كافران با شما نبرد خواهند كرد. آنگاه نه جبرئيل و نه ميكائيل، نه مهاجر و نه انصار، وجود ندارند كه شما را ياري دهند، و چاره اي جز نبرد با شمشير نداريد تا خدا در ميان شما حكم نمايد. مردم از مثلهاي قرآن در باره كساني كه عذاب و كيفر شدند، و روزهاي سخت آنان، و آسيبهاي شديدي كه ديدند آگاهيد، پس وعده عذاب خدا را دور مپنداريد، و به عذر اينكه آگاهي نداريد خود را گرفتار نسازيد، و انتقام خدا را سبك، و خود را از كيفر الهي ايمن مپنداريد، زيرا كه خداي سبحان، مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر براي ترك امر به معروف، و نهي از منكر. پس خدا، بيخردان را براي نافرماني، و خردمندان را براي ترك باز داشتن ديگران از گناه، لعنت كرد. آگاه باشيد شما رشته پيوند با اسلام را قطع، و اجراي حدود الهي را تعطيل، و احكام اسلام را به فراموشي سپرده ايد.
⚘@Nahjolbalaghe1
.
📕نهج البلاغه/حکمت۲۸۳
🌿علل سقوط جامعه(اجتماعی،سیاسی)
🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ
🔹و درود خدا بر او فرمود: نادان شما پرتلاش، و آگاهان شما تن پرور و كوتاهي ورزند
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت۲۸۳ 🌿علل سقوط جامعه(اجتماعی،سیاسی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : جَاهِلُكُمْ مُز
.
🌿شرح و تفسير حکمت ۲۸۳ نهج البلاغه
💥عالم و جاهلِ شما، هر دو خطاكارند
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه خود كه جنبه گله و اظهار ناراحتى از مردم آن زمان و اطرافيانش دارد و در عين حال بر بسيارى از مردم هر عصر و زمان صادق است مىفرمايد: «(شما چگونه جمعيتى هستيد كه) افراد نادانتان پيوسته بر اعمال خلاف خود مى افزايند و دانشمندانتان امروز و فردا مى كنند»؛ (جَاهِلُكُمْ۳ مُزْدَادٌ، وَعَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ). آنها كه نادانند براثر نداشتن بصيرت به راه خلاف افتاده اند و آنهايى كه عالم هستند گرفتار ترديد و ضعف تصميم گيرى و اراده هستند و به همين دليل جامعه شما از درون تهى شده است. اين در حالى است كه عالمان بايد قدوه و اسوه باشند و راه تهذيب نفس واصلاح جامعه را به مردم نشان دهند و جاهلان نيز بايد از نور علم عالمان بهره گيرند و در مسير اصلاح خويش و جامعه خود باشند. همانگونه كه اشاره شد، در كتاب تمام نهج البلاغه اين جمله به شكل ديگرى نقل شده كه حضرت می فرمايد: «وَعَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ، وَقَارِئُهُمْ مُمَاذِقٌ، وَجَاهِلُهُمْ مُسَوِّفٌ مُزْدَادٌ؛ دانشمندانشان (در آن زمان) منافقند و قاريان قرآن شان رياكار وجاهلانشان امروز و فردا مىكنند و پيوسته بر اعمال خود مى افزايند». در خطبه 233 نيز كلامى شبيه به اين بود. در بسيارى از خطب نهج البلاغه يا نامه ها و كلمات قصار، شكايت امام علیه السلام را از مردم زمان خود مشاهده مى كنيم تا آنجا كه در خطبه قاصعه (خطبه 192) مى فرمايد: «أَلا وَإِنَّكُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَيْدِيَكُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَةِ وَثَلَمْتُمْ حِصْنَ اللَّهِ الْمَضْرُوبَ عَلَيْكُمْ بِأَحْكَامِ الْجَاهِلِيَّةِ؛ به هوش باشيد كه شما دست از ريسمان اطاعت الهى برگرفته ايد و با تجديد رسوم جاهليت دژ محكم الهى را دَرهم شكسته ايد». سپس ادامه مى دهد: «وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَةِ أَعْرَاباً وَبَعْدَ الْمُوَالاةِ أَحْزَاباً مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الاِْسْلامِ إِلاَّ بِاسْمِهِ وَلا تَعْرِفُونَ مِنَ الاِْيمَانِ إِلاَّ رَسْمَهُ؛ بدانيد شما پس از هجرت (از كفر به ايمان) همچون اعراب جاهليت شده ايد و بعد از اخوت و اتحاد و الفت، به گروه هاى پراكنده تقسيم گشته ايد، از اسلام، به نام آن اكتفا كرده و از ايمان جز تصور و ترسيمى نمى شناسيد». سرچشمه همه اين مصائب و بدبختى ها انحرافاتى بود كه در مسئله خلافت واقع شد، به ويژه در عصر خليفه سوم كه بيت المال به شكل كاملاً نادرستى تقسيم مى شد و مقامات مهم جمهورى اسلامى آن زمان، به افراد نالايق و ناصالح سپرده شد. فتوحات، غنائم زيادى را نصيب مسلمانان كرد و گروهى مست مال وثروت شدند و كارشان به جايى رسيد كه جاهلان، غرق گناه گشتند و عالمان، بىاراده وفاقد تحرك، و همان شد كه امام علیه السلام در كلام حكيمانه بالا در جمله كوتاهى آن را آورده است. به يقين، اين وضع مخصوص مردم آن زمان نبود، بلكه در هر زمان ديگر در شرايط مشابه روى مىدهد؛ جاهلان، غرق گناه مى شوند و عالمان، فاقد احساس مسئوليت. و در عصر و زمان ما نيز اين مسئله كم وبيش نمايان است. نكته بلاى «تسويف» يكى از خطرناك ترين وسوسه هاى نفس و شيطان مسئله تسويف است؛ يعنى انسان به اشتباهات و خطاهاى خود واقف مى شود؛ ولى پيوسته امروز وفردا مى كند تا فرصت ها مى گذرند. يا اسباب اطاعت فراهم است؛ ولى در استفاده از آن تأخير مى اندازد تا فرصتها از دست مى روند. امام باقر علیه السلام مى فرمايد: «إِيَّاکَ وَالتَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى؛ از تسويف بپرهيز كه دريايى است كه گروه (زيادى) در آن غرق مى شوند». اميرمؤمنان على علیه السلام ـ طبق روايتى كه علامه مجلسى؛ در بحارالانوار آورده است ـ درباره گروهى از غافلان مى فرمايد: «الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا وَيُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا؛ شيطان بر او مسلّط شده، معصيت را در نظرش جلوه مى دهد تا مرتكب شود و توبه را با آرزوها به تأخير مى اندازد». قرآن مجيد در سوره «نساء» درمورد وسوسه هاى شيطان نسبت به گنهكاران مىگويد: «(يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورآ)؛ شيطان به آنها وعدهها(ى دروغين) مى دهد و به آرزوها سرگرم مىسازد در حالى كه جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمی دهد. (و همين امر سبب مى شود آنها توبه وبازگشت به سوى خدا را تاخير بيندازند)». در جاى ديگر از همين سوره مى فرمايد: «(وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمْ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الاْنَ)؛ توبه براى كسانى نيست كه كارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مى رسد مى گويد:⬇️
↕️
الان توبه كردم!». اين همان تسويفى است كه از هواى نفس و وسوسه هاى شيطان سرچشمه مى گيرد و پيوسته انسان را وادار به تاخير توبه مى كند تا مرگ او فرا رسد ودرهاى توبه بسته شود. در حكمت 285 نيز به اين معنا اشاره خواهد شد و در آغاز حكمت 150 نيز اشاره شد، آنجا كه امام علیه السلام فرمود: «وَيُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَْمَلِ؛ (از كسانى مباش كه) توبه را با آرزوهاى دور و دراز به تأخير مى اندازند».
🌺
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
﷽💫 ⚘⚘⚘ ✅سوره مُؤْمِنُونَ فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا
⚘
✅سوره مُؤْمِنُونَ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
🔹فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَي الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (28)
🔹وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلاً مُّبَارَكاً وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ (29)
🔹إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ (30)
🔸پس هنگامى كه تو و همراهانت بر كشتى سوار شديد، بگو: حمد و سپاس براى خداوندى است كه مارا از گروه ستمگران نجات داد.
🔸وبگو: پروردگارا! مرا با نزولى پر بركت فرودآور كه تو بهترين فرود آورندگانى.
🔸البتّه در اين داستان نشانه هايى است، و همانا ما آزمايش كنندگانيم. (قوم نوح وديگران را بارها آزمايش كرديم تا زمينه ى توبه ورشد خود را نشان دهند)
🌿نکته:
در حديث مى خوانيم: رسول خدا صلى الله عليه وآله به على عليه السلام فرمود: هرگاه وارد منزلى شدى آيه (29) را تلاوت كن تا خداوند از خير آن جا كاميابت كند و شرّش را از تو دور سازد. [82]
ياد خدا در هر حال
در دعوت به توحيد. «اعبدواللّه» [83]
در ساختن كشتى با الهام خداوند. «اِصنع الفلك باعيننا و وحينا» [84]
در سوار شدن، با حمد الهى. «فاذا استويت... فقل الحمدللّه» [85]
در حركت با نام خدا. «بسم اللّه مَجراها و مُرساها» [86]
در توقّف، با دعا به درگاه او. «ربّ اَنزلنى» [87]
-----
82) تفسير كنزالدقائق.
83) مؤمنون، 23.
84) مؤمنون، 27.
85) مؤمنون، 28.
86) هود، 41.
87) مؤمنون، 29.
📜پیام:
- دورى از ستمگران و نجات از سلطه ى آنان، يكى از نعمت هاى الهى است. «الحمدللّه الّذى نجّانا»
- براى هر نعمتى شكرى لازم است. «الحمدللّه الّذى نجّانا»
- بهترين صيغه ى شكر، كلمه مباركه ى «الحمدللّه» است.
- به خاطر نابودى و هلاكت ديگران خدا را شكر نكنيد، بلكه براى نجات خود شكر كنيد. «نجّانا» نفرمود: «اهلكهم»
- كشتى، وسيله ى است ولى نجات كار خداوند است. «نجّانا»
- ابتدا خداوند را بر نعمت هاى گذشته شكر كنيم، سپس از او نعمت جديدى بخواهيم. «الحمدللّه الّذى - ربّ اَنزلنى»
- در دعا و مناجات، خداوند را با آن نامى بخوانيم كه با نيازمان تناسب داشته باشد. «اَنزلنى - خيرالمنزلين»
- مطالب تاريخى قرآن، آيه ى هدايت و مايه ى رشد است. (نه سرگرمى و خاطره) «لآيات»
- سنّت خداوند، بر آزمايش مردم در هر حال است، و ماجراى نوح نيز يكى از نمونه هاى آزمايش الهى است. «مبتلين»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۲/خطبه قاصعه ✅فراز ۱۵ 🌿علل نكوهش و سقوط كوفيان آگاه باشيد كه شما هم اكنون
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۲/خطبه قاصعه
✅فراز ۱۶
🍃 قاطعيّت امام در نبرد با منحرفان
آگاه باشيد خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار، پيمان شكنان و فساد كنندگان در زمين فرمان داد: با ناكثان پيمان شكن جنگيدم، و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم، و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم، و رهبر خوارج (شيطان ردهه)«» بانگ صاعقهاي قلبش را به تپش آورد و سينهاش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكي از سركشان و ستمگران باقي ماندند، كه اگر خداوند مرا باقي گذارد با حمله ديگري نابودشان خواهم كرد، و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامي پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست.
🌺🌿
.
📕نهج البلاغه/حکمت۲۸۴
✨دانش نابود کننده عذرها(اخلاقی،علمی)
🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
🔸و درود خدا بر او فرمود: دانش راه عذرتراشي را بر بهانه جويان بسته است.
🌺🌺
🌿شرح و تفسير حکمت ۲۸۴
راه عذر بر شما بسته است از آنجا كه افرادى آگاهانه از انجام وظايف الهى و وجدانى خود سربازمى زنند،
امام علیه السلام به آنها هشدار مى دهد كه علم و آگاهى، راه عذر را بر اين افراد بسته است؛ (قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ). واقعيت آن است كه گروهى از مردم ناآگاهانه گرفتار كارهاى خلاف مى شوند؛ اما گروه ديگرى مى دانند و بهانه جويى مى كنند و پيوسته شانه از زير بار مسئوليت خالى مى نمايند. گاه به گمان اينكه خداوند غفور و رحيم است وگناه آنها را مى بخشد و گاه به اين بهانه كه علم آنها قطعى و يقينى نيست و گاه سعى مى كنند علم خود را به فراموشى بسپارند و خود را به نادانى بزنند. همه اينها در پيشگاه خدا مسئولند و بهانه جويى ها هرگز عذرى براى آنها نزد خدا درست نخواهد كرد و اگر تاريخ اسلام را از اوّل تا كنون با دقت مطالعه كنيم بسيارى را مى بينيم كه مشمول اين كلام امامند و گمان مى كنند عذر دارند، در حالى كه در پيشگاه خدا مسئولند. اين حكم شامل همه كسانى مى شود كه آگاهانه به بهانه هاى واهى با اصول يا فروع دين به مخالفت برخاسته اند. اميرمؤمنان على علیه السلام به خصوص در دوران خلافت خود گرفتار اينگونه افراد بود. در خطبه طالوتيه كه كلينى؛ در جلد هشتم كافى نقل كرده است، مى خوانيم كه امام علیه السلام گروهى از متخلفان از حق را مخاطب قرار داده مى فرمايد : «وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُكُمْ وَالَّذِي بِهِ أُمِرْتُمْ وَأَنِّي عَالِمُكُمْ وَالَّذِي بِعِلْمِهِ نَجَاتُكُمْ وَوَصِيُّ نَبِيِّكُمْ وَخِيَرَةُ رَبِّكُمْ وَلِسَانُ نُورِكُمْ وَالْعَالِمُ بِمَا يُصْلِحُكُمْ فَعَنْ قَلِيلٍ رُوَيْداً يَنْزِلُ بِكُمْ مَا وُعِدْتُمْ وَمَا نَزَلَ بِالاُْمَمِ قَبْلَكُمْ وَسَيَسْأَلُكُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ أَئِمَّتِكُمْ مَعَهُمْ تُحْشَرُونَ وَإِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَداً تَصِيرُونَ أَمَا وَاللَّهِ لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَهُمْ أَعْدَاوُكُمْ لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَقِّ وَتُنِيبُوا لِلصِّدْقِ فَكَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَآخَذَ بِالرِّفْقِ اللَّهُمَّ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ؛ سوگند به خدايى كه دانه را در زير زمين شكافته و انسانها را آفريده، شما به خوبى می دانيد كه من صاحب اختيار شمايم و همان كسى هستم كه به پيروى او امر شده ايد و عالمى كه در علمش نجات شماست و وصى پيامبرتان و انتخاب شده پروردگارتان و لسان نورتان و عالم به مسائلتان هستم. به زودى وعده هاى مجازات الهى بر شما نازل مى شود و گرفتار همان امورى مى شويد كه امت هاى پيشين گرفتار آن شدند وبه زودى خداوند عزّوجلّ شما را از پيشوايانتان سؤال مى كند و با آنها محشور مى شويد و فردا به سوى پروردگارتان خواهيد رفت. به خدا سوگند اگر من به اندازه ياران طالوت يا به اندازه سربازان اسلام در جنگ بدر ـ كه آنها به يقين دشمن شما هستند ـ شما را با شمشير مى زدم تا به سوى حق بازگرديد و راه صداقت را پيش گيريد، اين كار به پراكندگى ها پايان مى داد و مايه آرامش بود. خداوندا! ميان من و ميان آنها به حق حكم فرما و تو بهترين حاكمانى». علّامه كمره اى؛ در منهاج البراعة در شرح اين كلام حكمت آميز مى گويد : اين سخن منطبق بر موضع گيرى هاى فراوانى است كه در زندگى مملو از مخالفت هاى دشمنان آن حضرت به چشم مى خورد؛ دشمنانى كه او را از حقش بازداشتند در حالى كه عالم به آن بودند. سپس به مواردى از آنها اشاره مى كند؛ از جمله دلايلى كه آن حضرت در برابر اهل سقيفه آورد، زيرا بيشتر آنها بر اساس نصوص صادره از پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله كه آن حضرت را به امامت و وصايت نصب كرده بود، از حق او آگاه بودند؛ ولى با اين علم و آگاهى به مخالفت برخاستند. مورد ديگر موقف آن حضرت در برابر اهل شوراى شش نفرى بعد از وفات عمر بود كه حق خود را به اهل شورا يادآور شد؛ ولى آنان آگاهانه مخالفت كردند و همچنين دلايلى كه پس از قتل عثمان وپس از قضيه حكمين در صفين آورد، همه در برابر كسانى بود كه بسيارى از آنها مى دانستند و براثر هواى نفس مخالفت مى كردند. اين سخن مولا درباره آنها كاملاً صدق مى كند كه علم و آگاهى، عذر بهانه جويان را قطع مى كنند و آنان پاسخى در پيشگاه خداوند در روز قيامت نخواهند داشت.
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ ✅سوره مُؤْمِنُونَ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم 🔹فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَ
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
🔹ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ (31)
🔹فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ (32)
🔹وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (33)
🔸سپس بعد از قوم نوح، نسل ديگرى پديد آورديم.
🔸و در ميان آنان (نيز) پيامبرى از خودشان فرستاديم كه (به آنان گفت:) خدا را بپرستيد. جز او معبودى براى شما نيست، پس آيا پروا نمى كنيد؟
🔸و اشرافى از قوم آن پيامبر كه كفر ورزيدند و ديدار قيامت را تكذيب نمودند و آنان را در دنيا در ناز و نعمت قرار داده بوديم (در پاسخ رسولشان، به مردم) گفتند: اين، جر انسانى مثل شما نيست، از هر چه مى خوريد مى خورد، و از هر چه مى نوشيد مى نوشد.
پیام:
- خداوند براى هر امّتى پيامبرى فرستاده است. «قَرناً آخرين فارسلنا»
- پيامبر بايد از خود مردم باشد. (تا الگوئى عملى و درد آشنا داشته باشند و حجّت بر آنان تمام باشد) «منهم»
- عبادت خدا همراه با نفى شرك ارزش دارد. «أن اعبدوااللّه مالكم من اله غيره»
- گرايش به توحيد، به تقوا نياز دارد.«أن اعبدوا اللّه... افلا تتّقون»
- دعوت انبيا بر اساس آزاد سازى مردم از سلطه ى اشراف و ستمگران است و به همين دليل، اشراف بيش از ديگران با انبيا مخالفت مى كنند. «قال الملأ»
- مخالفان چون جرأت ندارند كه منطق و اصل اصلاحات انبيا را نفى كنند، مى گويند: انبيا لايق آن اصلاحات نيستند. «بشر مثلكم»
- زندگى انبيا، يك زندگى عادّى است. «يأكل - يشرب»
- اشراف از مسائل معنوى وعلمى غافلند. «يأكل - يشرب» (اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: حسادت آنان سبب گفتن اين كلمات شد. [88])
-----
88) بحار، ج 32، ص 97.
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1