eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ پیامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم: أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بِقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفَرَّغَ لَها، فَهُو لا يُبالي عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنيا؛ عَلى عُسرٍ أم عَلى يُسرٍ 🔻برترينِ مردم، كسى است كه عاشق عبادت شود، و آن را در آغوش گيرد، و با دل و جانش آن را دوست بدارد، و با اعضا و جوارحش در انجام دادن آن بكوشد، و خود را براى آن فارغ سازد. چنين كسى برايش مهم نيست كه دنيا بر چه پايه‌اى می‌چرخد، بر سختى يا آسانى! 📚 الكافی ج۲، ص۸۳ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و شصت و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ این عبدی در کنار ن
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و شصت و دو 🔷 ↩️ دربان گفت برگرد و این گروه را رها کن. نپذیرفت و گفت: من دائی اینها و از این دو دمانم چون مجلس آراسته شد، فرستاده منصور از اندرون به بیرون آمد و فریاد زد کجاست حمزه بن مطلب تا داخل شود؟ حاضران به هلاک خویش یقین کردند. سپس دومی بیرون آمد و گفت: حسن بن علی کجاست تا در آید؟ سومی بانگ زد زید بن علی بن الحسین کجاست؟ و چهار می‌گفت: یحیی بن زید کجاست؟. سپس دستور آمد که بارشان دهید. چون داخل شدند " عمر بن زید " دوست منصور نیز در میان آنان بود " منصور " به وی اشاره کرد که بر صدر آید. آنگاه او را بر بساط خود نشاند و به دیگران نیز فرمان نشستن داد خراسانیان نیز عمود به دوست منصور نیز در میان آنان بود " منصور " به وی اشاره کرد که بر صدر آید. آنگاه او را بر بساط خود نشاند و بهدیگران نیز فرمان نشستن داد خراسانیان نیز عمود به دست ایستاده بودند. منصور گفت: عبدی کجاست. وی برخاست و شروع به خواندن قصیده ای کرد که در آن گفته است: اما الدعاه الی الجنان فهاشم و بنو امیه من دعاة النار و چون ابیاتی از این چکامه را خواند. " غمر " گفت. ای زنا زاده عبدی خاموش شد و عبد الله ساعتی تامل کرد و گفت ک انشاد قصیده را دنبال کن و چون عبدی چکامه را به پایان برد، کیسه ای که در آن ۳۰۰ دینار بود به جانب انداخت و به تین سرورده گوینده آن تمثل جست: نزدیک شدن آنان (بنی امیه) به منبرها و اورنگ‌ها مرا و دیگران را نگران کرد ایشان را، همچنانکه خداوند در خانه خواری و نابودی فرود آورده است، در همانجا، جای دهید و دست دودمان به زمین خورده و به خواری فتاده عبد شمس (امویان) را مگیرید، بلکه درختان کهن وجوان آنها را ببرید (خرد و درشتشان را بکشید) و هنگامه کشتن حسین (ع) وزید و کشته کنار " مهراس " را بیاد آرید. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۳۰ و ۳۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧 شأن نزول: در کت
↩️ دومین دستور در آیه فوق همان مسأله حفظ فروج است. فرج چنان که قبلاً هم گفته ایم در اصل، به معنى شکاف و فاصله میان دو چیز است، ولى در این گونه موارد کنایه از عورت مى باشد، و ما براى حفظ معنى کنائى آن در فارسى کلمه دامان را به جاى آن مى گذاریم. منظور از حفظ فرج به طورى که در روایات وارد شده، پوشانیدن آن از نگاه کردن دیگران است، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: کُلُّ آیَة فِى الْقُرْآنِ فِىَ ذِکْرِ الْفُرُوجِ فَهِىَ مِنَ الزِّنا اِلاّ هذِهِ الآیَةُ فَاِنَّها مِنَ النَّظَرِ: هر آیه اى که در قرآن سخن از حفظ فروج مى گوید، منظور حفظ کردن از زنا است، جز این آیه منظور از آن، حفظ کردن از نگاه دیگران است .(۳) و از آنجا که گاه به نظر مى رسد: چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیارى هماهنگ است نهى کرده، در پایان آیه مى فرماید: این براى آنها بهتر و پاکیزه تر است (ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ). آن گاه به عنوان اخطار، براى کسانى که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى افکنند و گاه آن را غیر اختیارى قلمداد مى کنند، مى گوید: خداوند از آنچه انجام مى دهید مسلماً آگاه است (إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ). * * * در آیه بعد، به شرح وظائف زنان در این زمینه مى پردازد، نخست به وظائفى که مشابه مردان دارند اشاره کرده مى گوید: و به زنان با ایمان بگو چشم هاى خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند) و دامان خود را حفظ نمایند (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ). و به این ترتیب، چشم چرانى همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مى باشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن براى زنان نیز همانند مردان واجب است. پس از آن به مسأله حجاب که از ویژگى زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده: ۱ ـ آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها). در این که منظور از زینتى که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکارى که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است. بعضى، زینت پنهان را به معنى زینت طبیعى (اندام زیباى زن) گرفته اند، در حالى که کلمه زینت به این معنى کمتر اطلاق مى شود. بعضى دیگر، آن را به معنى محل زینت گرفته اند، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهائى مانعى ندارد، اگر ممنوعیتى باشد مربوط به محل این زینت ها است، یعنى گوش ها و گردن و دست ها و بازوان. بعضى دیگر، آن را به معنى خود زینت آلات گرفته اند منتها در حالى که روى بدن قرار گرفته، و طبیعى است که آشکار کردن چنین زینتى توام با آشکار کردن اندامى است که زینت بر آن قرار دارد. (این دو تفسیر اخیر از نظر نتیجه یکسان است هر چند از دو راه مسأله تعقیب مى شود). حق این است که ما آیه را بدون پیشداورى و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنى سوم است و بنابراین، زنان حق ندارند زینت هائى که معمولاً پنهانى است آشکار سازند، هر چند اندامشان نمایان نشود، و به این ترتیب آشکار کردن لباس هاى زینتى مخصوصى را که در زیر لباس عادى یا چادر مى پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینت هائى نهى کرده است. در روایات متعددى که از ائمه اهلبیت(علیهم السلام) نقل شده نیز همین معنى دیده مى شود که زینت باطن را به قلاده: گردنبند ، دملج: بازوبند و خلخال: پاى برنجن همان زینتى که زنان عرب در مچ پاها مى کردند تفسیر شده است.(۴) و چون در روایات متعدد دیگرى زینت ظاهر به انگشتر ، سرمه و مانند آن تفسیر شده، مى فهمیم منظور از زینت باطن نیز خود زینت هائى است که نهفته و پوشیده است (دقت کنید). ۲ ـ دومین حکمى که در آیه بیان شده این است: آنها باید خمارهاى خود را بر سینه هاى خود بیفکنند (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ). خمر جمع خمار (بر وزن حجاب) در اصل، به معنى پوشش است، ولى معمولاً به چیزى گفته مى شود که زنان با آن سر خود را مى پوشانند (روسرى). جیوب جمع جیب (بر وزن غیب) به معنى یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به گریبان مى شود و گاه به قسمت بالاى سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق مى گردد. از این جمله استفاده مى شود که: زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسرى خود را به شانه ها یا پشت سر مى افکندند، به طورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد. (از شأن نزول آیه که قبلاً آوردیم نیز این معنى به خوبى استفاده مى شود). ✍ پی نوشت: ۴ ـ تفسیر على بن ابراهیم ، ذیل آیه مورد بحث. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۹ بخش اول ⚡️قدرت و عظمت خداوند ↩️ آرى; او از همگان بى نياز است و هر کمالى در
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۹ بخش اول ⚡️قدرت و عظمت خداوند ↩️ تعبير به «مُنْتَهى» و «مَوْعِد» درباره خداوند دو وصف متفاوت است. او «مُنْتَهى» است، يعنى: همه چيز به سوى او بازگشت مى کند. (إِنَّاللهِ وَ إِنَّا إلَيهِ رَاجِعُونَ) و او «موعد» است، يعنى: وعده گاهى است براى حساب و کتاب و بررسى اعمال انسانها و هيچ کس توانايى فرار از دادگاه عدل او را ندارد. قرآن مجيد نيز با صراحت مى گويد: «وَ عُرِضُوا عَلَى رَبِّکَ صَفّاً لَقَدْ جِئْتُمُونَا کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّة بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُم مَوْعِداً; آنها در يک صف به پيشگاه پروردگارت عرضه مى شوند (و به آنان گفته مى شود:) همگى نزد ما آمديد همان گونه که نخستين بار شما را آفريديم، امّا شما گمان مى کرديد ما هرگز موعدى برايتان قرار نخواهيم داد».(9) پيام اين اوصاف الهى اين است که ما بدانيم او از همه چيز و حتّى از اسرار درون ما کاملا آگاه است; اگر از خلق پنهان کنيم از خالق پنهان نخواهد بود و نيز بدانيم در اين جهان هر چه باشيم و به هر جا برسيم آخرين منزلگاه ما دادگاه عدل او است و به يقين، توجّه به اين اوصاف، اثر عميقى در باز داشتن از گناه و نافرمانى حق دارد. در ادامه اين سخن باز براى تأکيد بر قدرت پروردگار و بازگشت همه موجودات زنده به سوى او مى فرمايد: «ناصيه (و زمام) اختيار هر جنبنده اى به دست تو است و بازگشت همه نفوس به سوى تو مى باشد». (بِيَدِکَ نَاصِيَةُ کُلِّ دَابَّة، وَ إِلَيْکَ مَصِيرُ کُلِّ نَسَمَة). با توجّه به اينکه «نَاصِيَة» به معناى موى پيش سر است و براى رام کردن و تسليم نمودن حيوانات موى پيش سر آنها را محکم مى گيرند، تعبير فوق به معناى تسليم همه جنبندگان در برابر اراده مطلقه پروردگار است. تعبير به «کُلِّ نَسَمَة» با توجّه به اين که «نَسَمَة» در اصل به معناى وزش ملايم نسيم است و سپس به روح موجودات زنده و خود آنها اطلاق شده، اشاره به اين مى باشد که هر موجود زنده اى سرانجام به سوى تو باز مى گردد و در محضر عدل تو حاضر مى شود. در هفت جمله پايانى اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) مسأله عظمت قدرت و آفرينش خداوند و اهميّت نعمت هاى دنيا و آخرت را با تعبيراتى بسيار زيبا و گويا و رسا بيان فرموده است. در پنج جمله نخست، در مورد عظمت خداوند و آفرينش او مى فرمايد: «(پروردگارا!) پاک و منزّهى! چه بزرگ است مقام تو. (باز هم) منزّهى! چه بزرگ است آنچه را که از آفريده هايت مى بينيم; و چه کوچک است هر بزرگى در برابر قدرت و عظمت تو; و چه باشکوه است آنچه را از ملکوتت مشاهده مى کنيم و چقدر ناچيز است آنچه را مى بينيم، در برابر آنچه از قلمرو حکومتت که از ما پنهان است!». (سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ! سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِکَ! وَ مَا أصْغَرَ کُلَّ عَظِيمَة فِي جَنْبِ قُدْرَتِکَ! وَ مَا أَهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ مَلَکُوتِکَ! وَ مَا أَحْقَرَ ذلِکَ فِيمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِکَ!). هر قدر علم و دانش بشر پيشرفت مى کند و ابزار قوى ترى براى بررسى جهان آفرينش در اختيار او قرار مى گيرد، عظمت اين عالَم به طرز عجيبى در نظر ما بيشتر مى شود. به گفته بعضى از دانشمندان، جهان آفرينش - تا آنجا که ما مى دانيم - همچون کتابخانه عظيمى است که ميليون ها کتاب داشته باشد و کره زمين ما با تمام تشکيلاتش، همچون يک نقطه در يکى از صفحات کتابى از کتاب هاى اين کتابخانه بزرگ است و به گفته ديگرى: امروز ثابت شده که بعضى از ستارگان آسمان به قدرى بزرگ است که انسان را غرق در شگفتى مى کند! ستاره اى است جزء ستارگانِ صورت فلکى «جوزا» که به عنوان «ابط الجوزا» شناخته مى شود، که سى ميليارد برابر کره زمين است! و اين تنها يکى از ستارگان بزرگ آسمان است. و چه جالب است که امام(عليه السلام) مى فرمايد آنچه از ما پنهان است، بسيار با عظمت تر است از آنچه مى بينيم. اين را در زمانى فرمود که هيچ يک از اکتشافات امروز نبود و «هيأت بطلميوسى» که جهان هستى را با نهايت حقارت مى نگريست، بر تمام محافل علمى حکمفرما بود. امام(عليه السلام) در اين سخن، دقيقاً در سايه قرآن مجيد حرکت مى کند آنجا که مى فرمايد: «لَخَلْقُ السَّمواتِ وَ الأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَيَعْلَمُونَ; آفرينش آسمان ها و زمين از آفرينش انسان ها بزرگ تر است، ولى بيشتر مردم نمى دانند».(10) امام(عليه السلام) در دو جمله پايانى در مورد نعمت هاى دنيا و آخرت مى فرمايد: «چه قدر نعمت هاى دنيايت فراوان و پراهميّت است و چه کوچک است در برابر نعمت هاى آخرت!» (وَ مَا أَسْبَغَ(11) نِعَمَکَ فِي الدُّنْيَا، وَ مَا أَصْغَرَهَا فِي نِعَمِ الآخِرَةِ). ✍ پی نوشت:9. سوره کهف، آيه 48.  10. سوره غافر، آيه 57. 11. «أسبغ» از مادّه «إسباغ» به معناى فراوان ساختن است.   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا