eitaa logo
نهج البلاغه
408 دنبال‌کننده
160 عکس
196 ویدیو
24 فایل
گام دوم انقلاب...سبک درست نگرش به زندگی انسان در بیان امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام. ارتباط با ما @mohsenehabibi ابراهیم لشنی زند
مشاهده در ایتا
دانلود
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۶ قسمت ۷ «...وَ إِنّ لَکَ فِی هَذِهِ الصّدَقَةِ نَصِیباً مَفرُوضاً وَ حَقّاً مَعلُوماً وَ شُرَکَاءَ أَهلَ مَسکَنَةٍ وَ ضُعَفَاءَ ذَوی فَاقَةٍ وَ إِنّا مُوَفّوکَ حَقّکَ فَوَفّهِم حُقُوقَهُم وَ إِلّا تَفعَل فَإِنّکَ مِن أَکثَرِ النّاسِ خُصُوماً یَومَ القِیَامَةِ...» و همانا در این صدقه برای تو سهمی واجب شده و حقی، مشخص شده است و (همچنین در این صدقه) شریکانی است (از جمله) مسکینان و ضعیفان و صاحبان فقر (فقیران) و همانا ما حق تو را بدون کم و کاست عطا می کنیم پس تو هم حقوق این افراد را به طور کامل پرداخت کن و اگر این چنین نکنی پس (بدان) بی تردید در روز قیامت تو از (کسانی هستی که) بیشترینِ مردم از جهت دشمنان خواهد بود... توضیح کوتاه: برای توضیح این عبارت شریف به چند نکته اشاره می کنیم: نکته اول: حضرت می فرماید: بی تردید برای تو که عامل و کارگزار جمع آوری صدقات هستی یک بهره و یک سهمیه ی واجب شده ای است اینطور نیست که سهم تو را نبینم. حضرت خیال کارگزار را راحت می کند از اینکه نگران سهم و حقش نباشد تا مبادا به اموال بیت المال دست برد بزند به بهانه ی اینکه من هم نیاز دارم. پس چون حاکمیت نیاز او را می بیند و حق او را پرداخت می‌کند بهانه ای برای دزدی و دست درازی به بیت المال نمی ماند. @nahjolbalaghealiali
نکته دوم: حضرت در این عبارت «وَ إِنّ لَکَ...» از ضمیری استفاده می فرمایند که مخاطب است یعنی از ضمیر «کاف» به معنای «تو»، این در حالی است که قبلاً ضمیر غائب را به کار بردند و فرمودند: «أَمَرَهُ» یعنی او، او را امر می کند با اینکه می توانست بفرماید: «أمَرْتُكَ» یعنی من تو را امر می کنم، در خطبه ی ۵۳ هم با همین روش با مالک اشتر سخن فرمود، ضمیر غائب به کار بردند با اینکه مالک اشتر در مقابل او نشسته بود و بعد هم یک دفعه ضمیر غائب را به خطاب تغییر داد، معلوم می شود آن شخص مخاطب در مقابل حضرت نشسته است و مخاطب حضرت بوده است. به این کار در علم بلاغت «التفات» می گویند و این کار دلیل دارد. حضرت خودش را گم می کند و در اول سخن، خود را متکلم و او را خطاب قرار نمی دهد این یعنی نهایت توحید و ادب و تواضع را در مقابل خدای تبارک و تعالی از خود نشان می دهد. حضرت ماده ی «اَمر» به کار می برد و نمی خواهند حالت استعلاء و استیلاء را بفهمانند و نمی فرمایند: من تو را امر می کنم تا بویی از برتری و برتری جویی در میان نباشد. این مراعات، حفظِ مقاماتِ توحید است، بنابراین حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مدیریت همه ی امور را لحاظ می فرمودند. پس مدیریت در نگاه امیرالمومنین علیه السلام بریده از توحید نیست. @nahjolbalaghealiali
نکته سوم: ممکن است عبارتِ «نَصِیباً مَفرُوضاً وَ حَقّاً مَعلُوماً» اشاره به دو بهره باشد که این نصیبِ مفروض آن بهره ای است که در قرآن آمده است «وَ الْعَامِلِینَ عَلَیْهَا» و این حق معلوم یعنی حق مأموریت که اضافه ی بر این نصیب مفروض است. @nahjolbalaghealiali
نکته چهارم: حضرت می فرماید: به جز حق تو در این صدقه (زکات) شریکانی هم هست، این زکات فقط مال تو نیست، تنها بخشی از آن مال تو است بلکه شریکانی هست از جمله مسکینان و ضعیفان و فقیران و نیازمندان. ما حق تو را به صورت کامل بدون هیچ نقصی می دهیم پس تو هم باید حقوق آن ها را به طور کامل پرداخت کنی. در ادامه حضرت می فرمایند: اگر این کار را انجام ندادی و حقوق این افراد را ندادی پس بدان که بی تردید تو از کسانی خواهی بود که بیشترین دشمنان را در روز قیامت خواهد داشت؛ دلیلش این است که به اندازه ای که این انسان های اهل صدقه و نیازمند گسترده هستند به همان اندازه بدهکار هستی. کسی که به بیت المال دست اندازی می کند به اندازه ی تعداد افرادی که ظلم می کند خصم و دشمن دارد. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۶ قسمت ۸ «...وَ بُؤسَی لِمَن خَصمُهُ عِندَ اللّهِ الفُقَرَاءُ وَ المَسَاکِینُ وَ السّائِلُونَ وَ المَدفُوعُونَ وَ الغَارِمُونَ وَ ابنُ السّبِیلِ...» و فقر شدید مال کسی است که دشمنش در نزد خدا (روز قیامت) فقیران و مسکینان و کسانی که درخواست کمک دارند و کسانی که از سرزمین هایشان دفع شده اند و بدهکاران و در راه ماندگان هستند... توضیح کوتاه: حضرت می فرماید: کسی که دشمنش در نزد خدا این چنین گروه هایی باشند مثل فقراء و مساکین، باید بداند که فقر شدید مال او است و شدیداً فقیر خواهد شد و اعمالش به هیچ عنوان به دردش نخواهد خورد، در حکمت ۴۵۲ امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «الغِنَی وَ الفَقرُ بَعدَ العَرضِ عَلَی اللّهِ»؛ بی نیازی و نیازمندی بعد از عرضه شدن بر خداوند (در روز قیامت) است. حضرت می فرماید: چون طلبکاران زیاد هستند سرمایه تو به اندازه ی طلبکاران نخواهد شد، فقیر خواهی شد. همه ی این گروه ها که حق آن ها را به ناحق بخوری دشمنان تو خواهند شد. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۶ قسمت ۹ «... وَ مَنِ استَهَانَ بِالأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِی الخِیَانَةِ وَ لَم یُنَزّه نَفسَهُ وَ دِینَهُ عَنهَا فَقَد أَحَلّ بِنَفسِهِ الذّلّ وَ الخزِیَ فِی الدّنیَا وَ هُوَ فِی الآخِرَةِ أَذَلّ وَ أَخزَی وَ إِنّ أَعظَمَ الخِیَانَةِ خِیَانَةُ الأُمّةِ وَ أَفظَعَ الغِشّ غِشّ الأَئِمّةِ وَ السّلَامُ» ...و کسی که امانت را پست بشمارد و در خیانت ورزی زیاده روی کند و جانش و دینش را از خیانت ورزی پاک نکند پس بی‌تردید برای خودش خواری و بلاء را مباح کرده است و او در آخرت ذلیل تر و پُر بلاتر خواهد شد و همانا بزرگترین خیانت، خیانت به امت است و زشت ترین نوع غِش، غِشّ به امامان است و سلام (بر کسی که از حق پیروی می کند). توضیح کوتاه: حضرت می فرماید: تو امانت دار حاکم هستی، مبادا امانت را سبک و پست بشماری. اگر کسی امانت را پست شمرد و در خیانت ورزی افراط و زیاده روی کند (که حقیقتاً این عمل افراط در خیانت ورزی است چون عده ی زیادی لطمه می بینند) و همچنین خودش و دینش را از خیانت منزه و پاک نکند پس بی‌تردید به جان خود ذلت و بلا را در دنیا مباح و حلال کرده است (برای خودش حلال کرده است که در دنیا ذلیل بشود، حلال کرده است که در دنیا بلا سرش بیاید) و یک چنین کسی در آخرت ذلیل تر و پر بلاتر خواهد شد و به یقین بزرگترین خیانت، خیانت به امت است چون امت بسیار هستند، هرچه حوزه ی مسئولیت گسترده تر بشود خیانت هم وسیع تر و گسترده تر می شود و در ادامه می فرماید: زشت ترین نوع غِش، غش به امامان است. «غِشّ» نقطه ی مقابل اخلاص و خیرخواهی است. تو باید خیرخواه باشی. وظیفه ی حاکمانِ زیر دستِ ولیّ خدا این است که خیرخواه باشند. غِشّ در نصیحت و خیرخواهی بدترین و زشت ترین نوعِ غِشّ است. @nahjolbalaghealiali
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آزمایش عجیبی که اولین بار دانشمندی به نام سالمون اش آن را انجام داد و ثابت کرد چگونه یک فرد تحت تأثیر فضای حاکم، از نظر خود منصرف می شود و همرنگ جماعت می شود. @aminallah_ali @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۷ شرح نامه ی بیست و هفتم قسمت ۱ و من عهد له علیه السلام إلی محمد بن أبی بکر رضی الله عنه حین قَلّدَه مصر. نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابی بکر، هنگامی که او را به سوی مصر فرستاد. «فَاخفِض لَهُم جَنَاحَکَ وَ أَلِن لَهُم جَانِبَکَ وَ ابسُط لَهُم وَجهَکَ...» پس بالت را برای مردم فرو بینداز و جانبت را برای مردم نرم کن و با آن ها گشاده رو باش... توضیح کوتاه: حضرت به محمد بن أبی بکر می فرماید: در مقابل مردم باید متواضع باشی. گروهی از مردم مصر قیام کردند و در قتل عثمان شرکت داشتند. آن ها تازه از قتل عثمان بیرون آمده اند و نیاز است از ناحیه حاکم نرمی و تواضع به کار برده شود. معلوم می‌شود که امیر المومنین علیه السلام در بخش هایی از حاکمیت دچار یک سری مشکلات داخلی شده بود بالاخره مصالح گاهی اوقات ایجاب می کرد برنامه هایی پیاده شود که ممکن بود برنامه ی اصلی حضرت هم نباشد. حضرت در حکمت ۲۷۲ می فرماید: «لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَاىَ مِنْ هذِهِ الْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ»؛ اگر به یقین، دو پای من از این لغزشگاه ها در کنار هم قرار گیرند چیزهایی را باید تغییر بدهم، یعنی اگر از این مشکلات بیرون بیایم خیلی از چیزها را باید تغییر بدهم، قوه قضائیه را باید اصلاح کنم که نگذاشتند، سیستم سیاسی حکومت را باید تغییر اساسی بدهم که البته با تغییر اکثر حاکمانِ خلیفه ی قبل تا حدی این اتفاق افتاد اما مطلوب حضرت نبود و در بخش هایی این اتفاق نیفتاد. در حال حاضر حضرت با یک مجموعه مردمی مواجه هستند که خلیفه قبل را کشته اند و انتظاراتی دارند، واضح است که هیجانات و انتظارات بالا است. بالاخره در این شرایط حاکمان مجبور هستند نرمی جانب داشته باشند، البته نرمی با مردم یک اصل مستمر است لکن بخشی از قضیه ناظر به این است که مردم مصر در حال حاضر در یک تلاطم انتقام هستند و در این شرایط باید حاکم تواضع بیشتری به کار ببرد و با روی باز با آن ها برخورد کند تا مقداری وضعیت مردم آرام بشود. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۲ «...وَ آسِ بَینَهُم فِی اللّحظَةِ وَ النّظرَةِ...» و بین مردم در گوشه چشم نگاه کردن و در نگاه کردن مساوات برقرار کن... توضیح کوتاه: حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ریزترین موضوعات عدالت را به مسئولان گوشزد می فرمایند. اینطور کلمات تنها در آستان مقدس اهل بیت علیهم السلام پیدا می شود. حضرت می فرماید: در نگاه کردن و در گوشه چشم نگاه کردن، بین مردم مساوات برقرار کن، دلیلش این است که اگر در یک مجلسی، به یک عده ای کم توجه کنی و به عده ی دیگر بیشتر توجه داشته باشی، می فهمند که می شود در تو که حاکم هستی نفوذ کرد و تو را به نفع خودشان مصادره کنند و آن هایی که به آن ها کم نگاه می کنی متوجه می شوند که تو اهل عدالت نیستی در نتیجه از تو ناامید می شوند و در درونشان از ناحیه تو احساس ترس می کنند از اینکه تو با این شرایط که داری بالاخره روزی خواهد رسید که به آن ها ظلم خواهی کرد، چرا؟ چون نفس وقتی بر ظلم کوچک عادت کرد ظلم های بزرگ را هم انجام می دهد. ظلم کوچک همین است که مردم در یک چیز با هم مساوی باشند و اگرچه امر کوچکی باشد و شما این مساواتی که مصداق عدالت است را مراعات نکنی. @nahjolbalaghealiali
توضیح بیشتر: در نامه ۲۵ گفته شد که کار حاکمان این است که مردم را بر مبنای عدل تربیت کنند. حالا شخص مسئول در مجلسی به ثروتمندان و بزرگان توجه می کند اما به فقراء و مساکین توجهی نمی کند یا کمتر توجه می کند. مسئولین این شکلی کم نیستند که اگر ثروتمندی به دفتر آن ها مراجعه کند طوری برخورد می کنند که با فقیر برخورد نمی کنند مثلاً وقتی ثروتمندی وارد دفترشان می شود به احترامش بلند می شوند اما وقتی فقیری به آن ها مراجعه می کند اعتنایی نمی کنند معلوم می شود نفس آن ها برای ظلم کردن سرشته شده است. معلوم می شود این رفتار، ابتدای ظلم است یعنی نفس انسان شکل می گیرد که ظلم بکند. بین ظلم کوچک و ظلم بزرگ هم فرقی نیست هر دو مشترک در این هستند که ظلم هستند. یعنی تا این حد حضرت مراقب این هستند که رانت اتفاق نیفتد. پس با نگاه کردنْ هم، رانت و ویژه خواری اتفاق می‌افتد و ممکن است مردم با طرز نگاه کردن مسئول، طمع پیدا کنند که از او بتوانند به نفع خودشان بهره ببرند. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۳ «...حَتّی لَا یَطمَعَ العُظَمَاءُ فِی حَیفِکَ لَهُم وَ لَا یَیأَسَ الضّعَفَاءُ مِن عَدلِکَ عَلَیهِم...» تا اینکه بزرگان در ظلم تو به نفع آنان طمع نکنند و ضعیفان از عدل تو بر آن بزرگان ناامید نشوند... توضیح کوتاه: بزرگان ممکن است بزرگان اقتصادی، سیاسی و یا نظامی باشند. حضرت می فرماید: بین مردم در نگاه کردن مساوات را برقرار کن تا اینکه بزرگان در ستم کردن تو به نفع آنان طمع نکنند و ضعیفان هم از عدل تو بر ضرر آن بزرگان ناامید نشوند، بعد بیایند و بگویند: این ها بزرگ هستند و ما امیدی نداریم که این مجموعه (قوه قضائیه) بتواند بر ضد بزرگان عدالت را اقامه کند. طوری رفتار نکن که مردم ضعیف به تو اینگونه نگاه کنند و از تو ناامید بشوند. این موضوعاتی که امیرالمومنین علیه السلام به آن ها اشاره می فرمایند موضوعات ریزی هستند که حاکمان باید به این ها عمل کنند و حضرت می ترسند که مبادا والی و مسئولی در حاکمیت دینی نفسش با ظلم کردن به فعلیت برسد و رشد بکند و قدرت بر ظلم پیدا بکند، که اگر اینطور بشود در موضوعات بزرگ هم این کار را خواهد کرد. @nahjolbalaghealiali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امنیت ما درون‌زاست 🔻 رهبر انقلاب اسلامی: امتیاز بزرگ کشور ما این است که امنیّتی که داریم، امنیّت درون‌زا است. فرق دارد که یک کشوری، یک ملّتی، از درون خود، با نیروهای خود، با قدرت خود، با اندیشه و فکر خود برای خودش ایجاد کند، یا یکی از بیرون بیاید بگوید من برای شما امنیّت ایجاد میکنم. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱ @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۴ «...فَإِنّ اللّهَ تَعَالَی یُسَائِلُکُم مَعشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصّغِیرَةِ مِن أَعمَالِکُم وَ الکَبِیرَةِ وَ الظّاهِرَةِ وَ المَستُورَةِ فَإِن یُعَذّب فَأَنتُم أَظلَمُ وَ إِن یَعفُ فَهُوَ أَکرَمُ...» پس ای بندگان خدا، بی تردید خداوند متعال از شما از کارهای کوچک و بزرگتان و اعمال آشکار و پنهانتان سوال می پرسد بنابراین اگر (شما را) عذاب کند پس شما ظالم تر هستید و اگر (از شما) در گذرد پس او کریم تر است... توضیح کوتاه: این توصیه حضرت به محمد بن ابی بکر، همان تقوایی است که بارها در نامه هایشان به مسئولان تذکر می دادند. می فرمایند: تقوا داشته باش. رعایت تقوا تنها در امور آشکار و در امور بزرگ نیست بلکه در امور پنهانی و کوچک شایسته تر و سزاوارتر است. خداوند متعال در تمام امور مراقب شما است و از اعمال ریز شما مثل نگاه کردن و گوشه چشم نگاه کردنتان و همچنین از کارهای پنهانی شما آنجایی که هیچ کس به جز خدای متعال نیست سوال می کند. این سخن حضرت یعنی یاد معاد. در حقیقت یاد معاد است که انسان را به تقوا می کشاند، یاد معاد است که مسئولان را از خطاهایشان باز می دارد و اگر این نباشد برای ظلم کردن هیچ چیز جلودار آن ها نیست و بالاخره راهی برای ستم کردن و دور زدن قانون پیدا خواهند کرد. @nahjolbalaghealiali
نکته اول: اگر واقعاً خداوند متعال از مسئولان اینگونه سوال خواهد کرد که همینطور است یعنی حتی از نگاه هایشان به مردم و حتی از نیم نگاه هایی که به مردم داشته اند و از امضاهای مخفی که زده اند سوال می شوند، حالا کارهای بزرگ و آشکارشان به کنار؛ همانند قوانینی که نوامیس مردم را بر باد می دهد، از قوانینی چون 2030 که می خواستند کاری کنند که نتیجه اش باز کردن راه فحشا به آموزش و پرورش باشد و چون پول هایی که از بیت المال دزدیدند، بنابراین وقتی از امور کوچک و پنهانی مورد سوال واقع خواهند شد از نگاه کردنشان، از نیم نگاهشان، از سخنانشان، از حرکاتشان و از احوالشان پس خطر بسیار عظیمی در کمین آن ها نشسته است و کار آن ها در آخرت و قیامت بسیار مشکل و دشوار خواهد بود. @nahjolbalaghealiali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنان صریح رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام در مورد کمک گرفتن دشمن از نیروی در مواجهه با حاکمیت های دینی. @aminallah_ali @nahjolbalaghealiali
نکته دوم: مساوات برقرار کردن همیشه عدالت محسوب نمی شود بلکه در بعضی موارد مساوات عدالت است. مسئول در نگاه هایش و در نیم نگاه هایش باید بین مردم مساوات برقرار کند و ترک مساوات در اینجا از مصادیق ظلم است و ظلم عقلاً و شرعاً قبیح و زشت است. پس خداوند از اعمال مسئولین سوال می کند از لحظه اولی که با مردم دیدار و برخورد می کنند. @nahjolbalaghealiali
نکته سوم: ما قائل به این هستیم حرکت جامعه بر مبنای حرکت حاکم اتفاق می‌افتد. وقتی حاکم در موضوعی، مخاطبِ ولیِّ خدا قرار بگیرد معلوم می شود آن موضوع در جامعه سرایت می‌کند و مردم را هم تغییر می دهد. اصلاً حاکمیت برای تربیت مردم است. حاکم می تواند مردم را منحرف کند و می تواند مردم را هدایت کند. وقتی حاکم عدالت را رعایت نمی کند یک عده ای از مردم ناامید می شوند و یک عده ای در او طمع می کنند. حاکم می تواند بستر فساد درست کند و می تواند بستر رشد ایجاد کند. اینکه نبی اکرم صلی‌ الله علیه و آله وسلم در نگاه کردن و در سخن گفتن و در اشاره کردن به اصحاب عادلانه برخورد می کرد برای تربیت اصحاب بود؛ بنابراین شما در این نامه می بینید امیرالمومنین علیه السلام اول از ضمیر مفرد استفاده می کنند و تنها محمد بن ابی بکر را خطاب قرار می دهند و بعد ضمیر مفرد را به ضمیر جمع تغییر می دهند و همه را مخاطب قرار می دهند و می فرمایند: «مَعشرَ عِبادِه... مِن اعمالکم...فَأنتم اَظلَمُ»؛ ای بندگان خدا!...از اعمال شما... دلیلش این است که حضرت جلوتر فرمود: تو اگر در نیم نگاهت مواسات برقرار نکنی بزرگان در ظلم کردن تو به نفع خودشان طمع می کنند و بی تربیت می شوند و ضعیفان از عدل تو ناامید می شوند و بی تربیت می شوند یعنی در حقیقت جامعه بی تربیت می شود نتیجه این می شود که خداوند از همه ی شما سوال می کند که چه شد اینطور شدید بعد همه از آقای والی طلبکار می شوند و جواب می دهند: آقای والی ما را بی تربیت کرده است. این یعنی همان خطر عظیمی که در کمین مسئولین، حاکمان و مدیران جامعه نشسته است. گاهی مدیر مدرسه ای می تواند زیر مجموعه ی خودش را فاسد بکند. از این عبارت حضرت معلوم می شود شیوه ی مدیریت حاکمان و مسئولان می تواند زیر مجموعه ی خود را سعادتمند یا شقاوتمند کند، یعنی جهت گیری و تربیت مردم بر می گردد به موضعی که مسئول انتخاب کرده است و کوچک ترین موضع گیری ها در تربیت موثر است. @nahjolbalaghealiali
آیت الله بهجت ره: ... کتاب نهج‌البلاغه با این علو مرتبه‌اش «یلیقُ حِفْظُهُ وَ تَدْریسُهُ وَ بَیانُ خُطَبِهِ عَلَی الْمَنابِرِ»؛ شایسته است حفظ آن و تدریس آن و اینکه خطبه‌های آن بر بالای منبرها بیان شود. در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۶۸ @lesanolah @nahjolbalaghealiali
نکته چهارم: کوچکترین موضوعات را در تربیت باید سهیم بدانیم. شوخی کردن با دیگران (خصوصاً کودکانی که قدرت تمیز امور را ندارند و حق را از باطل نمی توانند تشخیص بدهند و نمی‌دانند شوخی و جدی چیست) گاهی اوقات خیانت است، آن شوخی می تواند بچه را نابود کند. با یک شوخی خیلی سبک و خیلی معمولی و ساده بچه ای نابود و منحرف می شود. گاهی اوقات یک جمله نابجا می تواند مسیر یک انسان را تغییر بدهد. داستان ضرب المثل «تخم مرغ دزد شتر دزد می شود» را حتماً شنیده اید و یا که خوانده اید. آن بچه آن زمانی که تخم مرغ را از همسایه دزدید مادرش او را ادب نکرد و به جای اینکه او را راهنمایی کند به او محبت ورزید در نتیجه این شد که آن بچه، بزرگ که شد دست به دزدی های بزرگتری زد و کارش به محکمه عدالت کشیده شد. پس مراقب سخنان، کردار و شوخی های خود باشیم. @nahjolbalaghealiali
نکته پنجم: در عبارت «فإنّ اللهَ تعالی...» بعد از اسم شریف الله کلمه ی «تعالی» آمد و این دلیل دارد چون حضرات علیهم السلام معصوم هستند کلمات را معصومانه استخدام می کنند و دلیل آمدن کلمه ی «تعالی» این است که در این عبارت بحث از سوال در روز قیامت شد، لازمه ی سوال کردن به این است که شخص سوال کننده باید علو و مقام داشته باشد یعنی کسی می تواند دیگران را مؤاخذه بکند که دارای علو و استعلاء باشد و گرنه این سوال هیچ ضمانتی پشتش نیست و هیچ پشتوانه ای ندارد بنابراین حضرت این کلمه ی «تعالی» را آورد تا بفهماند که این اتفاق خواهد افتاد و تا بفرماید خداوند علو و استعلاء دارد لذا می تواند سوال کند و دیگران باید در مقابل او پاسخگو باشند. @nahjolbalaghealiali
نکته ششم: عاملان و کارگزاران مثل محمد بن أبی بکر که در این نامه مورد خطاب است رابط هستند بین مقر حاکمیت و بین مردم. تربیتی که امیرالمومنین علیه السلام می خواهند انجام بدهند از مجرای این مسئولین اتفاق می‌افتد و همچنین اگر روز قیامت سؤالی پرسیده شود از مجرای اشخاصی همچون محمد بن أبی بکر اتفاق می‌افتد، یعنی این حاکمیت است که مردم را تربیت یا بی تربیت می کند. @nahjolbalaghealiali
نکته هفتم: این چنین نیست همه تقصیرات را هم بر دوش مسئولان بگذاریم و دیگر روز قیامت از مردم سؤالی نشود چون حاکمان علت فساد مردم نیستند بلکه آن ها ایجاد اقتضاء می کنند یعنی اگر بگوییم: مردم را بی تربیت کردند اما این را هم باید بگوییم: آن ها را مجبور نکردند بلکه برای مردم بستر ساخته اند و به اندازه ی بستری که فراهم کرده اند مؤاخذه می شوند اما مردم چون مختار هستند و کسی آن ها را مجبور نکرده است بازخواست می شوند و از آن ها سؤال پرسیده خواهد شد که شما چرا قبول ظلم کردید، چرا زیر بار چنین ظلمی رفتید؟ مثل آن کلام شریف حضرت در خطبه ۱۹۲ که در مورد قابیل فرمود: «وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيامَةِ»؛ خداوند متعال گناهان قاتلان را تا روز قیامت ملازم او خواهد کرد. تا روز قیامت سهمی از گناه قاتلان به گردن او است و این به این معنا نیست که خود قاتلان دیگر در این گناهی که کرده اند مؤاخذه نخواهند شد بلکه آن مسیر و سنتی که او فراهم کرد و آن راهی را که باز کرد به همان اندازه سهیم است و به همان اندازه مؤاخذه و عقاب خواهد شد و قاتلان هم به نوبه خودشان عقاب می شوند. @nahjolbalaghealiali
نکته هشتم: حضرت در عبارت «فَإِن یُعَذّب فَأَنتُم أَظلَمُ وَ إِن یَعفُ فَهُوَ أَکرَمُ»؛ می فرماید: اگر خداوند عذاب بکند شما استحقاق بیشتری برای عقاب دارید اما خیلی از مصادیق ظلم بوده است که ما نادیده گرفته ایم و در قبالش عقاب نکرده ایم « و الله یَعفو عَن کَثیر»؛ و خداوند از خیلی از امور چشم پوشی می کند. در بهشت اینطوری است که خدای تبارک و تعالی جزاء را موافق با عمل انسان می دهد البته جهنم هم اینطوری است موافق با عمل انسان است لکن در بهشت بیش از عمل به انسان می بخشد یعنی تفضل می کند اما در مورد عمل کم تر از جهنم می دهد، اینطوری نیست که خدای تبارک و تعالی به اندازه ی استحقاق اهل جهنم به آن ها عقاب بدهد چون در قرآن فرمود: «و الله یَعفو عَن کَثیر»؛ خیلی از آن ها را نادیده گرفتیم. «ولو یواخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابة» (سوره نحل آیه ۶۱)؛ و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات می‌کرد، جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نمی‌گذارد. معلوم می شود خداوند متعال خیلی چیزها را نادیده می گیرد. «وَ إِن یَعفُ فَهُوَ أَکرَمُ»؛ اگر عفو کند از کرم او است. منشأ عفو، کرم خدای تبارک و تعالی است نه عمل انسان و اگر عقاب بکند مجرای عقاب عمل انسان است ولی باز هم کمتر از عمل انسان او را عقاب می کند یعنی از هر طرف که نگاه می کنید از جانب خداوند متعال تفضل می بینید. @nahjolbalaghealiali