هدایت شده از محسن عباسی ولدی
پیشنهاد ویژه_دفاع مقدس_1.mp3
4.84M
نحن ابناءالمهدی❥❥
🎧#قطعه_صوتی #پیشنهاد_ویژه ۱ #طعم_شیرین_خدا #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه♨️
🔴 به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس
✅ قسمت اول
🍃یه سال، روزِ اوّل فروردین به دوستام پیشنهاد دادم برا عید دیدنی به همراه خونوادههامون به آسایشگاه جانبازان بریم. دوستام از پیشنهادم استقبال کردن و با همدیگه راه افتادیم. به دم درِ اون جا که رسیدیم، یکی از دوستام جلوتر از بقیّه رفت تا پرس و جو کنه به کدوم قسمت ساختمون و به کدوم بخش باید بریم.
🍃چند دقیقه بعد که بر گشت، از قول پرستارِ اون جا گفت: «چون عید بوده، خونوادهها جانبازاشون رو بردن خونه». تو فکرم اومد دیگه باید برگردیم که دوستم حرفش رو ادامه داد: «البتّه پرستار گفت: فقط یه جانباز هست که نرفته خونهشون».
🍃 منم گفتم: اصلاً فلسفۀ اومدن ما مشخّص شد. اومدیم تا روز اوّل عید، این جانباز رو از غربت بیاریم بیرون!
🍃وارد ساختمون آسایشگاه شدیم. سکوت عجیبی حاکم بود. به اتاق اون جانباز راهنمایی شدیم. با مردی حدود سی و خوردهای ساله رو به رو شدیم که به شکم روی تخت خوابیده بود؛ یه جانباز قطع نخاعی که خیلی وقت بود روی تخت به همین حالت دراز کشیده بود.
🍃بعد از یه گپ و گفت دوستانه، خیلی زود با همدیگه صمیمی شدیم. احساس کردم که میتونم یه سؤال خاص ازش بپرسم. بهش گفتم: اگه یه سؤال بپرسم، ناراحت نمیشی؟
🍃گفت: نه، بپرس.
گفتم: تو که خیلی وقته به این حالت خوابیدی و این همه داری سختی میکشی، از دست خدا ناراحت نیستی؟ ازش گلایه نداری؟
تا این رو گفتم، انگار که سؤال عجیب و غریبی پرسیده باشم، با حالت خاصّی گفت: نه، اصلاً گِلهای ندارم! خدا رو شکر، خدا رو شکر!
🍃واقعاً نمیدونستم به خاطر چی، این قدر خدا رو شکر میکنه. از لحنش کاملاً معلوم بود که حرفاش، بازی با واژهها نیست و از ته دلش داره خدا رو شکر میکنه.
🍃تو فکر حرفای اون بودم که با ادامۀ حرفاش، به سؤالم جواب محکمتری داد: شرایط من که خوبه. اگه میخواید کسی رو ببینید که مشکل داره، باید برید دیدن فلان جانباز که ... .
🍃حرفاش برام خیلی غافلگیر کننده و به نظرم عجیب میاومد. آخه ما یه شب تا صبح که میخوابیم، باید هِی غلت بزنیم و این ور و اون ور بشیم، تو مریضی هم به خاطر محدود شدن، خیلی زود خسته میشیم و حوصلهمون سر میره. گاهی به قدری خسته میشیم که به خدا گلایه هم میکنیم. واقعاً آدم چه قدر باید اهل شکر باشه که با این همه مشکل، بازم خدا رو فراموش نکنه و ازش ممنون باشه!؟
🍃به کمک پرستار، تلفن اون جانباز رو پیدا کردیم و به خونهشون زنگ زدیم. مادرش گوشی رو برداشت. نشونی خونهشون رو گرفتیم و راه افتادیم.
⬅️ادامه دارد....
📚 #طعم_شیرین_خدا، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی