eitaa logo
أساس الفهم في كلام العرب
499 دنبال‌کننده
38 عکس
6 ویدیو
24 فایل
«النكت العلمية من الكتب الأدبية منها المسائل الصرفية و النحوية» پاسخگوي سوالات ادبي: آقاي محسن عباس زاده @Mohsin_A آقاي سینا زرین قلم @Sina_zarrinqalam زیر نظر انجمن علمي زبان و ادبیات عربي دانشگاه رضوي
مشاهده در ایتا
دانلود
مصدر و اسم مصدر؛ درباره فرق بین مصدر و اسم مصدر گفته شده: ان المصدر موضوع للحدث من حیث اعتبار تعلقه بالمنسوب الیه و لذا یقتضی الفاعل و المفعول؛ و اسم المصدر موضوع لنفس الحدث من حیث هو بلا اعتبار تعلقه بالمنسوب الیه و ان کان له تعلق فی الواقع و لذا لا یقتضی الفاعل و المفعول . . . . پس: مصدر برای حدث وضع شده است از آن جهت که حدث به منسوب الیه خود متعلق است، لذا نیاز است که فاعل و مفعول مصدر تعیین و مشخص شود. ولی اسم مصدر برای ذات حدث من حیث هو هو وضع شده و منسوب الیه آن در نظر گرفته نشده است، لذا نیازی به تعیین فاعل و مفعول ندارد. به عبارت دیگر: در مصدر صدور حدث از فاعل و تلبس حدث به فاعل در نظر گرفته شده است و همچنین مصدر امری نسبی بین حدث و فاعل است و ظرف وجودی آن خارج نیست؛ اما اسم مصدر فقط با خود حدث کار دارد و امر واقعی و محقق در خارج است. و همچنین گفته شده: مصدر اصل نسبت است ولی اسم مصدر هیأت حاصل از نسبت است لذا به اسم مصدر، حاصل مصدر گفته می شود، مانند :متحرکیت که حاصل از حرکت است. برای آگاهی از نظرات دیگر رجوع شود به:حاشیه جونگی، برگ ۲۰ و ۳۵. https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
ترجمه طبق لغت نامه مقاییس اللغه: العین و واللام و والمیم اصل صحیح واحد،یدل علی اثر بالشیء یتمیز به عن غیره: ماده علم یک اصل عربی دارد که دلالت می کند بر اثری در شیء به طوری که با داشتن آن اثر،از غیر خود متمایز گردد. https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
ترجمه طبق لغت نامه الفروغ اللغویه: الفرق بین العلم و المعرفة:ان المعرفة اخص من العلم ،لانها علم بعین الشیء مفصلا عما سواه. والعلم یکون مجملا و مفصلا.فکل معرفة علم و لیس کل علم معرفة،وذلک ان المعرفة یفید تمییز المعلوم من غیره و العلم لایفید ذلک. الفرق بین العلم و الیقین ان العلم هو اعتقاد الشیء علی ما هو به علی سبیل الثقة. والیقین هو سکون النفس و ثلج النفس. فرق بین علم و معرفت این است که معرفت اخص از علم است،چرا که معرفت،آگاهی از خود شیء است بدون در نظر گرفتن غیر؛ولی علم می تواند مجمل باشد یا از غیر خود تمییز داده شود.پس هر معرفتی علم است ولی هر علمی معرفت نیست.این بدان جهت است که معرفت می تواند معلوم را از غیر معلوم تمییز دهد ولی علم این کار را فایده نمی دهد.فرق بین علم یقین این است که علم ،قبول امر و اعتقاد به چیزی است آن چنان که است به نحو وثوق،ولی یقین ،آرامش نفس و اطمینان نفس به چیزی است. https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
: یکی از موادی که خلاف قاعده ابدال،مبدل شده ،کلمه آل است‌. کلمه آل بنابر مذهب مختار که مذهب کسایی است مبدل از اهل است زیرا مصغر ان بر اهیل آمده. اینکه گفتیم در آل خلاف قاعده رخ داده به چهارجهت است: ۱.)در کلمه آل دو خلاف اصل لفظی جاری شده: ۱.اصل عدم قلب است. ۲.اصل قلب ثقیل بر خفیف است اما اینجا خفیف به ثقیل تبدیل شده(زیرا هاء اخف از همزه است). ۲.)همچنین دو خلاف اصل معنایی هم رخ داده: ۱.اهل برای مطلق ذوی العقول و غیر ذوی العقول استعمال شده(اهل الرجل،اهل الکتاب)اما آل فقط برای ذوی العقول استعمال می شود(آل الرجل صحیح ولی آل الکتاب و آل البیت غلط«آل البیت در اشعار جاهلی مخضرمین و متقدمین استعمال نشده،هرچند در اشعار مسلمین امده»). ۲.اهل در اشرف و غیر اشرف استعمال شده ولی آل تنها در اشراف استعمال می شود،آل الله،آل رسول،آل علی و.. قرة الطرف بتبیین قواعد و ابواب الصرف، ج۱/ص۲۲۳ ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
«النكت العلمية من الكتب الأدبية منها المسائل الصرفية و النحوية» ادمین هاي پاسخگوي سوالات ادبي: آقاي صادق براتي @sadegh0416 آقاي سینا زرّین قلم مشکیني @Hich_ibn_hich زیر نظر انجمن علمي ، پژوهشي رشته زبان و ادبیات عربي دانشگاه رضوي
❇️ انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات عربی با همکاری انجمن علوم و قرآن دانشگاه فردوسی و پشتیبانی مرکز معرفت و مهارت دانشگاه برگزار می‌کند: -«(آموزش تجزیه و ترکیب قرآن/ توابع و مجرورات)»- 🌷 مخاطبان دوره: »» برادران و خواهران علاقه‌مند به یادگیری ادبیات عرب (طلاب، دانشجویان، دانش آموزان و ...) 🎤 استاد: - جناب آقای دکتر حسین براتی (پژوهشگر و مدرس برتر دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی) 🔰 برگزاری: ۱۰ جلسه مجازی/ آنلاین (اسکای روم) 🍃 اعطای گواهی از مرکز معرفت و مهارت 🕒 زمــــان برگزاری کــــلاس: - روزهای دوشنبه و چهارشنبه: ساعت 20 الی 21:30 - شروع دوره: دوشنبه 1403/2/31 ⏳ پایان مهلت ثبت نام: یکشنبه 1403/2/30 ❇️ اطلاعات تکمیلی و ثبت نام در سایت مرکز معرفت و مهارت: 🌐Maharat.Razavi.ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• انجمن علمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه رضوی https://eitaa.com/anjomanarabirazavi انجمن علمی علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد @quran_hadith_fum
♨️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی شهادت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل‌هاشم نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند. متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون 🔹️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. 🔹️این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. 🔹️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. 🔹️در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند. 🔹️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود. 🔹️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۴۰۳/۲/۳۱ https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
♦️تحصیل هم زمان در حوزه و دانشگاه 🔻 《دانشگاه علوم اسلامی رضوی》 🔷️گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه رضوی دانشجو می پذیرد: 🔻برادران: کارشناسی و کارشناسی ارشد 🔻خواهران: کارشناسی ارشد 🔻اخرین مهلت ثبت نام: ۱۱ خرداد 🕧زمان ازمون: ۱ تیر ۱۴۰۳ ♦️تلفن تماس در ساعات اداری:۰۵۱۳۲۲۱۱۴۱۲ - داخلی ۳۱۰. 🆔️ اطلاعات بیشتر و ثبت نام:razavi.ac.ir 🔷️گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه علوم اسلامی رضوی _ مشهد مقدس حرم مطهر رضوی https://eitaa.com/arabicrazaviun
استقراء نقش های«أی»در کلام: ۱.زمانی که بعد (أی) فعل بیاید که مفعولی بعد از ان نیست،أی به عنوان مفعول به فعل ما بعدش منصوب می شود «أیا ما تدعوا» ۲.اما اگر بعد از فعل مفعول ذکر شود،یا فعل لازم باشد یا اینکه بعد از أی فعل نباشد بلکه اسم قرار بگیرد، أی مرفوع می شود بعنوان مبتدا بودن،امثله سه صورت مذکور: أی رجل رأیته؟ أی رجل جاء؟ أی رجل قائم؟ نکته:اینکه گفتیم بعد أی چه شیئ آید منظور بعد خود أی و مضاف الیه اوست. ۳.زمانی که أی اضافه به مصدر شود و بعد از او فعلی بیاید که از جنس همان مصدر باشد،اعراب أی منصوب است بنابر مفعول مطلق بودن: أی ضرب ضربت؟ ۴.زمانی که أی اضافه به اسم زمان شود،منصوب می شود بعنوان ظرفیت: أی یوم تسافر؟ (أی منصوب ظرف تسافر،یوم مجرور مضاف الیه أی). أدوات الاعراب،ص۵۳ https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
تفاوت صفت مُشْبِهه با اسم فاعل صفت مشبهه و اسم فاعل از ده نظر با یکدیگر تفاوت دارند: ۱- اسم فاعل از فعل متعدّی و لازم ساخته می‌شود در حالی که صفت مشبهه فقط از فعل لازم ساخته می‌شود ۲- اسم فاعل برای هر سه زمان ماضی، مضارع، امر آورده می‌شود ولی صفت مشبهه تنها برای زمان حال است ۳- اسم فاعل در اصل حَرَکات و سَکَنات مثل فعل مضارع و موافق با آن است امّا صفت مشبهه هم موافق با فعل مضارع است؛ مانند: «مُنْطَلِقُ اللِّسَانِ» هم موافق با مضارع نیست؛ مانند: «ظَرِِیْف» و «جَمِیْل» نکته: حالت عدم موافقت بیشتر است. المصدر : 1 . شرح الرضی علی الکافیه ابن حاجب باب اسم فاعل 2. مبادئ العربیه جلد4 صفحه 193 ✍️سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
تفاوت صفت مُشْبِهه با اسم فاعل ۴- منصوب اسم فاعل جائز است که بر اسم فاعل مقدم شود؛ مانند: «زَیْدٌ عَمْراً ضَارِبٌ» اما مقدّم شدن منصوب صفت مشبهه بر صفت مشبهه جائز نیست و صحیح نیست گفته شود: «زَیْدٌ وَجْهَهُ حَسَنٌ» ۵- اسم فاعل از نظر عمل نمودن با فعل خود مخالفت نمی‌کند امّا صفت مشبهه با فعل خود مخالفت می‌کند چون که صفت مشبهه، معمول خود را نصب می دهد با این که فعلش لازم است ۶- معمول اسم فاعل یا سببیّ (دارای رابط) است یا اجنبیّ (بدون رابط)؛ مانند: «زَیْدٌ نَاصِرٌ صَدِیْقَهُ» و «زَیْدٌ ضَارِبٌ بَکْراً» امّا معمول صفت مشبهه تنها سببی است؛ مانند: «زَیْدٌ حَسَنٌ وَجْهُهُ» امّا نمی‌توان گفت: «زَیْدٌ حَسَنٌ عَمْراً». المصدر : شرح الرضی علی الکافیه باب اسم فاعل مبادئ العربیه جلد 4 صفحه 193 ✍️سینا زرّین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
تفاوت صفت مُشْبِهه با اسم فاعل ۷- حذف اسم فاعل و ابقاء معمول آن جائز است؛ مانند: أَنا زَیْداً ضَارِبُهُ (که «زَیْداً» مفعولٌ به برای «ضَارِبٌ» محذوف است) امّا صفت مشبهه این گونه نیست‌ ۸- حذف موصوف اسم فاعل و اضافه کردن اسم فاعل به اسمی که به ضمیر موصوف اضافه شده، قبیح نیست؛ مانند: «مَرَرَتُ بِمُکْرِمِ عَدُوِّهِ» ( ضمیر به موصوف محذوف که «رَجُلٍ» است برمی گردد) ۹- اسم فاعل می‌تواند از معمولِ مرفوع و یا منصوب خود فاصله ای داشته باشد؛ مانند: «أَنَا ضَارِبٌ فِی الْحَرْبِ زَیْداً» امّا این حالت در صفت مشبهه، ممنوع است؛ بنابراین صحیح نیست گفته شود: «زَیْدٌ حَسَنٌ فِی الْحَرْبِ وَجْهُهُ» المصدر : 1. شرح الرضی علی الکافیه ابن حاجب باب اسم فاعل 2. مبادئ العربیه جلد 4 صفحه 194 ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
تفاوت صفت مُشْبِهه با اسم فاعل ۱۰- اتباعِ مجرور اسم فاعل بنابر محلّ در نزد برخی جائز است؛ مثال: «جَاعِلُ اللَّیْلِ سَکَناً وَ الشَّمْسَ» می‌توان کلمهٔ «الشَّمْس» را به نصب آورد به دلیل این که تابع بر محلّ متبوع (اللَّیْل) است « اللَّیْل» لفظاً مجرور است چون که اسم فاعل (جَاعِل) به مفعول اوّل خود (اللَّیْل) اضافه شده است امّا محلّاً منصوب خواهد بود چون در معنی، مفعولٌ به است امّا این حکم در مورد صفت مشبهه جریان نخواهد داشت و صحیح نیست گفته شود: «هُوَ حَسَنُ الْوَجْهِ وَ الْبَدَنَ» یعنی نمی‌توان تابع (الْبَدَن) را به اعتبار محلّ متبوع (الْوَجْه) به صورت منصوب آورد.. المصدر : مبادئ العربیه جلد 4 صفحه 194 ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
خلاصهٔ شرائط عمل اسم فاعل عمل اسم فاعل مشروط به شرائط دیگری غیر از دلالت داشتن به زمان حال یا استقبال است: ۱- وقوع بعد از مبتدا؛ مانند: «زَیْدٌ ضَارِبٌ غُلامُهُ عَمْراً یَوْمَ الْجُمُعَةِ» ۲- وقوع بعد از موصول؛ مانند: «جَائَنِی الَّذِی ضَارِبٌ أَبُوْهُ بَکْراً» ۳- وقوع بعد از موصوف؛ مانند: «جَاءَ رَجُلٌ ضَارِبٌ أَبُوْهُ غُلَامَهُ» ۴- وقوع بعد از موصوف مقدّر؛ مانند؛ «جَاءَ ضَارِبٌ عَمْراً» به تقدیر: «رَجُلٌ ضَارِبٌ» ۵- وقوع بعد از ذوالحال؛ مانند: «جَائَنِی زَیْدٌ رَاکِباً فَرَسَهُ» ۶- وقوع بعد از استفهام؛ مانند: «أَ ضَارِبٌ زَیْدٌ أَخَاهُ؟» ۷- وقوع بعد از نفی؛ مانند: «ما ضَارِبٌ زَیْدٌ بَکْراً» ۸- وقوع بعد از نداء؛ مانند: «یا طَالِعاً جَبَلاً» المصدر: 1: بدایه النحو باب اسم فاعل 2: مبادئ العربیه جلد 4 صفحه 184 3. هدایه فی النحو باب اسم فاعل ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
أدوات صدارت طلب طریقه شناختن أدوات صدارت طلب، آن است که ماقبل آنها هیچگاه معمول برای مابعد واقع نمی‌شود و اینکه خودشان معمول ماقبلشان واقع نمیشند و مابعدشان هم معمول ماقبلشان نخواهد بود أدوات صدارت طلب ذاتی عبارتند از: ۱. أدوات استفهام ۲. «ما» ی نافیه ۳. أدوات شرط ۴. لام ابتداء ۵. أدوات تحضیض ۶. «کَمْ» خبریّه ۷. حروف مشبّهةٌ بالفعل مانند: ۱.زَیْدٌ هَلْ رَأَیْتَهُ؟ ۲. خَالِدٌ ماٰ صَحِبْتُهُ ۳.عَبْدُاللّٰهِ إِنْ أَکْرَمْتَهُ أَکْرَمَکَ ۴. الْأُسْتَاذُ لَأَنَا مُکْرِمُهُ ۵. أَبُوْکَ هَلَّا إحْتَرَمْتَهُ ۶. الْفَقِیْرُ کَمْ أَعْطَیْتُهُ ۷. الْکَسْلَانُ إِنِّی عَاقَبْتُهُ المصدر: کتاب مبادی العربیة ج ۴ بخش نحو ص ۲۲۲ ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
🟠نوشته ای پیرامون تاریخ نحو 🟠 تاریخ النحو 1 : ابوزکریا یحیی بن زیاد فراء (متوفای ۲۰۳)، یکی از مفسران قرن دوم و اوایل قرن سوم و صاحب تفسیر معانی القرآن می‌باشد. ۱ - معرفی اجمالی ابوزکریا یحیی بن زیاد فراء (متوفای ۲۰۳) تفسیری به نام معانی القرآن دارد که اخیرا در سه جلد به چاپ رسیده است. ۲ - جایگاه فراء نزد مامون وی شاگرد کسائی، و ماهرترین عالم کوفه و آگاه‌ترین عالم نحوی، لغوی و ادبی بوده است. ثعلب درباره او گفته است: «اگر فرّاء نبود، علوم عربی هم نبود؛ چون او زبان عربی را خالص و ضابطه‌مند کرد». او نزد مامون عباسی ارج و منزلتی داشت؛ چنانکه او را در بالای مجلس می‌نشاند و آموزش فرزندانش را بدو سپرد و به او پیشنهاد کرد تا آنچه را از علوم عرب شنیده و از اصول نحو می‌داند به رشته تحریر در آورد و دستور داد تا اتاقی در خانه برایش مهیّا کنند و کنیزکان و خادمانی را به خدمت او گماشت تا نیازهایش را بر آورند؛ و کاتبانی را نزدش فرستاد تا هر چه را املا می‌کند بنویسند؛ لذا قدر و منزلت فرّاء در دولت عباسیان، این‌چنین بزرگ داشته شده است. ۳ - حافظه قوی فراء فرّاء حافظه‌ای بسیار قوی داشت و هر چه را از استادانش فرا می‌گرفت به حافظه می‌سپرد و از نوشتن بی‌نیاز بود و تا آخر عمر، این حافظه قویّ را با خود داشت و گفته‌هایش را، بدون مراجعه مجدّد به نوشته‌هایش بر شاگردان املا می‌کرد. درباره او گفته‌اند: وی، در علم نحو، امیرمؤمنان است. ثمامة بن اشرس معتزلی درباره وی -که به دربار مامون آمدوشد داشت- می‌گوید: «در سیمای وی ابّهت ادیبی فرزانه دیدم؛ با او نشستم تا نکاتی بپرسم؛ درباره لغت از او پرسیدم، او را دریایی دیدم؛ درباره نحو پرسیدم او را بافته‌ای یکتا شناختم؛ از فقه جویا شدم، او را فقیهی دانا یافتم که بر مواضع اختلاف آراء واقف بود و در نحو و ادب مهارت کامل داشت؛ با طبّ آشنا و در تاریخ عرب و اشعار جاهلی احاطه و حذاقت داشت ۴ - دلیل تالیف کتاب تفسیری سبب گرد آمدن تفسیر «معانی‌القرآن» -طبق گزارش ابوالعباس ثعلب- آن بود که عمر بن بکیر- یکی از دوستان نزدیکش که در خدمت حسن بن سهل وزیر مامون بود- به وی نوشت که امیر حسن بن سهل، گاه درباره تفسیر قرآن چیزهایی از من می‌پرسد که جوابشان را نمی‌دانم؛ لطف کرده، مطالبی پایه و اساسی در این‌باره برایم فراهم کن یا آنها را در کتابی گردآوری کن تا هنگام نیاز بدان مراجعه کنم! فرّاء، درخواست او را اجابت کرد و به شاگردان و اصحاب خود گفت: گرد آیید تا کتابی در تفسیر قرآن بر شما املا کنم؛ و روزی را برای آن اختصاص داد. فرّاء در آن روز به مسجد آمد و به مؤذّن مسجد که قاری قرآن نیز بود رو کرد و گفت: سوره حمد را بخوان [مؤذّن، سوره حمد را خواند]؛ آنگاه فرّاء آن را تفسیر کرد؛ و با همین شیوه تا آخر قرآن را تفسیر کرد و این کتاب فراهم گردید. ۵ - اقوال مورخین درباره فراء ابوالعباس می‌گوید: «چنین کار باارزشی را پیش از وی از کسی نیافتم و گمان نمی‌کنم بعد از او هم کسی بتواند بهتر از آن را بیاورد». ابوبدیل وضّاحی می‌گوید: «خواستیم افرادی را که برای استماع گرد می‌آمدند بشماریم؛ ولی به شماره نیامدند و تنها قاضیانی را که در آن جمع حضور می‌یافتند شمردیم؛ هشتاد نفر بودند». محمد بن جهم می‌گوید: «در حالی بیرون می‌آمد و به جلسه درس و تفسیر می‌رفت که بهترین و فاخرترین لباس‌های خود را پوشیده و خود را آراسته بود و کلاه بزرگی بر سر نهاده در مسجد حضور می‌یافت. آنگاه ابوطلحه ناقط، ده آیه می‌خواند و فرّاء آنها را از بر تفسیر می‌کرد. سپس سلمة بن عاصم -از برجسته‌ترین شاگردان وی- می‌آمد و نوشته‌های برخی را می‌گرفت و بر فرّاء می‌خواند و کاستی‌های آن را برطرف می‌ساخت ۶ - املای از حفظ فراء همین محمد بن جهم که راوی این تفسیر است، در مقدّمه کتاب می‌نویسد: «در این کتاب، معانی قرآن فراهم آمده است. ابوزکریّا یحیی بن زیاد فرّاء رحمه‌اللّه، در صبحگاهان روزهای سه‌شنبه و جمعه در ماه مبارک رمضان و پس از آن در تمام سال اول؛ و چند ماه، در سال دوم و سال سوم آن را بر ما، از حفظ و بدون نوشته املا نموده است. یعنی در سال‌های ۲۰۲ و ۲۰۳ و ۲۰۴ انجام گرفت» ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
تاریخ النحو 2 : 🔸4]️عبدالرحمن بن محمد بن عبیدالله‌ ابوالبرکات‌الانباری[۵۷۷‌ه‌ق] كمال الدين عَبْد الرَّحْمَن بْن مُحَمَّد بْن عُبَيْد اللَّه بْن أَبِي سَعِيد معروف به أَبُو البركات الأنباري، فقیه، ادیب،زبان شناس،شاعر و مورخ ادب عربی از مشاهیر نحو بغداد و صاحب تصنیفات گرانقدر در علوم ادب و مبتکر طرح و نقل مباحث بدیع در نحو مقارن و فلسفه نحو که نظامیه بغداد فقه شافعی را از  أبي منصور ابن الرزاز فرا گرفت و از محضر أبي منصور ابن الجواليقي لغت آموخت و در نزد أبي السعادات ابن الشجري علم نحو آموخت و سپس به منزلتی از علم رسید که شیخ اهل عراق و داناترین عصر خود و استاد نظامیه گردید.[طبقات الشافعيين،ابن كثير ،1/691] ذهبی در کمالات اخلاقی وی گفته است: ابوالبرکات مشغول به علم ،عبادت، ورع، فایده رساندن به مردم،زهد، ترک دنیا،صدق و اخلاص بود.[تاريخ الإسلام۵۹۹/۱۲] ذهبی به نقل از الموفق عَبْد اللطيف پس از ذکر جمله ای از خصوصیات و فضائل اخلاقی ابوالبرکات در زهد و تقوا گفته است: شیخ بیش از صد و سی تصنیف به رشته تحریر در آورد که بیشتر آن درباره نحو و برخی از آن در موضوعات دیگری مانند فقه،اصول،تصوف و زهد بوده است. ابوالبرکات از پدرش، خليفة بْن محفوظ الأنباري،محمد بن محمد بن محمد بن عطّاف و أحمد ابن نظام الملك روایت کرده است و حافظ أَبُو بَكْر الحازمي ،ابن الدبيثي و جماعتی دیگر از وی روایت کرده اند. از ابوالبرکات اشعاری در زهد و تصوف برجای مانده است مانند: دَع الفؤاد بما فيه من الحرق / ليس التصوُّفُ بالتلبيس والخِرَقِ بل التصوف صَفْوُ القلب من كدر /ورؤية الصفو فيه أعظم الخرق وصبر نفس على أدنى مطاعمها / وعن مطامعها فِي الخلق بالخلق وترك دعوى بمعنى فِيهِ حقته / فكيف دعوى بلا معنى وَلَا خلق؟ و همچنین از أبو البرکات است: تدرّع بجلباب القناعة والياس /وصنه عن الأطماع فى أكرم الناس وكن راضيا بالله تحيا منعّما /وتنجو من الضّراء والبؤس والباس فلا تنس ما أوصيته من وصيّة /أخىّ، وأىّ الناس من ليس بالناسى ابوالبرکات با نگارش آثار متعدد و تالیفات گرانقدر در دانش ادبیات مورد توجه و التفات دانشمندان در ادوار مختلف قرار گرفت و تصنیفاتش جایگاه مهمی در میان نحو پژوهان حتی تا به امروز دارد. تالیفات حائز اهمیت و گرانقدری مانند:[أسرار العربية] ،[الإنصاف فِي مسائل الخلاف]،[نزهة الألبّاء في طبقات الأدباء]، [أخبار النحَاة]، [الداعي إلى الْإِسْلَام فِي عِلم الكلام] ، [النور اللائح فِي اعتقاد السلَف الصالح] ، [الجمل في علم الجدل]، [كتاب ما] ، [غرائب إعراب القرآن] ،[ديوان اللغة]، [الضاد والظاء]، [تفسير لغة المقامات] ،[شرح الحماسة] ، [شرح المتنبي] ،[تاريخ الأنبار] و [نَسْمَةُ العبير فِي علم التعبير] از مهم ترین جهودات ادبی و مبذولات علمی وی به شمار می‌آید و به دلیل اهمیت بالا در این مقام علاوه بر شرح اثر ادبی وی در تاریخ نحو به چند اثر دیگر او نیز برای تتمیم و تکمیل فائده می‌پردازیم: 1]الإنصاف فِي مسائل الخلاف: طبیعت نحو بغداد از همان ابتدای پیدایش و ایجاد محاولات علمی مبتنی بر مذهب اختیار و انتخاب آراء بین نحو بصره و کوفه و حل مناقشات و منازعات ادبی موجود در میان مسائل نحوی بوده است به همین خاطر بیشتر مناظرات و مجالسات ادبی در آن عصر صورت گرفت به منظور وصول به دیدگاهی اتفاقی و سنجش آنچه در استدلالات و احتجاجات ادبی بیان گردیده است. نحو مقارن با رسالت حل و فصل اختلافات ادبی به رشد و کمال مطلوبی رسید و آثار متعددی از این عصر با همین نگاه تالیف شد. أبو البرکات الانباری با نگارش اثر [الإنصاف فِي مسائل الخلاف] به عنوان مبتکر و مبدع این روش برای اولین بار به نقد و بررسی منظم و مرتب آراء اختلافی نحو بصره و کوفه پرداخت. البته چه بسا گفتار دقیق تر این باشد که الإنصاف فِي مسائل الخلاف را اولین کتاب در مسائل اختلافی نحو بدانیم که در دسترس ما قرار دارد زیرا برخی گفته اند ابن نحاس [ ۳۳۸ ق] قبل از ابوالبرکات کتابی را به نام [المقنع فی اختلاف البصریین و الکوفیین] تالیف کرده است اما به هرحال همانطور که معلوم است اولین کتاب موجود در عصر حاضر که در دسترس ما قرار داد اثر أبو البرکات الانباری است نه ابن نحاس مصری. ابوالبرکات با تاثیر از آراء نحو بصره در ۱۲۱ مساله اختلافی که در الإنصاف ذکر کرده است فقط در هفت مساله حکم به درستی گفتار نحویون کوفه کرده است و در سائر مسائل حکم به صحت گفتار نحو بصره و رجحان اقوال این مدرسه نموده است. هرچند که الإنصاف ناظر به تمام مسائل اختلافی نحو بصره و کوفه نمی‌باشد اما مسائل مذکور در این کتاب از مهم ترین مسائل به شمار می‌آید و مصنف با ذکر دیدگاه کوفه و سپس ذکر مذهب اهل بصره به سنجش و بررسی اقوال و ترتیب مسائل کتاب پرداخته است. ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
أبو البرکات این اثر را در مدرسه نظامیه به درخواست فقیهان ادیب و ادیبان فقیه نوشت تا از مشاهیر مسائل اختلافی به آنها فایده ای برساند به همان ترتیب و نظم مسائل اختلافی بین شافعی و أبو حنيفة تا به این ترتیب اولین نوشتار در این باب باشد که تا عصر و روزگار خود سابقه و نظیر نداشته و مانند آن تالیف نگردیده است. أبو البرکات در سطر پایانی مقدمه گفته است: روش در یاری رساندن به هریک از مدارس بصره یا کوفه بنابر طریق انصاف بوده است نه تعصب و اسراف. در حقیقت وی با این عبارت به اتقان خود در مسیر تحقیق و دفع اشکال احتمالی از جانب کسانی که ممکن است او را متاثر از تعصب و نهج غیر علمی بدانند، اشاره نموده و تمام نقد و بررسی خود را در سایه پژوهش و داوری علمی دانسته است. اختلاف در اصل اشتقاق اسم به عنوان اولین بحث و اسم یا حرف بودن رُبّ به عنوان آخرین مساله مذکور در الإنصاف فِي مسائل الخلاف می‌باشد. المسائل الخلافية و التبین عن مذاهب النحویین اثر أبو البقاء العکبری، نتائج الفکر سهیلی و دیگر آثار مرتبط با نحو مقارن و ناظر به مسائل اختلافی از برکات بذل سعی و تلاش أبو البرکات در این راستا به شمار می‌آید که نگارنده اثر حاضر در فوائد علویة به مجموعه ای از این اختلافات پرداخته است و علی الله الاتّکال. 2]أسرار العربية: شرح علل و حجج نحو، بیان وجه تسمیه مصطلحات نحوی و گفتاری جامع در فلسفه نحو و تنظیم و ترتیب گفتار پیشینیان در این باب توسط أبو البرکات الانباری در ۶۴ باب موجب گردید تا به امروز اثر مزبور در زمره مهم ترین آثار ناظر به علل نحو و حجج ادبی قرار بگیرد. روش وی در بیان علل و حجج نحوی پرسش و پاسخ در هر مساله نحوی است که درک و فهم آن موجب شناخت صحیح از فلسفه نحو میگردد. قلم روان و بیان شیوای ابوالبرکات در شرح و بسط آراء و اختیار راجح از مرجوح و توضیح علل و حجج بدون تکلّف گفتار در أسرار العربية از نقاط مثبت و امتیازات ویژه این اثر به شمار می‌آید که امر فهم فلسفه نحو را اگر این تعبیر صحیح باشد برای دانش پژوهان نحو تیسیر و تسهیل نمود. ماده اصلی مباحث ابوالبرکات ریشه در کتاب الإنصاف فِي مسائل الخلاف دارد که ذکر آن گذشت به همین خاطر در بیشتر مواقع پس از بیان کلیتی از مطلب با عباراتی مانند: [قدأوضحنا ذلك في مسائل الخلاف] یا [قد أوضحنا ذلك في المسائل الخلافية] به کتاب الإنصاف ارجاع می‌دهد. [أسرار العربية، ص ٧٣] [أسرار العربية، ص ١٠٥] در بسیاری از مواقع أبو البرکات با استشهاد از تنزیل یا کلام عرب اعم از نظم و نثر به تعلیل و حجج نحوی می‌پردازد اما گاهی بدون بیان آیات، روایات و شعر به تعلیل نحوی از طریق استنتاج و منطق و رویکرد عقلی می‌پردازد مانند آنچه در باب عطف گفته است: اگر شخصی از تعداد حروف عطف بپرسد؟ گفته می‌شود نه حرف است: واو، فاء، أو، لا، ثم، بل، لكن، أم،وحتى. اگر بگوید چرا واو اصل حروف عطف است؟ گفته می‌شود: واو صرفا دلالت بر اشتراک می‌کند برخلاف سائر حروف عطف که بر اشتراک و معنایی زائد بر اشتراک دلالت دارند و به همین خاطر واو به منزله شئ مفرد است و سائر حروف به منزله مرکب و مفرد اصل و مرکب فرع است به همین خاطر حکم می‌شود به اینکه واو اصل حروف عطف است. آثار دیگری نیز در خصوص علل نحو تالیف شده است مانند: الخصائص ابن جنی،علل النحو ابن الوراق، اصول النحو ابن سرّاج و دیگر آثار که در تبار شناسی آثار و تالیفات اصول نحو باید به بررسی هر یک و وجوه اختلاف و اشتراک هر کدام در روش بحث و طریق استنتاج پرداخت. 3]نزهة الألبّاء في طبقات الأدباء: چهارمین شخصیت مشهور که در این نوشتار به شرح روش او در گزارش تاریخ نحو و اخبار نحویون می‌پردازیم أبو البرکات الانباری است که با نگارش [نزهة الالباء فی طبقات الادباء]تاثیر مهمی در رونق تراجم و طبقات نحویون و شناخت اخبار این علم بر جای گذاشت. ابوالبرکات در مقدمه کتاب رسالت اصلی خود در این کتاب را ذکر معاریف و مشاهیر علوم ادب و ذکر شرح حال ادباء بیان کرده است. ابوالبرکات مانند سائر مورخین علم نحو از واضع علم نحو به عنوان اولین موضوع در کتاب خود بحث کرده است و به تبعیت از سائر محققین و مدققین و اهل صواب،حضرت امیر المومنین علی علیه السلام راواضع،موسس و مبتکر این علم دانسته است که تفصیل آراء او در رساله وضع علم نحو در سایه سار امیر المومنین علی علیه السلام بیان گردیده است. شرح حال و اخبار بیش از ۱۸۰ نفر از اکابر و اعاظم ادب عرب در نزهة الادباء مذکور است که از امیر المومنین علی علیه السلام شروع گردیده و به ابوسعادات هبة الله علی بن محمد بن حمزه علوی حسنی معروف به ابن شجری [۵۴۲‌ه‌ق] استاد ابوالبرکات ختم گردیده است. ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
وی برخلاف زبیدی به ذکر احوال و اخبار بر حسب تفکیک بلاد نپرداخته بلکه از أبو الأسود و شاگردان نحوی وی مانند عنبسة بن الفيل المعدان، نصر اللیثی، عبد الرحمن بن هرمز أبو داود الاعرج، يحيى بن یعمر و دیگر شاگردان شروع نموده و به همین ترتیب به نقل بزرگان هر عصر به ترتیب زمان پرداخته است. ابوالبرکات در آخرین سطر از کتاب در ذکر سلسله نحاة، خود را در اخذ علم نحو منتسب می‌کند به ابن شجری تا اینکه می‌رساند ابتدای این سلسله را به امیرالمومنین علی علیه السلام و همان رای و عقیده ابتدای کتاب را در خصوص وضع نحو و واضع آن دومرتبه تکرار می‌کند. جامعیت مطالب وی و در عین حال ایجاز و اختصار کتاب موجب گردیده تا [نزهة الالباء] به عنوان یکی از مهم ترین آثار در خصوص طبقات ادباء محسوب گردد که حتی نگارش آثار متعددی پس از وی در این زمینه نتوانست اهمیت این اثر را کم رنگ و بی اهمیت جلوه دهد. ابوالبرکات در شعبان سال ۵۷۷‌ه‌ق در ۶۴ سالگی وفات یافت و در روز جمعه در باب أبزر در جوار مرقد شیخ أبو إسحاق شيرازىّ دفن گردید.[طبقات الشافعيين،ابن كثير،1/ 691] [إنباه الرواة،۱۷۱/۲] [تاريخ الإسلام ،12 /599] ✍️ سینا زرین قلم https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
الجلسۀ السادسۀ و السبعون من الجلسات العلمیۀ الترویجیۀ بعنوان دیوان شمیم الولاء فی النبی و آله النجباء فی میزان الدّراسۀ و النقد للشاعر علی السالمي المحاضر: الدکتور علي السالمي (الأستاذ المساعد للجامعۀ الرضویۀ للعلوم الاسلامیۀ) النقاد: حجۀ الإسلام و المسلمین الدکتور قیس العطار (أستاذ الحوزۀ و الجامعۀ) الدکتور ریاض محسن السداوي (دکتوراه فی العلوم الإسلامیۀ، جامعه إیلیا العالمیۀ، النجف الأشرف) الاستاذ عبدالأمیر القریشي (مدیر مرکز کربلاء للدراسات و البحوث) الدکتور حمید عباس زاده (الأستاذ المساعد للجامعۀ الرضویۀ للعلوم الاسلامیۀ) مقدم الجلسۀ: الدکتور رضا عرب بافراني الموعد: السبت، 01/06/2024 الساعۀ: 12:00 ظُهراً بتوقیت إیران. 11:30 صباحاً بتوقیت العراق مکان إقامۀ الجلسۀ: البنایۀ الثانیۀ للجامعۀ الرضویۀ للعلوم الاسلامیۀ، قاعۀ الشیخ البهائي عنوان المشارکۀ الافتراضیۀ: els.razavi.ac.ir/pajoohesh
(یا أیها الذین آمنوا لا تسئلوا عن أشیاء إن تبد لکم تسؤکم) چرا اشیاء لا ینصرف است؟ جمیع بصریون از جمله خلیل و سیبویه گفته اند: اشیاء اسم جمع از شیئ بوده و شیئ نیز لفظا مفرد و در معنا جمع. می گویند اشیاء قلب از شیئاء بر وزن فعلاء با دوهمزه بوده که مابین آن دو الف قرار دارد،لذا بخاطر ثقل و کثرت استعمال قلب مکانی به عمل آمده و لام الفعلش یعنی همزه اول را بر فاء الفعلش یعنی شین مقدم کردند،التقاء ساکنین شد میان یاء و الفی که بعد از آن (و پس از حذف همزه)قرار گرفته،همان الف مابین دو همزه،سپس یاء به تناسب الف مفتوح شد(زیرا هر حرفی ماقبل الف باشد مفتوح است)‌و وزن آن شد لفعاء و از آن جا که اصل وزن آن قبل از قلب، هم وزن حمراء بود، غیر منصرف می باشد. در این رابطه دو قول دیگر از کسائی و فراء موجود می باشد، که اولی مردود دومی ضعیف است،علیهذا آوره نشد،برای دیدن آن دو رجوع شود به منبع ذیل الذکر). اقتباس از البیان (هاتفی)ج۱/ص۴۷۷ نکته: چرا اشیاء بر وزن افعال نیست؟ دو دلیل دارد: ۱.لاینصرف بودنش؛زیرا اگر بر این وزن می بود چون الفش ممدود نبود(چراکه شرط الف ممدود آن است که همزه آن زائد باشد و حال انکه اگر بر وزن افعال باشد همزه لام الفعل است)دیگر غیر منصرف نبود. ۲.جمع أشیاء اشاوی ضبط شده (مانند عذراء، عذاری) در حالی که اگر وزنش افعال می بود اشاوی نمی شد زیرا افعال بر این وزن جمع بسته نمی شود مصباح المنیر شرح نظام،احکام قلب،ص۳۴ ✍️ سینا زرین قلم @nahvvsarfanjomanarbirazavi
رضی الدین استر آبادی در کتاب کافیه،ابتدای باب مبنی می گوید: اسم ظاهر مثل (زید) اگر چه اطلاق بر متکلم یا مخاطب یا غائب مقدم الذکر شود اما وضعش برای عود ضمیر به آن ،وضع به صورت غایب مطلق است یعنی هرجا اسم ظاهری بکار برده شود ولو اینکه مقام مقام خطاب هم باشد ولی ضمیر غایب باید به آن عود کند مثل : یا تمیم کلهم که تمیم هرچند مخاطب و منادیٰ است اما چون اسم ظاهر است باید ضمیر غایب به آن نسبت داده شود. المدرس الافضل فیما یرمز و یشار فی المطول ج۲،ص۳۳۳ @nahvvsarfanjomanarbirazavi