eitaa logo
مدرسه زندگی
1.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مدرسه زندگی مرکزی آموزشی است که با هدف توانمندسازی و فعال‌سازی بانوان و خانواده‌ها در حوزه تبیین ارزش‌های دینی و فرهنگی فعالیت می‌کند. https://nehzatepishraft.ir :سایت جهت ارتباط @madresezendegi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
24رمضان 97_63.mp3
7.74M
🍃 سخنرانی استاد حاجیه خانم اکبری بیست و چهارم رمضان سال ١۳۹۷. 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم فیش منبر ماه مبارک رمضان4⃣2⃣ توبه در خلوت افضل در حد 📝 یک کسی آمد خدمت امیرالمومنین گفت من را پاک کنید من مرتکب زنا و فحشا شدم و اعتراف کرد، آقا فرمودند: قرآن بلدی ؟ شاید قران بلد نیست و حکم زنا را نمی داند کسی حکم نداند اشکال ندارد نمی شود به این حد زد چون جاهل است و خبر ندارد. گفت بله قرآن را حفظ هستم برایتان می خوانم شروع کرد آیات را خواندن . آقا چندتا سوال کرد که یک وقت این اشکال فکری یا جنون و عقب ماندگی سفاهت نداشته باشد. دید نه آدم عاقل و فهمیده ای است . فرمودند حالا برو اگر می رفت دیگه رفته بود ولی برگشت . باز فردا آمد آقا آمدم حکم حد زنا را اجرا کنید ، فرمود: یک کسی زن دارد زنش نیست و به عسر و هرج افتاده ممکن است بتوانیم شبهه ایجاد کنیم حد زنا را ازش دور کنیم . 🔷همسر داری؟ گفت بله. آقا پرسید پیشت بوده؟ گفت بله آقا تو خانه بوده هم زن دارم هم مسافرت نرفتم . گفت برو. رفت دوباره روز دیگر آمد خودش برگشت. در مرحله سوم وجود مقدس امیرالمومنین پرسش هایی کرد و سوال‌هایی کرد که شک نداری؟ شاید اینطور نبوده شاید به زنا نرسیده؟ آقا مطمئن هستم زنا بوده . ♦️ دفعه ی چهارم آمد دفعه چهارم قاضی حکم می کند . فرمود وقتی حضرت حکم را صادر کرد گفت: چقدر زشت است بعضی از شما مرتکب فحشا می شوند بعد می آیند اعتراف می کنند. در حالی که اگر تو خانه اش نشسته بود توبه کرده بود فو الله لتوبته فیما بینه و بین الله افضل من اقامتی علیه الحد؛ اگر بین خودش و بین خدا توبه می کرد به مراتب بالاتر از این بود که بیاید اعتراف کند بر من حد جاری کن . خودت توبه می کردی اسلام بنایش بر پوشش است. استاد رفیعی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
Joze24.mp3
4.19M
📖 تحدیر جزء بیست و چهارم قرآن کریم 🎙 تلاوت استاد معتز آقایی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
202030_80412693.mp3
1.9M
فراموشی بعد از مرگ استاد عالی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
darman-ojb.mp3
2.69M
آیت‌الله درمان عجب و خود پسندی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
فیش منبر ماه مبارک رمضان 5⃣2⃣ توبه حضرت آدم 📝بعد از این که متوجه شدند که مطرود از مقام قرب و رحمت شدند در اثر یک لغزش در مقام احتضار برآمدند می خواهند برگردند به مقام قرب الهی گه راهش همین است که اول اقرار کنند به این که ما بد کردیم و بر خود ستم کردیم و بعد استغفار کنند که آن نقصی که در ما ایجاد شد برطرف کن و بعد هم استرحام کنند و لطف لطفت را شامل حالمان کن که این سه نطلب را در این سه آیه می خوانیم که آدم علیه السلام و همسرش اظهار کردند 💠ربَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا که این اقرار به لغزش است(پروردگارا ما بر خود ستم کردیم) که خودش هم فرموده بود قبلاً که به این درخت نزدیک نشوید 💠 ولَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ. اگر به این درخت نزدیک شوید ظالم خواهی بود و بر خود ظلم کردید.خودشان هم اقرار کردند رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا،همان طور که فرموده بودی ما بر خود ستم کردیم حالا مستحقّ مغفرت هستیم در این تقاضا ادب را هم رعایت کرند احترام خاصی گذاشتند گفتند:وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا یعنی پیشنهاد نیست که حالا ما را بیامرزی نه ما محتاجیم این برای ادب است.یک بار انسان پیشنخاد می دهد این کار را بکن نه پیشنهاد نیست ما فعلاً افتاده ایم اگر دست لطفت را به سوی ما دراز نشود و رحمتت شامل حال ما نگردد ما خاسر خواهیم بود این ظلمی که در حق خود کردیم نتیجه اش خسران است و بخواهیم ما از این خسران نجات پیدا کنیم همین است اول اعتراف می کنیم به لغزش و دیگر این که نیازمند و فقیر هستیم نسبت به رحمت و مغفرت. اول مغفرف یعنی اول این زنگاری بر دل ما نشسته برداشته شود و بعد هم آیینه قلب وقتی صاف شد قهراً نقش رحمت در قلوب می افتد. سوم استرحام که آن جمال و لطف و عناین و رحمت در این صفحه ی آیینه ی قلب ما منعکس شود. خوب این سه کار را انجام دادند هم اقرار به لغزش،هم استغفار و هم استرحام. 💠ربَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ اگر مغفرتت و به دنبال مغفرت رحمتت شامل حال ما نشود ما خاسر خواهیم بود بعد فرمود: 💠قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ توبه مقبول شد کلماتی یادش دادند که به آن کلمات خودش را به خدا نزدیک کرد و زمینه ی توبه فراهم شد. چون در مقام اعتذار برآمد استغفار کردند خدا هم قبول کرد.حتی به مرحله ی اجتبی هم آورد او را برگزید آدم علیه السلام را شد مجتبی خدا ولی چون این کار اثر وضعی هم داشت حالا توبه مقبول شد اما خود این لغزش اثر وضعی دارد باید هبوط کنی در عین حال که توبه مقبول است و به مقام قرب و اجتبی هم رسیده اید باید این دنباله ی کار بیاید چون لغزشی حاصل شد و از این شجره ی منعیه خورده اید باید هبوط کنید در زمین بروید آن جا نشمول مغفرت و رحمت شوید.هم شیطان هم آدم و هم حوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ در عین حال رابطه ی بغض و عدوات هم در شما بقرار هست شیطان همیشه با شما دشمن است و شما هم همیشه با او دشمن هستید. بروید در زمین آن جا زندگی کنید،آن جا زنده می شوید،آن جا می میرید و آن جا هم در قیامت برمی خیرید. 💠 فيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ. به هر حال مدتی باید در زمین باشید 💠 ولَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ. حالا تا چه مدتی آن با خدا است شما هم نمی دانید و نباید هم برانید تا چه مدت در زمین هستید. استاد ضیاءآبادی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهاردهم 🌷کتاب سه دقیقه درقیامت🌷 .🔹️بیت المال🔹️ 🔹️ازابتدی جوانی واز زمانی که خودم راشناختم،به حق الناس وبیت المال بسیار اهمیت می دادم. پدرم خیلی به من توصیه می کرد که مراقب بیت المال باش. مبادا خودت را گرفتار کنی.از طرفی من پای منبرها ومسجد بزرگ شدم ومرتب این مطالب را می شنیدم. 🔹️لذا وقتی درسپاه مشغول به کار شدم.سعی می کردم درساعاتی که در محل کار حضور دارم، به کار شخصی مشغول نشوم.اگر درطی روز کار شخصی داشتم ویا تماس تلفنی شخصی داشتم،به همان میزان وکمی بیشتر، اضافه کاری بدون حقوق انجام می دادم که مشکلی ایجاد نشود.باخودم میگفتم: حقوق کمتر ببرم وحلال باشد کارهای مراجعین رابه دقت وبارضایت انجام دهم. 🔹️این موارد را درنامه عملم می دیدم.جوان پشت میز به من گفت: خدارا شکر کن که بیت مال برگردن نداری وگرنه باید رضایت تمام مردم ایران راکسب می کردی! اتفاقاََدرهمان جا کسانی را می دیدم که شدیداََ گرفتار هستند.گرفتاررضایت تمام مردم،گرفتار بیت المال این را هم بار دیگر اشاره کنم که بُعد زمان ومکان در آنجا وجود نداشت. 🔹️یعنی به راحتی می توانستم کسانی را که قبل از من فوت کرده اند..ببینم یاکسانی راکه بعد از من قرار بود بیایند.یااگر کسی را می دیدم،لازم به صحبت نبود بیایند. به راحتی می فهمیدم که چه مشکلی دارد.یکباره ودر یک لحظه می شد تمام این موارد را فهمیدم. 🔹️من چقدر افرادی را دیدم که با اختلاس ودزدی از بیت المال به آن طرف آمده بودند وحالا باید از تمام مردم این کشور،حتی آنها که بعد ها به دنیا می آیند،حلالیت می طلبیدند! اما دریکی از صفحات این کتاب قطور،یک مطلب برای من نوشته بود که خیلی وحشت کردم! یادم افتادم که یکی از سربازان درزمان پایان خدمت،چند جلد کتاب به واحد ما آورد وگذاشت روی طاقچه وگفت: اینها باشه اینجا تابقیه وسربازهایی که بعداََمی یان در ساعات بیکاری استفاده کنند.. 🔹️کتاب های خوبی بود. یک سال روی طاقچه بود وسربازهایی که شیفت شب بودند، یاساعاتی بیکاری داشتند.استفاده می کردند.بعد از مدتی،من از آن واحد به مکان دیگری منتقل شدم.همراه با وسایل شخصی که می بردم،کتابها را هم بردم.یک ماه از حضور من درآن واحد گذشت،احساس کردم که این کتاب ها استفاده نمی شود. 🔹️شرایط مکان جدید با واحد قبلی فرق داشت وسر بازها وپرسنل،کمتر اوقات بیکاری داشتند.لذا کتابها را به همان مکان قبلی منتقل کردم وگفتم اینجا باشه بهتره استفاده میشه .جوان پشت میز اشاره ای به این ماجرای کتاب ها کرد وگفت: این کتابها جز بیت المال وبرای آن مکان بود‌،شما بدون اجازه انها را به مکان دیگری بردی. اگر آنها را نگه می داشتی وبه مکان اول نمی آوردی، باید از تمام پرسنل وسربازانی که درآینده هم به واحد شما می آمدند،حلالیت می،طلبیدی‌ 🔹️واقعاََ ترسیدم.باخودم گفتم: من تازه نیت خیر داشتم کتاب ها استفاده شخصی نکردم به منزل نبرده بودم،بلکه به واحد دیگری بردم که بیشتر استفاده شود؟خدا به داد کسانی برسد که بیت المال را ملک شخصی خودکرده اند!!!! 🔹️درهمان زمان ؟ یکی از دوستان همکارم را دیدم.ایشان از بچه های با اخلاص ومومن در مجموعه دوستان ما بود.اومبلغ قابل توجهی رااز فرمانده خودش به عنوات تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند. اما این مبلغ رابه جای قراردادن درکُمد اداره درجیب خودش گذاشت! 🔹️اوروز بعد،دراثر یک سانحه رانندگی در گذشت.حالا وقتی مرا درآن وادی دید،به سراغم آمد وگفت: خانواده فکر کردند که این پول برای من است وآن را هزینه کرده اند.توروخدا برو وبه آنها بگو این پول را به مسئول مربوطه برسانند.من اینجا گرفتارم .تورو خدا برای من کاری،بکن. تازه فهمیدم که چرا برخی بزرگان اینقدر در مورد بیت المال حساس هستند.راست می گویند که مرگ خبر نمی کند.درسیره پیامبر گرامی اسلام: نقل است روز حرکت از سر زمین خیبر،ناگهان به یکی از یاران پیامبر تیری اصابت کرد وهمان دم شهید شد یارانش همگی گفتند: بهشت براوگوار باد. 🔹️خبر به پیامبر (ع) رسید ایشان فرمودند: من باشما هم عقیده نیستم، زیرا عبایی که برتن او بود از بیت المال بود واوآن را بی اجازه برده وروز قیامت به صورت آتش اورا احاطه خواهد کرد. دراین لحظه یکی از یاران پیامبر گفت: من دوبند کفش بدون اجازه برداشته ام.حضرت فرمود: آن را برگردان وگرنه روز قیامت به صورت آتش درپای توقرارمی گیرد. 🖇........✏.......ادامه دارد هرروز یه صفحه از کتاب سه دقیقه درقیامت را باما دنبال کنید تهیه و تنظیم:فاطمه رضایی ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
4_5915737595295303773.mp3
4.01M
📻تند خوانی جزء بیست و پنجم قرآن کریم (33 دقیقه) ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
4_5917958746222364326.mp3
6.81M
﷽ 🔺ترجمه گویای کریم با صدای آقای هدایت فر ⚜ترجمه استاد فولادوند ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
1402.01.09-Panahian-FatemieBozorgeTehran-VaghebiniVaEhsasatManaviDarQuran-07-32K.mp3
11.84M
🔉 واقع‌بینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(ص) | ‌۱۴۰۲/۰۱/۰۹ 🕌 فاطمیۀ بزرگ تهران 👈کیفیت بهتر: 📎 Panahian.ir/post/7614 ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم فیش منبر ماه مبارک رمضان 6⃣2⃣ موعظه امام علی علیه السلام در آخرین روز حیات خود 📝صعصعه ابن صوحان می آید در خانه ی امیرالمومنین می بیند جمعیت خیلی زیاد است امام حسن هم آمد دم در گفت:مدرم حال ندارد نمی شود کسی بیاید و ببیند او را بروید همه رفتند گفت:من پشت در می مانم گریه می کرد امیرالمومنین چشمش باز کرد خانه کوچک بود حسن جان صدای گریه می آید گفت:آقا من به همه گفتم بروید گمان کنم صعصعه ابن صوحان است فرمود:حسن جان او که نمی رو تا مرا نبیند که نمی رود برو در را باز کن و به او بگو بیا داخل علی شمشیر خورده ولی بنده ی خدا را که می بیند راحت می شود یک خرده دردش کم می شود دیدن عباد خدا مثل خود خدا هست هر کسی عبد خدا را ببیند انگار خدا را دیده زیارت بنده ی خدا زیارت خدا است این قدر بندگی قیمت دارد صعصعه وارد شد گفت:یک دستمال زردی به سرش بسته بود که اول من تشخیص ندادم از بس رنگش زرد بود تا نشستم کنارش سرم را گذاشتم روی بسترش عین مادر بچه مرده گریه کردم علی به آن شجاعت دیگر دستش را نمی توانست تکان دهد به زور یک دستش را بلند کرد روی سر من گذاشت گفت:صعصعه چرا این گونه هستی؟گفتم می خواهید چگونه باشم من ددیگر بعد از شما دنبال چه کسی بروم مثل شما چه گوهری را من دارم از دست می دهم بعد هم برگشتم به حضرت گفتم اِعظنی آقاجان من فقط نیامدم قیافه ات را ببینم مرا نصیحت کن من برای درس آمدم حضرت فرمود:صعصعه من خودم برای تو بالاترین درس هستم دیروز گذشته رئیس جمهور مملکت شما بودم امروز اختیار رختخواب خودم را ندارم فردا صبح هم که بیایی در خانه ی من حال مرا بپرسی می گویند:علی را خاک کردیم. استاد انصاریان ــــــــــــــــــــــــ 🌐 مبلغات‌ شبکه ساز @nahzattabeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢هیمنه پوچ و توخالی رژیم صهیونیستی فروخواهد ریخت و قدس شریف آزاد خواهد شد....