eitaa logo
نَجوایِ اقتصادی | مسعود داودی‌پور
412 دنبال‌کننده
148 عکس
84 ویدیو
13 فایل
نوشتجات و پسندهای اقتصاد مسعود داودی‌پور @khamenei2 https://masuoddavodi.andishvaran.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه جون غلام اباعبدالله بروم سراغ ولیّ بزرگی از اولیاء خدا، انسان برتر عالم وجود، تا ببینید دعایش چه می کند! امام حسین(علیه السلام) غلام سیاهی دارد که «جون» نام دارد. می گویند روز عاشورا وقتی اصحاب رفتند و شهید شدند، جون دید که همه رفته اند و نوبت به او نرسیده است. آمد خدمت امام حسین(علیه السلام) و گفت: اجازه می دهید میدان بروم؟ حضرت به او فرمود: «أنْتَ فِی إذْنٍ مِنّی یَا جُوْن»؛ تو برو! تو مرخصی! تو در راحتی ها با ما بودی، خودت را به این بلاهای ما مبتلا نکن. ما گرفتار شده ‎ایم، تو خودت را به گرفتاری های ما گرفتار نکن. می نویسند: «فَوَقَعَ جُوْنُ عَلَی قَدَمَیْ أبی عَبْدالله(علیه السلام)». اینجا بود که جون دیگر تحمل نیاورد و خود را به روی پاهای حسین(علیه السلام) انداخت و شروع کرد به بوسیدن پاهای حضرت. گفت: «یَابْنَ رَسُولِ الله»، درست است که من بدبو هستم؛ دارای شخصیت خانوادگی نیستم؛ رویم سیاه است؛ این ها همه درست است، اما بیا بر من منّت بگذار، اجازه بده من خوشبو و رو سفید شوم... بعد دیگر تحمل نیاورد و گفت: «وَ اللهِ لَا اُفَارِقُکُم»؛ به خدا قسم دست از شما برنمی ‎دارم، «حَتَّی مَا اختَلَطَ دَمِیَ الأسْوَدَ بدمَائِکُم»، تا اینکه این خون سیاهم را به خون های شما آمیخته کنم. در مقاتل دارد: «فَأذنَ لَهُ الحُسَینُ (علیه السلام)»، حسین به او اجازه داد. جون به میدان رفت و جنگید تا به روی زمین افتاد. اما مگر می تواند به خودش اجازه بدهد که آقایش را صدا کند و بگوید «یا اباعبدالله»؟ من کجا، حسین کجا؟ طولی نکشید که دید سرش را یکی دارد از روی زمین بلند می کند. ابی عبدالله سرِ جون را بر دامان خود گرفت. می نویسند: «فَتَبَسَّمَ جُوْن»؛ این غلام سیاه لبخندی زد. می نویسندامام حسین(علیه السلام) صورت به صورت جون گذاشت. اینجا امام دعای حسین(علیه السلام) شروع شد: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ طَیِّبْ رِیحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ»؛ خدا! روسفیدش کن... می خواهم بگویم یا حسین، امشب یک چنین دعایی هم برای ما می کنی؟...