نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا با کلی خنده سوار آسانسور شدن و خیلی زود به طبقه پنجم رسیدن ای
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#کیمیا
میلاد که وارد حموم شد و صدای آب به گوش کیمیا رسید
نفس حبس شدهاش رو بیرون داد
واقعیت این بود که اصلاً احساس راحتی نداشت
چیزی شبیه ترس در وجودش بود که نمیفهمید چرا این حس رو داره
شرعاً و قانونا زن میلاد بود و میتونست خیلی راحتتر از اینها رفتار کنه
ولی حالا در این محیط بسته که به قول میلاد شبیه یک تله بود حس خرگوشی را داشت که گیر افتاده بودش
فکرش به هیچ وجه سمت سبحان نرفت
سبحان رو به کل فراموش کرده بود
فکر میکرد چون اوایل رابطهاش هست این احساس به نوعی معذب بودن است
که به مرور از بین خواهد رفت
تصمیم گرفت گشتی در خونه بزنه
کتری رو روی اجاق گذاشت
از چایی چای ساز خوشش نمیاومد
برای همینم ترجیح میداد از کتری و روگازی استفاده کنه
زینب خانوم همیشه میگه هیچ چیز چایی سماور نمیشه
خوش رنگ و خوشمزه داغ داغ و لب سوز
زینب خانم معتقد چای ساز و حتی رو گازیها چون با دمای بالا و سریع به جوش میان چایی با کیفیتی نمیدهند
و کیمیا چون از بچگی با این فکر مادرش بزرگ شده برای همین هم همیشه سماور رو بهترین میدونه
آروم آروم سمت اتاق خوابها حرکت کرد
در اول رو که باز کرد سرویس بهداشتی بود
در بعدی اتاق خوابی بود که فقط یک تخت داشت
با یک فرش گرد خاکستری رنگ
در بعدی رو که باز کرد از تم مشکی و پوستر بزرگ روی دیوار که شبیه همان پوستری بود که تو خونه مادر میلاد دیده بود فهمید که اینجا اتاق خواب میلاد هست
اتاق بزرگی بود یک مبل بادی خیلی راحت و جالب گوشه اتاق بود
یک صندلی راک کنار پنجره و یک تخت خواب بزرگ و عجیب و غریب وسط اتاق
و درست روبروش آیینه بزرگ روی دیوار روبرو بود
روی تخت نشست خوش خوابش زیادی سفت بود
قسمت پشتی و تکیهگاه تخت حالت باکس داشت
از روی کنجکاوی بازش کرد
با دیدن وسایلهای توی باکس ابروهاشو به هم گره کرد
شیشه مشکی رو دید
شیشه رو برداشت دلش میخواست بازش کنه تا حدسی رو که تو سرش بود مطمئن بشه
ولی نتونست بازش کنه
شیشه را سر جایش گذاشت
و با دقت به وسایلهای دیگه نگاه کرد
نمیتونست درک کنه این دستبندها پلاستیکهای پلمپ و البته وسایل پیشگیری اونجا چه کار میکند....
ꕥ࿐❤️https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b🕊
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
❌#حراج_بعلت_انبارگردانی_کارخانه
و #حراج_آخر_فصل😍
تک به قیمت #عمده میدم😱
کفش ۹۹ تومن 👞
کتونی199 تومن 👟
مجلسی 197 تومن🥿
#مفـــتکده واقعی🤞شیک و ارزون😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2130445208Cf641321011
دنیای کفشوکتونی های #شیک و #ترند_بازار با قیمت های عاااااااالی😍👆
✅احراز هویت شده، کاملا معتبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💝🌸💝🌸💝🌸💝🌸💝
محبت کردن..
محبت مانند "شکر" است و آدمها
مانند "یک فنجان چای"
کم بریزی، احساس کمبود میکنند و
زیاد بریزی، سیر میشوند.
باید در محبت کردن به آدمها میانه نگه داری تا نه آنها آسیب ببینند نه تو.
قبل از اینکه شکر بریزی، ظرفیت
فنجان را بسنج؛
که چایهای کم شیرین، بیمیل
میکنند و چایهای بیش از اندازه
شیرین، حال آدم را به هم میزنه
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
توجه ❗️❗️ توجه ❗️❗️
💎شیکترین انگشترای دخترونه ورنگثابت💍
💫ضمانت مرجوعی حتی اگه خوشت نیومد🙈
✈️ارســـــال ســـریع🥳
🌀آبقند دستت باشه کهکارامونو دیدی غش نکنی فقط😉👇
https://eitaa.com/joinchat/3505062157Ccfcc7f67da
🟣تو بیا ببین فقط ازطلا خوشگل ترن 🤩👆
هدایت شده از Satamad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبلیغات کارخانه سهنان در پیج رسمی شرکت شون با کشف حجاب! آزادانه تبلیغ بیحجابی میکنند
❌ از امروز هیچ محصول شرکت سه نان رو نخواهیم خرید
✅غیرتتون رو نشون بدید مردم خدا باور.
#نشرحداکثری
بعد از تحریم موفق کوکاکولا و تحریم بلوبانک...
🔻هم اکنون نوبت تحریم #سه_نان هست.
تا زمانی که شرکت مذکور به علت این مدل قانون شکنی و ترویج آن ( #کشف_حجاب) بیانیه عذرخواهی رسمی بدهد.
#تحریم #سهنان
🔹ساتاماد فقط برای افراد خاص!
@satamad
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
اگه میخوای اطلاعاتِ روزت قوی بشه حتماً ما را دنبال کن 😉👇
@satamad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای رهایی از چشم زخم چه کنیم؟
امام رضا علیه السلام در حدیثی تعبیر «العین حقٌّ» را درباره چشم زخم بکار برده و ضمن تأیید اصل چشم زخم توصیه هایی برای این موضوع دارند.
از امام رضا علیه السلام پرسیدند آیا چشم زخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند:آری ،هرگاه تو را چشم زنند،کف دستت را مقابل صورتت قرار ده و [سوره حمد] و [قل هو الله احد] و [معوذتین] را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش .خداوند تو را از گزند آن حفظ می کند.
📚 مکارم الاخلاق ص ۴۷۴
🌹سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) صلوات🌹
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
هدایت شده از 👇🏻 تبلیغات گسترده ونوس 👇🏻
❌🔥💣 مثل آب خوردن قد بلند شو 😱📏
🚨 افزایش قد سریع تا 15 سانتی متر 😎👌
برای همه سنین حتی بعد از سن بلوغ بدون جراحی و عوارض (رایگان😍)
⛽شروع افزایش قد تضمینی و دیدن نتایج 👇
بر روی لینک زیر کلیک کنید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1428291753C767742833a https://eitaa.com/joinchat/1428291753C767742833a
📛قد بلند شو و جذابیتت رو دو چندان کن 🤩☝️
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
❌😱میدونستی تو این کانال میتونی ساعت مچی رو مستقیم از وارد کننده با یک سوم قیمت بازار بخری🤑
⚠️از دستش نده👇
https://eitaa.com/joinchat/545260407Cad950daba5
خاص ترینها - ارسال رایگان - دارای نماد اعتماد👆
🌐 Robimode.com
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا میلاد که وارد حموم شد و صدای آب به گوش کیمیا رسید نفس حبس شدها
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#کیمیا
قلبش به تپش افتاده بود
هر کسی با دیدنش میفهمید که میلاد برعکس ظاهر تمیز و سرسنگینش مثل سبحان اهل کارهایی بود
که کیمیا پارو دلش گذاشت و با وجود علاقه پنهانی که به سبحان داشت به خاطر همین مسائل به او جواب رد داده بود
دستش رو دراز کرد و از ته باکس چیزهایی رو بیرون آورد که حتی سر در نمیآورد برای چی هستند
در همین حال میلاد با تن پوش قهوه اش وارد اتاق شد
و از دیدن کیمیا در حالی که وسایل رو تخت چیده شده بود هم تعجب کرد و هم عصبانی شد
ولی با این حال نفس عمیقی کشید و سعی کرد آرامش خودش رو حفظ کنه
کیمیا که غمگینتر از لحظه ورودش بود اشاره به وسایل ها کرد و گفت
میلاد تو مگه زن داری
میلاد خنده مضحکی روی لب داشت
جلو اومد و گفت
خرگوشک فضول من چرا اومده اینجا و به وسایل های شخصی من سرک کشیده
نشست روی تخت و کیمیا رو سمت خودش کشید
دستش رو رو دور شونه کیمیا حلقه کرد
بوسی از لب کیمیا برداشت
به چشمهای نگران و بغض کرده کیمیا نگاه کرد و گفت
عزیز دلم اینجوری بغض نکن
میدونی من چند سالمه
منتظر جواب کیمیا شد ولی کیمیا هنوز تو بهت بود حرفی نزد
میلاد سر کیمیا رو روی سینهاش چسباند و در حالی که نوازشش میکرد گفت
گاهی مجبور میشدم درکم کن
من هم مثل مردهای دیگه نیازهایی داشتم
که تاب مقاومت در مقابلشون رو نداشتم
کیمیا با همون بغض گفت
میتونستی ازدواج کنی
خیلیها برای همسری مردی مثل تو له له میزنن
میلاد از این تعریف کیمیا خوشش اومد
خندید و گفت
_گاهی شرایط چیز دیگریست
گاهی اون چیزی که در ظاهر میبینیم نیست
نمیتونستم ازدواج کنم
چرا ؟؟
چراشو نپرس
کیمیا حالا که تو هستی من دیگه سمت هیچ زنی نمیرم
چون عشق خودم رو پیدا کردم
از وقتی که دل به تو بستم فقط تو تو فکر و ذهن من بودی
کیمیا فکر کرد میلاد از وقتی عاشقش شده به هیچ زنی فکر نکرده چون عاشق کیمیا شده
نمیدونست اینطور نیست
میلاد از وقتی عاشق کیمیا شده هیچ زنی نتونسته اون رو به اوج برسونه
چون فقط تصویر کیمیا بود که در ذهن و فکرش بود
پاشیم بریم من قهومو بخورم تو چاییتو
کیمیا ناراحتتر از این حرفها بود که چایی از گلویش پایین برود
فکر میکرد نیاز به توضیحات بیشتری دارد تا شاید قانع شود
استاد سرسنگین دانشگاه اهل همان کارهایی بود که سبحان آشکارا انجام میداد
به قول خودش و نیاز به جا نماز آب کشیدن نداشت
نگاه ناامید کنندهای به وسایل پیشگیری انداخت و با بغض گفت
اینها رو بنداز تو سطل آشغال
نمیخوام ببینمشون...
ꕥ࿐❤️https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b🕊
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
🔴 احتمال اعلام تعطیلی مدارس فردا
روی استان خودتان #کلیک کنید👇
تهران خراسان رضوی مشهد البرز
اردبیل آذربایجان غربی آذربایجان شرقی
اصفهان خوزستان ایلام خراسان شمالی هرمزگان بوشهر مرکزی همدان لرستان گیلان سیستان و بلوچستان زنجان مازندران سمنان کردستان چهارمحال و بختیاری فارس قزوین قم البرز کرمان کرمانشاه گلستان یزد کهگیلویهوبویراحمد
سریع ببینید تا برنداشتم 👆