#داستانک
🌸🍃🌸🍃
برده داری را برده ای بود و خود خوراک پست میخورد و برده را پست تر میخورانید. برده از این حال سرباز زد و از صاحب خویش خواست تا او را بفروشد و فروخت.
دیگری او را خرید که خود سبوس میخورد او را نیز میخوراند.
برده از او نیز خواست تا وی را بفروشد و چنین شد.
مالک تازه خود چیزی نمیخورد و سر او را تراشید و شب او را مینشاند و چراغ بر فرقش می گذاشت و از وی به جای چراغدان استفاده میکرد.
اما اینبار برده ماند و تقاضای فروش نکرد تا برده فروشی او را گفت چه چیز تو را به ماندن نزد این مالک وا داشته است؟
گفت:
از آن میترسم که دیگری مرا بخرد و فتیله در چشمم کند و به جای چراغ بکار گیرد...
کشکول #شیخ_بهائی
🆑http://eitaa.com/nakhodagah
🔅
#حکایت
پادشاهی روزی به وزیر خویش گفت:
"چه خوبست اگر پادشاهی جاودانه باشد."
وزیر گفت:"اگر جاودانه بود، نوبت به تو نمیرسید!'
#شیخ_بهائی
✨
💎@nakhodagah💭 پیوستن👈
✨