May 11
تعبیرخواب درهفت سین+دو
سمیه رستمی
در کتاب تعبیر خواب قیلوله بن چُرتیه، ابن ابیالکابوس آمده است.
سکه
خواب دیدن سکه بر چند وجهه است:
اول مال؛ مرد خواب ببیند سکه میشوید، بداند پول چرک کف دست است و خرید عید صابون آنتیباکتریال. ابن دیرین میگوید: دیر نباشد، عیالش بگوید در پاساژها چه جنسهای نویی آوردند، بازار مرا میخواند، کارتهایت کو، باید امشب بروم و بهاندازه موجودی کارتت بخرم هرچه که هست. تا که از کاسه برون آورم چشم همه فک و فامیلت را.
دویُّم وقت؛ مرد خواب ببیند سکه قدیمی در جیب لباس جدید مییابد باید میان اهل خانهاش، چالش لباسهای ۱۰ سال قبل راه بی اندازد تا بفهمند؛ چقدر لباس قابلاستفاده دارند، بیهوده وقت و پول خود را برای خرید لباس جدید تلف نکنند. ابن سریش میگوید: اگر خواب دید سکههایش را گمکرده در وقت نامناسب به خرید میرود باید اواسط هفته برود که خلوتتر باشد.
سِیُّم احضاریه؛ اگر خواب دید از جیبهایش صدای جرینگ سکه میآید، بداند بهزودی برای خرید به بازارها و مراکز خرید احضار میشود. اگر تمکین نکند احضاریه دادگاه به دستش میرسد. ابن دیرین میگوید صدای جرینگ سکه در جیبهای خالی، نشان پرداخت مهریه است.
سبزه
خواب دیدن سبزه خوشیمن است؛
مرد باشد، علف زیر پایش سبز میشود تا خریدهای عیالش تمام شود و شاید بهعنوان فعال محیطزیست جایزه بگیرد.
زن باشد؛ ببیند هرچه سبزه را کوتاه میکند بازرشد میکنند، نشان اسکناس است که خرج میکند ولی تمام نمیشود. پس بداند شوهرش اختلاس کرده، وقعی ننهد.
دختر دم بخت باشد؛ فیالفور سبزهها را آب بدهد. نشان دانشگاه است تا دکترا درس بخواند، بلکه شوهر پولدار در زندگیاش سبز بشود.
سماق
مردی در خواب ببیند سماق روی کباب میریزد؛ نوش جانش! خوابش را بازگو نکند وگرنه از وی کباب بخواهند. باید برود در صف گوشت بایستد و سماق بمکد؛ اما ابن دیرین در کتاب خوابهای پریشان میگوید: دیر نباشد در پی چشموهمچشمی عیالش، کباب میشود.
اگر زنی در خواب دید سماقها را پیدا نمیکند؛ بداند خواب زن چپ است و تعبیر ندارد. ابن سریش میگوید: لباس شوهرش را ببوید اگر بوی کباب میدهد، دل شوهرش از دست ریختوپاشهای او کباب شده.
سیب
مردی خواب ببیند تا سیب سرخ گاز میزند، دستش درد میگیرد. حمل کردن پاکتهای خرید دستش را چلاق میکند. حکما گفتهاند سیب سرخ برای دست چلاق مفید است.
زنی سیب سبز ببیند که کِرم دارد؛ بداند آن بلوز سبزرنگ با هیچکدام از لباسهایش ست نمیشود. اقوام میگویند: شبیه عمه شِرِک شده است! اما ابن سریش صاحب کتاب چرتهای بیوقت میگوید: شبیه کلم بروکلی میشود.
ماهی
مرد خواب ببیند؛ ماهی قرمز را نمیتواند بگیرد پس موجودی کارتش مثل ماهی از دستش میرود. بهتر آنکه هنگام خرید پول نقد همراه داشته باشد تا خود به چشم خویشتن ببیند موجودیاش میرود.
زن اگر در تنگ ماهی قورباغه سبز ببیند؛ یکی از اقوامش همان بلوز سبزه را خریده که در تعبیر سیب ذکرش شد و دیگر خز شده.
سنجد
سنجد تعبیر خاصی ندارد. اگر خواب دید سنجد را در مشتش بهاندازه ریختهاند؛ برای خرید اعضای خانواده اندازه معین کند. حالا سنجد تعبیر ندارد اما خرید که باید حسابکتاب داشته باشد. ابن دیرین میگوید: در خرید عجله نکند. دیر نباشد از حراجیها حسابشده، خرید کند. ابن سریش میگوید: اگر خواب ببیند پوست سنجد را کنده و گوشتش را میخورند؛ نشان خرید بیبرنامه است. پوست از مرد بکند و گوشت تنش آب شود به حول و قوه الهی.
سیر
اگر مردی در خواب سیر میبیند بهتر است در و پنجره را باز بگذارد، یکوقت روح اموات به خوابش میآیند، خوبیت ندارد خوابش بوی سیر بدهد. خرناس خورپوفیان در کتاب خوابمرگی میگوید: سیر نشان باجناق بد است. از خریدهای عید عیب تراشی میکند اما خودش را باید بهعنوان سلطان جنس بنجل اعدام کرد.
زن در خواب سیر ببیند، تعبیری ندارد. ولی میرزا کپیده لحافدوز گفته: سیر نشان شامپو سیر است و کچل شدن قریبالوقوع ناشی از رؤیت قیمتهاست. پس مداومت کند بر آن.
تخممرغ رنگی
تخممرغ رنگی تعبیری ندارد مگر املت و نیمرو. چون تخممرغ سین ندارد، خواب دیدنش ربطی به خرید عید ندارد. ولی ابن دیرین گفته اگر خواب ببیند تخممرغ قناری را بهجای تخم شترمرغ رنگ کردهاند دستش دادهاند، دیر نباشد که جنس بنجل بهجای اصل بخرد. ابن سریش میگوید: اگر زنی در سبدی تخممرغهای رنگارنگ داشته باشد؛ کیف و کفشش با لوازم سرویس بهداشتیشان ست نیست. پس سال جدید زندگیاش آشفته خواهد شد.
سمنو
اگر مرد یا زنی دید؛ آش شلهقلمکار بهجای سمنو بر سفره هفتسین گذاشته، خوابش خط رو خط شده، باید خواب سمنو میدیده. دست از تجملگرایی و اسراف بردارد و اِلا رسوم عید نوروز را اشتباه بهجا میآورد. ابن دیرین گفته است هرکس چشموهمچشمی کند زود باشد که چشمهایش انحراف پیدا کند.
آینه
اگر مرد ببیند آینه دستش را زخمی میکند، هنگامخرید در بیان عباراتی که برای منصرف کردن عیالش به کار میبرد دقت کند. مثلاً نگوید: اون مانتو تو رو چاقتر میکند! یا پرهیز کند ازجملهی؛ این لباس پیرتر نشونت میده! یا نگوید: با این لباس سبزه شبیه عمه شِرِک میشی! و اِلا خونش پای خودش خواهد بود.
زن اگر آینه را در دست شوهر خواب ببیند؛ بداند که شوهرش خیرش را میخواهد، آینه شکستن خطاست. ابن دیرین هم گفته: انصافاً با آن لباس سبزه میتواند اسکار بگیرد برای ایفای نقش عمه شِرِک!
منتشر شده در نشریه خانه خوبان
البته سال ۹۶یا ۹۷😅
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
الهی اگر احسن المالم دهی
احسن الحالم دادهای!
#مناجات
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
نمکدون شعبه ایتا
درسته این پنج شنبه پست آموزشی نداشتم اما این پست نگاه شما به نقیضه رو عوض میکنه http://dtnz.ir/?p=
سلام عیدتون مبارک
این پست بر اساس تکنیک تشخیص و یا جانبخشی نوشته شده...
پست بعدی نیز بر اساس این تکنیک نوشته شده...
یک ماه مرخصی استعلاجی
سمیه رستمی
با عرض سلام خدمت رییس الاعضاء، مغزعزیز!
اینجانب معده هستم. به نمایندگی دیگر اعضا سیستم گوارشی برایتان نامه می نویسم.
امیدورام حال هر دو نیم کره تان خوب باشد و در کمال صلح بسر برند مخچه ی نازنین را هم دیده بوسم.
باری اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید گلاب به رویتان گفتنی نیست به همین دلیل مزاحم شدم تا نکاتی را یاد آورشوم:
ای گرامی! چند روز دیگر ماه رمضان از راه می رسد و اعضا بدن مشغول انبارگردانی و رسیدگی به دارایی ها و خانه تکانی می شوند. این یک ماهه فرصتی تا از دست ذخیره ها بی ثمرِ پرضرر راحت شوند. سیستم گوارش می توانند بعد ۱۱ ماه سر و کله زدن با انواع مواد غذایی جور و ناجور یک مرخصی استعلاجی داشته باشند.
چند وقتی است بيشتر شبیه کارخانه ی بازیافت شده ایم مدام دنبال یک تکه مواد غذایی مناسب می گردیم میان تلي از زباله مثل؛ پاستیل و پیتزا که خیلی هم چقر و بد بدن هستند و در مقابل تجزیه مقاومت سختي ازخود نشان مي دهند آن قدر مشت و لگد پرانی می کنند که یکی دو جای بنده زخم و خراش برداشته است.
همین دیروز کبد شکایت می کرد: دیگر چربی نفرستید گفتیم دیگر دورشکم که جا ندارد، تحمل کن. قلب هم چند باری پیام داد چربی ها مزاحمش می شوند و دورش را گرفته اند، کاری از دستمان برنمی آمد، دلش شکست. کلیه می گوید معدن سنگ شده ام. نق نق روده ی کوچک و غرغر روده ی بزرگ درآمده، نگذاشتیم این صداها به بیرون درز کند باعث بی آبرویی می شد.
همه را وعده داده ام به یک ماه مرخصی استعلاجی اما نگرانم که با شروع افطار در سیلی از غذا های جور واجور غرق شویم. هر چقدر هم اعلام تکمیل ظرفیت کنیم کسی جوابمان را ندهد.
همین ماه رمضان گذشته مهمانی خاله جان که اصرار عجیبی دارد بر ریخت و پاش، وقتی آش دوغ و شله زرد را با ماست و خیار مخلوط کرده، فرستادند برایمان، حیران ماندیم از این ترکیب بی بدیل که دو نوع پلو و خورشت چرب و سنگین از راه رسیدند. مجبورشدیم همه را مرجوع کنیم خدمت همان دهان زبان نفهم!
مهمانی زن دایی جان به چشم و همچشمی خاله جان مفصل تر برگزار شده بود. اصرار می کرد حیف است این همه غذا را دور بریزد، باید خورده شود . بنابراین جور سطل زباله را هم قرارشد ما بکشیم. آن سالاد اندونزی و خوراک چینی تا به هم رسیدند بنای ناسازگاری گذاشتند تمام فنون شرقی را پیاده کردند. کل سیستم ما از سرویس خارج شد نتوانستیم کنترلشان کنیم و آن افتضاحات به بار آمد. بدنامی اش برای بنده ماند که ضعیف هستم و از این بابت جگرم سوخت، دلخور شدم.
گاهی شک می کنیم مراسم مهمانی است یا جام مسابقات افطاری دهنده ی برتر .با قصد ضربه ی مهلک به میزبان این چنین از جان گذشته و بی محابا به دل سفره ی افطار می زنند یا نیت انتقام چند ساعت تحمل گرسنگی است؟ در هر صورت ما متحمل تلفات سنگینی می شویم.
امیدواریم امسال از گذشته درس بگیرید و نقص مدیریتیان را رفع کنید و حداقل غذاهایی را انتخاب کنید که باهم مهربانتر باشند، به پیام اعلام های ما هم توجه کنید. اگر افتضاحات سال پیش تکرار شود همه به وجود شما شک خواهند کرد که از قدیم گفته اند عقل سالم در بدن سالم است.
منتشر شده در نشریه ی خانه ی خوبان. رمضان96
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
دوش وقت سحر از سفره نجاتش باید
سمیه رستمی
مجری: سحرخیزان عزیز! ما رو از دعای خیرتون در نماز شبها محروم نکنید. هماکنون به دعای پرفیض سحر گوش جان میسپاریم.
سحرخیز اولی: آخ! دیر شد. من هنوز سیر نشدم.
سحرخیز دومی از زیردست و پای بقیه بیرون میآید و بدون فوت وقت دیس و کفگیر را باهم برمیدارد. در این شرایط قاشق جوابگو نیست. پس با کفگیر از دیس پلو بار میزند و دردهان خالی میکند. بعد با ته دسته کفگیر غذا را از حلق به عمق معده میفرستد با همان دسته کفگیر معده را زیرکوبی میکند. بعد پارچ آب را سر میکشد، غذا نشست کند. بولدوزری کفگیر دوم را بار میزند.
مجری وسط دعای سحر میپرد: سحرخیزان عزیز! ضمن حفظ خونسردی؛ نیم ساعتی به اذان مانده هل نکنیداا! لقمه می پره تو گلوتون.
سحرخیز سومی درحالیکه ریسک نمیکند گوشت و لیمو بشقاب خورشت را شلخته دِرو میکند، نعره میکشد: کاش وقت دعای سحر رو بیشتر کنن تا بیشتر فیض ببریم اما صدایش میان هیاهوی بشقاب و کفگیر و قاشق قابلمه گم میشود.
مجری: سحرخیزان عزیز! این لالوهای خوردنها تون به فرازهای دعای سحر توجه کنید. تا پایان لحظات ملکوتی سحر و اذان صبح 20 دقیقه مانده.
سحرخیز چهارم سرش را از قابلمه بیرون میآورد: لامروتا تهدیگ سیبزمینی منو کی خورده؟ مگه خودتون دین و ایمون ندارید؟ روزه با سحری غصبی باطله!
سحرخیز اول به سحرخیز پنجمی پسگردنی میزند و میگوید: خو بیشتر بخور! شدی پوست و استخوون و گوشت بدون چربی. سحرخیز دومی را نشانش میدهد و میگوید: ملخ به شهر ما حمله نکردن چون میترسیدن توسط همین بزرگوار نپخته و نشسته خورده بشن جوری که پاکسازی قومی نژادی بشن.
مجری: سحرخیزان عزیز! ببخشید، شکر میون کلامتون. قشنگ معلومه از سحرخیزی فقط خیزش رو شنیدین. باور بفرمایید فقط چند ساعت باید اندرون از طعام خالی کنید. اینطوری انتقام کل گرسنگان آفریقا رو از ابتدای خلقت تاکنون گرفتید!
سحرخیز دوم: صدای مجری رو میوت کنین؛ تمرکزم رو میگیره. بعد انگاری صدای سوت خمپاره شنیده باشد، خیز سه ثانیه میرود وسط سفره و یک تک نان بربری میگذارد وسط نان باگت دورش را سنگک میپیچد با لواش بقچه پیچش میکند و در کسری از ثانیه میبلعد. بعد همانطور با دهان پر میگوید: اینطوری لایهلایه باز میشه دیرتر گرسنه میشم. از قدیم گفتن آدم گرسنه دین و ایمون نداره!
مجری: سحرخیزان عزیز! تا اذان دو سه دقیقه مونده! دیگه سفره رو چرا لیس میزنید؟ برید مسواک بزنید. جماعت سحرخیز افتانوخیزان به سمت مسواکها میروند.
مجری: سحرخیزان عزیز خدا قوت دل آوران. اذان صبح شده به افق شهرتون. لطفاً پس از رفع خستگی پاشید نماز اول وقت بخونید. سحرخیزان گرامی باشمام حداقل اون سفره رو جمع کنید.
یکی دو ساعت بعد...مجری: اُهوی سحرخیزانِ جان تا قضا شدن نمازتان ده دقیقه باقی است. لاقل تلویزیون رو خاموش کنین، میخوام برم پی زندگیم! پاشید دِ اُوووهَه!
منتشر شده در سایت رسا رمضان قبل کرونا
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
*ترفندهای عیدی گرفتن در اوضاع سخت اقتصادی*
#متن_طنز
یکی از رسوم اصیل هر ایرانی آریایی؛ سنت حسنه عیدی دادن است. البته آن زمان که جمشید سوروسات عید نوروز را پایهگذاری کرد، مبادلات بهصورت کالا به کالا بود. ولی این اواخر ترجیحاً خشکه حساب میکنند.
ادامه در لینک زیر:
http://dtnz.ir/?p=317783
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263
نمکدون شعبه ایتا
یک ماه مرخصی استعلاجی سمیه رستمی با عرض سلام خدمت رییس الاعضاء، مغزعزیز! اینجانب معده هستم. به نما
سلام
یکی از قالبهای رایج داستانویسی و البته طنزنویسی «نامهنویسی» هست.
نامه انواع مختلفی دارد. از همه انواع آن میتوان برای طنزنویسی بهره گرفت. اداری، عاشقانه و...
برای ساخت شوخی از شاخصههای هر نوع باید استفاده کرد تا آشنازدایی و غافلگیری اتفاق بیفتد.
#آموزشی
#نقیضه
https://eitaa.com/joinchat/1246494986C0b4ebac263