eitaa logo
نمکتاب
15.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
746 ویدیو
187 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
عبادت، اصلش نیت است. درست که باشد یک لیوان آب هم که بنوشی یا دست دیگران بدهی، یک غذا بپزی یا در خیابان صبر کنی تا اول کس دیگری برود، یک بیمار را با آرامش مداوا کنی، مقابل خطای دیگران سکوت کنی و عصبی نشوی و حرف نا… نزنی، دست مادرت را ببوسی، نانی دست پدرت بدهی، پول اضافه ات را برای خودت ذخیره نکنی و کار درمانده ای را راه بیندازی، اسراف نکنی و به جا خرج کنی، حجاب را رعایت کنی، غیبت نکنی… برای خودت هرچه می پسندی و دوست داری رقم بخورد، برای برادر و خواهر مؤمنت هم همان را آرزو کنی، از هرچه بدت می آید و شرم آور است، برای دیگران هم آن را نخواهی .. اهل عبادتی! و اگر همه اینها به نیت فرج امامت، حجه ابن الحسن انجام بدهی… تو اهل بهترین عبادتی …. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 قیمت با تخفیف ویژه: ۵۰۰۰ تومان از طریق👇 @sefaresh_namaktab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می نویسم که "شب تار سحر می گردد" یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
نقد رمان با گرگ‌ها : رمانی با تم کاملا سیاسی و القا مثبت خوی وحشی‌گری نقد کتاب با گرگ‌ها ❗❗❗❗❗ رمان نویس انگلیسی که برای روسیه نوشته است!!! در کشور اشراف گرگ نگه می‌دارند. آن را تربیت می‌کنند تا به کسی آسیب نزند. اما اگر به کسی آسیب زد در جنگ رهایش می‌کنند. داستان درباره مادر و دختری است که در خانه‌ای در برفها زندگی می‌کنند. آنها در این خانه به وحشی کردن گرگ‌های رها شده‌ای که با ناز تربیت شده بودند، می‌پردازند.  مادر روی صورتش جای چنگال است. دوتا از انگشتانش را گرگ خورده است.  گوش دختر خورده شده است و… در کتاب هیچ استدلالی برای علت وحشی کردن آنها آورده نشده است. مادر و دختر وحشی و کثیف‌اند. در همه جای خانه تکه گوشت‌های خورده شده توسط گرگ پیدا می‌شود. گرگ‌هایی که از سمت می‌آیند، موهای بلندی دارند؛ این مادر و دختر می روند سرشان را می‌کنند داخل موهای این گرگ‌ها.  در حال حاضر شنیدنش موجب انزجار می‌شود. اما نویسنده آنقدر زیبا داستان را جلو می‌برد که اگر همان موقع یک گرگ بگذراند جلوی مخاطب سرش را می کند در موهایش. ادامه نقد👇👇👇👇👇👇👇
ادامه نقد با گرگ‌ها☝☝☝☝☝ گرگ‌های وحشی‌شده از خانه بیرون می‌زنند و به دیگران آسیب می‌زنند. به ماموران حکومت مرکزی آسیب می‌زنند و سه تا از سربازها را گاز گرفته و دستهای آنها را کنده‌اند. تزار برای جلوگیری از این مساله دستور نابودی این گرگها را می‌دهد. ولی مخاطب دیگر به گرگ علاقه‌مند است.  یک ژنرال این مادر و دختر را می‌زند که دیگر به این کار ادامه ندهند.  اما آنها توجه نمی‌کنند و مخفیانه به کار خود ادامه می‌دهند. ژنرال خانه‌ی آنها را آتش می‌زند ،اما خواننده دیگراز مادر و دختر، که گرگ‌ها را وحشی می‌کردند و از وحشی­‌گری گرگ بدش نمی‌آید .  بلکه از متنفر می‌شود و طرفدار گرگ خبیث وحشی هست. پس از آتش زدن خانه‌شان یکی از سربازهای تزار طرفدار این دختر می‌شود و به او کمک می‌کند و خودشان را می‌رسانند به حکومت مرکزی.  مردم هم به همراه گرگ‌های وحشی به آنها می‌پیوندند و طرفدارشان می‌شوند. سر و ضعشان ژولیده،  لباسهایشان بوی خون گرگ می‌دهد.  آلودگی و کثیفی… این موارد در داستان ذکر می‌شود اما مخاطب منزجر نمی‌شود. شاید فقط ۵۰۰۰ بار کلمه گرگ در داستان وجود دارد. در حکومت مرکزی وارد شده، گرگ‌ها به سربازان که از ترس نمی‌توانند شلیک کنند حمله می‌کنند و خلاصه با کمک گرگ‌ها حکومت را سرنگون می‌کنند. 🔴 نویسنده کتاب انگلیسی است. 🔴 داستان‌ها انگلیسی است. 🔴 حکومت ظالم است، گرگ وحشی خوب است. وحشی‌کننده گرگ خوب است. 🔴 مردم طرفدار وحشی‌ها هستند. نتیجه آنکه حاکمان انگلیسی که صدها سال است با ظلم به کشورها سلطه دارند و وحشیانه هرجا می‌روند، خراب‌می‌کنند، (مثال دم دستیش قتل عام هشت میلیون ایرانی در صد سال گذشته است) رمان چاپ می‌کند برای آنکه حکومت روسیه را سرنگون کند. نکته: جالب این است که در برفها به شدت مقاومت می‌کنند. بعضی نقاط کتاب تکه‌های نامیزانی دارد که اول فکر می‌شود که ایرادات کتاب همین تکه‌هاست، اما وقتی به جلو می‌رویم متوجه مسائل مهم‌تر می‌شویم. مثلا دختر وحشی است،  زنها وحشی‌اند، نقش زن را حساب کنید ، زن‌ها انقلاب را مدیریت می‌کنند کاری که با اندلس کردند و زن‌ها را به فساد کشیدند و جامعه را خراب کردند، در ایران هم دارند با فسادی که ترویج می‌کنند، زنها را به میدان می‌آورند و قصد سرکوب دارند. جالب آن است که خوی وحشی‌گری تقدیس شده اگر نگوییم تسبیح شده و پاک نشان داده شده است. ◽ بریده ای از کتاب:  نگهبانان خیلی چیزها دارند که ما نداریم در عوض ما خیلی چیزها داریم که آنها ندارند. آنها آموزش دیدند اسلحه دارند در عوض ما سبک و سریعیم.  ما می‌تونیم از ناودانها بالا بریم آنها نمی‌توانند دنبال ما بیایند.  قدمهای ما کمتر سر و صدا می‌کنه. مدام دارد ترغیب می‌کند اگر چیزی نداریم… ….اونا خیلی چیزا رو فراموش کردند یادشون رفته چه جوری گاز بگیرند ، تف کنند،  چنگ بزنند،  ما هم که قرار نیست مثل آقایون متشخص بجنگیم؛ کاملا کتاب وحشی است. نکته: اسم سرباز جذب شده به سمت دختر که بخاطر عقایدش سه روز در خانه ژنرال شکنجه شده است ایلیا است. نوشتارش خیلی جذاب نیست ، فقط آنهایی که کتاب دوست دارند جذب می‌شوند. کتاب تکرار بسیار زیاد داشت و بالای صد صفحه آن قابل حذف است. اما برای جذب شدن خواننده و علاقه‌مندی او به گرگ ها و وحشی‌گری‌های آنها آنقدر داستان را کش می‌دهد ،که خواه ناخواه مخاطب با گرگها مانوس می‌شود.  و آن زمان وقتی در داستان گرگی وحشی‌گری می کند و کسی را گاز می‌گیرد مخاطب ناراحت نمی‌شود. نکته: هیچ سربازی نمی تواند به گرگها شلیک کند و به جز یکی دوتا گرگ کشته نمی‌شوند. جالب آن است که سرباز تفنگ‌دار ضعیف است، گرگ قوی است و مخاطب نیز گرگ را تقدیس خواهد کرد. 💥کتاب کاملا تم سیاسی دارد و در ذهن‌ها القاءات خاصی ایجاد می‌کند…   💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📚 نقاشی های کوچک به آقایی بزرگ : فاطمه وفایی ۵تا۷سال (عج) فاطمه وفایی 😍معرفی: شاید برخی هایمان انقدر امام زمان(علیه السلام) را از خود دور ببینیم که تصورش هم برایمان سخت باشد که صریح و ساده با امام گفت و گو کنیم. شاید چون گناهانمان را مانع می بینیم یا شاید چون از لطف امام بی خبریم. اما کوکانمان اینگونه نیستند. با قلب صاف و صفای باطنی که دارند می توانند با امام ارتباط برقرار کنند. در این کتاب با زبان کودکانه، چندین نامه به امام نوشته شده است. با نقاشی هایی که خود بچه ها آن را کشیده اند. 🌞بریده کتاب: سلام باباجان! در روز نیمه ی شعبان، سخنران می گفت چون شما از احوال همه خبردارید، می دانید در دنیا به خیلی از آدم ها ظلم می شود، برای همین هم خیلی وقت ها غصه می خورید و غمگین هستید. من هم غصه ی شما را می خورم و برای سلامتیتان صدقه می دهم. اگر می بینید خورشید توی نقاشی ام می خندد و گل هایمان شاد و رنگارنگ هستند، دلیلش این است که خواستم شما برای یک لحظه ام که شده با دیدن آن ها شاد شوید. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
💎 کتاب‌گردی با آقا(۱) 💡 روایتی از کتاب‌های نوجوانانه‌ای که آقا در نمایشگاه کتاب، درباره‌شان صحبت کردند 📚 کتاب اول: 🌀 چندسال پیش، آقا از ناشران خواستند آثار کلاسیک را برای نوجوان‌ها تلخیص کنند. این «آثار کلاسیک» به همان‌رمان‌های معروف و پیشکوست دنیا از نویسندگان بزرگ و سرشناس گفته می‌شود که همۀ اهالی کتاب، به‌خوبی می‌شناسدشان. یکی از معروف‌ترین آن‌ها هم همین «داستان دوشهر» است که پرتیراژترین‌کتاب جهان هم هست. وقتی غرفه‌دار نشر افق این‌آمار را به حضرت آقا ارائه می‌داد، بر جمع معلوم شد آقا پیشتر این‌کتاب را خوانده‌اند و آن را به‌خوبی می‌شناسند! چون رو به آقای صالحی، وزیر ارشاد، گفتند: «این‌کتاب دربارۀ یک‌انگلیسی است که به فرانسه می‌رود و آن‌جا ماجراهایی دارد». 🔆 اگر بخواهیم معرفی موجز آقا را کمی بیشتر کنیم، باید بگوییم این‌کتاب خواندنی، اثر «چارلز دیکنز»، نویسندۀ معروف و پرطرفدار انگلیسی است که احتمالاً او را با معروف‌ترین‌اثرش، «آرزوهای بزرگ» می‌شناسید. البته این‌طور که آمارها می‌گویند، داستان دوشهر اقبال بیشتری از آرزوهای بزرگ داشته و بیشتر از آن تجدیدچاپ شده! 🎯 داستان این اثر در طول انقلاب فرانسه رخ می‌دهد و روایت مفصلی است از اتفاقاتی که که در جامعۀ اشرافی و انقلابی فرانسه رخ می‌دهد. با خواندن داستان دوشهر، شما اطلاعات کاملی دربارۀ انقلاب فرانسه و جزئیات اجتماعی و سیاسی آن به دست می‌آورید. در عین حال، سرگذشت «لوسی»خانم را هم که زندگی‌ خود، پدر، همسر و دوستانش با اتفاقات این‌انقلاب گره خورده، دنبال می‌کنید. 🔻 شما می‌توانید متن کامل این گزارش را در آدرس زیر بخوانید👇🏻 🌐 http://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=11937
کتاب زقاق۵۶ : هانی خرمشاهی ۵۶ 👇👇👇👇 📖خلاصه: خاطرات نویسنده که یک ایرانی تبار بوده که قبل از انقلاب ایران، در زندگی می کرده اما با شکرآب شدن روابط این دو کشور، موج اخراج و بازداشت ایرانی تباران از طرف دولت و حکومت عراق (بعثی ها) شروع می شود و با ترفندهای مختلف آن ها را شناسایی و به مرز ایران می رساندند و آنها را رها می کردند به ایران بروند. ✏بریده کتاب: بعد اینکه ها وسط راه ما رو لخت کردن، شب امیر المؤمنین رو با صورتی نورانی توی خواب دیدم. به او گفتم سیدی ما یک عمر کنار مرقد تو بودیم و به پابوسیت اومدیم، آخر عاقبت ما اینه؟ حضرت به من گفت الان برید به نفعتونه. بعداً میفهمید چه خوب شد از عراق اخراج شدید. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
#من_و_کتاب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم رب شهر رمضان.... پای عشقت ارباب من جوونیم از دستم رفت بحق الحسین.... یا الهی العفو
قصه من و خدا،محسن عباس ولدی،نشر جامعه الزهرا ✍کتابی متفاوت با قلم شیرین محسن عباسی ولدی جرعه جرعه  را نوش جان خواننده می کند برای کسانی که می خواهند با خدا حرف بزنند این کتاب عالیه 💌 مقدمه نویسنده بر این کتاب: "من" بنده ای است که شوق گناه او را فرسنگ ها از خانه ی مولا دور کرده و "خدا" مولایی است که لحظه ای از این بنده فاصله نگرفته. "من" بنده ای است که هر چه مولا به او فرصت داد آتش زد و نعره ی مستی کشید "خدا" مولایی است که بنده اش هر کجا رفت، به دنبالش دوید. "من" مهلت داده شد و جرات یافت "خدا" حلم ورزید و جسارت ها را ندید... 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه داغ ماه رمضانی متفاوت را رقم می‌زنیم با ما همراه باشید 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
نقد رمان نان و گل سرخ : درک وضعیت اسفناک فرهنگیِ امریکا و اروپای متمدن در صد سال گذشته نقد کتاب نان و گل سرخ :کاترین_پاترسون مامان به نرمی شروع کرد: «من فکر می‌کنم، من فکر می‌کنم ما فقط … فقط نان برای…..» این قطعه‌ای کوتاه از کتاب است که از زبان زن کارخانه گفته می‌شود، صنعت وارد عرصه زندگی مردم آمریکا شده است و کارگران را زیر یوغ کارفرماهای ظالم کشیده است. حالا زن و مرد و کوچک و بزرگ هم کار می‌کنند و هم گرسنه‌اند و هم از لحاظ روحی و معنوی .  این است آمریکا. داستان کتاب از نگاه دو کودک بیان می شود یکی پسری فقیر که برای سیر کردن شکمش دست به هر کاری می‌زند و خودش کارگر کارخانه ریسندگی است و دیگری دختری کوچک که در خانه‌ای زندگی می‌کند فقیرانه و بزرگان خانه کارگران کارخانه هستند.  فقر و دستمزد کم تمام کارگران کارخانه‌ها را به اعتصاب می‌کشد. جریان اعتصاب، اثرات آن بر روحیه.ها، و اتفاقات ریز و درشتش این داستان جذاب را رقم می‌زند. ادامه نقد کتاب👇👇👇👇👇👇👇
ادامه نقد نان و گل سرخ👆👆👆👆👆👆👆 اما چند نکته جالب دارد: ۱- داستان از زبان  کودک و نوجوانی گفته می­‌شود و همین باعث می­‌شود که خباثت‌های حیوانی در آن نیاید. یعنی با نگاه معصومانه جلو می‌رود و تحلیل می­‌شود. ۲- اگر هوشمندانه داستان را بخوانید وضعیت اسفناک فرهنگیِ و اروپای متمدن در صد سال گذشته را خوب درک خواهید کرد. به دور از حرف‌های سیاسی و اینکه دائم گفته می‌شود عرب ملخ­‌خوار و دور از تمدنِ با اسلام متمدن شده،  واقعیت دیگری را هم از زبان خود نویسندگان آمریکا و اروپا باید ببینید: مردمان آن کشورها هم از لحاظ بهداشتی و فکری و فرهنگی تا همین دو صد سال پیش بسیار سطح پائین بوده‌‌اند. نه رسم و رسوم درستی از آداب اولیه بهداشت داشتند و نه فرهنگ معنوی و روحی درست.  یعنی اسلام ۱۴۰۰ سال گذشته پاکیزگی را ترویج می­‌کند و جا می‌اندازد و غرب در ۲۰۰ سال پیش مشکل نظافت داشته. ( تحقیق بیشتر بر عهده‌ی خودتان.) خلاصه آن­که کتاب خوب نان و گل سرخ را برای سرگرمی نخوانید، با دقت مطالعه کنید تا ظرافت­‌های تفاوت‌ها را ببینید. یاد شهید افتادم، که وقتی هم سن «جیک» پسر نوجوان قهرمان این داستان بوده، با اینکه فقیر بوده و دست‌فروشی می‌کرده، هیچ وقت کار خطایی نکرد و درسش را هم می‌خواند. اما «پسر ۱۳ ساله­‌ی داستان یا همان جیک» برای پر کردن شکمش دزدی می­‌کند، دروغ می‌گوید و حاضر است زیر بار ظلم برود و هیچ درسی هم نمی­‌خواند. آن­ها شعار می­‌دهند که نان می­‌خواهند و محبت و درک روح و معنویت،  چیزی که دقیقا نمی‌دانند چیست، اما جای آن عنصری که وظیفه کلیساست که آن را تأمین کند خالی است: غذای روح. مردم غیر از مسایل جسمی که حیوانات هم دارند، دنبال دریافت آن چیزی هستند که نیاز خلقتی‌شان است و حالا مهجور مانده،  مأمن هر دوی این­هاست.  مامن دنیایی که پر از است و روحی که آرام و با نشاط است. 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
حرف های آبدار: مجموعه ای از قصه های طنز و پندآموز با زبانی ساده و روان از کتاب لطائف والطواف بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف ویژه: ۱۳۰۰۰تومان از طریق👇 @sefaresh_namaktab بریده کتاب: راستی نگفتی نامت چیست؟ آبنوش! چی؟آبنوش؟چه اسم عجیبی!نام پدرت چیست؟ پدرم مرحوم شده. اسمش آبخیز بود. مرد بازهم با تعجب آبنوش را نگاه کرد. اسم مادرت چیه؟ _آبناز! مرد ابرو بالا داد و گفت: جل الخالق!چه اسمهایی! آبنوش که می خواست تعجب مرد را بیشتر کند، گفت: اسم برادرم آبچهر است. اسم خواهرم آبشاد. اسم مادربزرگم هم دریا… با این حرف، مرد یکدفعه برگشت و… ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
animation.gif
16.14M
طی واقعه ای برایتان نوشتم هزاران کلمه جای خالیتان ریختم ولی.... جای خالیتان پر نشد آقاجان شما از جنس بی نهایتی... #بسته_بندی_نذورات_نیمه_شعبان #ملایر
5cd517475a64a33f19640bbf_-71319155185812915.mp3
5.86M
با روی سیاه با نوای محمود کریمی با روی سیاه، با گریه و آه از راه اومدم، با بار گناه من خیلی بدم، من دیر اومدم دستم رو بگیر، من نابلدم
نقد رمان قهوه ی سرد آقای نویسنده : ارمغان ایسم‌های غربی که در تمدن خودشان مردم را به ایست محبت و عاطفه کشانده است سال چاپ۹۵ چاپ چهل و ششم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! #نقد_کتاب #قهوه_ی_سرد_آقای_نویسنده #روزبه_معین 😱❌😱❌😱❌😱❌ برداشتی از کتاب‌های #عقاید_یک_دلقک، #کوری و#پیرمرد_و_دریا… نویسنده هنر نویسندگی دارد، اما در ذهنش آشوبی از هزاران داستانی است که خوانده. غوغای #بی‌_هدفی که خواننده را در قایقی سرگردان امواج می‌کند و او را مثل پیرمرد کتاب #ارنست_همینگوی می‌چرخاند و بدون سود در ساحل پیاده‌اش می‌کند. تنهایی و زندگی‌های مجردی، سرگردانی در کوچه‌های زندگی، بی‌حاصلی و پوچ‌گرایی، روی آوردن به موسیقی و کافه‌ایسم، جلوه‌نمایی روشن‌فکری… همه ارمغان #ایسم‌های غرب است که در تمدن خودشان مردم را به ایست محبت و عاطفه کشانده و داد خودشان را هوا برده است. نخست وزیر کشور بیست میلیونی انگلیس مشاوری برای خودش می‌گذارد تا چاره‌ای برای نه میلیون شهروند تنها و افسرده‌ی انگلیسی بیندیشد و نویسنده ی ما دارد با افتخار نفی خانواده و تشریح عشق تنهایی‌ها می‌کند… 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 به هر حال نه دانستن داستان یک تیمارستان نیاز حال فکری و روحی جوانان ماست و نه داستان پردازی ، مثالی از کودکی تا…  ردی ازعاشقی‌های بی‌محتوای امروزی را در زندگی‌ها رقم می‌زند. نویسنده شاید توانسته تبحر قلم و فراز و فرود خیالش را روی کاغذ نشان دهد اما باری از مسایل کسی را حل که نمی کند هیچ، شاید بار دقیقه‌های عمر خوانندگان هم بر دوشش سنگینی کند. چه اندیشه‌ای باعث فروش کتابی می‌شود که امید و زندگی و شوق را کور می‌کند…. باید شک کرد کتاب ،داستان خیالات یک نویسنده است که می خواهد داستان یک را به تصویر بکشد. داستانی پر از حرف‌های پرت‌وپلا که بیماران روانی یک تیمارستان دارند … شما خودتان قضاوت کنید بیمارانی که با قرص و غل و زنجیر و زور کنترل می‌شوند می‌توانند چه اندیشه‌‌ای یا چه تحول فکری، چه رشد و امیدی برای خواننده بیاورند… و نتیجه اینکه نویسنده به صورت واقعی در داستان خودش را می‌کشد… مثل مثل کتاب بینایی و روشنایی نمی دهد دلزدگی و ناامیدی … 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ فقط کافیه زاویه نگاه کردنت رو درست کنی، بعد می‌بینی هر آنچه که باید ببینی!!! تو فراتر از آنی هستی که می‌پنداری..... و این شب‌هاست که باید قدر بدانی!!!!! @namaktab_ir
📚 بازی بازوی تربیت: این کتاب حاوی 140 بازی از دوران نوزادی تا دوران نوجوانی است؛ بازی هایی که در فرهنگ بومی کشورمان ایران رواج داشته؛ اما آرام آرام به دست فراموشی سپرده می شود.  ✍ چند وقت پیش از این در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نگرانی چندبارۀ خود را از ابراز داشته و در همین راستا نسبت به ترویج تأکید ورزیدند. ایشان در این دیدار فرمودند: « ما بچّه های خودمان را که بازی میکردند که تحرّک داشت و خوب بود، گرگم به هوا بازی میکردند که کار بسیار خوبی بود و بود و بازی و بود، یا این چیزی که خط کشی می‌کنند و می‌کنند - بازی بچّه های ما اینها بود - آورده ایم نشانده ایم پای ، نه دارند، نه دارند، و ذهنشان تسخیر شده به وسیله ی طرف مقابل. خب بیایید بازی تولید کنید، بازی ترویج کنید، همین بازی هایی که بنده حالا اسم آوردم و ده تا از این قبیل بازی [که ] بین بچّه های ما از قدیم معمول بوده را ترویج کنید؛ [این ] یکی از کارها است، اینها را ترویج کنید.» ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
کتاب زیر شاخه زیتون: مجموعه ای از داستان های کوتاه از تاریخ با زبانی ساده مرد یکباره صدای پایی را شنید. حس کرد کسی به او نزدیک می شود. جمجمه اش را زود زیر جامه پنهان کرد و از جا برخاست. به پشت سر نگاه کرد اما کسی را ندید. _نکند مرده ها جان گرفته اند؟ لابد خیالاتی شدم! و خندید. هراسی ته دل داشت. به شهر نزدیک شد. حسی مرموز او را به مرکز شهر می کشاند… ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
تولد در لس آنجلس؛ خاطرات محمد عرب، خواننده ی آمریکایی بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف ویژه: ۱۶۰۰۰تومان از طریق👇 @sefaresh_namaktab 🇧🇷برزیل برای بسیاری نماد فوتبال⚽️ و هیجان است. برای بخشی از مردم، پله، زیکو و... نماد خوشگذرانی و عیش و نوش است 🎻 و برای بخشی دیگر، رقص و موسیقی های تند و پر هیجان. 🙆 من از دسته ی دوم بودم. به خصوص وقتی که با یک اتفاق جدید در شهر «ریو دوژانیرو» آشنا شدم: «کارناوال رقص.» از وقتی با این کارناوال آشنا شدم،بی تاب دیدنش بودم. تا آن روز همه نوع عیش و نوش و خوش گذرانی را تجربه کرده بودم؛ اما حس می کردم این یک چیز دیگر است... گروهی زن و مرد برهنه و مست که توی کوچه و خیابان می رقصند و می رقصند و همه فقط به دنبال لذت بیشتر می گردند... ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir