سربلند : به یاد داشته باشیم پاکیزه نوشتن، هنر است.
نقد کتاب
سربلند
#نقد_کتاب
#سربلند❗❗❗
#نویسنده:محمد_علی_جعفری
سرم را انداختم پایین وقتی کتاب #عارفانه را خواندم یا #شاهرخ و #سلام_بر_ابراهیم را …
هم به احترام سر پایین گرفتم و هم از شرمندگی …
اما کتاب سربلند را که خواندم سرم را تکان دادم به تاسفی که وجودم را فرا می گرفت…
این کتاب داشت چه می گفت؟ نویسنده چه هدفی داشت؟ خواننده چه دستگیرش می شد؟
این سوال ها را من جواب نمی دهم…
نیاز نبود که #حججی را کسی برایمان کتاب کند، خودش کفایت می کرد اما قطعا نیاز است که کسی از نویسنده و ناشر بپرسد که چرا این کار را به وجهه ی خوب این شهید عزیز انجام دادید.
واگویه های خیالی و ذهنی همسرش و حرف های خالی از محتوای بعضی از خاطراتش یک الگوی نامناسب از ایشان در ذهن می تراشید که خاصیت ثبت را نداشت.
ما هم قبول داریم که #شهدا تمام و کمال نبودند، انسان بودند و در مسیر پر پیچ و خم زندگی حتما اشتباهاتی داشتند اما آنقدر عمیق و فکور و عابد بودند که دست به ریسمان الهی زدند و خودشان را تا مقام #شهادت بالا کشیدند.
ادامه نقد👇👇👇👇👇💥💥💥
ادامه نقد رمان دلهرههای خیابان وحید👇👇👇💥💥💥💥
… اما جالب است که چند چیز را اصلا نمیبیند و در نتیجه در این کتاب صد و هشتاد صفحهای خیلی چیزها را نمینویسد:
– #جنگ و بدبختیهایش را خوب میبیند و خوب مینویسد اما از #غیرت و مردانگی و دفاع مقابل ظالم هیچ نمینویسد.
– انواع #موشک و قطع برق و گرما و کمبودها را میبیند اما عامل آنها را که این ظلمها را سر مردم مظلوم میآورد نمیبیند.
– از زبان کودک همه چیز گفته، یعنی تمام حرفهای مردان و زنان کوچه و محله را شنیده اما یک کلمه نه از امام، نه از #انقلاب، نه از #شهدا، نه از #دفاع، نه از غیرت خدایی، نه از کفر #آمریکا، نه از خباثت #صدام … از هیچ کدام حرف نمی زند.
جنگ، جنگ، جنگ…
جنگ بد است اما چه کسی این بدی را رقم زده؟
نویسنده سکوت میکند.
ترس از جنگ در دل نوجوان ایجاد میشود اما نه ظالم را میشناسد نه احساس وظیفه برای دفاع از میهن در او پیدا میشود و نه حرفهای وجدانی، غیرتی و مسلمانی.
و کودکی که تمام زیبایی و زشتیها را می بیند در تمام داستانِ اهل شهرش حتی یک اشاره به مردمی که خدا شناسند و اهل بندگی خدا نمیکند.
انگار آبادان یک کفرستان است و جنگ هم دفاع نمیخواهد.
اواخر کتاب دلهرههای خیابان وحید هم اشاره میکند به چند رزمنده که از مردم میخواهند برای نجات جانشان شهر را ترک کنند مردم هم مسخره میکنند که با کدام وسیله؟!
صحنه طوری است که بین رزمندهها و مردم هیچ محبتی نیست، بلکه آنها را هم مسخره میکنند.
این کتاب برگی از تاریخ ایران است که خیانت به مردم ایران است و غیرت و تعصبشان.
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir/
🔷 @namaktab_ir
♨️ #تازه_های_کتاب
📚 #حاج_قاسم
✍️ #نرجس_شکوریان_فرد
🔖 #جوان #شهدا #ستاره_درخشان
🌀 #نشر_عهدمانا
☘️ برگی از کتاب:
حاج قاسم
✅ یک ویژگی هست که خاص شهداست؛ زنده اند … ما را مشاهده میکنند…
همین هم می شود کلید قفل🔐 رمز آلودی که فقط مسلمانان میفهمندش!
🍃حاج قاسم و یاران شهید امام زمان عجلالله تعالی فرج الشریف نظارهگر کار های ما هستند. چه کاری؟ چگونه؟ چرا؟…⁉️⁉️
🔹و چقدر دلشان میخواهد که ما هم، مثل خودشان زندگیمان را به ظهور حضرت صاحب، متفاوت از میلیارد ها آدم ببندیم!
فرج آقا که بشود آدمها حسرت میخورند😔 که چرا کم کار کردن در دوران غیبت.
چون بهترین عمل بوده و…
همراه شهدا میشود کارها 💪کرد؛ حسرتزده نمانی…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
📘 #عمار_حلب عمار حلب
✍ محمدعلی جعفری
🌀انتشارات: روایت فتح
🖇#شهدا #جوان
🔰 معرفی:
❤️🙂 شهیدی که حاج قاسم بعد از شهادتش گفت: کمرم شکست؛ رشادت ها و شجاعت های شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه می گذاشتم و می گفتم مراقب خودتان باشید.
✨🙃 شهید محمدحسین محمدخانی
✂️📚 بریده کتاب:
1⃣🤭 یکی از بچه ها توی وایبر شروع کرد لعن گفتن، محمد حسین قاطی کرد، عکس چند تا از رفیق هاش که سر بریده بودند را گذاشت گفت: آخر لعن میشه این...!
2⃣😡 همین که خواست شروع کنه به خوردن گفتم: کوکاکولا ست. لب نزد. گفت این نوشابه اسراییلی هست. هر کی نمیخواد نخوره.
3⃣😶 دوست داشت بالای سر کار بایستد، خیلی جدی می گفت ( اگر میتونی بسم ا… اگر نمیتونی یاعلی) این جمله معروفش بود یعنی جمع کن برو.
◀️ادامه معرفی در 👈🏻 سایت نمکتاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾"