#فهرست_کتب_ستاره_درخشان (دفاع مقدس)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#ستاره_درخشان.
#مادر_شمشادها.
#جای_خالی_خاکریز
#خط_تماس
#مرد.
#اشکانه
#هنوز_سالم_است
#از_او
#خاک_های_نرم_کوشک
#شاهرخ
#سلام_بر_ابراهیم
#دلم_برایت_تنگ_شده
#وقتی_کوه_گم_شد
#زندگی_زیباست
#حماسه_تپه_برهانی
#تا_کربلا
#چشم_روشنی
#فرنگیس
#نیمه_پنهان_ماه۱
#حرمان_هور
#یادگاران_بروجردی
#ساکنان_ملک_اعظم
#عمار_حلب
#پسرک_فلافل_فروش
#شهید_عزیز
#بی_قرار
#مردی_با_آرزوهای_دوربرد
#جمیل
#شهید_علم
#شهید_گمنام
#پرواز_تا_بی_نهایت
#نه_آبی_نه_خاکی
#تنها_زیر_باران
#وقتی_مهتاب_گم_شد
#حاج_قاسم
#پروانه_در_چراغانی
#معلم_فراری
#هنوز_سالم_است
#قصه_شال
#فرمانده_شهر
#طیب
#مرد_رویاها
#شنام
#ملاصالح
#عبدالمهدی
#دخترم_ناهید
#عشق_و_دیگر_هیچ
#دلم_پرواز_می_خواهد
#مهاجر_سرزمین_آفتاب
#نیمه_پنهان_ماه۵ (شهید زین الدین)
#سرگذشت_یک_سراباز
#مربع_های_قرمز
#استاد
#کاش_برگردی
#نیمه_پنهان۷(شهید ناصر کاظمی)
#تا_نیمهی_راه
۷ روایت خصوصی از زندگی #سید_موسی_صدر
#عصرهای_کریسکان
#مهمان_شام
#من_کنیز_زینبم
🔷 @namaktab_ir
📚کاش برگردی:
📘#کاش_برگردی (شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر شهید)
✍🏻 نویسنده: #رسول_ملاحسنی
🌀 #انتشارات_شهید_کاظمی
🧔🏻 #جوان
🔖 #ستاره_درخشان
برگــ🍀ــے از ڪتاب:
داخل مسجد که شدیم، سعی کردم بی توجه به بقیه یک گوشه را انتخاب کنم و مشغول کار خودم باشم. می شنیدم که بعضی از خانم های روستا مسخره می کردند و می گفتند: «مثلا شب قدره؛ سه تا بچه ردیف کرده اومده مسجد که چی؟ انگار واجبه!»
حرف هایشان را نشنیده گرفتم. یحیی شیرش را که خورد خوابید. زکریا را روی پاهایم خواباندم. صغری مثل همیشه ساکت و مظلوم مشغول بازی شد.
◀️ادامه معرفی در 👈🏻 سایت نمکتاب
____📬🌸__📖__🌸📬____
📦 خرید پستی کتاب 📦
✨قیمت با تخفیف ویژه✨
1⃣💰خرید کتاب از فروشگاه نمکتاب:👇
https://b2n.ir/738810
2⃣ سفارش از طریق آیدی ایتا:👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
📚 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
نمکتاب
📚کاش برگردی: 📘#کاش_برگردی (شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر شهید) ✍🏻 نویسنده: #رسول_ملاحسنی
🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹
📚 کاش برگردی:
🌿ننه رقیه پسرت برگشت...😭💔🌿
خۅݜآمَدے!بہوطنڪبوترِخونینباݪ🌿🕊
✨زندگی نامه شهيد زکريا شيری به روايت مادر شهيد✨
برگــ🍀ــے از ڪتاب:
🍃«وقتی زکریا به خانه برگشت، دسته های عزاداری از جلوی خانه ما رد شده بودند.
🍃من هنوز همان جا ایستاده بودم و گریه امانم نمی داد.
🍃زکریا با دیدن گریه های من حالش گرفته شد. پرسید: «ننه رقیه برای چی داری گریه می کنی؟»
🍃با همان بغض گفتم: «وقتی به دنیا اومدی و همون بچگی مجبور شدم بفرستمت اتاق عمل، من تو رو نذر امام حسین علیه السلام کردم، آرزو دارم تورو وسط دسته های عزاداری ببینم. اون وقت این همه هیئت میاد از جلو در خونه ما رد میشه با دوستات رفتی دنبال بازی؟»
🍃گریه من و تلنگر صحبت هایم و برکت نام امام حسین علیه السلام،
✨زکریا را زمین زد،
✨خرد شد
✨و گویی دوباره از نو ساخته شد.
#شهدای_خان_طومان
#کاش_برگردی
#جوان
🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹🕊🔹
این کتاب بے نظیر رو از دسٺ ندید❤️
سفارش کتاب👇
༺🦋 @sefaresh_namaktab
╭┅──────┅╮
🖤 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯