📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وهفتم
🔻 #حکایت_شیرین_زن_نیکوکار
🔹 #عصر_نبوّت_حضرت_داوود بود، یکی از بانوان نیکوکار🧕🏻 از خانه خود بیرون آمد در حالی که سه گرده نان🍞 و سه کیلو جو با خود داشت، به #فقیری رسید، فقیر از او تقاضای کمک 🙏🏻کرد
🔸 آن بانوی نیکوکار، آن سه نان را به فقیر داد و با خود گفت
✨« جو را آرد کرده و #باز از آن برای خود #نان_تهیه_میکنم».
🔹آن بانو🧕🏻 جو را که در ظرفی بود بر سر گرفت و حرکت کرد، ناگهان #باد_سختی🌪 وزید و تمام جو به زمین ریخت و باد آن را برد.😧
🔸این بانو که در انتظار این بود تا خداوند #پاداش_صدقهاش (پاداش همان نان) را به او بدهد،✔️
☝️🏻برعکس جو او نیز از بین رفت، #ناراحت 😔شد و به عنوان شکایت، خدمت داوود آمد و جریان را بازگو کرد.
🌿 #حضرت_فرمود
نزد فرزندم « #سلیمان» برو تا در این باره قضاوت کند☑️
🔸 او به حضور #حضرت_سلیمان رفت و جریان را گفت.
✨حضرت #هزار_درهم به آن زن داد.
🔹آن زن نزد حضرت داوود بازگشت و #عطای_فرزندش سلیمان را به او عرض کرد،
🍃 #داوود_به_او_فرمود؛
نزد سلیمان برو و پولش💰 را به او برگردان و بگو
میخواهم بدانم که #چرا باد، جو مرا بُرد؟!❗️
🧕🏻زن نزد سلیمان بازگشت، و همان سؤال را از او کرد، حضرت #هزار_درهم دیگر به او داد.😳
☝️🏻او به حضور داوود آمد و #جریان_را_عرض_کرد
🍃 #باز_فرمود؛ برو نزد سلیمان، پولش را به او پس بده و بگو #فرشته_موکل_باد🌪 را بطلبد و از او بپرسد #علّت_چیست که باد جو مرا برده است.🤔
🧕🏻زن رفت و همان #سؤال را کرد.
✨حضرت سلیمان ناگزیر #فرشته_موکل_باد را به حضور طلبید و جریان را از او پرسید.⁉️
💫 #فرشته_گفت؛
✨تاجری ثروتمند در بیابان 🏜مانده و خوراکش تمام شده بود
☝️🏻 با خدا نذر کرد که اگر غذایی از کسی به او برسد، #یک_سوم_ثروت💰خود را به او بدهد.✅
✨ما جو این زن را به او رساندیم، او از آن نان 🍞درست کرد و خورد و بر او واجب شد که پس از بازگشت به وطن خود، #نذر خود را #ادا_کند☑️
🌱 #حضرت_سلیمان، آن #تاجر را احضار کرد و جریان را به او گفت
👤 تاجر قرار به موضوع نمود و از حضرت خواست🙏🏻 که #صاحب_جو را احضار کند.
🔸 با پیام حضرت، زن حاضر شد، تاجر به او گفت؛ #ثلث_ثروتم که معادل #سه_هزار_و_شصت_دینار می باشد مال تو است.😊
این ثروت را بردار و با خود ببر✅
☝️🏻آنگاه داوود به حضرت سلیمان گفت؛
✨«ای فرزندم! کسی که #تجارت_پرسود، می خواهد، با خدای کریم #معامله_کند.»✨
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔
https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وهفتم
🔻 #حکایت_شیرین_زن_نیکوکار
🔹 #عصر_نبوّت_حضرت_داوود بود، یکی از بانوان نیکوکار🧕🏻 از خانه خود بیرون آمد در حالی که سه گرده نان🍞 و سه کیلو جو با خود داشت، به #فقیری رسید، فقیر از او تقاضای کمک 🙏🏻کرد
🔸 آن بانوی نیکوکار، آن سه نان را به فقیر داد و با خود گفت
✨« جو را آرد کرده و #باز از آن برای خود #نان_تهیه_میکنم».
🔹آن بانو🧕🏻 جو را که در ظرفی بود بر سر گرفت و حرکت کرد، ناگهان #باد_سختی🌪 وزید و تمام جو به زمین ریخت و باد آن را برد.😧
🔸این بانو که در انتظار این بود تا خداوند #پاداش_صدقهاش (پاداش همان نان) را به او بدهد،✔️
☝️🏻برعکس جو او نیز از بین رفت، #ناراحت 😔شد و به عنوان شکایت، خدمت داوود آمد و جریان را بازگو کرد.
🌿 #حضرت_فرمود
نزد فرزندم « #سلیمان» برو تا در این باره قضاوت کند☑️
🔸 او به حضور #حضرت_سلیمان رفت و جریان را گفت.
✨حضرت #هزار_درهم به آن زن داد.
🔹آن زن نزد حضرت داوود بازگشت و #عطای_فرزندش سلیمان را به او عرض کرد،
🍃 #داوود_به_او_فرمود؛
نزد سلیمان برو و پولش💰 را به او برگردان و بگو
میخواهم بدانم که #چرا باد، جو مرا بُرد؟!❗️
🧕🏻زن نزد سلیمان بازگشت، و همان سؤال را از او کرد، حضرت #هزار_درهم دیگر به او داد.😳
☝️🏻او به حضور داوود آمد و #جریان_را_عرض_کرد
🍃 #باز_فرمود؛ برو نزد سلیمان، پولش را به او پس بده و بگو #فرشته_موکل_باد🌪 را بطلبد و از او بپرسد #علّت_چیست که باد جو مرا برده است.🤔
🧕🏻زن رفت و همان #سؤال را کرد.
✨حضرت سلیمان ناگزیر #فرشته_موکل_باد را به حضور طلبید و جریان را از او پرسید.⁉️
💫 #فرشته_گفت؛
✨تاجری ثروتمند در بیابان 🏜مانده و خوراکش تمام شده بود
☝️🏻 با خدا نذر کرد که اگر غذایی از کسی به او برسد، #یک_سوم_ثروت💰خود را به او بدهد.✅
✨ما جو این زن را به او رساندیم، او از آن نان 🍞درست کرد و خورد و بر او واجب شد که پس از بازگشت به وطن خود، #نذر خود را #ادا_کند☑️
🌱 #حضرت_سلیمان، آن #تاجر را احضار کرد و جریان را به او گفت
👤 تاجر قرار به موضوع نمود و از حضرت خواست🙏🏻 که #صاحب_جو را احضار کند.
🔸 با پیام حضرت، زن حاضر شد، تاجر به او گفت؛ #ثلث_ثروتم که معادل #سه_هزار_و_شصت_دینار می باشد مال تو است.😊
این ثروت را بردار و با خود ببر✅
☝️🏻آنگاه داوود به حضرت سلیمان گفت؛
✨«ای فرزندم! کسی که #تجارت_پرسود، می خواهد، با خدای کریم #معامله_کند.»✨
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_ونود_وچهارم
🔻 #ثروت_و_منزلت_ایوب_علیه_السلام
🔹 #حضرت_ایوب پیامبری بود که فرشتگانالهی بوجود او می بالیدند😌.
☝🏻زیرا او بندهای #مؤمن، #عابد و #درستکار بود.✔️
🔸 بین فرشتگان، در مورد خلق و عبادت و معصیت بحث و گفتگو در جریان بود.
☝️🏻 #یکی_از_فرشتگان_گفت؛
💫امروز در روی زمین🌏بهتر از #ایوب یافت نمی شود.✖️
⏪او #مؤمنی_شب_زندهدار✔️ و
⏪ #ساجدی_عابد است.✔️
⏪او در اموال💰خود، سهمی برای سائل و محروم معلوم کرده است✔️ و
⏪روزگارش به عبادت و سپاس🤲🏻 نعمتهای بیکران خدا میگذرد. ✔️
✨ #پرستش و #عبادت_مخلصانه او برای ثروتمندان و توانگران روی زمین حجت است. 👌🏻
↩️ سپس فرشتگان دیگر نیز گفتار او را تأیید نمودند.✅
🔸ایوب در زمان خود از نظر زندگی مادّی یکی از ثروتمندان💰 عصر خود بوده است. و چون #ابلیس_گفتگوی_فرشتگان_را_شنید و دید 👀دامنه ثروت و بساط نعمت ایوب بسیار گسترده است ولی غنا و ثروت و وفور نعمت او را به کفران نکشانده است❌
سخت بر او گران آمد👿 و متأثر و نگران شد، چون تمام سعی او در #گمراهی_صالحان و وسوسه مؤمنان است و ایوب همیشه به #ذکر و #عبادت🤲🏻 پروردگار خویش مشغول است.
👈🏻 #از_نیکی_و_انفاق به زیردستان #دریغ_ندارد✖️
⬅️ و به معنای واقعی خادم گرسنگان و برهنگان و اسیران ⛓و حاجتمندان است✔️
↩️ و بعلاوه به نشر علم و معرفت📚 در بین مردم همّت میگمارد و آنان را از بند جهل رها میسازد✔️ و
👈🏻ستمکاران را از عمل خود باز میدارد،
☝️🏻 لذا #به_سوی_ایوب_شتافت تا او را گمراه و اغواء سازد.
😈 #ابلیس_تصمیم_گرفت خود را به ایوب نزدیک کند و او را گمراه و دچار وسوسه نماید و دنیا و زیبائیهای آن را برای او جلوه دهد و از عبادت🤲🏻 و امور خیر بازش دارد.
☝🏻 #ولی زود دریافت که اگرچه ایوب در ناز و نعمت غوطه ور است، لیکن غنا و ثروت او را به خوشگذرانی وا نداشته❌
🔄و دائما زبان به شکر و سپاس🤲🏻 پروردگار میگشاید و نسبت به همه مردم 👥مخصوصا #سائلین، #فقیران و #محرومان مهربان است😊 و از ایشان با روی گشاده استقبال میکند.
🔸سخنان بیهوده در گوش و همچنین هوی و هوس در قلب❤️ ایوب راهی ندارد❌ و او #از_بندگان_مخلص_خدا میباشد که تسلط شیطان را نمیپذیرد.
😈ابلیس از آنچه دید بود #ناراحت و #مأیوس_شد و ناچار به سوی خدا بازگشت و گفت؛
✋🏻بارخدایا! ایوب همان بنده ات که تو را #عبادت و #پرستش می نماید و قلبش❤️ به #ذکر تو میطپد و زبانش به #تسبیح📿 تو باز است، از روی اخلاص و #تمایل_قلبی، این کارها را انجام نمیدهد، ✖️
☝️🏻 #بلکه تو را فقط #به_خاطر_مال و #ثروت💰 فراوان و فرزندان زیادی که به او عنایت کرده ای، پرستش و عبادت میکند و به این امید آرزو است که مال و مقام او را حفظ کنی و آنها را برکت بخشی و در حقیقت عبادتش بهای نعمتهایی است که به او عطا کردهای.😑
☝️🏻آیا هزاران گوسفند🐑 و شتر 🐫و صدها اسب🐎 و گاو🐄 و کشتزارهای خرم و با صفا و زمین های پهناور و پسران👦🏻 و دختران👧🏻 زیاد شکر و سپاس تو را نمیطلبد؟ ⁉️
😈و آیا #بیم 👈🏻زوال و تباهی این همه ثروت و نعمت نیست که او را #به_اطاعت_تو_ناچار_میسازد.
🔸پس عبادت ایوب از روی خلوص نیست.❌
این ثروت زیاد که در اختیار دارد را از او بگیر✔️
↩️ و او را از این نعمت فراوان #محروم_ساز، ✔️
☝️🏻آنگاه می بینی که زبان او از ذکر تو خاموش و قلب❤️ وی از فرمانت گریزان می گردد.😏
ادامه دارد……
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_ونود_وهشتم
🔻 #ایوب_همسر_خود_را_طرد_میکند
🔹چون شیطان سخن #همسر_ایوب🧕🏻 را شنید فرصت را غنیمت شمرد و به گمراهی او امیدوار گشت.😈
⏪ سپس اوصاف
▪️جوانی
▪️شادابی😄
▪️سلامت
▪️و صحت ایوب را بیان داشت،☑️
👈🏻 نعمت سرشار او را یادآور شد
👈🏻و به ذکر مصیبت های او پرداخت😔
☝️🏻و آتش🔥 غمهای نهفته را در همسر ایوب شعله ور کرد
و او را #ناراحت و #مأیوس😢 ساخت.
🔸در این جا بود که آن زن فریاد کشید و بی تاب شد. 😫
😈شیطان که دید تدبیرش کارگر افتاد، بزغاله ای را پیش او آورد و به او گفت،
✋🏻 اگر ایوب این #بزغاله را به دست خود ذبح 🔪کند و #نام_خدا را به هنگام ذبح آن نبرد❌ از تمام بیماریها و رنج ها #بهبودی_خواهد_یافت.
🧕🏻 همسر ایوب پیش شوهر خود رفت و چنین کرد و گفت؛
☝️🏻تا کی خداوند تو را در عذاب نگه میدارد؟🤨
💰 ثروتت کجا رفته؟!😟
👥 فرزندان، دوستان و یارانت کجایند؟😣
✨جوانی عزت و جلال تو کجا رفت؟!
🍃 #ایوب_گفت؛ براستی که #شیطان تو را فریب داده است.🤦🏻♂️
☝️🏻 آیا بر #عزت از دست رفته من گریه میکنی و برای #فرزندان جان سپرده مینالی؟⁉️
🧕🏻 #گفت؛ چرا از خدا نمیخواهی که اندوه تو را برطرف سازد و بلای تو را برگرداند؟!🤔
🍃 #ایوب_از_همسر_خود_پرسید؛ چند سال در نعمت و شوکت زندگی کردهای؟!
🧕🏻 #گفت؛ هشتاد سال.
🍃سپس #گفت؛ چند سال است که در سختی و محنت بسر می بری؟!
🧕🏻 #گفت؛ هفت سال.
🍃 #ایوب_گفت؛ من شرم میکنم😓 که از خدای خود بخواهم بلای مرا دور سازد،
☝️🏻زیرا هنوز مدت عذاب و بلا با دوران سلامت و خوشی من برابر نشده است.❌
🤔فکر میکنم که #ایمانت ضعیف گشته و دلت ❤️از تحمل امتحانات الهی به تنگ آمده است☹️.
☝️🏻اگر از بستر بیماری برخاستم و نیروی پیشین خود را بدست آوردم، با #صد_تازیانه تو را کیفر میدهم✔️.
☝️🏻 از امروز بر من حرام🚫 است که از دست تو آب و غذا بگیرم و تو را به کاری وادارم. هم اینک از من #دور_شو😒 تا خواست و مشیت خدا به انجام برسد.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐