📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وشانزدهم
🔻 #مریم_خادم_بیت_المقدس
🧕🏻مادر مریم طبق #نذری☝️🏻 که کرده بود او را به #بیت_المقدس فرستاد، و چون فهمید🤔 مریم در خدمت به بیت المقدس پذیرفته✔️ شده است،
☝️🏻بار دیگر غمهایش زدوده شد 😊
🔹و دانست که خدا او را مشمول #لطف و #کرم خاص خود قرار داده است 😍و او را بر این نعمت برگزیده است.
👈🏻لذا #مریم را در پارچه ای پیچید و به سوی بیت المقدس روان شد و او را به #روحانیون حرم 🕌سپرد و
🧕🏻گفت؛☝️🏻 این دختر نزد شما باشد، زیرا من نذر کردم که #خدمت_گذار_خانه_خدا باشد.
⬅️آنگاه که مریم تحویل روحانیون بیت المقدس شد، #خادمین و #متولیان اطراف او جمع 👥شدند و در پرستاری و تکفل او به نزاع پرداختند و هر یک می خواستند☝️🏻 #امور_دختر را زیر نظر داشته باشند و #تربیت او را به عهده بگیرند،
👈🏻زیرا #مریم دختر پیشوای آنها بود و #پدرش در زمان حیات در بین خادمین بیت المقدس، #مقامی_والا و #ارجمند 😌داشت، از این رو همگی می خواستند که این افتخار نصیب آنها گردد.
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #زکریا_و_کفالت_مریم
🔸در میان #خادمین_بیت_المقدس زکریا نسبت به مریم مهربان تر 😊بود و #رغبت_بیشتری به نگهداری او داشت.
✨او می گفت؛✋🏻 من #شوهر_خاله او هستم، این دختر را به من بدهید و مرا مخصوص توجه به او قرار دهید،☑️
☝️🏻زیرا من از جهت #ارتباط_خویشاوندی به او نزدیکتر و بیشتر مورد اعتمادم.
👥مشاجره بالا گرفت و هر یک برای مقصود خود دلیلی📜 بیان می کرد، و با #اصرار می خواستند #سرپرستی_مریم را خود به عهده بگیرند✅
❌ هیچکدام حاضر نشدند که این #افتخار نصیب شخص دیگری شود و #کفایت_مریم را به او بسپارند،😒
زیرا هر کدام امیدوار بودند که بدینوسیله به پروردگار خود #تقرب جویند🤲🏻.
⬅️بالاخره همگی 👥تصمیم به #قرعه_کشی گرفتند و در کنار نهری جمع شدند و #قلمهای ✍🏻خود را در آب انداختند، تا قلم هر کس بالا آمد #کفالت_مریم از آن او باشد.
☝️🏻پس از لحظاتی⏳ قلمها زیر آب رفت و تنها #قلم_زکریا🖋 بود که روی آب 🌊آمد، لذا تسلیم رأی او شدند و مریم را به او سپردند.
🔸 از آن پس مریم تحت سرپرستی و کفالت #زکریا درآمد و زکریا تربیت او را به عهده گرفت.✅
🌿زکریا تصمیم گرفت به #شکرانه🤲🏻 این کار وسایل آسایش و رفاه مریم را به بهترین وجه فراهم سازد.
♥️ عشق و علاقه زکریا به مریم، او را وا داشت تا مریم را دور از #دسترس_مردم نگهدارد.
☝️🏻لذا اطاق بلندی در #بیت_المقدس بنا کرد که راهی به آن جز بوسیله نردبان نبود.❌
🍃زکریا شخصاً به بررسی و کفالت امور مریم پرداخت✔️. او مرتب به #مسکن🏠 و #محراب عبادت 🤲🏻مریم سر می زد تا از حال وی آگاه گردد و #مایحتاج_زندگی او را فراهم سازد.
☝️🏻هرگاه که زکریا به نزد مریم می رفت، او را در حال #عبادت🤲🏻 می دید و همیشه غذایی🍲 آماده که در برابرش ظاهر می گشت،
🌿گفت؛ ای مریم این از کجا آمده است؟🤔
✨ او پاسخ گفت:
☝️🏻این از جانب #خداست که خدا به هرکس بخواهد بی شماری روزی می دهد.😊
🌸مریم نیز از مردم کناره گرفت و در مکانی #سکنا گزید و پوششی برای خود برگزید☝️🏻 تا از دید مردم دور باشد و در برابر آنان پرده ای بر خود گرفت☑️.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📽تا حالا #نذریِ اینجوری خوردی؟😭😭😭
👈#خاطره_تکاندهنده
مجید شهریاری
از دیدار #اسرارآمیز
با پیرمردی با محاسن سفید...
📣#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
@raf_e_shob_he