اینکه همهجا مامان گروهی درست، ولی پیش من که دیگه نه نه نه!
میگفتم هرجا احساس کردی بزرگی ولی پیش من که کوچولویی.
میگفتم برام متن بنویسی، چون عاشق نوشتن توام(خصوصا برای من)
از احساساتی بودنت خوشم میومد، واسه همین همیشه موقع دیدنت حتی یه چیز کوچولو هم که شده واست میخریدم بعد میومدم.
همیشه سرِ بازی کردنات(فوتسال؟) کلی تشویقت میکردم و بهت ایولا میگفتم تا یوقت فکر نکنی کسی تلاش هات رو نمی بینه.
سرگرمی شما؟ شاید باشگاه، کتاب یا نوشتن؟🤌🏻
برای @maybe_writer عزیز.
هدایت شده از [نویسندۀ نقلی]
https://daigo.ir/secret/71463155090
بنظر شما
خدا کیه؟
یا خدا رو کجا حس کردید؟
من خدا را در قمقمه آب یافتم .در عطر کوچه باغ های کودکی؛ در خلوص بعضی کتابها؛ حتی نزد بی دینان!
اما تقریبا هیچ گاه وی را نزد کسانی که کارشان سخن گفتن از اوست...نیافتهام.
-کریستین بوبن
من با این جمله زنگی کردم
-
خودت معنی کن اینو
یعنی چی خدا رو توی قمقمه ی آب دیدم؟
میخوام ببینم دید خودت چیه؟
شیشۀ نامههام.
من خدا را در قمقمه آب یافتم .در عطر کوچه باغ های کودکی؛ در خلوص بعضی کتابها؛ حتی نزد بی دینان! اما ت
چطور نزد بی دین ها خدا رو پیدا کردی؟
من فقط دارم نظرات خودم رو در جواب بهتون میگم که خیلی ممکنه اشتباه باشه،
باشه؟
به هر جا و هر چیزی که نگاه کنیم میتونیم خدا رو ببینیم ولی خب قبلش باید چشم بصیرت داشته باشیم و قلب پاک
-
یعنی انقدر گرد و غبار روی قلبمون رو پاک کنیم تا بتونیم خدا رو توی تکتک لحظاتمون حس کنیم؟
فردا هم که تعطیلش شدیی:) به معنای واقعی داریم توی تهران خفه میشیم. سر کوچه وایسیم نمیتونیم ته کوچه رو ببینیم:)
-
وای! تهرانم که بهش میخوره تعطیل باشه😭
ولی امیدوارم تو مریض نشی(از تهِ دل)
میدونی؟ مشهد رو بخاطر بیماری تعطیل کردن و واقعا کار خوبی کردن چون هفتهی پیش همین وضع بود و قشنگ یه کلاس مریض داشتیم!😭
نویسنده نقلی خیلی دوستت دارم: )
_ رهایِ مخفگاه جنگلی
-
اوه! منم دوستت دارم.
https://eitaa.com/naamee_13/35 آخه اگر به خاطر مریضی هم بود تا الان ۸۰ درصد کلاس ماهم مریض شدن .یعنی خود من چهارشنبه که رفتم دکتر از ساعت ۶ تا ۱۰ شب اونجا بودم از بس شلوغ بود
-
وای الهی بگردم*
الان خوبی؟
آبان امسال کمتر از بقیه ی آبانها پاییزی بود..
دلگیر بود، ولی انگار زیباییاش زیاد به چشم نمیومد، شاید من با قبلا فرق کردم:)
-
باید بابتش خوشحال باشم دیگه نه؟
چه فرقی؟