برای فاطمیه باید گریست
باید که جان داد
و دوباره جان دیگری قرض گرفت و نیز دوباره جان داد...
و دیگر بار و هزاران بار...
برای فاطمیه باید از ازدحام کوچه گذشت
از میان نامردمانی رد شد که شانه به شانه خانهای را... نه! کوچهای را... نه! محلهای را محاصره کردهاند
باید یکی یکی از میانشان گذشت و خود را به خانهای رساند که در حال سوختن است.
برای فاطمیه باید خود را برای یاری، به مردی رساند که او را با دستان بسته، کشان کشان به "مسلخ بیعت" میبرند.
برای فاطمیه باید از فاطمیه دفاع کرد
آنهم با زبانی که بسته است.
و حلقومی که در زندان بغض، گرفتار شده است...
Mansuori Nezad-Golchin Fatemiyeh Aval1394-008.mp3
5.4M
فاطمیه آمد...
برای مادر؛
مشکیهایمان را به تن میکنیم.
بسم الله!