بسم الله الرحمن الرحیم ماجرای برکه(مروری بر غدیر) اخرین حج است و باید اول دریا شود امر حق باید از اینجا تا ابد برپا شود جان پیغمبر علی و نفس پیغمبر علی حق او هم هست این که مثل او مولا شود دعوت کل مسلمانان به حج وحرکت از اقصی نقاط هرچه شاهد بیشتر تا عشق پابر جا شود اوکه با تبلیغ ایات برائت مکه را آماده کرد خب ولایت هم فقط در حق او امضا شود با ورود کاروان در مکه هی دستور ها می رسید از حضرت حق جانب مامور ها ای رسول ما بگو.. تو نور چشم مایی و دوست دارم تا ببینم بعد نورم ،نور ها حضرت احمد در ابلاغش نه تردیدی نداشت.. از حضور نور باید گفت آیا در حضیض کور ها؟ می وزد بوی بهشت از سمت صحرای قرَن می رسد در چارم ذی حجه مولا از یمن دیدنش انگیزه ای بر قلب احمد می شود در کنار فاطمه ،جانم حسین، آقا حسن در کنار کعبه دستانش به سوی آسمان رستگارا هرکه باشد در کنار آل من در مقام و مسجد خیف و صفا تکرار شد آیه های وصف مولایم علی بسیار شد تابش خورشید هر لحظه به اوجش می رسید حس کینه در حسودان علی بیدار شد هرچه رنجیدند آنها باعث خوشحالیه چون ابوذر ها و سلمان، میثم و عمار شد بعد انجام مناسک مقصد بعدی غدیر می شود آماده ی یک روز خوب دلپذیر روی دستان پیمبر دست مولایم علی هر که من مولای اویم این علی او را امیر آسمان ها غرق شادی.در زمین جشنی به پاست عده ای اهل نفاق و فتنه هم سر ها به زیر شکر می گویم خدا را رهبرم مولا علی است بارالها رحمتت را تا ابد از ما مگیر #امیرالمومنین #عید_غدیر #شعرغدیر شعر شماره 62 زمان شعر 12 ذیحجه